iran-emrooz.net | Wed, 22.04.2009, 7:48
احمدینژاد چرا در آتش خصومت با اسراییل میدمد؟
دکتر حسين باقرزاده
|
سهشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۸۸ – 21 آوریل 2009
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
َآقای احمدینژاد در مقام ریاست جمهوری اسلامی ایران در كنفرانس ضد نژادپرستی دوربان 2 در سویس حضور یافت و از آن به عنوان فرصتی برای طرح نظریات كلیشهای تكراری خود یك بار دیگر بهره گرفت. او اگر چه در تبلیغ نظریات خود و پذیراندن آن به مستمعان تازهای در سطح جهان توفیقی نداشت، ولی توانست این كنفرانس سازمان ملل را كه با هزینه سنگین و تلاش چند سالهای تدارك دیده شده بود از مسیر خود خارج كند و دست كم برای ساعاتی پیشرفت آن را دچار اخلال سازد. به جز این، آقای احمدیذژاد در لباس حمایت از مردم فلسطین موفق شد یك بار دیگر افكار عمومی جهان غرب و به خصوص مردم اسراییل را علیه ایران برانگیزد و به آتش خصومت با اسراییل دامن بزند، چهرهای عمیقا خرافی و خشن از ایران به جهان عرضه كند، و شبح جنگ را باز بر سر ایران و مردم ایران بگستراند.
این البته برای اولین بار نیست كه آقای احمدینژاد از سنگر سازمان ملل به عرضه پیام نفرت و خشونت و جهل و خرافه خود میپردازد. او اولین بار در فاصله كوتاهی پس از احراز مقام ریاست جمهوری به سازمان ملل رفت و به وعظ و خطابه و قرائت دعای فرج امام زمان پرداخت. در آن هنگام در این ستون نوشتم كه ظاهرا آقای احمدینژاد سازمان ملل را با مسجد لرزاده تهران عوضی گرفته است. كار او در آن نوبت بیشتر كمیك بود و كمتر برآیند سیاسی در سطح جهانی از خود بر جای میگذاشت. ولی تكرار آن در سالهای بعد و به خصوص نوبت اخیر دیگر جنبه تراژیك به خود گرفته است. او در این فاصله چند سال شعارهای محو اسراییل از صفحه روزگار را پیش كشیده، هولو كاست را به زیر سؤال برده و غنیسازی هستهای را به آستانه توانایی فنی تولید سلاحهای اتمی رسانده است. اكنون دیگر مستمعان او در مجامع بینالمللی كمتر به حرف او میخندند، و بیشتر به این اندیشه میافتند كه ادامه سیاست ایران جمهوری اسلامی تحت سلطه چنین تفكر و فرهنگی برای صلح منطقه و جهان چه عواقبی در پی خواهد داشت.
واكنش بیپرده و تند كشورهای غربی در برابر حضور احمدینژاد در این كنفرانس و سخنان او تا به حال بیسابقه بوده است. آمریكا وكانادا و اسراییل و چند كشور اروپایی و اقیانوسیه از ابتدا به دلیل حضور احمدینژاد در این جلسه آن را بایكوت كردند، و نمایندگان كشورهای دیگر غربی به عنوان اعتراض به آنچه كه او مطرح میكرد در جریان سخنرانی او جلسه را ترك كردند. علاوه بر این، او از اعتراضهای پر سر و صدای برخی دیگر از شركتكنندگان و نمایندگان اناوجیهای حاضر در جلسه نیز در امان نماند، و كفزدنهای شدید همراهان او به رهبری منوچهر متكی نتوانست صدای آن اعتراضها را خفه كند. معلوم نبود آن نیروی غیبی و امام زمانی كه در جلسات سازمان ملل دست بر روی شانه مستمعان او گذاشته بود و آنان را محو در جمال او در جایخود میخكوب میكرد و وا میداشت كه به سخنان او گوش دهند كجا رفته بود، و یا چرا حزباللهیهای همراه او به جای شعار الله اكبر و مرگ بر اسراییل و مرگ بر آمریكا، سوسولوار كف میزدند. ولی این روشن بود كه حضور و سخنان او زنگ خطرهایی را در واشنگتن و تلاویو و پایتختهای دیگری در غرب به صدا درخواهد آورد و فضای سیاسیای را كه اوباما با دراز كردن دست خود به سوی ایران ایجاد كرده است دوباره مهآلود خواهد كرد.
آقای احمدینژاد این سخنان را در روزی ادا میكرد كه مردم اسراییل به یادبود قربانیان هولوكاست نشسته بودند. علاوه بر این، او در حالی به نشخوار شعارهای ضد اسراییلی خود میپردازد كه در اسراییل یكی از سرسختترین دولتهای چند دهه اخیر بر سر كار آمده است. البته از هنگام روی كار آمدن آقای اوباما در آمریكا خطر فوری حمله نظامی آمریكا به ایران منتفی شده است و اسراییل نیز به دلیل تغییر سیاست آمریكا كمتر به تهدید ایران پرداخته است. ولی گزارش این هفته روزنامه تایمز لندن نشان میداد كه دولت جدید اسراییل ارتش آن را برای حمله به ایران آماده كرده است تا به محض این كه چراغ سبز داده شود بتواند در «ظرف چند روز یا چند ساعت» به ایران حمله كند. سخنان آقای احمدینژاد در چنین فضایی ایراد میشود - سخنانی كه بلافاصله واكنش تهدیدآمیز رهبران اسراییل را در مراسم مختلفی كه به مناسبت یادبود هولوكاست برگزار میشد به دنبال داشت. علاوه بر آن، آقای اوباما نیز ضمن محكوم كردن سخنان احمدینژاد در ضمن تأكید بر عزم آمریكا به مذاكره با ایران فراموش نكرد یادآور شود كه «همه گزینهها» بر روی میز است.
اقای احمدینژاد دمای خطر حمله نظامی به ایران را كه با روی كار آمدن اوباما در آمریكا كمی كاهش یافته بود با ژست و سخنان خود در كنفرانس ضد نژادپرستی در سویس چند درجه بالا برد. او همانند گذشته چهرهای خرافی، خشن و مخوف از ایران به نمایش گذاشت. ایرانیان با چنین چهرهای در سه دهه حیات جمهوری اسلامی آشنایند. در سالهای اخیر احمدینژاد این چهره را به جهانیان نیز عرضه كرده است. اسفبار آن است كه بسیاری از مخاطبان او این چهره را نه از آن جمهوری اسلامی و بلكه متعلق به مردم ایران میدانند. و این یعنی كه ایرانیان در ذهنیت جهانیان تصویری را مییابند كه احمدینژاد با ژستها و اظهارات خود به جهان عرضه كرده است و عرق شرم ناشی از آن را باید تجربه كنند. علاوه بر این، بهای این ماجراجوییها را كه نتیجهای جز فشارهای بیشتر اقتصادی به دلیل تحریمهای سازمان ملل و احیانا تحمل تلفات و خسارات حمله نظامی نخواهد داشت نیز باید مردمی بپردازند كه خود در چنگال حكومت جهل و خرافه و خشونت اسیرند.
حركت اخیر احمدینژاد همچنین در آستانه یك رأیگیری دیگر انجام میشود كه احمدینژاد یك نامزد اصلی آن است. او در این مسابقه نه فقط باید با نامزدهای رقیب از جناح اصلاحطلب به مصاف برود و بلكه در جناح متعلق به خود نیز از حمایت زیادی برخوردار نیست. در فاصله كوتاهی كه تا رأیگیری باقی مانده است، طبیعتا در هر حركت او ملاحظات تبلیغاتی برای رأیگیری نیز گنجانده شده است. سفرهای استانی او كه همیشه جنبه تبلیغاتی داشته است در ماهها و هفتههای نزدیك به موعد رأیگیری رنگ تبلیغاتی شدیدتری به خود میگیرد. بسیاری از ناظران، سفر او به سویس را نیز یك سفر «استانی» دیگر برای تبلیغات انتخاباتی ارزیابی میكنند. در ایران البته اقلیتی از مردم وجود دارند كه از نوع ژستها و اظهارات آقای احمدینژاد در كنفرانس اخیر استقبال میكنند و حركت او میتواند در رأی آنان تأثیر بگذارد. ولی به نظر میرسد كه مخاطب اصلی احمدینژاد در این مورد نه آن رأیدهنگان و بلكه یك رأیدهنده به خصوص است. احمدینژاد ظاهرا میاندیشد كه با اتخاذ و دنبال كردن این سیاست میتواند نظر موافق ولینعمت خود را به دست آورد و به كمك او ریاست جمهوری خود را برای دور دوم تثبیت كند.
رأیگیری چند هفته دیگر به دلیل بحرانهای اقتصادی و بینالمللی ایران از اهمیت خاصی برخوردار است و میتواند از جهات مختلفی سرنوشتساز باشد. احمدینژاد با نامزدهای قدرتمندی در جناح اصلاحطلب روبرو است و در جناح خود به دلیل سیاستهای شكستخورده سیاسی و اقتصادیش نتوانسته حمایت كافی جلب كند. او در عین حال در گذشته از حمایت آقای خامنهای برخوردار بوده، و امیدواراست بتواند از این حمایت در رأیگیری آینده نیز برخوردار شود. نقطه قوت احمدینژاد از دید آقای خامنهای سیاست هستهای و خارجی او بوده است. از این رو، احمدینژاد ظاهرا میاندیشد كه اگر این سیاست را دنبال كند ممكن است بتواند حمایت خامنهای را كسب كند. خامنهای دوست دارد كه دشمن داشته باشد، و احمدینژاد نشان داده است كه در تأمین این خواسته ولی خود مهارت زیادی دارد. از این رو، او سعی دارد از هر فرصتی برای طرح نظرات ضد اسراییلی، ضد آمریكایی و ضد غربی خود بهره بگیرد. اگر این سیاست بتواند نظر حسن ولی فقیه را نسبت به او جلب كند او پاداش خود را گرفته است، و بهایی كه مردم ایران باید و ممكن است در نتیجه این سیاست بپردازند در فهرست نگرانیهای او جای عمدهای نخواهد داشت.