پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sun, 12.07.2009, 20:27

یک ارزیابی اخلاقی از وقاع اخیر


دکتر حبیب‌الله پیمان

از چند هفته به انتخابات مانده، مردم را با اصرار به شرکت حداکثری در انتخابات می‌کردند. اما قرائن نشان می‌داد که اگر نیروهای مستقل و اصلاح طلب به طور فعال وارد عمل نشوند و مردم را به حضور در صحنه انتخابات دعوت نکنند، تعداد رأی دهندگان از آنچه در دوره قبل (۸۴) دیدیم تجاوز نمی‌کرد. تبلیغات شبانه روزی رسانه‌های دولتی نه تنها نمی‌توانست در این باره رقم قابل توجهی بر آن تعداد بیافزاید، که به خاطر عملکرد منفی چهارساله دولت فعلی، تعداد شرکت کنندگان باز هم کاسته می‌شد. فعالان اصلاح طلب در فراخوان کسانی که از نتیجه بخش بودن شرکت در انتخابات به کلی مأیوس بودند، از یک سو با اعمال محدودیت‌های شدید از سوی ارگان‌های دولتی و مزاحمت‌ها و کارشکنی‌های روزافزون آنان روبرو بودند و از سوی دیگر طرفداران تحریم در داخل و خارج از کشور چالش می‌کردند. کسانی که همانند دوره‌های قبل با استناد به موانع موجود بر سر راه برگزاری انتخابات آزاد و سالم و یا ناتوان بودن رئیس جمهور در برابر نهادهای پر قدرت دیگر مردم را از شرکت در انتخابات پرهیز می‌دادند و این عمل را مشروعیت دادن به اقدامات خلاف قانون و نقض حقوق مردم و کمک به تثبیت و استحکام پایه‌های نظام جمهوری اسلامی قلمداد می‌نمودند. هر چند دلایل آنان پر دور از واقعیت نبود، اما آنان قادر به ارائه چشم انداز روشنی در ادامه راهبرد تحریم نبودند. حاصل کارشان جز افزودن بر انفعال و دلسردی، مهاجرت و انزواجویی و انتظار بی‌امید برای آینده‌ای نامعلوم و تیره و پرمخاطره برای ملت و کشور، یا وقوع اتفاقات معجزه آسا و برآمدن دستهایی از غیب و یا از آن سوی مرزها، دستاوردی در برنداست و روزنۀ امیدی در برابر مردم نمی‌گشود. حضور نامزدهای اصلاح طلب و محقق شدن این نکته که در شرایط و اوضاع و احوال کنونی اگر راهی برای تغییر وجود داشته باشد از مسیر مشارکت گسترده و حضور انبوه و پر شکوه مردم در عرصه انتخابات و تعامل‌های سیاسی قانونی و مسالمت آمیز می‌گذرد. سرانجام میلیون‌ها مردم خاموش را بر انگیخت تا قدم پیش گذارند و دوش به دوش سایر هموطنان خود حماسه‌ای تازه بیافرینند و نیروی اثربخش و سرنوشت ساز خود را به نمایش بگذارند. طرفداران تحریم در انزوای بی سابقه قرار گرفتند و در داخل کشور جز تعدادی اندک از فعالان سیاسی کسی به ندای آنان پاسخ مثبت نداد. آن ۱۵ درصدی هم که در انتخابات شرکت نکردند، بیشتر از کسانی هستند که اساساً تمایلی به مشارکت سیاسی ندارند، هر چند بعضاً آن را در لفافه بدبینی و بی اعتمادی مخفی دارند.

سرانجام ۸۵ درصد حائزین شرایط با هر انگیزه‌ای قدم پیش نهادند، در ظاهر به انتخاباتی که توسط حکومت برگزار می‌شد، رونق دادند. اما اکثریت آنان از این حضور قصد دیگری داشتند و آن «تغییر دولت» از طریق یک اقدام قانونی و مسالمت آمیز بود. مسولان کشور به خوبی می‌دانند که اگر اجماعی برای تغییر دولتی که به اعتقاد اکثریت مردم، سیاستها و تصمیمات آن برای کشور و مردم مخرب و زیان‌مند بوده است صورت نمی‌گرفت، میزان مشارکت هرگز به ۸۵ درصد نمی‌رسید.

با امیدواری که به اثر بخش بودن شرکت در انتخابات پدید آمد، بیش از ده میلیون نفر بر تعداد شرکت کنندگان افزوده شد. ده میلیون نفری که هدفشان اصلاح امور کشور از طریق انتخابات و راهکارهای قانونی درون نظام بود.

همگان شاهد حضور آرام، متین و پرشکوه میلیونی مردم در خیابانها و پای صندوق‌های رأی و در راهپیمائی‌های اعتراضی بعدی بوده‌اند. آیا حکومتگرانی که در انتخابت دستکاری کردند و یا بر این دستکاری صحه گذاشتند نمی‌باید به جای این عمل ضد اخلاقی که معنایی جز خیانت در امانت (آراء مردم) ندارد، از این که بر یک چنین ملتی رشید، خردمند و علاقمند به سرنوشت کشور و مصالح و منافع عمومی احساس افتخار و سربلندی کنند؟ نمی‌باید به وجود نسل جوان و زنان و مردان دلسوز، پاک و مهربان از پیر و جوان که سودایی جز سربلندی، ترقی میهن، عزت، آزادی، عدالت و رفاه ملت ندارند، به خود می‌بالیدند؟ میلیونها مردمی که به محض آنکه در آن روزها سایه خشونت و ارعاب را در بالای سر خود دیدند، خویشتن را تا حدودی آزاد و در امنیت احساس کردند، با دقت و نظم خودجوش به سامان دادن امور پرداختند. در سکوت پر شکوه و پر معنایی در اعتراض به اغتصاب رأی خود راهپیمایی کردند، با مهربانی یکدیگر را به حفظ نظم، پرهیز از خشونت و شعارهای انحرافی و تندروی توصیه می‌نمودند. از بدگویی و ناسزا به مخالفان پرهیز می‌دادند. ملتی که ظرفیت بسیار بالایی را برای همبستگی و وحدت و هماهنگی جهت شرکت در سرنوشت کشور و کمک به پیشرفت و اعتلای آن و قبول مسئولیت، صبر و پایداری و مسالمت جویی از خود به تماشا گذاشتند. به طوری که اعجاب همه ناظران داخلی و خارجی را برانگیخت. زخم‌های تازه و کهنه بر تن و روحشان مانع از آن نمی‌شد تا از هر نوع خشونت و تندروی و افراط و تفریط، پرهیز کنند. بر خلاف پندار بسیاری، خشونت سی ساله به جای آنکه آنها را به خشونت متقابل برانگیزد، از آن متنفر ساخته است. با دروغگویی، فساد و فریب کاری و زورگویی و تجاوز به حقوق عمومی و خشونت و استبداد و تبعیض و بی عدالتی مخالف‌اند. خواهان اصلاح امور، جایگزینی افراد صالح و دلسوز و کارآمد به جای اشخاص قانون گریز، ناکارآمد، فاسد، زورگو و خودکامه هستند. اما اجازه نداده‌اند دلهایشان از حس انتقام جویی و خشونت متقابل پر شود. با «بدی» و «ستمگری» دشمن اند، ولی آماده‌اند که «بدان» و «ستمگران» را ببخشند و تنها خاطره‌های تلخ آن ستم‌ها را به حافظه بسپارند تا هوشیاری شان برای جلوگیری از تکرار و ادامه آن حفظ شود.

در میان میلیون‌ها مردمی که برای تغییر و اصلاح از جای برخاستند و گام پیش نهادند از همه قشرها و نیروهای مختلف جامعه، دانشجویان، زنان، کارگران، معلمان، روحانیون، دانشگاهیان و فرهنگیان و هنرمندان و نویسندگان، کارآفرینان، متفکران و کسبه و پیشه‌وران و دیگر نیروهای مولد جامعه (یدی، فکری و عاطفی) دیده می‌شدند که با اشتیاق تام با قلم، قدم، دستها، زبان و اندیشه خود در ایجاد این رخداد پرشکوه شرکت جستند و با همدلی و صلح، مدارا جویی، اختلافات قومی، جنسیتی و گروهی و ایدئولوژیک و مذهبی را نادیده گرفته، در هویت واحد "ملت ایران" متحد دیدند. پیوندی وجودی از عشق پاک انسانی، مهربانی، ایمان به آزادی و عدالت، صلح، ترقی و دیگر ارزش‌های الهی که در شعارهای شبانه «الله اکبر» متبلور شده است، متصل و یگانه یافتند.

آیا سران حکومت فکر کرده‌اند که چرا در سی سال گذشته ظرفیت‌های پایان ناپذیر این ملت برای آفرینش ارزش‌های مادی و معنوی، علمی و فرهنگی برای ساختن، آباد کردن کشور و ایجاد تمدن و فرهنگی نو و بالنده بلااستفاده مانده است؟ آیا نباید این حضور فراگیر امید به مشارکت پر شور و توانمند ملت را در غلبه بر موانع توسعه اقتصادی و فرهنگی و علمی کشور در دلها بیدار نکند؟ بر حاکمان فرض نبود که به خواسته جمعی آنان احترام گذاشته، صادقانه رأی آنان را «میزان» قرار دهند و امانت دار صدیق آن باشند؟ مردم می‌خواهند از همین کوره راه‌هایی که نظام سیاسی کشور و قانون اساسی در برابرشان گشوده است، دست به تغییر و اصلاح امور بزنند.

در تبلیغات رسانه‌های دولتی سعی می‌شود با ایجاد یک این «همانی» کاذب میان جنبش سبز مدنی مردم و حوادث دهه اول انقلاب یا جنبش‌های اصطلاحاً "مخملی" و "تاریخی"، این کلیشه تکراری و فراموش شده نخ نما را دوباره در اذهان مردم القا کنند که گویا آنان قصد براندازی نظام سیاسی کشور با کمک ایادی بیگانه داشته‌اند و این نکته را فراموش می‌کنند که به دفعات همین مردم را که پیش و بعد از انتخابات ۲۲ خرداد آن نمایش‌های اعتراض آمیز و در همان حال شفاف و پاک و صلح جویانه و با شکوه را بر پا کردند را از آشوب گری و تخریب و خشونت مبرا اعلام نمایند. به رغم این اظهارت با آنان به مثابه دشمنان بیگانه‌ای رفتار شد که وارد خاک میهن شده، آن را اشغال و ویران کرده‌اند.

چرا آشوب گرانی که به کوی دانشگاه، به چندین دانشگاه در تهران و شهرستان‌ها حمله ور شده‌اند و مرتکب فجایع و جنایات بسیار گشتند و یا به پادگان بسیج در تهران حمله‌ور شدند و از آن سو با تیراندازی بسیاری را به خاک و خون کشیدند یا اتوبوس را آتش زدند، به مردم و به مراجع قضایی معرفی نمی‌کنند؟ چرا گزارش کمیته حقیقت یاب مجلس را درباره حملات لباس شخصی‌ها به کوی دانشگاه پیگیری نمی‌کنند و از روسای دانشگاه و استادان و دانشجویان درباره ماهیت آشوبگران پرسش نمی‌نمایند؟ چرا به جای برخورد قاطع با آشوب گران حقیقی، لشکری عظیم به مقابله با همان مردمی اعزام می‌شوند که خود حسابشان را از آشوب گران جدا بودند و خواسته‌ای جز تجدید انتخابات نداشته اند؟

همه جهانیان صحنه فجیع و دردناک کشته شدن دختر جوان را بر روی آسفالت خیابان دیدند؟ آیا او نیز از آشوب گران بود؟ او و بسیاری دیگر همسال وی به چه گناهی کشته شدند و پدر، مادر، همسر و فرزندانشان به چه جرمی داغدار گشتند؟ جرم بیش از یک هزار نفری که در این چند روز بازداشت شدند مشخص شده است؟ آیا این اقدامات نظر کسانی را تأیید نمی‌کند که می‌گفتنددر ایران اسلامی، دموکراسی و انتخابات سالم و آزاد ناممکن است و با وجود این نظام امور کشور از این طریق اصلاح نمی‌گردد؟

خطاست اگر تصور شود با خاموش کردن صدای اعتراض میلیونها مردمی که در طلب احقاق حق قانونی خود هستند و اصرار بیهوده در بی عیب و نقص خواندن نتایج اعلام شده، یک پیروزی مسلم برای جناح حاکم در دولت و برگزار کنندگان انتخابات رقم زده‌اند. اگر پیروزی متصور باشد، نصیب میلیونها مردمی شده است که برای نجات آراء خود (یعنی اراده و وجدان انسانی و حقوق حاکمیت خویش) به خیابانها روان گشتند. هر چند از برابر سپاهی از نیروهای امنیتی و نظامی عقب نشستند، اما یک پیروزی بزرگ اخلاقی و سیاسی نصیب آنان شد. به عکس آنان که در این آزمون بزرگ امانت دار صدیق آراء مردم نشدند، دچار شکست اخلاقی و معنوی بزرگ و جبران ناپذیری گشتند. پیروزی کوتاه مدت سیاسی-نظامی (دنیایی) به فرض حصول نباید چشمهای آنان را از دیدن آثار و عواقب درازمدت (و آخروی) چنان شکست اخلاقی و معنوی بزرگ ناتوان کند. دل بستن به قدرتی که با این شیوه‌های ضد الهی-انسانی به دست می‌آید، در فرهنگ دینی ما مفهومی جز "دنیاپرستی" و "دنیا طلبی" در برابر "دور اندیشی" و "آخرت نگری" و "خدابینی" ندارد.

شاید هنوز اندک فرصتی برای جبران این شکست اخلاقی باقی مانده باشد، اما قطعاً «فردا خیلی دیر خواهد بود»
ضمنا ساده لوحی است اگر طرفداران تحریم، نتیجه انتخابات و وقایع بعد از آن را نشانه نادرست بودن شرکت در انتخابات و درست بودن شعار تحریم قلمداد کنند. فراموش نشود که اگر امروز هم آنان نیز در داخل و خارج در ستایش مردم و پایداری آنها در دفاع از خواسته شان می‌نویسند و شعار می‌دهند و این حرکت را رخدادی بزرگ در حیات سیاسی مردم ایران می‌شمارند، همه به برکت حضور مردم در مبارزات انتخاباتی است. اگر مردم به طور حداکثری در انتخابات شرکت نمی‌کردند، انتخابات بدون هیچ رخدادی، بی سر و صدا به سود اقتدارگرایان برگزار می‌شد و آن زمان آنها شاهد این حرکت عظیم ملی نبودند. متاسفانه کسانی که سی سال از دور و نزدیک شعار و راهبردهایی را توصیه و تبلیغ می‌کنند که نه امکان تحقق آنها بوده و نه خودشان توان انجامش را داشته و دارند و می‌بینند که هر بار جنبش‌های اجتماعی به نحو دیگری و بر اساس ظرفیت‌های حقیقی درون جامعه و نه ذهنیات افراد یا قدرت‌های خارجی، پدید می‌آیند، به جای تجدیدنظر در تحلیل‌ها و مواضع خویش و انتقاد از خود، باز هم بی اعتنا به آنچه مردم بر اساس توانایی‌های جمعی و ملی و درک درست از شرایط به عنوان هدف و راهبرد دنبال می‌کنند، هم چنان در توهم «پیشتاز انقلابی» سعی در تحمیل شعارها و دغدغه‌های ذهنی خود بر جنبش مردم دارند که مانند گذشته حاصلی جز ایجاد تفرقه و تردید و تضعیف موقعیت جنبش خودجوش و خردمندانه مردم در داخل به بار نمی‌آورد. مگر نه آنکه بک روشنفکر و فعال سیاسی باید پیوسته ذهنیات خود را با واقعیتها و آزمون‌های اجتماعی محک بزند. بسیاری آرمان‌ها و خواسته‌ها به طور کلی و مستقل از شرایط زمان و مکان خوب و پسندیده‌اند و اگر قرن‌ها هم بگذرد و تحقق بپذیرند از خوبی و مطلوبیت آنها به عنوان یک ایده آل کاسته نمی‌شود؛ ولی یک هدف و شعار راهبردی باید در ظرف شرایط حاضر و با توجه به توازن نیروها با کوشش‌های متعارف تحقق پذیر باشند. برای برآوردن همین تحولات و پیشرفت‌ها در راستای تحقق شعارها و خواسته‌های مرحله‌ای است که سرانجام شرایط را برای دستیابی به آرمان‌های بزرگ و آرزوهای دور و دراز فراهم می‌کند.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024