iran-emrooz.net | Mon, 17.08.2009, 0:02
بحث پرچم، انحراف از روند دموکراسی
ناصر کاخساز
|
دموکراسی ساختاری است که با تفکر مبتنی بر قانونیت، به آزادی چارچوب میدهد. در فضای پیش از ورود به دموکراسی و فضای پس از آن که دموکراسی مستقر میشود، دو فضای مطلقا متفاوت برای مواجهه با غلیان های عاطفهی ملی و عاطفهی سیاسی یا مسلکی وجود دارند. در فضای پس از ورود به دموکراسی که وفاق، مادی و عملی و ساختاری شده است، دموکراسی جانشین خرد و عقل میشود و زیاده رویهای عاطفهی جمعی را کنترل میکند، و از خسران بزرگ آن ها جلوگیری میکند. به بیان ساده، عواطف سیاسی که زیر نامها و پرچمهای معینی تبلور پیدا میکنند، نسبت به فضائی که در آن میزیند ثانویاند. این یک شناسهی اصلی در ساختار دموکراسی است. به همین سبب بحث پرچم در دموکراسی فاجعه به بار نمیآورد چون در کنار بسیاری بحثهای آزاد دیگر ثانوی میشود و همانگونه که گفتم غرضها در این ساختار ثانوی و شفافاند.
در فضای پیش از دموکراسی ممکن است جای اولیها و دومیها تغییر یابد و امر ثانوی، اولی شود. یعنی دعوا بر سردموکراسی به دعوی بر سر نامهای غیرشفاف تبدیل شود. نام غیرشفاف پشت غلیانی از عاطفهی جمعی نهان میشود. در این موقعیت روشن نیست که چرا کسی از واژهای بنام پرچم دفاع میکند. یا دستکم ظاهر و باطن مسئله، مغشوش و درهم میشوند. کسی که پرچمی را پیشاپیش خود به حرکت در میآورد یعنی خود در پی آن روان میشود، در واقع خواستار دموکراسی تنها برای پرچم خویش است. ولی چون در فضای غیر دموکراتیک حرکت میکند تبلور عاطفهی جمعی میشود، و در میان دعوا، به مطالبهی حق و حقوق و ارث و میراث خود اشتغال مییابد. این ناشفافی، دعوا بر سر دموکراسی را در باطن به دعوا بر سر نفی آن تبدیل میکند.
پس بحثِ پرچم بحثِ پس از استقرار دموکراسی است که در آن چون عقلانیت، عاطفه و آغالش سیاسی را کنترل میکند به وفاق آسیب نمیزند.
این است که میبینیم در روحیهی دفاع از پرچم، برخلاف صورت مسئله، دفاع از دموکراسی نهفته نیست. دفاع از پرچم در فضای پیش از استقرار دموکراسی، یعنی در فضای اختلاف و مرافعه، به اختلاف و مرافعه مشروعیت میدهد. مشروعیتی که باید با ترم قانونیت، کنترل و عقلانی شود تا جامعه استعداد دموکراسی پیدا کند. پرچمها در فضای پیش از دموکراسی، اغراض (یعنی اغراضی را که پشت پرچم ها نهفته است) را که دموکراسی آنها را عیان میکند نهان میکنند. به همین سبب است که طرح پرچم در فضای پس از استقرار دموکراسی زیان نمیزند. چون در دموکراسی رابطهی مشروعیت و قانونیت متعادل است. صاحبخانهای که تنها بدون کفش از میهمانان در خانهاش پذیرائی میکند، نمیتواند مورد اعتراض میهمانی قرار بگیرد که حاضر نیست کفشهایش را بیرون بیاورد. گرچه او ظاهرا از حق دموکراتیک خود در این رابطه سخن بگوید. تمکین کردن به حق میزبان، برای میهمانی که نهادی بنام قانونیت را میشناسد، امر پیش پا افتادهای است. چون او میداند که قواعد "نشست" را کسی وضع میکند که نشست را برگزار میکند. شرکت در میتینگ و تظاهرات بدون این تفکر مبتنی بر قانونیت در جامعهای که به دموکراسی خو نکرده است، مشکل برانگیز است.
پس ملتی که با دعوای پرچم به استقبال دموکراسی میرود، همان ملتی است که با نفی قانونیت از دموکراسی طفره میرود. دعوی پرچمها که همان دعوی اغراض است دعوای نگران کنندهای است. دعوائی است که بلوغ فکری ایرانیان را برای دموکراسی (که من سخت به آن باور دارم) با تردید روبرو میکند.
پس اکنون سخن بر سر طرح دعوایی است که به مخلوط و مغشوش شدن دو فضا در پیش و پس از دموکراسی میانجامد. بسیاری از طراحان دعوا که زیر پرچمی میایستند، زیر تاثیر این فضای عاطفهی جمعی، نمیدانند که در شرایطی که به وفاق و همبستگی نیاز داریم نباید میدان ثانویای ایجاد کرد و در آن هل من مبارز طلبید و پرچمداران دیگری را به رو در رویی فراخواند که ماحصل آن تضعیف میدان اولی و اصلی مبارزه با این ساختار پوسیدهی حاکم بر ایران است. طراحان دعوی پرچم ملی شاید نمیدانند که به دعوی طرح داس و چکش و بسیاری دعواهای دیگر، برای نفی دموکراسی جان میدهند. و نمیدانند که در یک اوضاع آشفته با کمی دموکراسی، میتوان جنگ خانگی را با همین دعوای پرچم آغاز کرد. پرچمی که در اصل توتمی بیش نیست و نمیتواند مقامی بالاتر از وفاق و بالاتر از ایران و همزیستی داشته باشد. پس باید آن را به وفاق در شرایط پس از دموکراسی واگذاشت و همانگونه که در شان آن است ثانوی و تابع قانونیتاش کرد.
پس بحث پرچم بحث انحرافی است. انحراف از روند دموکراسی است. بحث عدم بلوغ است. بازگوگر ضعیف بودن فرهنگ سیاسی ما در درک حقوقی از دموکراسی است. بازماندهی تفکری است که از قانونیت سربرمیتابد تا به عاطفهی کلکتیوش میدان بیشتری بدهد.
ناصر کاخساز
16.08.2009