iran-emrooz.net | Fri, 01.05.2009, 22:22
صد روز حکومت
شهلا صمصامی
ارزیابی کارنامهی سیاستها و برنامههای رئیس جمهور جدید از سنتهای آمریکاست. همه مفسرین در چند مورد اتفاق نظر دارند. یکی اینکه شروع ریاست جمهوری «اوباما» از سختترین دوران تاریخ آمریکا و قابل مقایسه با بحران ۱۹۳۰ است. دیگر اینکه «اوباما» میخواهد چندین برنامهی بسیار مهم اساسی و مشکل را با هم انجام دهد که در موفقیت آن بویژه در میان جمهوریخواهان تردید زیادی هست.
«اوباما» در مورد ۱۰۰ روز اول ریاست جمهوریاش در دانشگاه «جورج تاون» سخن از ساختن خانهای کرد که بر روی سنگ ساخته شده است نه شن. پرزیدنت، آیندهای را تعریف کرد که به معنی تجدید نظر در ماهیت کاپیتالیسم آمریکاست. بحران اقتصادی فعلی شاهد خوبی برای خانهای است که بر روی ماسه ساخته شده بود.
بسیاری، برنامههای داخلی «اوباما» را بلندپروازانه میدانند. این برنامهها عبارتند از قوانین جدید برای «وال استریت»، طرحهای نوین در مورد آموزش و پرورش، راههای متفاوت بدست آوردن انرژی سبز و برنامه بسیار بزرگ بیمه همگانی و همراه با اینها پائین آوردن قروض دولتی آمریکا. «اوباما» تنها صحبت از سیاستهای جدید نمیکند، بلکه نظرش برقراری ارزشهای ملی نوینی است.
«جوکلاین» مفسر نشریهی «تایم» در این زمینه میگوید: «اوباما» ۱۰۰ روز اول دوران ریاست جمهوری خود را یک تغییر رادیکال، نه تنها نسبت به رئیس جمهور پیشین خود، بلکه دورانی که از ۳۰ سال پیش و از ریگان شروع شد میداند. مردم و جامعهی آمریکا در این دوران پُست مدرن، سطحی و کم توجه شده و خواهان راه حلهای آنی هستند».
«جو کلاین» معتقد است که اقدامات «اوباما» در صد روز اول، مهمتر و همه جانبهتر از حتا «روزولت» بوده است. زیرا وی علاوه بر مشکل مؤسسات مالی، بانکها، صنعت اتومبیل سازی، بودجهای را تنظیم کرده است که سیستم مالیاتی را تغییر داده و برنامه بیمهی همگانی را نیز در این بودجه قرار داده است. در عین حال سیاست خارجی آمریکا را نیز بکلی دگرگون کرده است».
«اوباما» و «بوش» تفاوتهای زیادی دارند. «جوکلاین» اضافه میکند: شاید مشخصترین آنها اینست که «بوش» هرگز اعتراف نمیکرد که اشتباه کرده است و «اوباما» بسادگی میگوید من اشتباه کردم.
در عین حال مفسرین سیاسی بر این عقیدهاند که هرگز در ۱۰۰ روز اول ریاست جمهوری، چنین شکاف عمیقی بین دو حزب دموکرات و جمهوریخواه بوجود نیامده بود. سیاست خارجی آمریکا مبنی بر مذاکره و فاش شدن اسناد مربوط به شکنجه زندانیان سیاسی با مخالفت شدید بویژه کنسرواتیوهای حزب جمهوریخواه روبرو شده است.
برخورد یا آشتی
شکی نیست که مردم آمریکا از نظر فکری، عقیدتی و در نهایت نحوهی برخورد با مسائل مهم جهانی، نظرات متفاوت و متضاد دارند. نفوذ سیاسی محافظهکاران در این جامعه قابل ملاحظه و بسیار مؤثر است. دوران ۸ سالهی «بوش» اوج موفقیت «نئوکنسرواتیو»ها و محافظهکاران مذهبی آمریکا شناخته شده است. این دوران حتا بیش از دوران «ریگان» بر اساس ایدئولوژی ویژهای بوده است. قدرتی که «نئوکنسرواتیو»ها در این دوران داشتند در تاریخ آمریکا بیسابقه و به جهاتی ترسناک بوده است. تئوریهای «ساموئل هانتیگتون» مغز متفکر «نئو کنسرواتیو»ها به تدریج به صورت سیاستهای حکومت دوران ریاست جمهوری «جرج بوش» در آمد. از مهمترین بخشهای این ایدئولوژی برخورد تمدنها بود. باین معنی که یک اختلاف آشتیناپذیر بین غرب و نحوه زندگی غربی و دموکراسی غربی با کشورها، گروههای تندرو و غیر دموکراتیک شرقی که به تدریج تبدیل به اندیشهها و اعمال افراطی اسلامی شد، وجود دارد. در نهایت برخورد تمدنها به جنگ افغانستان و جنگ خونین عراق انجامید. در این میان اقتصاد آمریکا به جهت از بین رفتن مقررات، بیمسئولیتی مؤسسات مالی، مخارج هنگفت و بیحساب جنگ از هم پاشید.
«اوباما» از ابتدا خط مشی نوینی برای سیاستهای داخلی و خارجی آمریکا تعیین کرد. در مورد سیاست خارجی، به جای برخورد تمدنها، بدنبال آشتی با تمدنهای دیگر بود. «اوباما» معتقد است که مذاکره و صحبت با کشورهای مخالف یک ضرورت است، حتا با سرانی که با آنها اختلاف نظر وجود دارد. در پیروی از این سیاست، برای مثال در مورد ایران گفت که حاضر به مذاکره بدون پیش شرط است. از قدمهای بسیار مهم دیگر رابطه با کوباست. پنجاه سال است که کوبا در محاصرهی اقتصادی بوده و روابط دیپلماتیک بین این دو کشور وجود ندارد. نسل اول کوبایی که به آمریکا آمد و بیشتر در شهر «میامی» اقامت گزیدند، مخالف برقراری روابط با کوبا و کاسترو بودند. در حالیکه نسل دوم فرزندان این مهاجران میخواهند با سرزمین مادری خود ارتباط داشته باشند. «اوباما» بقول انتخاباتی خود مبنی بر باز شدن روابط با کوبا عمل کرد و هم اکنون کوبائیها و آمریکائیهایی که خویشانی در کوبا دارند برای دیدار آنها میتوانند به این کشور سفر کنند. برخی روابط تجاری نیز بوجود آمده است. در مقابل «رائول کاسترو» رییس جمهور اعلام کرد که حاضر است در مورد تمام مسائل با آمریکا مذاکره کند، حتا مسائل حساسی مانند حقوق بشر و زندانیان سیاسی.
در کنفرانس کشورهای آمریکا، «اوباما» با «چاوز» رئیس جمهور ونزوئلا برخورد دوستانهای داشت و با گرمی با او دست داد. این برخورد دوستانه موجب انتقادهای شدید از طرف محافظهکاران در داخل آمریکا بود. در دوران ۸ ساله «بوش» روابط بین آمریکا و ونزوئلا سرد و خصمانه بود. در حالیکه امریکا مقادیر قابل ملاحظهای از نفت مورد نیاز خود را از ونزوئلا وارد میکرد. «چاوز» نیز در ضمن ناسزاگویی با کمال میل دلارهای این کشور را میپذیرفت. بنظر میرسد علیرغم مخالفتهای محافظهکاران، «اوباما» قصد دارد برخورد تمدنها را تبدیل به آشتی با تمدنها نماید. ولی این یک تئوری امتحان نشده است. بویژه در مذاکرات با ایران و برخورد مناسب با طالبان در افغانستان و پاکستان.
متدهای غیرقانونی بازجویی
بنا بر مفاد کنوانسیون ژنو که آمریکا نیز در تدوین و امضای آن دخالت داشته است، شکنجهی زندانیان سیاسی از جرائم قابل تعقیب است. اسنادی که اخیراً فاش شد، حاکی از این است که در دوران ریاست جمهوری «جرج بوش»، سازمان «سیا» و بازجویان ارتش از متدهایی که شکنجه بحساب میآید استفاده کردهاند. از جمله بیدار نگه داشتن زندانیان سیاسی برای هفتهها، لخت نگهداشتن آنها، غذا ندادن و همچنین پرت کردن زندانیان بدیوار برای ۳۰ بار پی در پی، خواباندن زندانیان و ریختن آب در دهان آنها تا مرز غرق شدن Water Boarding. برخی از بازپرسان و مأموران سازمان «سیا» شهادت دادهاند که این متدهای شکنجه و بسیاری دیگر برای گرفتن اطلاعات از زندانیان سیاسی استفاده شده است. این زندانیان که پس از ۱۱ سپتامبر در افغانستان و برخی دیگر در عراق دستگیر شده بودند، در زندانهای سازمان «سیا» در نقاط مختلف دنیا نگهداری شده بودند.
در این چند سال اخیر، سازمانهای طرفدار حقوق بشر در آمریکا میکوشیدند که مسئله شکنجه زندانیان سیاسی و سیاستهای ضد تروریستی دولت «جرج بوش» علنی شود. اخیرا دولت «اوباما» این مدارک و عکسهایی را که استفاده از شکنجه را تأیید میکرد در اختیار عموم قرار داد.
با انتشار این اسناد محرمانه مشخص شده است که دستورات از مقامات بالا آمده است. به این ترتیب نه تنها کسانیکه تهیه کننده دستورالعملها و این اسناد بودند، بلکه کسانیکه دستور استفاده از این متدها را دادهاند میتوانند مسئول شناخته شوند. این عملیات از طرف مقاماتی مانند «دانالد رامسفلد» «کاندولیزا رایس»، «دیک چینی» و حتا پرزیدنت «بوش» میتواند تأیید شده باشد.
پرزیدنت «اوباما» بارها اعلام کرد که نمیخواهد به گذشته باز گردد و مقامات دولت پیشین را محاکمه کند. ولی با این شواهد جدید و همچنین گزارشات صلیب سرخ و تا حدی فشار افکار عمومی، «اوباما» از «اریک هولدر»، دادستان کل آمریکا خواسته است که به این موضوع بسیار حساس یعنی شکنجه در دوران ریاست جمهوری «بوش» رسیدگی کند.
موضوع شکنجه و تعقیب قانونی افراد در سطوح گوناگون میتواند شکافی را که بین دموکراتها و جمهوریخواهان پس از انتخاب «اوباما» بوجود آمده ،عمیقتر کند. «دیک چینی» معاون پیشین رئیس جمهور بارها گفته است که این متدها برای حفظ امنیت آمریکا ضروری بوده است و معتقد است «اوباما» امنیت مردم را بخطر انداخته است. «چینی» و کسانیکه از سیاستهای دولت پیشین دفاع میکنند معتقدند که با بکار بردن این نوع متدهای بازجویی، اطلاعات مهم و مفیدی از زندانیان بدست آمده است که در مبارزه با تروریسم نقش با اهمیتی داشته است.
در عین حال مدارک و شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد با شکنجه نمیتوان اطلاعات صحیح و دقیق بدست آورد. تحت شکنجه هر کسی مجبور میشود به آنچه که از او میخواهند اعتراف کند.
یکی از بازپرسان ارتش که برای بازجویی زندانیان سیاسی به عراق فرستاده شده بود، در یک مصاحبه میگفت: «وقتی به عراق رفتم مرا به اتاق تاریکی بردند که یک مرد جوان عرب تحت بازجویی بود. دستهایش را از پشت دستبند زده بودند و روی زانوهایش نشسته بود. مأموری در کنارش ایستاده و یک قطعه میله یا چوب را مرتب به کف دست خودش میزد. این یک عمل تهدیدآمیز و ترسآور است. مأمور دیگری روبروی او نشسته بود و از زندانی سئوال میکرد. مترجمی هم در اطاق بود که حرفهای زندانی را ترجمه میکرد. پس از هر سئوال و ترجمه جواب، این مأمور بازجویی سیلی محکمی به صورت زندانی میزد. چند بار که این عمل تکرار شد، من از بازجو کننده پرسیدم چند وقت است که مشغول این کار هستی؟ گفت، یکساعت. از او خواستم که بازجویی را متوقف کند و به او گوشزد کردم که این کارش غیرقانونی است. بعداً مطلع شدم که اطلاعات مفیدی در ابتدا توسط بازجوی دیگری که عربی میدانسته و با احترام با این زندانی برخورد کرده بدست آمده است. این کلنل ارتش که در سنا هم شهادت داده بود، میگفت من در عراق از طرف همکارانم مورد تهدید قرار گرفتم چون آشکارا مخالف شکنجه زندانیان بودم».
بنظر میرسد موضوع شکنجه و اعمال غیر قانونی که در دولت پیشین رخ داده است به سادگی قابل پوشش نیست. در ماه مه قرار است عکسهای جدیدی از اعمال خشونتآمیز و شکنجه علنی شود. کارشناسان سیاسی و برخی از مقامات دولت «اوباما» نگرانند که این مسئله در داخل و خارج از آمریکا عکس العملهای شدید داشته باشد.
زمان حکومت کردن فرا رسیده است
اگر چه صد روز اول ریاست جمهوری «اوباما» با موفقیت زیادی همراه بوده است، ولی به سرانجام رسیدن برنامههای پر خرج و حساس «اوباما»، سرنوشت ریاست جمهوری وی را تعیین خواهد کرد. در این راستا «اوباما» به کمک همه نیازمند است.
در دروان ۸ سالهی «بوش» آمریکا دچار بحران هویت شد. ستاره اقبال «کنسرواتیو»ها وقتی رو به افول رفت که مردم امریکا متوجه شدند دلایل جنگ عراق دروغ و ساختگی بوده است. صدام حسین سلاحهای اتمی و بیولوژیکی نداشته و هیچ نوع رابطهای نیز بین صدام و القاعده وجود نداشته است. برنامههای دولت «اوباما» در زمینه بستن بازداشتگاه «گوانتامو»، فاش شدن اسناد شکنجه، زیاد شدن مالیات ثروتمندان، نزدیکی با کوبا، مذاکره با ایران و بسیاری برنامههای دیگر که بنظر بیشر مردم دلیل موفقیت او بوده است، از نظر ۲۳ درصد جمهوریخواهان و «کنسرواتیو»های مخالف، خصمانه و تهدید آمیز است.
بحران هویت به ویژه در حزب جمهوریخواه موجب شده است که این حزب دچار سر در گمی و اختلافات درونی شود. در صدمین روز حکومت «اوباما»، سناتور «آرلین اسپکتر» Arleen Specter از «پنسلوانیا» اعلام کرد که از حزب جمهوریخواه به حزب دمکرات پیوسته است. این میتواند اکثریت آراء در سنا را برای دمکراتها تضمین کند. مفسرین سیاسی بر این عقیدهاند که قدرت بیش از اندازهی حزب دمکرات در یک سیستم دو حزبی مانند آمریکا برای سلامت سیاسی این جامعه زیان آور است. حزب جمهوریخواه از ابتدا از در مخالفت با «اوباما» وارد شد و «اوباما» برای پیشرفت برنامههایش، بویژه در واشنگتن، به دوست بیش از دشمن نیاز دارد.
شواهد زیادی وجود دارد که نمایانگر یک کارنامه چشمگیر در صد روز اول است. ولی همانطور که مفسر «تایم»می نویسد، «اوباما» چالشهای مهمی را در پیش دارد، چه در روبرو شدن با «کنسرواتیو»های جمهوریخواه و چه لیبرالهای دموکرات. «اوباما» نمیتواند در مقابل همه بایستد. وی یک سیاستمدار است، ولی ریاست جمهوریش در گرو انتخاب نبردهایش میباشد. او در اعلام هدفهایش درخشان بوده، ولی سئوال مهم اینست که آیا قادر است خانهاش را بجای ماسه به روی سنگ بسازد؟ زیرا زمان حکومت کردن، هم اکنون فرارسیده است.