iran-emrooz.net | Wed, 07.10.2009, 6:00
تغییر سیاست خارجی یا وقتکشی؟
دکتر حسین باقرزاده
|
سهشنبه ۱۴ مهر۱۳۸۸ - ۶ اکتبر ۲۰۰۹
عقبنشینی تاکتیکی جمهوری اسلامی در برابر غرب در اولین روز دور جدید گفتگو با نمایندگان کشورهای 5+1، به گمانهزنیهای زیادی دامن زده است. گروهی بر آنند که یخ بزرگ روابط نظام حاکم بر ایران با غرب، و به خصوص با آمریکا، شکسته شده و مقدمات کنار آمدن رژیم با آمریکا فراهم شده است. برخی دیگر، حرکت رژیم را در راستای سیاستهای پیشین آن که در گفتگو با غرب همواره هدف وقتکشی را دنبال میکرده است ارزیابی میکنند. دسته اخیر، که در میان آنان نومحافظهکاران آمریکا و نیروهای طرفدار یا وابسته به اسراییل به صورت برجستهای حضور دارند، گفتگوی روز اول اکتبر (9 مهر) را نوعی پیروزی برای رژیم ایران و شکست سیاست جدید آمریکا به رهبری باراک اوباما تلقی کردهاند.
عقبنشینی جمهوری اسلامی در مذاکرات ژنو البته و به ظاهر در مقیاس محدودی بوده است. موافقت با ارسال اورانیوم تغلیظ شده در حد 3 تا 5 در سد به روسیه برای تغلیظ آن تا 19.75 در سد، دعوت از نمایندگان آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای بازدید از تأسیسات تازه اعلام شده در قم، و گفتگوی مستقیم نمایندگان جمهوری اسلامی و آمریکا در حاشیه کنفرانس، ظاهرا گامهای کوچکی در حل مناقشات هستهای ایران با غرب بشمار میرود. ولی اگر به مواضع رسمی دولت ایران و رجزخوانیهای چند ساله اخیر آقای احمدینژاد توجه کنیم به وضوح دیده میشود که این گامهای به ظاهر کوچک از یک چرخش فاحش رژیم جمهوری اسلامی در سیاست هستهای و خارجی آن حکایت میکند. در واقع، کشورهای غربی نیز، با توجه به مواضع علنی رژیم ایران و نحوه برخورد آن در گذشته، چنان انتظار کمی از این گفتگو داشتند که هر نوع توافقی و لی اندک را مثبت ارزیابی میکردند، و از این رو از نتیجه مذاکرات اظهار رضایت کردهاند.
همان طور که گفته شد، اهمیت عقبنشینیهای جمهوری اسلامی در روز اول مذاکرات را وقتی میتوان درک کرد که به مواضع رژیم در مسئله هستهای و رابطه با آمریکا و رجزخوانیهای زمامداران آن توجه کنیم. پیشنهاد مربوط به تغلیظ اورانیوم از 5 در سد به ۲۰ در سد برای مصارف غیر نظامی از چند سال پیش از سوی غرب مطرح شده بود. ولی آقای احمدینژاد همواره با تأکید بر این که این کار حق خود ما است و ما به هیچ عنوان اجازه نخواهیم داد که تأمین این ماده استراتژیک در دست یک دولت خارجی باشد با این پیشنهاد مخالفت کرده بود و آن را منافی با مصالح ملی ایران میدانست. اکنون رژیم در یک چرخش ناگهانی که حتا طرفداران آن را بهت زده کرده است بدون چون و چرا به این امر تن داده و با تأمین آن، آن هم از سوی روسیه، که در سالهای اخیر در فروش گاز به اروپا نشان داده که در پایبندی به تعهدات خود قابل اعتماد نیست، موافقت کرده است.
دو مورد دیگری عقبنشینی که نمایندگان ایران در روز اول اکتبر به آن تن دادند نیز مشترکاً از اهمیت کمتری برخوردار نیست. این گفتگوها درست چند روز پس از آن برگزار میشد که یک مرکز جدید و مخفی هستهای در کوههای نزدیک قم کشف شد و رژیم ایران به اکراه وجود آن را اعلام کرده بود. موافقت با دیدار نمایندگان آژانس بینالمللی انرژی اتمی از این مرکز البته در این شرایط اجتنابناپذیر بود، و هر گونه مخالفتی با آن به عنوان سندی بر عزم رژیم ایران بر مقاصد نظامی از آن محل تلقی میشد. ولی برای رژیمی که حدود دو سال با پنهانکاری کامل به ایجاد این تأسیسات دست زده بود، پذیرش دیدار متخصصان غربی از آن باید بسیار خفتبار باشد. تن دادن به گفتگوی دوجانبه با آمریکا نیز پس از 30 سال رجزخوانی و شعارهای «مرگ بر آمریکا» که هنوز هم ادامه دارد، و پیش از آن که حتا یکی از سادهترین پیششرطهای رژیم ایران برای چنین مذاکرهای (مثلا تأمین قطعات یدکی هواپیماهای مسافری ایران) تأمین شده باشد، از یک عقبنشینی فاحش حکایت میکند.
عقبنشینیهای رژیم در جریان چند ساعت گفتگو فقط برای نمایندگان کشورهای 5+1 نامنتظره نبود. این مواضع بیش از همه برای طرفداران احمدینژاد سنگین بود و آنان را بهتزده کرد. بلندگوهای تبلیغاتی رژیم نتوانستند بلافاصله به دفاع از آن بپردازند. برای مثال روزنامه کیهان که بیش از هر نشریه دیگری از مواضع ضد آمریکایی و سیاست سرسختانه احمدینژاد در برابر غرب حمایت میکرد در دفاع از مواضعگیری رژیم در جریان این مذاکرات دچار سردرگمی شده بود. اولین مقاله تفصیلی این نشریه که مستقیما به توجیه و حمایت از عملکرد هیئت نمایندگی ایران در مذاکرات ژنو پرداخته است پنج روز پس از آن در روز سه شنبه 14 مهر انتشار یافت، و استدلالات آن هم عمدتا بر پایه تحلیلهای نومحافظهکاران آمریکایی و مفسران اسراییلی استوار شده است. پیش از آن، این نشریه در روز شنبه 11 مهر تنها با کلی گویی و رجزخوانی از «پیروزی» رژیم در این مذاکرات سخن گفته بود.
ولی چه انگیزههایی باعث شده که رژیم در این مذاکرات تن به عقبنشینی بدهد؟ در مقاله پیشین به ضعف رژیم در برابر کشورهای غربی به دلیل کاهش اقتدار آن در درون کشور اشاره شده بود. در آن جا گفته شد که کودتای انتخاباتی 22 خرداد و مقاومت نامنتظره مردم در برابر آن به شدت به اقتدار رژیم به عنوان یک حکومت صدمه زده است، و این ضعف در تعاملات رژیم در صحنه بینالمللی نیز بازتاب خواهد داشت. اکنون نمایندگان رژیم اسلامی نه به عنوان نمایندگان یک حکومت مقتدر و بلامنازع و بلکه به عنوان ایلچیانی که بخش کوچکی از مردم ایران را نمایندگی میکنند در گفتگوهای بینالمللی حضور مییابند. این موقعیت نه فقط به وزنه تهدید خارجی (برای تحریمهای شدیدتر) سنگینی بیشتری میدهد و بلکه از نظر روانی نیز بر روی نمایندگان رژیم نیز تأثیر میگذارد و موقعیت آنان را تضعیف میکند. نمایندگان رژیمی که اعتماد و حمایت مردم خود را از دست دادهاند طبیعتاً در برابر فشارهای خارجی به مراتب از قدرت و اعتماد به نفس کمتری میتوانند برخوردار باشند.
البته عوامل دیگری نیز در این تصمیم احتمالا مؤثر بوده است. به دلایل مربوط به موافقت برای دیدار نمایندگان آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تأسیسات تازه کشف/اعلام شده قم در بالا اشاره شد. از سوی دیگر، نزدیکی روسیه به کشورهای غربی در برابر ایران و زمزمههای مربوط به موافقت آقای مدودف رییس جمهور آن با تحریمهای شدیدتر علیه ایران باید مقامات ایران را بسیار نگران کرده باشد. از این رو میتوان گمانه زد که یک هدف عمده موافقت رژیم با تغلیظ بیشتر اورانیوم در روسیه، جلب حمایت این کشور از خود و شکاف انداختن بین آن و کشورهای غربی بوده است. استقبال روسیه از این پیشنهاد و اعلام آمادگی خود برای آن، با گزارشهایی حاکی از فشار وزیر خارجه روسیه به رییس جمهور این کشور برای فاصله گرفتن از غرب در مسئله تحریمهای جدید علیه ایران، همراه شده است.
در هر صورت، این عقبنشینیها را نباید نمونههای استثنایی دانست. به عکس، به احتمال زیاد این موارد اولین گامها در روندی است که از چرخش 180 درجهای جمهوری اسلامی در برابر غرب و به خصوص آمریکا حکایت میکند و به تدریج ممکن است به عقبنشینیهای بزرگتر و مهمتری منجر شود. در عین حال، نمیتوان این فرض را نادیده گرفت که رژیم سیاست وقتکشی خود را نیز از این طریق دنبال کند. به عبارت دیگر، رژیم ممکن است عقبنشینیهای خود را به صورتی سازمان دهد که حد اکثر وقت را برای خود بخرد و با استفاده از آن به سیاست غنیسازی (پنهان یا آشکار) خویش ادامه دهد. در واقع، این تنها «موفقیت»ی است که رژیم میتواند آن را به خورد هواداران خود بدهد، و از این رو این سیاست برای رژیم بسیار ارزشمند است. رژیم جمهوری اسلامی برای مبارزه با غرب هزینه زیادی (از جیب مردم ایران) صرف کرده است و نمیتواند به سادگی از آن دست بردارد. این که سیاست وقت کشی جمهوری اسلامی ممکن است هزینههای سنگینتری به مردم ایران تحمیل کند از دید رژیم عامل تعیینکنندهای بشمار نمیرود.
خطر تحمیل این هزینهها به صورت تحریمهای جدید یا حمله نظامی به ایران هنوز وجود دارد. کشورهای غربی تا شفافیت کامل فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی و اطمینان از غیر نظامی بودن این فعالیتها گزینههای فوق را برای خود محفوظ میدارند. اسراییل و هواداران آن در غرب مرتبا به فشار خود برای اعمال سیاستهای حادتر علیه ایران ادامه میدهند. از این رو اگر دولتهای غربی در جلسات بعدی در هفتههای آینده احساس کنند که رژیم ایران سیاست وقتکشی را دنبال میکند گرایش آنها به سوی تحریمهای جدید و احیانا جنگ تشدید خواهد شد. این کشورها تا آخر سال جاری میلادی (10 دیماه) برای نتیجهگیری از مذاکرات خود با رژیم ایران وقت گذاشتهاند - سه ماهی که میتواند سرنوشت تحریمهای شدیدتر یا جنگ و صلح را برای مردم ایران رقم زند.