iran-emrooz.net | Mon, 15.06.2009, 9:29
از مبارزات مردم، علیه کودتا پشتیبانی کنیم!
محسن قائم مقام- نیویورک
حکومت ولایت فقیه حتی "انتخابات خودی" ها را هم با تقلبی مفتضحانه برنتابید. ملیونها مردم که بخیال و آرزوی تغییری در شکل اداره مملکت و ابراز اعتراض بحکومت قدرتمندان حکومتی، بخیابانها رفته و رای خود را بصندوقهای "انتخاباتی" ریخته بودند، تقلب آشکار در انتخابات و اعلام مجدد احمدی نژاد بعنوان رئیس جمهور، جوانان را چنان منقلب کرد که دوباره بخیابانها ریختند و شهرها بخصوص تهران را صحنه کارزار با نیروهای "ضد شورشی" حکومت کردند. جهانیان شاهد صحنه های دلخراشی از برخورد نا برابر جوانان با نیروهای امنیتی بودند، که بر موتوسیکلت سوار و با همه گونه اسلحه سرد بجان جوانان آزادیخواه افتاده اند. مآموران امنیتی حکومت نشان دادند که در مقابل مقاومت جوانان آماده هرگونه جنانیتی میباشند. با تمام این تمهیدات جوانان از پای ننشستند و در برابر خطرات آشکار باعتراض در خیابانها در برابر نیروهای امنیتی مسلح ادامه دادند.
حکومتی ها با بمیدان آوردن سپاه پاسداران و بسیجی ها د رمتینگ های احمدی نژاد، و با انجام یک کودتا، مانند آنچه در انتخابات قبل انجام دادند همه چیز را عوض کردند و بازنده را برنده اعلام نمودند در حالیکه وزارت کشور شمارش اراء را درشب پیش از آن بستادهای انتخاباتی برعکس اعلام نموده بود.
دراین زمان و این شرایط که حکومتی ها با کودتا حتی "انتخابات" کاندیداهای از صافی گذشته را هم با تقلب مفتضح مینمانید، ما وظیفه داریم که در این بعد مبارزه نه تنها ازمبارزات آزادیخواهانه مردم ایران پشتیبانی نمائیم بلکه بر حسب توانمان از کلیه شهروندان ایرانی که مورد تجاوز این حکومت سرکوبگر قرار میگیرند و بحقوق و آزادیهای قانونی شان تجاوز میشود، بدفاع بپردازیم!
شرایط ناآرام و فشارهای پلیسی و تجاوز کارانه بحقوق و آزادیهای مردم، مملکت را از نظر داخلی و بهره جوئی های بی انتها و بذل و بخش های در صحنه منطقه ای و جهانی، وضع اقتصادی وخیم و سیاستهای خارجی ماجراجویانه حکومت، مملکت و مردم ما را در بحرانی بسیار سخت و روزافزون قرارداده است. حکومت جمهوری اسلامی بجای سیاست صلح و مدارا در عرصه بین المللی، با ادامه سالها بیخردی و ادامه سالها جنگ سرد با نیروهای بزرگ جهانی و حتی کشورهای مختلف همسایه دور و نزدیک و پشتیبانی از سیاستهای خشونت آمیز در منطقه و پرداخت هزینه های سنگین این سیاستهای نا همگون با منافع ملی ما، هیچ دوستی را در عرصه جهانی برای خود باقی نگذارده است. و امروزه با رودرروئی آشکار و شمشیر از رو بستن برای مردم آزادیخواه ایران، نه تنها خود بلکه کشور ایران را در معرض خطرات سهمگین گوناگونی قرارداده است. ولی بهوش باشیم که این دسته از جنایتکاران جائی برای فرار برای خود باقی نگذاشته اند و لذا برای باقی ماندن، بهر قیمتی، ولو پاره پاره شدن مملکت، از هیچ جنایتی فروگذار نمیکنند! با چیین واقعیتی ما برای از صحنه خارج ساختن این جنایتکاران یاید هرگز از پای ننشینیم.
عده ای صحبت از حکومت دیکتاتوری پی نوشه در شیلی و مدارای آزدیخواهان شیلی با کنار آمدن با آن حکومت را می نمایند. در حالیکه پی نوشه زمانی با آزادیخواهان کنار آمد که قدرت خود را بحد زیادی از دست داده بود و مردم هم در سطح محلی و هم در سطح جهانی قدرت فراوانی کسب کرده بودند. امریکا هم که از ابتدا پشتیبان عمده پی نوشه و خود عامل کودتا در شیلی بود، سیاست جدیدی درامریکای لاتن اتخاذ کرده بود و پی نوشه و سایر دیکتاتور های در ردیف پشتیبانی او قرار نمیگرفتند. لذا آزادیخواهان شیلی دست بالا بودند و کنار آمدنشان با پی نوشه از دست بالا صورت میگرفت. درست است که بدلیل قدرت پی نوشه در ارتش شیلی آزادیخواهان بسیاری از حرفهای او را پذیرفتند و او را سناتور و از محاکمه معاف کردند، ولی در عین حال شاهد قدرت روزافزون آزادیخواهان در شیلی بودیم. در قدرتی که میتوانستند دیکتاتور را بعقب نشینی وادار نمایند. دیکتاتورها هیچگاه به میل خود کنار نمیروند و یا عقب نشینی نمیکنند. وبعد ها دیدیم که در صحنه جهانی پی نوشه در هنگام مسافرت در انگلستان در هتلش زندانی شد. و در همان سفر جهانی دادگاه اسپانیا رآی بمحاکمه او دادند، که او سراسیمه به شیلی گریخت و بالاخره دادگاه شیلی رآی بمحاکمه یاران او که مسؤل سر به نیست شدن شهروندان شیلی در حکومت پی نوشه بود داد. می بینیمم که هنوز قدرت آزادیخواهان ایران بآنجائی نرسیده است که با پی نوشه های ایران سر میز معامله بنشینند! البته شرایط طوری است که سرنوشت پی نوشه هم درس عبرتی برای کودتاچیان است که هرگز در گرد میز معامله با آزادیخواهان ننشینند. و دیدیم که به دولتمردان گذشته و با ایمان بجمهوری اسلامی نیز اعتماد نکردند!
در این گیر ودار که حکومت شمشیر را از رو بسته و با حکومتی کودتائی خیال سرکوب و درو کردن آزادیخواهان را دارد ما باید همه نیروهایمان را علیه این کودتای ضد آزادی و سردمداران آن بگذاریم. ولی یادمان باشد که امید زیادی به مشتاقان ماندگاری رژیم که بقول مؤکد خود برای حفظ رژیم بمیدان آمده اند، نبندیم!
امروزه جوانان که نزدیک هفتاد در صد مردم ایران را تشکیل میدهند با خشم و خروش و عظمی راسخ بخیابانهای شهرها ریخته اند. نیروهای انتظامی در جلوی دوربین خبرنگاران داخلی و خارجی، سنگدلی بسیاری نشان میدهند. نقشه های بعدی حکومت برای ما نامعلوم است. ولی بنظر نمیرسد این حکومت قدرت آنچنانی که نشان میدهد را داشته باشد. برگرداندن سیاست های حکومت به دوباره بزندان کردن های وسیع مبارزین، مقابله با دانشگاهها ودانشجویان و سایر اقشار جامعه، بخصوص زنان، کار آسانی نیست، بخصوص که گروه بزرگی از "خودی" ها که در سلک طرفداران اصلاحات وحکومت "قانون" بوده اند، مغضوب و در نوعی سکوت اجباری گرفتار گردیده اند. جامعه روحانیت و مراجع تقلید هم در چندین سال گذشته استحاله یافته است. لذا شکوائیه آقای مهندس موسوی به "محضر مبارک مراجع عظام و علمای اعلام"، که ایشان نه تنها سکوت ایشانرا می بیند و روی آن در پیامش انگشت میگذارد توجهی نشان نمیدهد که حکومت جمهوری اسلامی مدتهاست که یکی یکی "مراجع تقلید" شیعه را یا با پول بی حساب نفت ، بصورت حق السکوت، خریداری کرده و یا مانند آیت العظمی قمی تا دم مرگ در حبس خانگی نگهداشت و در همان منزل خودش بخاکش سپردند. و در جامعه سنتی شیعه که عنوان مرجع تقلید شاه را هم از استفاده تنباکو بر جذر میداشت، حکومت لیستی 7 نفری از آیت الله های طرفداران جمهوری اسلامی را بعنوان آیت الله های عظام و مراجع تقلید معرفی مینماید که در رآس آن آقای خامنه ای قرار دارد. ودر این لیست نامی از آقای منتظری و سیستانی نیست، چه بر حسب رتبه های علوم دینی بر افراد معرفی شده اعلم اند.[1] لذا آیات عظام که قدرتی دارند در خدمت جمهوری اسلامی و آقای خامنه ای هستند که "نرفته خوار نماینده اهالی شد"![2] لذا دلیل سکوت "علما" و بی معنی ای به شکایت بایشان را مشاهده میکنید. البته این خود میتواند شاید وجهی از ضعیف تر شدن قدرت روحانیت در جمع باشد که بنا بود همگی حامی رژیم باشند. لذا باید بمردم نوشت و بمردم شکایت کرد.
مردم جهان و حکومت های جهانی، محمود احمدی نژاد را که نماینده سپاه پاسداران و بسیاری از باج بگیر های دیگر مملکت از جمله ولی فقیه است، تا کنون خوب شناخته اند و با نا آرامی ها و رفتار و گفتارهای بی مسؤلیت او آشنائی کامل دارند، انتخاب مجدد همراه با تقلب او ارزش و اعتبارش را بمراتب تنزل میدهد. و این شمشیر دو لبه ایست، چه از آنجا که او عنوان ریاست جمهوری را بخود بسته، لذا ماندن او باینصورت در کرسی رئیس جمهوری برای ایران بسیار زیان بخش است. چه هم در پیش کشور های خارج اعتبار و ارج و غربی ندارد، که خود برای منافع مردم و کشور ایران زیان بار است و نیز بهمین دلیل بعید نیست که او و پشتیبانان بی اعتبارش، ایجاد جنگی را برای ماندن خود در سر بپرورانند. این گروه بی ریشه و بیفرهنگ هیچ پرنسیپی بجز ماندن خود در قدرت برایشان معنی و مفهومی ندارد. ولی خوشبختانه تجربه های گذشته نشان داده است که ایشان در برابر فشار های جهانی در عمل تسلیم میشوند و دست از کار های بی مسؤلیت خود بر میدارند، تا دوباره موضوع دیگری را باز علم نمایند و مردم جهان و مردم ایران را بآن مشغول سازند. و معلوم نیست که شکیبائی کشور های دیگر در برابر این عنصر بی مسؤلیت و خالی از شرافت ملی چه اندازه باشد؟
در این روزگار بسیار سخت و تاریک برای هموطنان دردمند ما، خارج از کشور میتواند محل مبارزه خوبی علیه حکومت کودتائی ایران باشد. ما میتوانیم و ما وظیفه داریم که از تمام راههای ممکن از جمله خبر رسانی بمردم جهان برای رسوا کردن کودتای دوباره سپاه پاسداران بکمک ولی فقیه علی خامنه ای، استفاده نمائیم. ما وظیفه داریم تا در حد توانائیمان بدنبال هرچه بیشتر نیروهای دمکرات و آزادیخواه جهان برویم تا از حقوق مردم ایران دفاع نمایند. ما میتوانیم با کمک آزادیخواهان جهان، جبهه بزرگی از آزادیخواهان و مردم خواهان دمکراسی در سراسر جهانرا علیه حکومت کودتائی حاکم بر ایران متشکل سازیم. این"انتخابات" با تمام کاستی هایش و با تمام آنکه انتخابات ما بین "خودی" های رژیم بود و دگراندیشان و آنهائیکه "مورد اعتماد" رژیم نبودند در آن نقشی نداشتند، قدرت مردم را در بعقب راندن قدرتمندان رژیم نشان داد. و نیز نشان داد که وقتی پای منافع گروه نظامی های صاحب قدرت و گروه روحانی نمایان مسلط براموال و منافع ملی پیش میاید، حتی به "خودی" هائی که امتحان خود را در حفظ منافع جمهوری اسلامی نیز نشانداده اند احترام و اعتمادی قائل نیستند.
همه چیز نشان میدهد که تمامیت خواهی گروه کودتاچی و بکنار گذاشته شدن جمع کثیری از "خودی" ها از یکسو و نمایشهائی از قدرت نمائی جوانان در صحنه هائی که امروز در مملکت در حرکت است، از سوی دیگر، باین سادگی ها پایان نمی پذیرد . نه کودتاچیان باین زودی قادر بآرام کردن مملکت و "مشروعیت" بخشیدن بحکومت خود میباشند و نه مردم توانائی و سازماندهی آنرا دارند که بر تانک و مسلسلی که حکومتیان از آن بهره مند اند را در هم بشکنند. و یک دولت کودتاچی در کشوری مانند ایران سالها میتواند با زور حکومت کند و ثروت ملی ایران را وسیله ماندگاری خود نماید. ما در تاریخ نه چندان دور بخوبی بآن آشنائی داریم. یادمان باشد که ثروت سرشار نفت در دست کودتا چیان است و هیچ مرجع مردمی برآن نظارت ندارد و احساس قدرت و بعد عملیاتی که این ثروت بیکران برای کودتاچیان میتواند بوجود آورد، میتواند بر بیخردی ها و قدرت طلبی هایشان در صحنه جهانی بیفزاید و خطرات جبران ناپذیری برای ایران و مردم ایران بجا گذارد.
بکوشیم تا در خارج از کشور جبهه بزرگی از آزادیخواهان و دوستداران دمکراسی را، برای رسوا کردن حکومت کودتا و ضربه پذیر ساختن بیشتر آن، متشکل سازیم!
محسن قائم مقام- نیویورک
13 ماه ژوئن 2009
.(JavaScript must be enabled to view this email address) Email:
--------------
۱- نگاه کنید بمقاله "جمهوری اسلامی و نظم نوین روحانیت" نوشته محمد مهدی خلجی، ایران نامه- تابستان و پائیز 1387
۲- شعر از میرزاده عشقی است که علیه یک نماینده قلابی مجلس میگوید: "جزای حسن عمل بین که میرموسی خان/ نرفته خوار نماینده اهالی شد".: آقای خامنه ای هم بدون پبمودن سیر تحصیلات دینی لازمه ، همچون دیکتاتور های دیگر که لقب مارشال و ژنرال بخود میدادند ایشان هم بالاترین مرتبه و درجه روحانیت شیعه در ایران " آیت الله العظمی و مرجع تقلید" را بخود اختصاص دادند!