دوشنبه ۱۷ دي ۱۴۰۳ -
Monday 6 January 2025
|
ايران امروز |
مجله فارین افرز
۳ ژانویه ۲۰۲۵
واشنگتن باید شرایط خروج نیروهای آمریکایی را فراهم کند
سقوط ناگهانی و شوکهکننده رژیم بشار اسد به دست گروه اسلامگرای هیئت تحریر الشام باعث شادی بسیاری از سوریهایی شده که ۱۳ سال جنگ داخلی و دههها حکومت سرکوبگرانه را تحمل کردهاند. اما با شکلگیری یک دولت جدید در دمشق، سوریها و ناظران خارجی نگران هستند که این دولت چقدر فراگیر، نماینده مردم، و اسلامگرا خواهد بود. رهبر دوفاکتوی کشور، احمد الشرع، یک عضو سابق القاعده است، هرچند که ادعا میکند تروریسم را کنار گذاشته است. خود هیئت تحریر الشام از سوی ایالات متحده به عنوان یک سازمان تروریستی شناخته میشود. همچنین نگرانیهایی وجود دارد که تنشهای حلنشده میان گروههای قومی و مذهبی سوریه میتواند تلاشهای الشرع برای اتحاد کشور و تثبیت حکومتش را با مشکل مواجه کند.
انتخابهایی که ایالات متحده در کوتاهمدت انجام میدهد، بر توانایی رژیم جدید برای گسترش حاکمیت در سراسر سوریه و بازسازی این کشور تأثیر خواهد گذاشت. همانطور که واشنگتن در حال بررسی نحوه واکنش به تغییر حکومت است، دلایلی وجود دارد که به رهبران جدید سوریه فرصت داده شود. یکی از این دلایل وضعیت وخیم کشور جنگزده است: بیش از ۷۰ درصد از سوریها زیر خط فقر زندگی میکنند، تولید ناخالص داخلی سوریه از ۶۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۱ به ۱۰ میلیارد دلار کاهش یافته است و هزینه بازسازی کشور حدود ۴۰۰ میلیارد دلار برآورد میشود.
الشرع همچنین توانایی خود را برای سازگاری با شرایط جدید نشان داده است. پس از تصرف استان ادلب سوریه در سال ۲۰۱۷، او یک ساختار شبهدولتی را از صفر بنا کرد، بسیاری از جنگجویان خارجی هیئت تحریر الشام را اخراج کرد و به یک برنامه ملیگرایانه سوری روی آورد. او جاهطلبیهای جهادی قبلی را کنار گذاشت تا حمایت نظامی و مالی ترکیه و قطر را جلب کند، امری که پیشروی نهایی هیئت تحریر الشام به سمت دمشق را ممکن ساخت. الشرع همچنین به جوامع کوچک مسیحی و دروزی استان نزدیک شد و آموزش زنان را پذیرفت، که درهای کمکهای بشردوستانه از سوی دولتهای غربی و سازمانهای غیردولتی را باز کرد.
شاید مهمترین نکته برای واشنگتن این باشد که اهداف ایالات متحده در سوریه تا حد زیادی محقق شده است. حکومت اسد به پایان رسیده است. نیروهای ایرانی و روسی که از این رژیم حمایت میکردند از کشور خارج شدهاند. بهویژه برای ایران، از دست دادن یک دولت دوست در سوریه یک ضربه سنگین است: تهران مسیر اصلی انتقال تسلیحات به حزبالله در لبنان و در نتیجه مسیر بازسازی «محور مقاومت» بهشدت ضعیفشده خود را از دست داده است. نیروهای آمریکایی و نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) تحت حمایت آمریکا، که یک گروه شبهنظامی کرد در شمال سوریه هستند، نیز آسیب جدی به داعش وارد کردهاند. واشنگتن دیگر نیازی فوری به حفظ حضور نظامی یا تحریمهای فلجکنندهای که در ابتدا برای ناتوان کردن رژیم اسد طراحی شده بود، ندارد.
بهترین نتیجه برای سوریه و همسایگانش، یک کشور واحد و منسجم است که میتواند بر سر توافقات دیپلماتیک مذاکره و آنها را اجرا کند و ثبات بلندمدت منطقهای را تقویت نماید. گزینه دیگر، یک سوریه ضعیف، تقسیمشده و مستعد درگیری است - نتیجهای که به یک حضور نظامی طولانیمدت و پرهزینهتر آمریکا در منطقه نیاز دارد، مشکلاتی برای ترکیه (یک متحد آمریکا) ایجاد میکند، روند بازسازی حساس در عراق را به خطر میاندازد و موج دیگری از مهاجرت سوریها را به همراه دارد. برای جلوگیری از این سناریو، ایالات متحده باید به دولت جدید سوریه فرصت دهد. باید نیروهای خود را از این کشور خارج کند و به دمشق اجازه دهد کنترل استانهای کشاورزی و غنی از نفت در شمال شرق سوریه را دوباره به دست گیرد. اما ابتدا، واشنگتن به تضمینهایی نیاز دارد که الشرع و هیئت تحریر الشام ظرفیت و اراده مهار داعش را دارند و اینکه دولت جدید امنیت و مشارکت کردهای سوریه را تضمین خواهد کرد، حتی اگر لازم باشد از آنکارا فاصله بگیرد. با استفاده از اهرمهای موجود - از جمله تعهد به لغو تحریمها، که سرمایهگذاری خارجی در سوریه را ممکن میسازد و به دولت امکان دسترسی به نظام بانکی بینالمللی را میدهد - واشنگتن میتواند دولت الشرع را متقاعد کند که همکاری برای تسهیل خروج نظامی آمریکا به نفع آنهاست.
آنها را به خانه بازگردانید
ایالات متحده باید برنامهریزی کند تا حدود ۲۰۰۰ نیرویی را که در حال حاضر در سوریه مستقر هستند، خارج کند. نیروهای آمریکایی در زمان جنگ داخلی سوریه اهداف متعددی را دنبال کردند: آنها مانع دسترسی ایران به قلمرو سوریه برای تأمین مجدد حزبالله در لبنان شدند، دسترسی رژیم اسد به میادین نفتی در مناطق تحت کنترل شورشیان را قطع کردند، حملات ترکیه یا نیروهای نیابتی آن به نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) را بازداشتند و همراه با SDF برای شکست داعش همکاری کردند، مأموریتی که پنتاگون در دسامبر ۲۰۲۴ مجدداً بر آن تأکید کرد. این تلاشها همچنین به ایجاد روژاوا، یک دولت نیمهمستقل در منطقه کردنشین شمال شرق سوریه، کمک کرد. این منطقه همراه با استان دیرالزور شامل اکثر میادین نفت و گاز سوریه است که از سال ۲۰۱۹ تحت کنترل نیروهای آمریکایی بوده است. همچنین حدود ۲۰ هزار نیروی داعش در بازداشتگاههای این مناطق زندانی هستند، بههمراه ۶۰ هزار زن و کودک.
بیشتر اهداف آمریکا در سوریه محقق شده است: دسترسی ایران به لبنان از طریق سوریه قطع شده، اسد کنار رفته، و خلافت داعش نابود شده است. تنها سرنوشت کردهای سوریه همچنان حلنشده باقی مانده است.
خروج نیروهای آمریکایی از سوریه تأثیر چندانی بر ساختار کلی نظامی واشنگتن نخواهد داشت، زیرا استقرار فعلی در سوریه درصد بسیار کمی از ۶۱۴ هزار نیروی فعال و ذخیره ارتش و تفنگداران دریایی ایالات متحده را تشکیل میدهد. اگر واشنگتن ترجیح دهد سوریه ضعیف و تقسیمشده باقی بماند، اعزام ۲۰۰۰ نیرو میتواند رویکردی مقرونبهصرفه برای حفظ این وضعیت باشد. اما اگر ایالات متحده بخواهد دولت جدید سوریه قادر به کاهش بحران انسانی کنونی، کنترل مرزهای کشور، و آغاز روند بازسازی باشد، حفظ حضور نظامی در مخالفت با خواستههای آن دولت نتیجه معکوس خواهد داشت.
حفظ وضعیت موجود میتواند بسیار خطرناکتر از خروج باشد. اگر دولت جدید با ادامه حضور آمریکا مخالفت کند، احتمال کشته شدن نیروهای آمریکایی وجود دارد و واشنگتن ممکن است مجبور به استقرار نیروهای بیشتری شود. مقامات سوری که در چنین شرایطی قرار گیرند، ممکن است به ترکیه یا حتی روسیه برای کمک متوسل شوند و این امر منجر به تشدید درگیریها خواهد شد. اما اگر واشنگتن بهجای آن توافقی انجام دهد که شامل خروج نیروهای آمریکایی باشد، میتواند از دولت جدید سوریه امتیازاتی بگیرد که اهداف نظامی آمریکا، از جمله امنیت کردهای سوریه، را پیش ببرد.
خروج نیروهای آمریکایی میتواند به بهبود اقتصادی سوریه نیز کمک کند. این روند شامل واگذاری کنترل میادین نفتی به دولت جدید سوریه خواهد بود که میتواند تولید را افزایش دهد و به مزایای اقتصادی فوری دست یابد. ایالات متحده میتواند عربستان سعودی و امارات متحده عربی را در تلاش برای افزایش تولید نفت وارد عمل کند؛ اقدامی که هم در مذاکرات آینده به نفع واشنگتن خواهد بود و هم اقتصاد سوریه را دگرگون میکند. این امر اشتغال پایدار در بخش نفت و صنایع وابسته به آن ایجاد میکند و میتواند پناهجویان در اردن، لبنان، و ترکیه را برای بازگشت به میهن خود ترغیب کند.
گره دیپلماتیک
سرنوشت کردهای سوریه یکی از نقاط حساس در مذاکرات مربوط به خروج نیروهای آمریکایی است. پس از سقوط رژیم اسد، اداره خودگردان کردها در شمال شرق سوریه بهسرعت پرچم مخالفان را برافراشت و الشرع به کردها اطمینان داد که آنها بخشی اساسی از کشور هستند و با آزار و اذیت مواجه نخواهند شد. با این حال، با توجه به ارتباطات هیئت تحریر الشام با آنکارا و دشمنی پایدار میان اعراب و کردهای سوریه، نگرانیهای جدی وجود دارد که رهبری جدید سوریه ممکن است تلاشهای ترکیه برای سرکوب SDF و تخریب مناطق کردنشین را مجاز بداند. مدافعان SDF استدلال کردهاند که رها کردن کردهای سوریه از سوی آمریکا نهتنها لکهای پاکنشدنی بر وجهه اخلاقی واشنگتن خواهد بود، بلکه اشتباهی استراتژیک است که باور متحدان به قابلاتکا بودن ایالات متحده را تضعیف، جاهطلبیهای منطقهای ترکیه را تقویت، و بقایای داعش را جسور خواهد کرد.
ایالات متحده باید کردهای سوریه را قانع کند
ایالات متحده باید نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) را متقاعد کند که بهترین گزینه برای کردهای سوریه، ادغام با دولت جدید است، همانطور که الشرع بر آن تأکید کرده است. سیاستگذاران آمریکایی همچنین باید آنکارا را متقاعد کنند که این نتیجه را بپذیرد. ترکیه SDF را یک سازمان تروریستی مرتبط با حزب کارگران کردستان (PKK) میداند؛ گروهی شبهنظامی که دهههاست با ترکیه در حال جنگ است و هر دو کشور ترکیه و آمریکا آن را بهعنوان یک سازمان تروریستی شناختهاند. آنکارا معتقد است که شبهنظامیان مرتبط با هر دو گروه در شمال سوریه امنیت ترکیه را تهدید میکنند و این نگرانیها را نمیتوان نادیده گرفت: ترکیه عضو ناتو است و بنابراین ادعایی برای حمایت ایالات متحده دارد.
طی سالها، رهبران آمریکایی تلاش کردهاند تا میان کردهای سوریه، که متحدان مهمی در جنگ علیه داعش بودهاند، و ترکیه صلح برقرار کنند. در دوره اول ریاستجمهوری دونالد ترامپ، وی ابتدا به رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، وعده داد که بتواند منطقه کردنشین شمال سوریه را تحت کنترل خود درآورد، اما بعداً تصمیم خود را معکوس کرد و تعهد آمریکا به خودمختاری کردها را تأیید کرد. در سال ۲۰۲۰، ترامپ تلاش کرد نیروهای آمریکایی را از سوریه خارج کند، اما با مقاومت پنتاگون و اعضای کنگره روبهرو شد و موفق نشد. در دسامبر ۲۰۲۴، پس از پیشروی HTS به حلب، رئیسجمهور منتخب در شبکه اجتماعی Truth Social نوشت: «ایالات متحده نباید هیچ نقشی در [سوریه] داشته باشد. این جنگ ما نیست.» اکنون که جنگ داخلی به پایان رسیده است، ترامپ احتمالاً خروج نیروهای آمریکایی از سوریه را ترجیح میدهد.
هرگونه خروج نیروهای آمریکایی باید شامل برنامهای برای استفاده از دستاوردهای ارضی کردهای سوریه و کنترل آمریکا بر میادین نفتی باشد، در ازای قول رژیم جدید برای حفاظت از کردهای کشور در برابر تهاجم ترکیه. بهعنوان مثال، ممکن است در یک توافق آمده باشد که SDF به مراکز جمعیتی کردها عقبنشینی کند و با ارتش ملی سوریه که قرار است تشکیل شود، در مناطق کردنشین همکاری کند، که این اقدامی مهم در نشان دادن حسن نیت خواهد بود. ایالات متحده همچنین میتواند بازگرداندن میادین نفتی سوریه به دولت دمشق را منوط به نشان دادن تمایل الشرع برای حفاظت از کردهای سوریه در برابر حملات ترکیه و توانایی او برای دفاع از میادین نفتی در برابر حملات داعش کند. آنکارا نیز باید اطمینان حاصل کند که دولت جدید سوریه، احتمالاً با کمک یک تلاش چندجانبه نظارتی و تأییدی، قادر خواهد بود از تهدید شبهنظامیان در قلمرو خود علیه ترکیه جلوگیری کند.
ارزش خطر کردن را دارد
ایجاد شرایط برای خروج بیدردسر نیروهای آمریکایی از سوریه کاری کوچک نیست. الشرع و هیئت تحریر الشام نهتنها باید کارزار نظامی علیه داعش را بر عهده بگیرند و با کردهای سوریه به توافق برسند، بلکه ممکن است نیاز داشته باشند از نزدیک شدن به همسایگان قدرتمند، و همچنین خواستههای جناحهای افراطی در داخل سوریه، برای برآورده کردن نیازهای واشنگتن اجتناب کنند. برای تسهیل یک توافق عملی، ایالات متحده باید به دمشق رهایی از تحریمهای اعمالشده علیه خاندان اسد از سال ۱۹۷۹ ارائه دهد. اقدامات اقتصادی که برای فشار آوردن به دیکتاتور طراحی شده بودند، مردم عادی سوریه را مجازات کردهاند، که به برق و آب پاک، شبکه حملونقل، خدمات درمانی، آموزش، بخش کشاورزی کارآمد، و کمکهای انسانی بهموقع دسترسی ندارند. تا زمانی که تحریمها پابرجا باشند، توسعه اقتصادی و اشتغال کاهش خواهد یافت، که شانس موفقیت دولت جدید سوریه را کاهش و احتمال وقوع بینظمی خشونتآمیز، مداخله خارجی، و مهاجرت بیشتر را افزایش خواهد داد.
تحریمها و الزامات جدید
تحریمها علیه رژیم اسد جدا از تحریمهایی هستند که هیئت تحریر الشام و الشرع را هدف قرار دادهاند، چرا که این تحریمها بر اساس تعریف این گروه بهعنوان سازمانی تروریستی اعمال شدهاند. واشنگتن باید در برابر فشار طرفداران اعمال فشارهای اقتصادی، که خواستار حفظ این تحریمها یا وضع تحریمهای جدید هستند، مقاومت کرده و محدودیتهای فعلی را لغو کند. در این میان، برای جلوگیری از سوءاستفادههای احتمالی حقوق بشری و مدنی توسط دولت جدید، ایالات متحده باید با کشورهای منطقه که ممکن است بر رهبران سوریه تأثیر بگذارند همکاری کند تا اطمینان حاصل شود که رژیم اهمیت حیاتی فرو نشاندن خشونتهای انتقامجویانه و احترام به حقوق سوریهای سکولار و اقلیتها را درک میکند. با اذعان به اینکه تا زمان تثبیت حاکمیت دولت جدید ممکن است سطحی از آشوب اجتنابناپذیر باشد، ایالات متحده، به شرط عدم وقوع جنایات وحشتناک، باید یک دوره ششماهه مهلت بدهد که در طی آن از بازگرداندن تحریمهای قدیمی یا اعمال تحریمهای جدید خودداری کند.
ایالات متحده اهرمهای قابلتوجهی در برابر بازیگران اصلی در سوریه جدید دارد. الشرع بهخوبی میداند که حمایت ایالات متحده چقدر میتواند برای مشروعیت بخشیدن به حکومت او، تأمین منابع لازم برای تثبیت و بازسازی، و کمک به دمشق برای مقابله با کشورهای دیگر که ممکن است به دنبال منافع خود در سوریه باشند، مفید باشد. اگر ایالات متحده علیه دولت سوریه جدید اقدام کند، کشور در معرض فشارهای نظامی از سوی ترکیه و اسرائیل قرار میگیرد، به منابع نفتی تولید داخل دسترسی نخواهد داشت، در تجهیز و تغذیه یک ارتش حرفهای دچار مشکل میشود و با یک منطقه جداییطلب کردی روبهرو خواهد شد. ترکیه نیز از این نکته آگاه است که اگر نیروهای آمریکایی در سوریه بمانند، رابطه آنکارا با واشنگتن همچنان پرتنش خواهد بود و خودمختاری غیررسمی کردهای سوریه به تداوم نگرانی امنیتی ترکیه میانجامد. اما درباره کردهای سوریه، تصمیمگیری در دست ایالات متحده است؛ اما واشنگتن باید روشن کند که هدف آن بازگرداندن منطقه کردنشین تحت حاکمیت یک دولت مرکزی در دمشق است که به حقوق و امنیت ساکنان آن احترام بگذارد.
حفظ تعادل منطقهای
حتی اگر واشنگتن بتواند همکاری رهبران جدید سوریه را جلب کند، از کردهای سوریه بدون برانگیختن خشم آنکارا حفاظت کند و داعش را همچنان ناتوان نگاه دارد، همه اینها در کنار کاهش حضور آمریکا در سوریه ممکن است برای جلوگیری از یک بحران منطقهای کافی نباشد. اسرائیل و ترکیه هر دو امیدوارند که حوزه نفوذی در سوریه ایجاد کنند. در هرجومرج چند هفته گذشته، ارتش اسرائیل قبلاً بخشهایی از قلمرو سوریه را در طرف سوری خط آتشبس ۱۹۷۳ تصرف کرده است. در همین حال، ترکیه کنترل یک منطقه حائل طولانی در سمت سوری مرز مشترک این دو کشور را به دست گرفته است. زمینه این تحولات نگرانکننده است: در ماه سپتامبر، اردوغان از مجمع عمومی سازمان ملل درخواست کرد که استفاده از نیروی نظامی علیه اسرائیل را به دلیل رفتار این کشور در غزه مجاز اعلام کند. اگر مقامات جدید سوریه به ترکیه اجازه دسترسی به پایگاههای نظامی در این کشور، بهویژه آنهایی که میان دمشق و بلندیهای جولان واقع شدهاند، بدهند - که اسرائیل آن را تهدیدی به دلیل نزدیکی به نیروها و قلمرو خود تلقی میکند - احتمال وقوع درگیری میان اسرائیل و ترکیه جدی خواهد بود.
آیا ریسک ارزشش را دارد؟
اما با مذاکره درباره شرایطی که خروج نظامیان آمریکایی از سوریه را ممکن میسازد، واشنگتن میتواند از یک پیامد فاجعهبار دیگر اجتناب کند: تداوم حضور نیروهای آمریکایی در کنار نبود اقدامات برای کمک به تثبیت دولت جدید سوریه میتواند به مأموریتی پرهزینهتر در کشوری منجر شود که در مرکز نگرانیهای استراتژیک جهانی واشنگتن قرار ندارد. خروج نیروها میتواند آمریکا را از مسئولیتی ثانویه در حوزه امنیتی رها کند؛ به دولت جدید سوریه این توانایی را بدهد که بهتنهایی از مداخله ایران، ترکیه یا حتی روسیه جلوگیری کند؛ و ترتیبات رسمی و غیررسمیای را که دههها صلح میان اسرائیل و سوریه را حفظ کردهاند، دستنخورده نگاه دارد. واگذاری کنترل تولید نفت به دمشق همچنین میتواند به دولت جدید کمک کند تا اقتصادی را مدیریت کند که بتواند شمار قابلتوجهی از پناهندگان بازگشتی را جذب کند. اعتماد به رژیمی با سابقه محدود قمار است. اما اگر شرط واشنگتن به نتیجه نرسد، نتیجه آن بازگشت به وضعیت قبلی خواهد بود؛ یعنی سوریهای که در آن ایالات متحده ارتباطات و نفوذ اندکی دارد - و آمریکا در مقایسه با اکنون چندان متضرر نخواهد شد. و پس از بیش از یک دهه هرجومرج - و سطوح غیرقابلتصوری از رنج غیرنظامیان سوری - این ریسک ارزشش را دارد.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025
|