iran-emrooz.net | Thu, 18.06.2009, 21:11
از حسین تا حسین!
دارا گلستان
حرکت مسالمت جویانهً میلیونها مردم ایران در اعتراض به تقلبات آشکار حکومت و در حمایت از میرحسین موسوی بخون رنگین شد. جنبش سبز و مسالمت آمیزی که به حکم ولی فقیه باید سرکوب شود تا ولی فقیه که در یک دگردیسی به خلیفه تبدیل شده است بتواند به اهدافش برسد.
قبل از هر چیز باید روشن شود که این شکاف در حکومت از کجا سرچشمه میگیرد و اعتراضات مردم به چه اعتباری اینگونه به خیابان ها سرازیر شده است.
علی خامنهای بعلت طولانی شدن مدت رهبری خود در خیال موروثی کردن خلافت در میان خاندان خود است. بسیاری از نیروهای موجود در نظام تا کنون حاضر نشدهاند در انجام چنین هدفی با او بیعت کنند.
چنین روندی در تاریخ صدر اسلام نیز بوقوع پیوست و پس از یکدوره کمتر از سی سال خلافت انتخابی با ترفند های معاویه که حدود بیست سال در رأس امپراتوری اسلام قرار داشت به خلافت موروثی دگردیسی پیدا کرد.
در چنین اوضاعی بر سر میراث پیامبر اسلام اختلافات شدیدی در جهان اسلام ظهور کرد که تا همین امروز ادامه دارد.
نمونه تاریخی و بیاد مانده مخالفت با اهداف معاویه برای موروثی کردن خلافت، تلاش و کشته شدن امام سوم شیعیان حسین ابن علی است.
علت بروز چنین اختلافاتی به این واقعیت باز میگردید که پیامبر قبل از فوت برای خودش جانشینی انتخاب نکرده بود. خمینی نیز بر حسب اتفاق یا آگاهانه موضوع جانشین برای خودش را در زمان حیات مسکوت گذارد. زمانی که خمینی فوت کرد علی خامنه ای در قامت رئیس جمهور و رفسنجانی در قامت رئیس مجلس مهمترین اهرم های قدرت را در اختیار داشتند و با استفاده از همین اهرم ها به تقسیم قدرت میان خود پرداختند.
رفسنجانی در دوره اول ریاست جمهوری خود بنا به شواهد حرف اول را در نظام میزد ولی رفته رفته از قدرتش کاسته و در پایان دوره دوم ریاست جمهوری خود از چنان قدرتی برخودار نبود تا بتواند به یک رئیس جمهور مدام العمر فرا بروید، اما هنوز آنقدر نفوذ داشت که بتواند در مقابل ولی فقیه از تقلب و دستکاری در آراء خاتمی جلوگیری کند. در مدت هشت سال ریاست خاتمیِِ، به همان میزان که از قدرت رفسنجانی کاسته شد به قدرت و نفوذ خامنه ای افزوده گردید تا جائی که با یک اشاره خامنه ای احمدی نژاد در مقابل رای بیشتر رفسنجانی و با تقلب بعنوان رئیس جمهور دست بوس به این مقام رسید.
در چهار سال ریاست احمدی نژاد این فکر که ولایت به حکومت موروثی در خاندان خامنه ای تبدیل شود، در بیت رهبری به یک اندیشه فراگیر تبدیل شده است. به همین علت مقامات اجرائی و مهم در ایران تا زمانی که انتقال ولایت از پدر به پسر صورت بگیرد باید در ید قابل اعتماد ترین افراد ولی فقیه باقی بماند.
نیروهای دیگری که از ابتدای انقلاب در حکومت و حاشیه آن قرار داشته اند دو راه بیشتر در پیش رو ندارند، یا باید به نقش خواجگی در دربار خاندان خامنه ای رضایت بدهند و البته از مواهب بندگی برخوردار شوند و یا در مقابل موروثی شدن ولایت مقاومت کنند. علت شکاف در بالا این است.
در پایین اما موضوع به گونه ای دیگر است. بدون اینکه بخواهم به مقوله دوم بپردازم. اما نارضایتی پایین و شکاف در بالا جنبش سبز کنونی را رقم زده است. بسیار اهمیت دارد که ما درک کنیم هم جنبش مردم و هم اعتراض به موروثی شدن ولایت در بالا که موسوی به نماینده آن تبدیل شده اند به یکدیگر نیاز مبرم دارند. بدون یکی از آنها آن دیگری در این مقطع زمانی هیچ شانس موفقیتی نخواهد داشت. تلاش جنبش خود جوش مردم و یا موسوی و حامیانش برای پشت سر گذاشتن دیگری هردو را به شکست خواهد کشاند.
دفاع همزمان از حرکات مسالمت آمیز مردم و از نقش موسوی نیاز مبرم تحول خواهان ایرانی است، این موضوع مهم را نباید فراموش کرد.
زمان نشان خواهد داد که از حسین تا حسین پس از قرنها چگونه رقم خواهد خورد.