iran-emrooz.net | Thu, 16.07.2009, 20:57
پذیرش ولایت فقیه توسط آقای رجوی
مسعود جابانی
آقای رجوی در نامهای به مجلس خبرگان در تاریخ ۲۰ تیر به آنان اندرز داده و پیشنهادات خود را برای ثبت در سینه تاریخ! ارائه داده است.
ایشان با نوشتن این نامه بطور مستقیم موجودیت و نهادهای حکومتی و ولایت فقیه را برسمیت شناخته است. در زیر نامه هم دیگر از شعار همیشگی "آرتش آزادی بخش و رود خروشان خون شهیدان در پرتو مهرتابان و..." خبری نیست و بجای آن در زیر نامه نوشته شده است که:
"با آرزوی توفیق برای پذیرش رای و حاکمیت مردم ایران و جلب رضایت خلق و خالق"
جالب است که بدانیم در این اطلاعیه از لباس نظامی و نگاه خشمگینانه چیزی دیده نمیشود. ایشان با پوشیدن کت و شلوار و لبخندی که بر لب دارد با تمام قوا میکوشد تا خود را بدور از خشونت و قابل پذیرش برای مردم و اپوزیسیون نشان دهد.
البته بنده هیچ مشکلی با تغییر و دگرگونی و اصلاح در روش و منش آقای رجوی ندارم و به عنوان کسی که به خشونت و انهدام و حذف معتقد نیستم از این که پذیرش "رأی" و "حاکمیت" مردم را پذیرفته کاملا استقبال مینمایم.
همه کسانی که در روابط و مناسبات مجاهدین بودهاند میدانند که آقای رجوی هیچگاه با ولایت فقیه مخالفت نداشت و با نام "رهبری ایدئولوژیک" و "خاص الخاص" سالهای سال است که بر نیروهای خویش ولایت میکند.
هیچکسی هم نیست که از ایشان بپرسد اگر همین نامه را یکی از اعضای اسیر در اشرف برای جمهوری اسلامی مینوشت و یا به شما پیشنهاد میداد شما چگونه با او برخورد میکردید ؟.آیا هزار بار او را معتاد خمینی و پاسدار و بریده مزدور نمینامیدی؟
آقای رجوی ! بجای مجلس خبرگان تغییر را از خودتان شروع کنید بروید و در خلوت خودتان برای خودتان نامه بنویسید که در این سالها چه خدمات و خیانتهائی کردی و چه رفتاری با اعضا و بدنه سازمان داشتید؟ با نیروهائی که از همه هستی و نیستی خویش گذشتند و تمام عیار برای آزادی کشورشان در مناسبات شما قرار گرفتند و سرنوشتشان را بدست شما دادند.
آقای رجوی
مگر شما به آقای منتظری" سفیه عالیقدر" لقب ندادید. مگر شما نگفتید که او دستور تجاوز به دختران زندانی قبل از اعدام را صادر کرده است و گفته که دختر باکره اگر اعدام بشود به بهشت میرود.
حالا چگونه است که او را به عنوان ولی فقیه معرفی مینمائید آیا این اتهامات هنوز بقوت خود باقی است یا از ادعاهایتان علیه این فقیه عالیقدر دست برداشتهاید؟ آیا ایشان هم از پیشنهاد شما آگاه شده است؟
لطفا دست از حمایت او بردارید و او را با حمایت خودتان جلوی تیغ رژیم نفرستید. با کدام جرات آز آقای موسوی که اکنون سمبل مقاومت مردم شده است، حمایت میکنید در حالی که تالی او آقای خاتمی را با انواع لجن پراکنیها، همزبان با حسین شریعتمداری مورد عنایت قرار دادی؟
در مقالهای با عنوان «جام زهری که رجوی در بن بست مطلق سرکشید» جام زهری که رجوی در بن بست مطلق سرکشید" میخوانیم که وقتی رجوی خود در این نامه بیان میکند که این کار "یعنی نوشتن نامه" برایش بسیار دردناک و پر صعوبت است، حال و هوای اعضاء و هواداران گیج و گنگ فرقه چگونه است. آنها از خود میپرسند کدام را باور کنیم آنهمه فحش و دشنام و افشاگری و لعن و نفرین علیه اعضای مجلس خبرگان و یا.... را یا این نامه را که در پایان برای آنها آرزوی موفقیت هم کردهای؟
مگر نمیدانید که شما آنچنان آبروباخته شده اید که از هر کس حمایت کنید به معنی زدن تیرخلاص به او محسوب میشود پس لطفا حداقل برای مدتی هم که شده سکوت کنید و به بازبینی آنچه که تاکنون انجام داده اید، بپردازید.
لازم است که بدانید تاکنون شما فقط توانسته اید با استراتژی خشونت و ترور، سالها استقرار دمکراسی را در ایران به عقب بیندازید. بنابرین بگذارید مردم ایران بدون اینکه شما قیم آنان باشید راه خویش را پیدا کنند.
آقای رجوی آیا مایلید که در یک گفتمان و دیالوگ رودررو و با حضور مردم "نه فقط اعضاء سازمان" شرکت کنید و به سئوالات آنان در خصوص استراتژی سازمان و دمکراسی و آزادی و ولایت فقیه و تنظیم رابطه تان با دیگر گروههای سیاسی، پاسخ گوئید؟
اگر شما مبارزه مسلحانه را کنار گذاشتهاید و به دمکراسی روی آورده اید یکی از شروط دمکراسی و احترام به رای مردم بحث و مناظره در انظار عمومی است شما چرا از این رکن دمکراسی میهراسید؟ مگر چیزی برای گفتن ندارید؟ آیا "رهبر مقاومت مردم ایران" این جرات را ندارد که در ملاء عام به پرسش و پاسخ مخالفانش بپردازد؟
در همین سیمای جمهوری اسلامی آقای موسوی و کروبی و محسن رضائی با آقای احمدینژاد بر سر میز نشستند و با اعتماد بنفس تمام با هم به بحث و گفتگو پرداختند.
آقای رجوی آیا شما هم حاضرید در سیمای مقاومتتان از اعضاء جدا شده دعوت کنید که با شما به بحث و گفتگو بنشینند نه اعضای جدا شده با احزاب و گروهها و شخصیتهائی که مشی و اخلاق و منش شما را نمیپسندند؟
شما هر گز در اطلاعیههای رسمی از مبارزه مسلحانه عدول نکرده اید و همچنان بر طبل سلاح میکوبید و هر نوع مشی مسالمت آمیز و سیاسی را راست روی و عافیت جوئی و سازش میدانید یعنی تا حالا دانسته اید چطور یکشبه خوابنما شده اید و خارج از چارچوب مشی مسلحانه اقدام به نامه پراکنیهای سیاسی میکنید در پشت این نامه چه توطئه و خباثتی خوابیده است؟
آقای رجوی من طرفدار خط سبز رهائی و بالندگی آقای موسوی هستم و مطمئن هستم که این خیزش مردمی توانسته است بسیاری از معیارها و محظوریتها و تابوهای ذهنی مردم و فعالین سیاسی را بهم بریزد.
کسانی که اسیر دیدگاه حذف و ترور نبودند براحتی توانستند گفتمان سیاسی را بپذیرند و وارد بحثها و دیالوگها شوند ولی آنانی که سلاح را تنها راه رهائی میدیدند هنوز هم باید به شکستن دیوارهای ذهنی خویش پرداخته و تغییرات را از خودشان شروع کنند تا بیگانگی با محیط پیرامون و مردمشان را به یگانگی و همدلی تبدیل نمایند.
آقای رجوی!
مردم ما بخوبی میتوانند از پیچ و خم مبارزه با دیکتاتوری گذر کنند و در نهایت دمکراسی را در کشورمان نهادینه کنند. جای شما در این جنبش و خیزش مردمی کجاست؟