iran-emrooz.net | Wed, 11.03.2009, 8:17
آقای كروبی و مردمی كردن درآمدهای نفت
دکتر حسين باقرزاده
|
سهشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۷ – 10 مارس 2009
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
مبارزات و تبلیغات انتخاباتی برای كسب مقام ریاست جمهوری اسلامی ایران وارد مرحله حساس و حادی شده است. علاوه بر محمود احمدینژاد كه خود را برای یك دوره چهارساله دوم آماده میكند دست كم سه شخصیت برجسته و سابقهدار سیاسی دیگر نیز تا كنون وارد مبارزه انتخاباتی شدهاند. مهدی كروبی و محمد خاتمی آمادگی خود را به ترتیب از چند ماه و چند هفته پیش اعلام كردند. و میرحسین موسوی آخرین نفر در این سطح است كه به جمع این نامزدها پیوسته است. تبلیغات انتخاباتی در این روزها البته بیشتر جنبه منفی دارد، یعنی هواداران این افراد بیشتر سرگرم شكستن شخصیت یا اعتبار حریف هستند، و هدف آنان بیرون كردن او از صحنه مسابقه است. ولی نامزدها از ارائه طرحهای اقتصادی كه این روزها بیشتر جاذبه دارد نیز غافل نیستند. آقای احمدینژاد مدتی است كه طرح «هدفمند كردن یارانهها» را دنبال میكند و این روزها برای تصویب آن با مجلس شورای ملی در كشمكش است. آقای كروبی نیز ناگهان طرحی برای سهیم كردن مردم در شركتهای نفت و گاز را پیش كشیده است. این طرح شباهتهای عجیبی با پیشنهادی دارد كه نگارنده این سطور هفت سال پیش در همين روزها مطرح كرده است - و این شباهتها تأمل برانگیز است!
بازار تبلیغات انتخاباتی در این روزها بسیار گرم شده است. از یك سو نامزدهای انتخاباتی به سفرهای تبلیغاتی پرداختهاند و از این استان و شهرستان به آن شهر و ده سفر میكنند تا نشان دهند كدامین میتوانند نفوس بیشتری را به خیابان و سالن سخنرانی بكشانند. از سوی دیگر، هواداران هریك به تبلیغات منفیعلیه نامزدهای حریف مشغولند. روزنامههای وابسته به احمدینژاد نه فقط نامزدهای اصلاحطلب را زیر حمله گرفتهاند و بلكه از تبلیغات علیه هاشمی رفسنجانی نیز ابا ندارند. طرفداران كروبی از آمدن خاتمی و موسوی به صحنه ناراضیاند و هواداران خاتمی از این كه موسوی به میدان آمده نمیتوانند نارضایی خود را مخفی كنند. از سوی دیگر، طرفداران موسوی انتظار دارند آقای خاتمی همان طور كه پیشتر گفته بود كه در صورت حضور موسوی كنار خواهد رفت، اكنون به وعده خود عمل كند، انتظاری كه از دید طرفداران خاتمی (از جمله آقای ابطحی) «غیر اخلاقی» تلقی میشود. این برخوردها تا آنجا پیش رفته است كه یكی از طرفداران آقای خاتمی (به درستی) از آقای موسوی خواسته است توضیح دهد «چه واکنشي در قبال نقض گسترده ي حقوق بشر واز جمله بگير و ببندها و اعدام هاي معروف دهه ي شصت» داشته است(۱) - غافل از این كه در همان سالها آقای خاتمی وزیر ارشاد بوده است و با توجه به «مسئولیت مشترك» اعضای كابینه همین سؤال را میتوان و باید از آقای خاتمی نیز داشت!
ولی صرف نظر از این تبلیغات، جنبه دیگر تبلیغات انتخاباتی یعنی «پاسخگویی» به نیازهای مبرم مردم و حل مهمترین مشكلات آنان نیز از دید نامزدهای انتخابات مخفی نمانده است. در این زمینه تقریبا این اتفاق نظر وجود دارد كه مهمترین مشكلاتی كه مردم ایران این روزها گرفتار آن هستند مسایل اقتصادی است. گرانی و تورم افسار گسیختهای كه در سطح جهانی ایران را در كنار كشورهایی مانند زیمبابوه و برمه قرار داده است(۲)، همراه با بیكاری گسترده در بین جوانان، نامزدها را به این واداشته است كه طرحهای اقتصادی خاصی را عرضه كنند. محمود احمدینژاد طرح «هدفمند كردن یارانهها» را به مجلس شورای اسلامی داده بود كه با مخالفت رقبای او روبرو شد و بحثهای داغی را در محافل سیاسی و اقتصادی ایران به راه انداخت. از جمله، جمعی از اقتصاددانان اثرات شدید تورمی آن را یادآور شدند و از مجلس خواستند كه از تصویب آن مانع شود. مجلس بلافاصله طرح را از بودجه سال آینده حذف كرد و این حربه تبلیغاتی موقتا از كار افتاد. ولی این طرح هنوز ممكن است به صورت دیگری دنبال شود، و تصویب آن از سوی مجلس شورای اسلامی كه در كنترل «اصولگرایان» است وسیله تبلیغاتی بزرگی در اختیار احمدینژاد قرار خواهد داد.
آقای احمدینژاد البته در طرح شعارهای عوامفریبانه اقتصادی تجربه دارد. در دوره پیش، او قرار بود كه «نفت را به پای سفره مردم» ببرد، ولی در دوره چهارساله حكومتش نه فقط از تحقق این وعده خبری نشد و بلكه درآمدهای سرسامآور نفت كشور در این دوره برای مردم نتیجهای جز فقر و تورم بر جای نگذاشته است. آقای كروبی نیز در دوره گذشته با شعار عوامپسند مشابهی یعنی پرداخت ماهی پنجاه هزارتومان به هر خانواده ایرانی به صحنه آمد. این شعار گرچه ظاهرا توانسته بود آرایی را برای او كسب كند ولی به دلایلی برای موفقیت او در رأیگیری كافی نبود. علاوه بر این، هیچگاه معلوم نشد كه او چگونه میخواسته یا میتوانسته است این شعار را متحقق كند. احمدینژاد و كروبی هر دو در رأیگیری پیشین شعارهای اقتصادی فریبندهای را مطرح كردند - شعارهایی كه هیچ پایه اقتصادی و عملیاتی نداشتند از این رو چیزی جز صرفا شعارهای عوامفریبانه نبودند. تجربه این عوامفریبی، و آگاهی به این كه نمیتوان یك بار دیگر با شعارهای بیپایه مردم را به پای صندوقهای رأی كشاند، ظاهرا یكی از انگیزههایی است كه باعث شده هر دو نفر در این دوره با شعارها و طرحهای اقتصادی مشخصتر و عملی به میدان بیایند.
به طرح «هدفمند كردن یارانهها»ی آقای احمدینژاد در بالا اشاره شد. آقای كروبی با انتقاد از طرح احمدینژاد و در برابر آن، طرحی برای «مردمی كردن درآمدهای نفت» عرضه كرده است(۳) كه بر اساس آن سهام شركتهای نفت و گاز ایران تماما به مردم ایران منتقل خواهد شد و حكومت تنها از درآمد آن مالیات خواهد گرفت. آقای كروبی نوشته است كه در طول چهار سال گذشته روی این مسئله بررسی كرده و این طرح را كه «یكی از اقتصاددانان مطرح كشور» پیشنهاد كرده برگزیده است، و در صورت احراز مقام ریاست جمهوری به اجرای آن متعهد خواهد بود. ایشان البته از اقتصاددان مذكور نامی نمیبرد، ولی گفته میشود كه منظور ایشان دكتر مسعود نیلی دانشیار دانشگاه تهران است كه پیشنهادی با همین مضمون را در ۸ مهرماه گذشته منتشر كرده است.(۴) آقای كروبی البته نمیگوید كه از نظر عملی چگونه و در چه جدول زمانی میخواهد و یا میتواند این طرح را به مرحله اجرا بگذارد و در صورت مخالفت ولی فقیه، كه در سیاستهای كلان حرف آخر را میزند و آقای كروبی به اطاعت از نظرات او مقید است، چه خواهد كرد. بدون تضمین اجرایی و برنامه عملی زمانبندی شده، طرح این مسئله نمیتواند بیش از یك شعار تبلیغاتی برای جذب آرای مردم تلقی شود.
البته همان طور كه اشاره شد، پیشنهاد آقای نیلی كمتر از شش ماه پیش منتشر شده است. ولی نگارنده این سطور هفت سال پیشتر یعنی در اسفند ۱۳۸۰ طرح مشابهی را پیشنهاد و منتشر كرد5 كه علاوه بر كیفیت سهیم كردن مردم در این سرمایه ملی، برنامه زمانبندی شده عملی آن نیز توضیح داده شده است. پیشنهاد آقای نیلی به صورت كلی مطرح شده و از جزئیات عملی آن نام برده نشده است. در طرح آقای كروبی، اما، جزئیاتی آمده است كه به طرح پیشنهادی این نویسنده نزدیكتر است. در عین این كه نكات مشخص و مهمی در طرح این نویسنده آمده بود كه از آن ها در طرح آقای كروبی خبری نیست. یعنی آقای كروبی باز یك پیشنهاد مشخص و زمانبندی شده را به صورت ناقص و مبهم و در حدی كه فقط بتواند از نظر تبلیغات انتخاباتی جاذبه ایجاد كند به كار گرفته است. شباهت های طرح آقای كروبی با پیشنهادی كه نگارنده این سطور هفت سال پیش مطرح كرده به حد شگفتانگیزی نزدیك است كه در این جا به مواردی از آن اشاره میكنم.
اساس هر دو طرح واگذاری مالكیت ثروتهای ملی نفت و گاز به مردم به صورت مشاع است. در هر دو طرح آمده است كه این امر با واگذاری سهام برابر و غیر قابل خرید و فروش یا انتقال به هر فرد ایرانی صورت میگیرد. در طرح آقای كروبی این كار به افراد بالای ۱۸ سال محدود شده است. در طرح نگارنده، همه افراد مشمول این طرح میشوند - با این قید كه سود سهام برای زیر ۱۸ سالهها پسانداز میشود و تنها خود این افراد پس از رسیدن به این سن میتوانند از آن برداشت كنند. این قید مانع از آن میشود كه خانوادهها به افزایش موالید تشویق شوند، و در عین حال این جنبه طرح اثرات عمیقی به لحاظ توانمند كردن جوانان از نظر اقتصادی دارد كه توضیح آن در خود متن آمده است. علاوه بر این، طرح یك برنامه دهساله برای اجرای كامل آن پیشنهاد كرده است كه در طول این دوره همه اقدامات ثبت و اداره شركت و سهام و پرداخت سود سهام و جایگزینی تدریجی درآمد نفتی دولت با مالیات بر درآمد نفت را میتوان سازمان داد. طرح آقای كروبی از این جزئیات خالی است و نشان نمیدهد كه چگونه میتوان حكومت وابسته به نفت را یكباره از درآمد آن محروم كرد، بدون این كه چرخ اداره كشور از كار بیفتد.
منهای این تفاوتها و حذف جزئیات عملی ولی لازم در طرح آقای كروبی، شباهتهای عجیب و غریب دیگری در طرح آقای كروبی و پیشنهاد نگارنده این سطور وجود دارد كه در پیشنهاد آقای نیلی دیده نمیشود. آقای كروبی طرح خود را «مردمي كردن درآمدهاي نفت» نامیده است. اگر به نوشته هفت سال پیش این حقیر مراجعه شود این عنوان برای مقاله دیده میشود: «طرح دموكراتیزه كردن صنعت نفت در ایران». شباهت عجیبی است نه؟ فارسی «دموكراتیزه كردن» مگر غیر از «مردمی كردن» است؟ آیا این امر تصادفی است؟ دیگر این كه آقای كروبی كه برای انتخابات خرداد آینده مبارزه میكند فراموش نمیكند كه در مقدمه از ۲۹ اسفند و سالروز ملیشدن صنعت نفت یاد كند با این كه هنوز به 29 اسفند یكی دو هفته باقی مانده است. «اتفاقا» نوشته این حقیر نیز با مقدمه مشابهی شروع شده بود. با این تفاوت كه آن نوشته در ۲۹ اسفند ۱۳۸۰ منتشر میشد و نگاهی هم به وقایع خرداد سال بعد نداشت! آیا این شباهتها عجیب به نظر نمیرسد؟!
در هر صورت نگارنده خوشوقت است كه آنچه را كه هفت سال پیشتر نوشته (و بعدا در مقاطعی نیز از آن یاد كرده است) اكنون مورد توجه یك سیاستمدار برجسته جمهوری اسلامی قرار میگیرد. و البته برای نگارنده كه در جمهوری اسلامی حق و حقوقی ندارد هرگونه اعتراض در مورد«سرقت ادبی» و امثال آن بیمعنا است. علاوه بر این، برای من به شخصه این طرح مهم بوده است و هركس كه بتواند آن را در هر شرایطی و به هر نامی در ایران پیاده كند از دید من مغتنم است. به دلایل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حقوق بشری متعدد (كه در طرح این نویسنده توضیح داده شده است)، منابع طبیعی باید از كنترل حكومت بیرون بیایند و در اختیار صاحبان اصلی آن یعنی مردم قرار گیرند - و هر چه كه در اجرای این اصل تأخیر شود فساد و استبداد حكومتی و فقر و نابسامانیهای اقتصادی مردم ادامه خواهد یافت. آقای كروبی، از توجه شما به این طرح سپاسگزارم. ولی امیدوارم اگر قدرت به دست شما افتاد آن را ضایع نكنید!
-----------------
5 طرح دموكراتیزه كردن صنعت نفت در ایران و مقالات توضیحی آن را میتوانید در آرشیو ایران امروز http://archiv.iran-emrooz.net/bagerzadeh/bagerzadeh.html)) ببینید. توجه فرمایید كه برای خواندن این مقالات لازم است كه فونت Persian را نصب كرده باشید. در غیر این صورت لطفا مقالات را به صورت pdf در نشانی زیر ببینید:
طرح: http://members.lycos.co.uk/hzadeh/Tarh-e-naft.pdf
مقالات توضیحی: