iran-emrooz.net | Sat, 19.09.2009, 7:52
«دیکتاتورها را افشا کنیم!»
محسن قائم مقام- نیویورک
|
از هر طریق تیر دعا کردهام روان/ باشد کزین میانه یکی کارگر شود
(حافظ)
دست در دست هم در ۲۳ سپتامبر در برابر سازمان ملل متحد
"دیکتاتورها را افشا کنیم!"
روز ۲۳ سپتامبر، روز اعتراض به حکومت دیکتاتوری و نماینده آن محمود احمدینژاد، در برابر سازمان ملل متحد بزودی فرا میرسد، ومطمئنآ گردهمائی بزرگی از ایرانیان خواهد بود. همه گروههای طرفدار دمکراسی در این جمع مصمماند و کوشش خواهند داشت که این اعتراض بزرگ در نهایت وسعت و در عین حال آرامش کامل صورت پذیرد. برگزارکنندگان و فعالین این گردهمائی اطمینان دارند که این تجمع به عنوان بزرگترین گردهمائی سراسری ایرانیان در امریکای شمالی رقم زده خواهد شد. این گردهمائی در زمان حضور محمود احمدینژاد در مجمع عمومی سازمان ملل متحد برپا خواهد گردید. و گروههای طرفدار دمکراسی در ایران مصمماند تا در کنار هم و دست در دست هم بکوشند تا این اعتراض بزرگ در برابر جهانیان هرچه باشکوهتر و هماهنگتر بر گزار گردد.
مبارزه و حرکت نوین دمکراسی در ایران آغاز گردیده است. حماسه افتخار آفرین مبارزین دمکراسی در ایران که با اعتراض به انتخابات تقلبی ریاست جمهوری نمایان شد، ما را در میان جهانیان سرافراز گردانید و امید در دلها را برای اسقرار دمکراسی در ایران در آیندهای نه چندان دور هزار چندان نمود.
جنایات حکومت سرکوبگر روز بروز رسوائی تازهای از حکومت را آشکار میکند، چنانکه "جمهوری اسلامی" در قافله حکومتهای سرکوبگر و جنایتکار جهان از هیچ سرکوبگری عقب نمانده است. از آن گذشته حکومت از نمایش وارونه سازی مبارزات مردم و بستن آن به دولتهای بیگانه و ادامه فشار و زورگوئی و زندان و شکنجه و تجاوز جنسی در زندانها واعتراف گیری و قتل در خیابانها و در زندانهایشان و انکار جنایتهایش، مثل همیشه وارد مرحله دوم کار یعنی "اسلامی" نشاندادن جنایاتش دست زده است. در نمونهای از این حکم برائت مذهبی به جنایات، هفته پیش در ایام عزاداری برا ی امام علی، در ماه رمضان، در حضور سرانی از سپاه و صاحب منصبانی از حکومت در برابر دوربین تلویزیون "واعظی" که به منبر رفته بود این حکایت را از یکی از امامان شیعه نقل میکرد که به او گفتند که "فلان چاقوکش شرور و عربده کش مرد"، واعظ از امام نقل کرد که فرمود "خدا رحمتش کند"، تماشائی آنجا بود که هر کلامی که از دهان واعظ بیرون میآمد، حاضرین در مجلس عزاداری به سر و صورت خود میزدند و های های میگریستند، ولوصحبت در دنباله حکایت بود و دخلی به سر و کله زدن نداشت. بهرحال این "گفتگوی با امام" بالاخره به آنجا انجامید که امام در پاسخ سؤال کنندگان که چگونه خدا مرد شرور و چاقو کش را "رحمت میکند"، به قول واعظ امام بالاخره رمز کسب رحمت را بیان داشت که او از "هواداران علی" بود! و باز این کلام از دهان واعظ خارج نشده که حاضرین دوباره بسر وکله خود زدند و شیون سر دادند، و دوربینهای تلویزیون روی صاحب منصبان سپاه و دولت بیشتر حرکت داشت. گوئی "هواداری از علی" میتواند جواز "چاقوکشی و عربده کشی" باشد! و بدین ترتیب صحنه آرائیهای حکومت برای توجیه رفتار جنایتبار خود از نظر "شرعی" همچنان ادامه دارد.
در فراهم آوردن "روز اعتراض" در نیویورک
افراد فعال، گروهها و دستههای مختلفی در فراهم آوردن روز اعتراض سخت میکوشند. برنامه در پارک کوچکی در بخش منهتن در شهر نیویورک، به وسعت یک بلاک، بنام داک هامرشولد پلازا، مقابل سازمان ملل، برقرار میشود. در این محل چندین گروه اجازه تظاهرات گرفتهاند. سه دسته بزرگ آن، دو دسته از گروههای طرفدار دمکراسی را میسازند و دسته سوم "مجاهدین" هستند که بنام "انجمن ایرانی-امریکائیها" اجازه گرفتهاند. در جمع اجازه داران، بر حسب تقسیم بندی پلیس نیویورک، دو خرده گروه هم هستند که وابسته به سلطنتطلبان و مشروطه خواهان میباشند. تنظیم محل خاصی در پارک و زمان بندی استفاده از وسائل صوتی را پلیس بر حسب موقعیت گروهها در میانشان تقسیم نموده است. مسؤلین پلیس مکررآ به ما گفتند که اگر جمعیت تظاهرکنندگان کم باشد، گروهها را از هم جدا نگاه میدارند و اگر جمعیت زیاد بود خط کشی در میان گروهها عملی نیست. پلیس میگوید محل تظاهرات گنجایش ۱۰ هزار نفر را دارد و لذا احتیاطآ بلوک در کنار پارک را هم آماده نگهداشتهاند. مسؤل پلیس از من کنجکاوانه میپرسید که جریان "پرچم" چیست که گروهها مشخصآ بدلیل آن میخواهند از هم جدا بمانند؟ در چند تظاهرات ماه پیش در برابر سازمان ملل که موضوع "پرچم" سخت بالا گرفته بود، پلیس به یکی از برگزارکنندگان که اصرار داشت "پلیس" از ورود پرچمهای غیر از پرچم ایشان به محل تظاهراتشان جلو گیری نماید، گفت: "ما جلوی هیچ پرچمی را نمیتوانیم بگیریم ولی شما اگر مچ دست آورنده پرچم را به عنوان فرد ناباب برای محل تجمع خود بگیرید ما او را از میان جمع شما خارج میکنیم!"
بنظر میرسد در این دوره از تظاهرات، "سختگیری"ها و "احساسات" مختلف در برابر پرچمهای مختلف بسیار کاهش یافته است و تحمل در برابر پرچمهای مختلف بیشتر شده است. در تظاهرات ماه پیش در امریکا، شهر سانفرانسیسکو از همه لیبرال تر عمل نمود. در تظاهرات ۲۵ ژوئیه حتی یکی دو پرچم "جمهوری اسلامی" با نقش "تارعنکبوت" شوم در میان آن هم تحمل شده بود. ولی در نیویورک جوانان با نماد "سبز" بیشتر از دیگران نسبت به پرچم حساسیت نشان دادند و دلیلشان هم این بود که "حکومت ایران" از تظاهرات با پرچمهای "شیر و خورشید" که پرچم سلطنت طلبان را تداعی میکند فیلم برداری میکنند و تظاهرات را منسوب به سلطنتطلبان نشان میدهند. صحبت دیگران هم به ایشان این بود شما هرکار بکنید "جمهوری اسلامی" وارونه سازی آن را در آستین خود دارد و تلویزیونهای لوسآنجلسی نیز کار خودشان را انجام میدهند، لذا نگذارید شما را مخالف "پرچم ایران" قلمداد نمایند. در این دوره از تظاهرات ایشان قبول کردند که از پرچم سه رنگ ایران بدون هیچگونه "نمادی" در میان آن استفاده نمایند. که راه حل مناسبی بنظر میرسید.
پرچم سه رنگ، سبز و سفید و سرخ پرچم ملی ایران خوانده میشود و پرچم سه رنگ با شیر و خورشید پرچم "دولتی" و "رسمی" ایران به حساب میآید. من در سالهائی که در ایران بودم بخوبی بخاطر دارم که در ایام عید نوروز اصناف و کسبه و دکانداران پرچم سه رنگ را در بالای مغازههای خود نصب میکردند و در سردر وزارت خانهها پرچمهای دولتی شیر و خورشید را میافراشتند. در خارج از کشور پرچم شیر و خورشید به عنوان پرچم ایران برگزیده شد، هرچند در دوران مبارزات کنفدراسیون حساسیتی در مورد پرچم، با و یا بدون شیرو خورشید نشان داده نمیشد. در سالهای پس از انقلاب بهمن که گروههای وسیعی از ایرانیان بخارج از کشور راه یافتند، در تظاهراتی که بر پا میکردند، هویت خود را با پرچم سه رنگ نشان میداند و در کنار آن بخصوص مصمم بودند که با این نمایش بیهویت بودن پرچم "امام" ساخته را بچالش بکشند. رفته رفته حساسیتی در مورد پرچم شیر و خورشید در میان ایرانیان طرفدار دمکراسی در ایران پیدا شد. پایه این حساسیت برآن قرار داشت که دستگاههای تبلیغاتی وسیع ارتباطات جمعی سلطنت طلبان در لوس آنجلس، پرچم ایران با نقش شیرو خورشید در میان آنرا در انظار ایرانیان دیگر پرچم خود معرفی نمودند. و چون گروههای دیگر از پرچم کمتر استفاده میکردند پرچم ایران با نشان شیرو خورشید تداعی جمع سلطنت طلبان را مینمود. این امر سایر گروههای ملی و دمکرات را در استفاده ازاین پرچم در وضع سختی قرار داده بود، بطوریکه ایشان پرچم شیرو خورشید را بصورت نشانی در سایتهای خود قرار میدادند ولی از بر افراشتن آن در تظاهرات خود بدلیل بالا اکراه داشتند. و این مشکل در تظاهرات اخیر پس از"انتخابات" تشدید شد. گروههای ملی و دمکرات هم بسیار مایل بودند که از پرچم شیر و خورشید در تظاهرات خود استفاده کنند وهرچند در مقام مالکیت بر آن مقاله مینوشتند ولی امر تداعی حضور پرچم شیرو خورشید به جمع سلطنت طلبان و احیانآ "مجاهدین" آنها را از برافراشتن پرچم شیر و خورشید در تظاهراتشان بر حذر میداشت و جلو گیری شدید از حضور پرچم شیروخورشید در برخی تظاهرات ماه گذشته موضوع تبلیغاتی جدیدی را در اختیار دستگاههای ارتباط جمعی سلطنت طلبان در لوس آنجلس قرار داد.
جنگ نماد پرچم تداعی جنگ "صفین" در صدر اسلام را مینماید. در این جنگ سربازان عایشه، زن پیامبر اسلام، که رهبری سپاهی را به عهده داشت و با امام علی خلیفه وقت به جنگ در آمده بود، قرآنها را بر سر نیزه کرده بودند که لشگریان مسلمان امام علی را به تردید و تزلزل بکشانند، که ماهم مسلمانیم، در حالیکه در عمل حرف دیگری را میزدند. این واقعه مثال و شاهدی بر این است که مجموعه "نماد" یا پرچم و شخصی که آنرا میافراشد معنی جدیدی بخود میگیرد تا تنها خود نماد یا پرچم به تنهائی، که باید به آن با آگاهی جدید برخورد نمود. و دراین صورت باید گفت که کسانی که پرچم سه رنگ ملی ایران را حمل میکنند لزومآ نشان "شیرو خورشید" را نفی نمیکنند. بلکه نقشی را در نمایش هویت خود انتخاب کردهاند که با "قرانهای بر سرنیزه" متفاوت باشد و هویتشان محفوظ بماند.
اختلاف نظرهای دیگری هم در تعیین شعارها درمیان برگزارکنندگان تظاهرات پیش آمده بود که فی المثل آیا آن روز را تنها به معرفی احمدی نژاد و رفتار حکومت با مردم در ایران بسنده کنند یا موضوعات دیگری هم که در اصل با هم اختلافی ندارند را پیش بکشند یا نه، که راه حلهائی برای آن پیدا شد و گروههای مختلف سعی نمودند که شکیبائی بیشتری بخرج دهند و حتی اگر بنا باشد "قطعنامه"های کمی متفاوت از هم بنویسند، باز دوستی و در کنار هم بودن را از دست ندهند. وحفظ این همبستگی و ادامه همکاری میان گروههای طرفدار دمکراسی، در کنار هم و با هم در حال و آینده بودن را، سرلوحه کار خویش قرار دادند.
امروزه شعارهائی که شخصیتهای درون مبارزه و نیز در تظاهرات جمعی در ایران سرمیدهند بسیار قابل توجه است. دلیرانه در جمع دانشجویان و دانشگاهیان میایستند و اعلام میکنند که "ولایت فقیه" باید برداشته شود، و این کار را در زمانی انجام میدهند که بسیاری از هموطنان و مبارزین با "جرم"هائی بسیار کمتر را زندان و شکنجه کرده و مینمایند و احیانآ پای تلویزیون به "اعتراف" کشاندهاند. اینکه جلو تر از داخل کشوریها شعاری را مطرح نکنیم یک بحث است ولی ملاحظه میکنیم که شعارها آنچه باید گفته شود، گفته شده و دوران اینگونه "ملاحظات" سپری شده است. هرچند در همان دورانها هم بدلیل آنکه ما در خارج از کشور از آزادیهای بسیاری برخورداریم میتوانیم و وظیفه داریم صحبتهائی که هموطنان مبارز ما در درون کشور نمیتوانند اظهار نمایند را ما در این فضای آزاد "سانسور" ننمائیم. چه حتی در ابتدای دوران آقای "خاتمی" هم این صحبت در جمع کثیر "اصلاح طلبان" در آن زمان تکرار میشد و خود عمل میکردند که نامی از "جمهوری اسلامی" به میان کشیده نشود تا به ثمر رسیدن "طرحهای" اقای خاتمی لطمهای وارد نیاید. و البته بسیاری به این اندرز نابجا گوش ندادند. و لذا در این دوران که "پایان" مبارزه جناحی است ما حق داریم تا با صراحت نظرات خود را در این حرکت تاریخ سازدمکراسی در ایران بیان نمائیم.
"انتخابات"، رآی، کاندیداها و موضوعات نظیردر این زمان تمام شده است. آنچه باقی مانده مبارزات در حرکت دمکراسی در ایران است. ما باید از همه مبارزین آزادی در سطوح مختلف مبارزه، در برابر حکومت پشتیبانی نمائیم. و کوشش کنیم تا صفوف مبارزه هرچه بیشتر در کنار هم قرار گیرند و پروسه همگونی در مبارزه سریع تر انجام پذیرد. در این مبارزه یکی از شرطهای پیروزی در مبارزه آنست که همه درکنار هم قرار گیرند. "همه باهم" نه به عنوان "شعاری" و در رنگ دستور "الهی" و یا "پادشاهی" بلکه بصورت انتظاری منطقی و در یک پروسه طبیعی و بدون فشار روحی و "دستوری" که معنی مطلب را "همه با من" بکند.
سلطنت طلبان و سایر گروههای نظیر حق دارند که در برابر رژیم سرکوبگرمبارزه نمانید ولی ما هم حق داریم تنها زمانی آنها را در کنار خود یا متحد خود بدانیم و بخوانیم که "جنایات" رژیم گذشته از جمله تجاوز به حقوق و آزادیهای مردم و تعطیل مشروطه را با صراحت و بیتردید اعلام نمایند. و از بازی "یک بام و دو هوا" دست بر دارند.
و در پایان باید اضافه نمایم که همه ما انتظار داریم و در دل اعتماد داریم که این گرد همائی اعتراضی بزرگ علیه احمدی نژاد نماینده رژیم سرکوبگر "جمهوری اسلامی"، مشت محکمی بدهان " سردمداران جمهوری اسلامی" خواهد بود و نشان دیگری از پشتیبانی ایرانیان خارج از کشور از حرکت دمکراسی در ایران بشمار خواهد آمد. و ما باز اعتماد داریم که پیروزی نهائی با مبارزین حرکت دمکراسی در ایران خواهد بود. وما در خارج از کشور باید هرچه بیشتربکوشیم تا با تمام نیروهائی که میتوانیم بکار بگیریم، به پیروزی حرکت دمکراسی در ایران نیروی بیشتری بخشیم.
محسن قائم مقام- نیویورک
17کم سپتامبر 2009
Email: .(JavaScript must be enabled to view this email address)