iran-emrooz.net | Fri, 10.07.2009, 12:57
به بهانه گزارشی دیگر از برلین
محمود کرد- برلین
اینبار میعادگاه دروازه براندنبورگ بود همان جائی که مادران برای صلح، اوا کویستروپ و دوستانش هر شب به منظور همبستگی با مردم ایران و بزرگداشت یاد قربانیان اخیر و بخصوص ندا، جمع میشوند.
وقتی با خبر شد که جوانان در بزرگداشت ۱۸ تیر چنین قصدی دارند بسیار استقبال کرد او که چندین دهه است با مسائل ایران از نزدیک آشناست، زنی آگاه و علاقه مند به تاریخ و فرهنگ این سرزمین می باشد. وی ازفعالان جنبش دانشجوئی دهه ۶۰ آلمان بود و در تظاهرات عظیم دانشجویان ایرانی علیه سفر شاه به آلمان که حدود چهل سال پیش صورت پذیرفت نقش داشت، همان تظاهراتی که در جریان آن یک دانشجو کشته شد.
دروازه براندنبورگ، نقطه اتصال اصلی دوبخش شرقی و غربی برلین، در ابتداء یکی از زیباترین و فرهنگی ترین خیابانهای اروپا قرار دارد. این خیابان چندین مرکز هنری، علمی و فرهنگی از جمله دانشگاه همبلت، کتابخانه ملی، اپرا، کلیسای اصلی شهر، گالری و موزه را دردل خود جا داده است و در انتهای آن نیز دو مجسمه بزرگ فلزی نابغه های آلمانی کارل مارکس و فریدریش انگلس، آذین ویژهای بدان بخشیدهاند.
دو سوی این دروازه را دو بنا مزین کردهاند که هر بینندهای را به تفکر وامیدارد، ساختمان رایشتاگ و بنای یادبود هولوکاست. اولی یادآور آتشسوزی عمدی است که به بهانه آن سرکوب و کشتار گسترده عدالت طلبان و آزادیخواهان سازمان داده شد و دومی قتل عام قریب به شش میلیون انسانی را به خاطر می آورد که جرمشان «یهودی» بودن بود.
دیشب این مجموعه شگفتآور میزبان ایرانیانی بود که به همراه جوانانشان در حمایت از جنبش مردم به آنجا آمده بودند، و چقدرغرورآفرین بود این حضور. شمع در دست گرد هم آمدند ۱۸ تیر را گرامی داشتند و اسامی دستگیر شدهگان را خواندند و در پایان سرود آفتابکاران.
حضور انبوه ایرانیان در پای دروازه براندنبورگ در ادامه آنچه که از طی سه هفته گذشته تا کنون در این شهر جاری است و دیروز نیز در دو نقطه دیگر برلین علاوه براین محل صورت پذیرفت، همصدائی با مردم درایران در اعتراض به سرکوب، زیر پاگذاشتن حقوق شهروندان و بعبارتی به حساب نیامدشان بوده است.
اگریک قرن پیش دغدغه نداشتن عدالتخانه موضوع مردم شد و اگر سی سال پیش جنبشی ضد استبداد همراه با برداشتی کلی و نا مشخص از استقلال و آزادی و جمهور اسلامی مردم را به خیابان می کشاند امروز دفاع از رأی، دفاع از تأثیرگذاری در قدرت است که توده ها را به میدان می آورد و این عنصری جدید درمعادلات مربوط به ایران است.
روزنامه هاآرتص نشریه معروف اسرائیل فردای اوجگیری جنبش در ایران نوشت «دنیا دریافت که در ایران مردمی هم یافت می شوند.» راست این است که در تمام این سی سال گذشته علیرغم همه تحرکات اجتماعی در ایران و بدون توجه به تمام پیچیدگی های درونی و بیرونی حاکمیت، عمدأ تلاش شد تا از کشور ما چهره ای یکدست ارائه شود. این سیاست که بخصوص پس از ۱۱ سپتامبر توسط ایالات متحده امریکا دنیا شد لطمات جبران ناپذیری به کشور ما وارد کرد. که البته عملکرد حکومت جمهوری اسلامی در تدوین چنین دکترینی برای واشنگتن تعین کننده بود.
مقاله نویس روزنامه هاآرتص حق دارد، این جنبش موجب بروز تغییراتی در نگاه جهان به کشور ما خواهد شد از جمله آنانی که پروژه حمله نظامی را در سر می پروراندند باید از امروز خود را آماده پاسخ دادن به بسیاری از مسائل کنند.
کشورهائی که بر پایه یکسان دیدن دولت و ملت در ایران عملأ با گسترش روابط سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنینی به تحکیم آن یاری میرساندند از امروز باید تغییرات احتمالی آتی در قدرت را نیز درمحاسبات خود وارد سازند و این چیزی است که ما از چند هفته قبل تاکنون شاهد آن هستیم.
در ارتباط با اوضاع داخلی ایران برخلاف آنچه که ظاهرأ مشاهده میشود ماشین کودتا به گل نشسته است. سهم خواهی مردم از قدرت، کودتاچیان را با چالشی عظیم مواجه ساخته است. این انرژی آزاد شده در جامعه با توجه به حمایت جهانی و دارا بودن پایگاههای جدی در قدرت سیاسی ایران دیر یا زود تاثیر خود را خواهد گذاشت و آنها رابه عقب نشینی واخواهد داشت.
در شرائط کنونی با توجه به کیفیت کنونی جنبش و نیروهای تاثیر گذار در تحولات جامعه ما، دو عامل نقش تعیین کننده ایفاء میکنند: اول حضور مداوم مردم و دوم مقاومت اصلاح طلبان بخصوص شخص میرحسین موسوی. امر سازماندهی چه در بین مردم ایران که بیشتر بنظر میرسد خودجوش وپراکنده هستند و چه دررهبری کنونی آن که در وجه غالب فردی است، بیش از هر زمانی ضروری بنظر میرسد. تشکیل جبهه یا هر نهادی که بتواند تعداد هرچه بیشتر احزاب، سازمانها و شخصیت های اصلاح طلب و آزادیخواه را در بر بگیرد خواهد توانست با هدایت جنبش دستاوردهای مردم را گسترده تر وعقب نشینی جریان کودتا را تسهیل کند.
محمود کرد برلین
10.07.09