iran-emrooz.net | Sat, 08.08.2009, 5:18
چگونه میتوان به ساکنین کمپ اشرف کمک کرد؟
پیام رهائی
مجاهدین اعلام کردند که اعتصاب غذای ساکنین اشرف وارد هفتمین روز خود شد. طبق گزارش سازمان مجاهدین "نیروهای مسلح عراق در روزهای ۲۸ و۲۹ و۳۰ ژوییه ۲۰۰۹ به كمپ اشرف محل استقرار اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران, واقع در استان دیاله عراق حمله كردند.
اینکه عراقیها حق دارند به ذره ذره خاک خود حاکمیت داشته باشند بسیار منطقی به نظر میرسد و مجاهدین باید آن را برسمیت بشناسند اما در عین حال برخورد خشونت آمیز از جانب پلیس عراق و ضرب و شتم ساکنین اشرف اقدامی محکوم و غیر انسانی است اگر جه مجاهدین میتوانستند مشکل را با آرامی و بدور از جار و جنجال و از طریق بحث و مذاکره و با هزینهای کمتر حل و فصل کنند.
اکنون بعد از گذشت یک هفته از این درگیری اجتناب پذیر، مجاهدین دست به اعتصاب غذا زدهاند و بیم آن میرود که با ادامه آن جان تعداد بیشتری از ساکنین کمپ به خطر افتد اقدامی که نه تنها راه حل درستی نیست بلکه تحریک آمیز است و دولت عراق را بیشتر بخشم میآورد و ممکن است دست به اعمال غیر قابل پیشبینی بزنند.
مجاهدین به ماجرا جوئی و روشهای خشونت آمیز برای حل مشکل و دامن زدن به بحران عادت دارند. بطور نمونه خانم مریم عضدانلو توسط پلیس فرانسه بازداشت میشود دهها نفر از مجاهدین خود را آتش میزنند وقتی کشوری مانند فرانسه که مهد دمکراسی است و میتوان با گرفتن وکیل و شکایت قانونی مسئله را پیگیری کرد چه نیاز به خود سوزی هست مسئلهای که دقیقا عین آن در عراق اتفاق افتاد و مجاهدین برای حل یک مسئله کوچک چندین کشته و مجروح دادند آیا این افرادی که بدستور رهبری مجاهدین جان خود را از دست دادند تا جلو ورود نیروهای عراقی به کمپ را بگیرند توانستند موفق شوند و مانع ورود نیروهای عراقی گردند. در عمل میبینیم که جواب منفی است یک نیروی مسئول و مدعی دفاع از حقوق بشر باید حق حیات نیروهای خود را به تمام و کمال رعایت کند و آنها را در کام آتش و یا در دام فرقه و یا جلو گلوله قرار ندهد.
ما میدانیم در زمان صدام حسین افسران عراقی فوج فوج وارد کمپ اشرف میشدند و با آنان با کمال مهربانی رفتار میشد و بعد که نوبت امریکائیها رسید آنها هم آزادانه داخل کمپ میآمدند و مجاهدین برایشان شراب سرو میکردند آیا سربازان ارتش کنونی عراق بدتر و دژخیم تر از سربازان صدام و امریکائیی هستند که آنها را راه نمیدهند؟ مگر آنها چه میخواستند مگر بارها تأکید نکردهاند که ما مجاهدین را به ایران تحویل نمیدهیم.
اکنون باز بجای راه حل معقول و منطقی رو به تهدید و فشار و شانتاژ آوردهاند و کسانی را که نتوانستند در حمله نیروهای عراقی بکشتن دهند با اعتصاب غذا میخواهند از پای درآورند.
نیروهای دمکرات و ترقی خواه:
در روزهای اخیر شما حمله نیروهای عراقی به کمپ اشرف را بدرستی محکوم کردید اما در پس این رفتار خشونت آمیز پلیس عراق، ریشه و عامل اصلی این حادثه را در نظر نگرفتید آیا چه کسی مقصر و محرک این هجوم بود اگر تنها عمل نیروهای عراقی را محکوم کنیم بدون اینکه مسببین اصلی را که هنوز بعد از ۶ سال از سقوط صدام نیروهای خود را بزور در عراق نگه داشته و هیچ احساس مسئولیتی در قبال جان و هستی انها نمیکند محکوم نکنیم به حل مسئله هیچ کمکی نکرده ایم و باعث تقویت مجاهدین و حق بجانبی آنها شده ایم مگر نمیبینید که اطلاعیههای اپوزیسیون را چگونه برای خود سند مشروعیت قرار داده و در سایتهایش به آن مباهات میکنند.
اکنون جان ۳۵۰۰ نفر در اثر اعتصاب غذا در کمپ اشرف در خطر است و دولت عراق هیچ علاقهای به زنده بودن این افراد ندارد و میخواهد به هر نحو ممکن این گروه از عراق خارج شوند رهبری مجاهدین باید بفهمد عراق جای حضور دائمی مجاهدین نیست و اگر این ماجرا ادامه یابد همه این ۳۵۰۰ نفر با مرگ تدریجی و یا در حوادث ناخواسته کشته خواهند شد ما در مقابل جان این افراد مسئول هستیم. پس شایسته است که
۱- همه تلاش کنیم و سازمان مجاهدین را زیر فشار قرار دهیم تا نیروهای خود را از جهنم عراق خارج نماید مجاهدین توان این کار را دارند مجاهدین هیچ علاقهای به بستن کمپ اشرف و خروج اعضای خود از عراق ندارد.
۲- هر کس در کشور محل زندگی خود با نهادهای حقوق بشری و دولت متبوع خود تماس حاصل نماید تا تعدادی از این عزیزان را به عنوان پناهنده بپذیرند.
اعضای در بند کمپ اشرف:
۱- به اعتصاب غذای خود پایان دهید و با نیروهای عراقی با احترام بر خورد کنید و از آنها برای خروج از عراق کمک بگیرید اعتصاب غذا شما را از پای در میآورد و جان شما را به خطر میاندازد مطمئن باشید از مرگ شما تنها جمهوری اسلامی شاد خواهد شد تا بحال برای شما ثابت شده که مجاهدین از شما بعنوان گوشت دم توپ استفاده کرده و برای جان شما هیچ ارزشی قائل نیستند رهبری میخواهد کتاب شهدای خود را قطور تر سازد.
۲- شما باید حق حاکمیت دولت عراق را بر خاک خود برسمیت بشناسید و قوانین آن کشور را محترم بشمارید.
۳- هیچ دولتی شما را تا زمانی که عضو یک گروه تروریستی هستید به پناهندگی نمیپذیرد باید شما از سازمان مجاهدین جدا شوید و بدون صفت سازمانی و بعنوان فرد حقیقی از کشورهای پناهنده پذیر درخواست پناهندگی نمائید تا مورد قبول واقع شود
۴- علی رغم رهنمود خانم مریم عضدانلو مبنی بر رفتن به ایران ما پیشنهاد میکنیم که با توجه به شرایط هرج و مرجی که بر دستگاههای اجرائی و قضائی ایران حاکم است به ایران نروید زیرا هیچکس نمیتواند امنیت و جان شما را تضمین نماید سعی کنید که از طریق وابستگانتان در خارج کشور و یا سازمانهای پناهندگی خود را به یک کشور پناهنده پذیر برسانید.
۵- پس از خروج از عراق میتوانید از طریق تلفن و یا میل با مجاهدین جدا شده و یا فعالین حقوق بشر در سراسر دنیا تماس گرفته و از آنان یاری بطلبید.
نظر کاربران:
درک علت وقوع چنین حوادثی برای مجاهدین چه در عراق و یا خارج از آن کشور یک معادله پیچیده نیست. فقط با توجه به چند جمله از بیانات مسعود و مریم رجوی رهبران مجاهدین قابل درک و فهم است. آنها هستند که کمپ و یا بقول خودشان شهر اشرف را محور بود و نبود خودشان و مردم ایران قرار داده و سعی در حفظ آن به قیمت از دست دادن جان آن ۳۵۰۰ نفر موجود در آنجا مینمایند.این مطلب را نه تنها مخفی نمیکنند بلکه سال ها است که بطور علنی و در قالب کلماتی از قبیل وقوع فاجعه انسانی بیان نموده اند.
در عالم واقعیت یک رهبر دور اندیش و واقع گرا سعی میکند تا تضاد بین خود و غیر خودی را با تقویت روحی و جسمی اعضاع و هوادارانش حل کند. متاسفانه در ایدئولوژی اسلامی این مقوله با تشویق به نابودی و کشته شدن مفهوم پیدا میکند که شهید پروری نامیده میشود. این شیوه در مجاهدین برای مطرح کردن خودشان در راس تاکتیک ها و به نوعی یک استراتزی محسوب میشود.
اکنون که مجاهدین بدلیل بکار بردن سیاستهای غلط و غیر مردمی خودشان از جنبش و حرکت مردمی ایران واماند ه اند سعی میکنند تا به ترتیبی در درون این حرکت بلغزند و از تمامی نکات مختلف این حرکت هم فقط آن قسمتی را گرفتند که مربوطه به کشته شدگان و بخصوص سمبل آن ندا آق سلطان میشود.
به دنبال نپذیرفتن حق حاکمیت عراق برای کمپ اشرف مجاهدین بهترین فرصت را برای ایجاد تحریک عراقی ها برای رسیدن به اهدافشان بدست آوردند. اهدافی که در به کشتن دادن و سوء استفاده از خون شهدا خلاصه میشود. وقتی که با تبلیغ آن تعداد کشته ای که داده بودند به هدف نرسیدند دستور اعتصاب غذا را برای رد گم کردن و جلب حمایت نمودند. نه تنها خودشان و کشته شدگانشان را در تبلیغاتشان به حرکت داخل ایران ربط میدهند بلکه آن جنبش داخلی را برآمده و وابسطه به بحران آفرینی خودشان در اشرف مربوط مینمایند. از طرف دیگر رهبران مجاهدین میدانند که با آزاد شدن آن ۳۵۰۰ نفر و ورودشان به دنیای آزاد بسیاری از رازهای نهفته روابط فرقه ایشان افشاء خواهد شد، لذا ترجیح میدهند که از خون این افراد بهره ببرند.
اگر غیر از این است پس چه دلیلی دارد که این همه سال بر بودن و تحت تسلط گرفتن یک قطعه کوچک چند کیلومتر مربعی در خاک بیگانگان پا فشاری میشود.آن هم به قیمت نابودی تمام اعضای مستقر در آن. مریم رجوی در پیامش آرزو میکرد و میگفت که ای کاش که در میان آنها بود.ایشان که در میان آنها بود پس چرا با سیصد تن از اعضای نزدیک بخودش مخفیانه از عراق فرار کرد؟ رهبران مجاهدین عامل اصلی باطون ها و چماق هائی هستند که بر سر فرزندان ما ایرانیان توسط عراقی ها فرود آمده است.در اصل فرود این چماق ها بر سر تمامی مردم ایران توسط رهبران مجاهدین بوده است. باید به جای مغز گچ و پهن در کاسه سر رهبرانی باشد که به جای اتکاء به عقل و منطق عامل فرود آمدن چوب،چماق و گلوله به سر وپیکر هموطنانشان میشوند.
رضا اسدی