iran-emrooz.net | Wed, 02.09.2009, 21:22
همه با هم
ن. نوریزاده
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
همه با هم
با حضور گسترده در مقابل سازمان ملل به ادامه جنبش سبز مردم ایران یاری رسانیم
گماشته "رهبر معظم" کودتا محمود احمدی نژاد در ۲۳ و ۲۴ سپتامبر قرار است که در اجلاس سالانه سازمان ملل متحد حاضر شود تا در برابر نمایندگان دیگر کشورهای عضو این سازمان سخنرانی نماید. در این رابطه بدیهی است که اجتماع گسترده ایرانیان مقیم آمریکا، کانادا و اروپا در مقابل سازمان ملل و در اعتراض به دولت کودتا نه تنها پیامی قاطع برای یکایک نمایندگان کشورهای عضو سازمان ملل در مخالفت با دولت کودتا میباشد بلکه از همه مهمتر به ادامه قیام سبزمردم ایران و حضور گسترده آنان در میدان مبارزه کمک میکند. بر کسی پوشیده نیست که هر چقدر اجتماع ایرانیان خارج از کشور در برابر سازمان ملل در روزهای ۲۳ و ۲۴ سپتامبر و در هماهنگی با مردم ایران از وحدت و انسجام بیشتری برخوردار باشد به همان اندازه بینشی مبنی بر درک خواستههای دموکراتیک مردم ایران را در مقابل دیدگان جهانیان نمایش میگذارد و نیز به تداوم جنبش اعتراضی مردم درون کشور یاری میرساند.
اگر در چنین روزهائی افراد، گروهها و سازمانهای سیاسی خارج کشور به هر دلیل و بهانهای در صدد خدشه دار کردن اتحاد و انسجام تجمع اعتراضی ایرانیان در مقابل سازمان ملل متحد برآیند بدون تردید آب در آسیاب دولت کودتا ریختهاند. به سخنی دیگر، افتراق و تشتت در تجمع اعتراضی ایرانیان در مقابل سازمان ملل نه تنها نشاندهنده عدم بینش سیاسی آنان نسبت به فهم شرایط درونی و تغییر و تحول دمکراتیک جامعه ایران است بلکه ضعف آنان را از شناخت واقعی قیام سبز مردم ایران میرساند. برای مثال، در این موضوع تردیدی نیست که هرچقدر یک ارکستر سمفونی، موزون تر و هماهنگ تر در صحنه حاضر شود به همان اندازه سمفونی برخاسته از آن برای حضار دلنشین تر و خوشایندتر است تا اینکه هر کسی ساز خود را کوک کند و بدون هماهنگی با دیگران سازی بنوازد. بدیهی است که در این شرایط نه تنها این ارکستر مفهوم ذاتی خود را از دست میدهد بلکه دیگر یا مستمعی برای شنیدن پیدا نمیکند و یا اگر کسانی هم پیدا شوند باید گفت که آنان از درک سمفونی عاجز میباشند. بنابراین باید نقش اجتماع گسترده ایرانیان در مقابل سازمان ملل متحد را درک کرد و بدنبال یک "نت اتحاد" گشت تا بتوان بر حول محور آن هرچه پرتوانتر از خواستههای مردم ایران دفاع نمود.
اما سئوال اساسی این است که آن "نت اتحاد" در این ارکستر عظیم تجمع ایرانیان خارج از کشور در مقابل سازمان ملل چیست؟ حال که بر ما بدرستی معلوم شد که کوبیدن بر طبل افتراق و تشتت برنامهء از پیش تدوین شده مزدوران اطلاعاتی دولت کودتا در خارج از کشور است تا بدان وسیله بتوانند تلاش و کوششهای ایرانیان را در اعتراض به حضور گماشته "رهبر معظم" با شکست روبرو کنند، پس چرا سازمانها، گروهها و رسانههای پرمدعای خارج از کشور این چنین بر طبل تهی افتراق در پوشش دفاع از "نماد ملی" شیر و خورشید میکوبند و یا شعار و آهنگی ناموزون و خارج از خواستههای مردم ایران سر میدهند و یا تمایل دارند "تمثال مبارکی" را بالا ببرند و یا پرچمی را به اهتزاز در آورند. این افراد خواه ناخواه، دانسته یا ندانسته در دام مزدوران اطلاعاتی رژیم گرفتارند و مستقیما جبهه کودتا را با ندانم کاریهایشان تقویت میکنند.
بنابراین بنظر میرسد که ایرانیان چه در درون و چه در برون مرزها در گام اول برای غلبه بر دولت کودتا چارهای ندارند جزء نواختن "نت اتحاد" که ضامن پیروزی آنها ست.
"نت اتحاد" در این شرایط بحرانی و سرنوشت ساز حضور یکایک ایرانیان با "هویت ایرانی" آنها در تجمع اعتراضی ۲۳ و ۲۴ سپتابر در مقابل سازمان ملل متحد است. این هویت که قانونی ترین، رسمی ترین و مسجل ترین نماد هر ایرانی خارج از کشور بشمار میآید و میتواند دستاویزی پایدار در اینگونه تجمعات اعتراضی باشد.
اگر از زمان آغاز جنبش مشروطیت تاکنون به تاریخ مبارزاتی مردم ایران نظر کنیم در خواهیم یافت که همواره چهار طیف و نحله فکری که هر کدام دارای ویژگیهای فرهنگی، تاریخی و ایدئولوژی ویژه خود هستند، در یکصد ساله گذشته حضور داشتهاند. برای مثال، طیف مشروطه خواهان سلطنت طلب یکی از این نوع نحله فکری است که تحت تاثیر ارزشهای کشورهای غربی قرار دارد و هموار تلاش میکند که خود را به مدار نظام سرمایه داری جهانی وصل نماید. نمونه بارز آن محمد رضا پهلوی و سیدحسن تقیزاده است. آنان بر این باور بودند که ایرانیان "برای ترقی، باید از فرق سر تا نوك پا فرنگی شوند". (۱) دوم، طیف ملیون میباشد که اصولا در جهت تثبیت حاکمیت ملی و اجرای سیاست خارجی "غیر متعهد" کشورهای جهان سومی خواهان استقلال و دوری از مدار نظام سرمایه داری جهانیاند. محمد مصدق یکی از نمونههای این طیف قدرتمند فکری بشمار میرود. سوم، طیف فکری مذهبیون است که رهبری آن توانست انقلاب بهمن ۵۷ را با "تز امت مسلمان ایران"(۲) هدایت کند و سپس با اعلان تز ولایت مطلقه فقیه استبداد مذهبی را جایگزین استبداد پهلوی نماید. بخشی از این جریان فکری موسوم به ملی- مذهبی، مخالف تئوکراسی (دین سالاری) در برابر دمکراسی (مردم سالاری) میباشند که مرحوم مهندس بازرگان با تز" ایران و اسلام"(۳) و اصلاح طلبان امروزی با شعار "ایران برای همه ایرانیان"(۴) در جرگه چنین نظری بوده و میباشند. چهارم، طیف چپهای مارکسیست است. این نحلهء فکری بر این باور است که میباید در مدار سرمایه داری دولتی یا حزبی و بنام دیکتاتوری پرولتاریا متحد شد. اما این دیدگاه با فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم و فرو ریختن دیوار برلین دچار بحران عمیق فکری گردیده است و هنوز نتوانسته خود را از این بحران بدر آورد. بهرحال رد پای این چهار نحله فکری را به انحای مختلف در انقلاب مشروطیت (۱۲۸۵-۱۲۹۰) و جنبش ملی صنعت نفت (۱۳۲۹-۱۳۳۲) و انقلاب بهمن ۱۳۵۷ بخوبی میتوان مشاهده کرد. بدون تردید هویت ایرانی در این چهار نحله فکری با شدت و ضعفهائی دیده میشود و همواره جزء اصول مرامنامه حزبی آنها بشمار میرفته است.
بنابراین اگر قرار باشد که ایرانیان، چه آنهائی که وابستگی فکری به یکی از این چهار طیف فکری دارند و چه کسانی که دارای هیچگونه وابستگی فکری و عقیدتی نیستند و در چارچوب حقوق بشر فعالیت میکنند میتوانند بدون دغدغه خاطر و برچسب زدن حول محور "نت اتحاد"هویت ایرانی متحد شوند و در تجمع اعتراضی روزهای ۲۳ و ۲۴ سپتامبر حضور یابند.
حال اگر از نگارنده این سطور پرسیده شود که تکلیف نماد سبز جنبش مردم ایران را چگونه ارزیابی میکند، باید اظهار داشت که:
نخست: رنگ سبز بیان کننده هیچ مرام ومسلکی نیست و به عنوان نماد جنبش از طرف مردم ایران و جهانیان پذیرفته شده است.
دوم: رنگ سبز در ایران نماد "رای من کجاست" و "نابود باد دیکتاتوری" و در مخالفت با دولت کودتا است. این نماد در بیرون مرزها به معنای حمایت و پشتیبانی قاطع از قیام سبز مردم ایران محسوب میشود. تظاهرات سبز گسترده ایرانیان خارج ازکشور موید این گفتار است.
سوم: نماد سبز یک تاکتیک هوشمندانه از جانب مردم ایران در مقابل جو خفقان و سرکوب رژیم میباشد. این نماد متمایز کننده اکثریت مردم مدافع تغییر وضع موجود به وضعیت مطلوب در برابر اقلیت سنتی مدافع وضع موجود است.
چهارم: نماد سبز در واقع بعنوان یک "پاتک" مردمی در مقابل ترفندهای ۳۰ ساله رژیم جمهوری اسلامی محسوب میشود. تصور کنید که رژیم، از "امت اسلام" که برای هر پروژهای مانند انتخابات و یا سرکوب مردم استفاده میکند، بخواهد برای برگزاری راهپیمائی روز قدس خود را بسیج کنند. بدیهی است که دولت کودتا به تجربه دریافته است در این شرایط کنونی "امت اسلام" در مقابل مردم به نسبت کاه و کوه میباشد. بنابراین اگر کارگزاران رژیم برای خدشه دار کردن حضور ملیونی مردم در روز قدس که در مخالفت با دولت کودتا برگزار خواهد شد، بخواهد که "امت همیشه در صحنه" را با پرچم جمهوری اسلامی در صحنه حاضر سازد، آیا پاتک بدون خشونت آمیز مردم در برابر ترفند "به اهتزاز در آوردن پرچم جمهوری اسلامی" در روز قدس نشان دادن نماد سبز جنبش از سوی مردم نیست؟ بر همین منوال نشان دادن نماد سبز در تجمع اعتراضی ۲۳ و ۲۴ سپتامبر در مقابل سازمان ملل متحد و "روز قدس" نه تنها ترفند تفرقه آمیز کودتاگران را نقش بر آب میکند بلکه به "رهبر معظم کودتا" نشان میدهد که جنبش سبز ایران با فدا کردن خون دهها کشته و هزاران اسیر در بند و تجمعات گسترده اعتراضی ایرانیان در داخل و خارج از ایران، کاریکاتور نمیباشد و واقعی محتوم است و این قیام میرود تا طومار ۳۰ ساله استبداد ولایت فقیه را برای همیشه درهم بپیچاند.
پنجم: نماد سبز ایران یعنی مخالفت با سه دهه جنایت، اعدام، سنگسار، شکنجه، زندان، محاکمات نمایشی و تجاوزات سبعانه جنسی رهبران و کارگزاران رژیم میباشد.
بنابراین تردیدی در این نیست که حضور گسترده ایرانیان خارج از کشور در تجمع اعتراضی روزهای ۲۳ و ۲۴ سپتامبر در مقابل سازمان ملل متحد صرف نظر از اینکه گام کوچکی در راه تداوم جنبش سبز مردم ایران بشمار میرود، همچنین نشانگر آنست که آنان از تداوم حضور ملیونی مردم ایران در روز قدس علیه دولت کودتا حمایت و پشتیبانی قاطع به عمل میآورند.
-----------------
(۱) سیدحسن تقیزاده، زندگی طوفانی، ص ۳۸۳، به نقل از نقش روشنفكران وابسته، ص ۶۵
(۲) پیام رادیوئی خمینی، ۲۲ فروردین ۱۳۵۸- صحیفه نور ج سوم چاپ جدید
(۳) مهندس بازرگان، بازیابی ارزشها ج - دوم، ۱۳۶۰ تهران
(۴) شعار انتخاباتی احزاب اصلاح طلب مانند حزب مشارکت اسلامی و ستاد انتخاباتی سید محمد خاتمی و سید حسین موسوی