سه شنبه ۱۸ دي ۱۴۰۳ - Tuesday 7 January 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 04.01.2025, 18:52

در آغاز کلمه بود


حمید فرخنده

اخیراً، در واکنش به گسترش زبان و ادبیات توهین به مخالفان سیاسی در فضای مجازی از سوی بخشی از سلطنت‌طلبان، بیانیه‌ای از سوی جمعی از روشنفکران و فعالان سیاسی و اجتماعی منتشر شد. بسیاری دیگر نیز، بدون اینکه جزو امضاکنندگان این بیانیه باشند، فحاشی به مخالفان سلطنت و توهین به سنگ‌قبر نویسنده فقید غلام‌حسین ساعدی در گورستان پرلاشز پاریس را محکوم کردند. این نوشته اما قصد دارد از زاویه‌ای دیگر به این موضوع بپردازد.

پیش از ورود به اصل موضوع، باید به تناقضی در این بیانیه، که با ۲۴۰ امضا تحت عنوان «در محکومیت گفتمان فاشیستی جدید» منتشر شده است، اشاره کرد. در این بیانیه از «آزادی بیان بی‌حصر و استثنا» دفاع شده و برخی از امضاکنندگان اصولا توهین را نیز جزو آزادی بیان می‌دانند. بعضی از آنها نیز در برخورد با مخالفان خود از زبان و ادبیات توهین‌آمیز استفاده می‌کنند. حال این پرسش پیش می‌آید: اگر توهین و فحاشی بخشی از آزادی بیان است، چگونه می‌توان زبان و ادبیات توهین‌آمیز هواداران افراطی سلطنت علیه خود را محکوم کرد؟

بدون شک، زبان و ادبیات احترام‌آمیز با مخالف یا رقیب سیاسی، سنگ‌بنای گفت‌وگو، تلاش برای فهم متقابل، ایجاد همبستگی و در نهایت، همکاری برای ساختن آینده‌ای همراه با صلح و سعادت در میهن مشترک است.

با این حال، هرچند ادبیات محترمانه برای گفت‌وگو و رسیدن به نقاط مشترک ضروری است، اما کافی نیست. در هیچ کجای دنیا زبان قدرت، پیش و پس از دستیابی به حکومت، یکسان نبوده است. سیاستمداران یا رهبران انقلابی بسیاری وجود داشته‌اند که برای دستیابی به قدرت، با ادبیاتی محترمانه با مردم سخن گفته‌اند، اما پس از پیروزی و استقرار در قدرت، لحن، زبان و رفتارشان تغییر کرده است. انقلاب ۵۷ و وعده‌های رهبران آن، همراه با تغییر رفتار مردم نسبت به یکدیگر پس از پیروزی، نمونه‌ای تلخ از تاریخ معاصر ایران است.

آن انقلاب، با همه کاستی‌هایش، در مهر و محبت و همبستگی مردم با یکدیگر و ازخودگذشتگی آنان برای رسیدن به پیروزی، نمایش شور و عشق بود. اما آن شور و همبستگی، در برابر چهره خشن حکومت انقلابی علیه مخالفان و حتی مردم انقلابی، بسیار کوتاه‌مدت بود.

اکنون که عده‌ای در خارج از کشور از یکسو هر روز فریاد اتحاد و همبستگی سر می‌دهند اما از سوی دیگر مرتب زبان و رفتار توهین آمیز علیه مخالفان یا رقبای سیاسی خود بکار می‌‌برند باید به جای آن همه شعار، هیاهو و خط و نشان کشیدن برای یکدیگر به این بیندیشند که از آن همه مهربان شدن مردم با یکدیگر در یکسال قبل از انقلاب، از نگاه‌های پر مهر و محبت‌ و تایید‌آمیز و کمک‌های مردم به یکدیگر در کوچه و خیابان و صفوف تظاهرات علیه حکومت شاه موج می‌زد، از آن همه همبستگی و امید مردم، از احترام و استقبال از زندانیان سیاسی از هر گروه و سازمان که بودند در ماه‌های منتهی به انقلاب ۵۷ و نهایتا از آن همه استقبال از کتاب‌های جلد سفید و ارج گذاشتن به نویسندگان، مترجمان و روشنفکران مخالف رژیم شاه چه بیرون آمد تا امروز از تهدید روشنفکران مخالف سلطنت و از تورم خشم و نفرت و توهین بر سنگ قبر اهل قلم بدست آید؟

پس، ادبیات محترمانه شرط لازم برای رسیدن به دموکراسی است، اما شرط کافی نیست. شرط کافی، پذیرش دیگری است، با همه تفاوت‌هایی که با ارزش‌های ما دارد. نه همه طرفداران سلطنت پهلوی فاشیست‌اند و نه می‌توان حتی فاشیست‌های ایرانی را از ملت ایران جدا دانست. نمی‌توان همان نگاه حذفی که آنها به مخالفان خود دارند، به آنها داشت.

رسیدن به دموکراسی، خواست اولیه بسیاری از مردم، حتی برخی روشنفکران و فعالان سیاسی سلطنت‌طلب یا جمهوری‌خواه نیست. فشارهای اقتصادی طولانی‌مدت و ناکارآمدی‌های نظام جمهوری اسلامی، سقف توقعات برخی را پایین آورده و آنها ترجیح می‌دهند فعلاً به یک دیکتاتوری سکولار رضایت دهند. اما کسانی که سودای این حداقل را دارند، چگونه می‌خواهند با ترویج زبان توهین و تحقیر، دیگران را برای رسیدن به پیروزی همراه و همگام سازند؟


نظر خوانندگان:


■ بی‌شک این یکی از غم‌انگیزترین برهه‌های هستی ما در تاریخ معاصر ایران است. پس از رسوایی بی‌حد و حصر آن چه اپوزیسیون می‌خوانند در جنبش مهسا حالا باید شاهد جنگ نیابتی سلطنت‌طلب و چپ به نفع جمهوری جنایت باشیم. واقعیت این است که ما هنوز در آن جبهه داریم عقده‌های ۵۰ ساله را حل می کنیم. جنگ انگار هنوز بین شاه و مخالفان او است. بگذارید به نفوذی‌های جمهوری جنایت امان به دست گرفتن عنان اختیار را ندهیم.
شیرانی


■ گفته‌های فرخنده و کامنت شیرانی گویا و هشدار دهنده‌اند. فرض کنیم مخالفان ج.ا. اعم از تمامی طیف‌های سکولار و غیر سکولار در جبهه واحد جمع بودند، و چند نام به عنوان رهبران دوره گذار و مورد قبول اکثریت قاطع ایرانیان داشتند؟ در این صورت عمر رژیم به هفته و ماه می‌کشید. اگر بگویید این فرض ساده اندیشانه و غیر ممکن است؟ با این وجود جمهوری اسلامی از هیچ تلاشی دریغ نمیکند تا این غیر ممکن همیشه پابر جا باشد. زیرا نه ارتش اسرائیل و امریکا نه ورشکستگی سیاسی و اقتصادی نه حتی شورش‌های موسمی و بدون رهبری مردم ایران عمر رژیم را به اندازه وحدت مخالفانش به خطر نمی‌اندازد.
با سپاس، پیروز




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025