iran-emrooz.net | Fri, 20.02.2009, 14:20
برای پیروزی خاتمی!
محسن حیدریان
|
این اولینبار است که در تاریخ ایران چالش و مقابله با سلطه یك دولت به غایت واپسگرا و ضدآزادی، به موضوع محوری انتخابات ریاست جمهوری تبدیل میشود. احمدی نژاد و خاتمی نمادها و بازیگران دو سناریو و دو رویکرد سیاسی کاملا متمایزند. معنای پیروزی احمدینژاد گسترش باز هم بیشتر سیطره بنیادگرایی اسلامی بر زندگی شهروندان و منابع سیاسی و اقتصادی ایران، از بین رفتن همین مختصرآزادیهای موجود و انزوای بیشتر کشور در جهان امروز است. اما پیروزی خاتمی به معنای گام بزرگی به سوی تقویت جمهوریت، عرفی شدن نظام جمهوری اسلامی و گشایش فضای سیاسی و فرهنگی است.
کمی تامل در نتایج دوران ریاست جمهوری احمدینژاد و مقایسه آن با دوران هشت ساله خاتمی، اثرات و پیامدهای گسترده انتخابات رئیس جمهوری، در همین نظام و همین قانون اساسی موجود را به یک واقعیت چشم گشودنی تبدیل میکند. هیچ کس نمیتواند بر تفاوتهای فاحش این دو دوره در زندگی مردم، در فضای سیاسی و فرهنگی کشور، در وضعیت مطبوعات، در حیات روشنفکری، در موقعیت کارشناسان، زنان و دانشگاهیان کشور، در نحوه مدیریت ارگانهای دولتی و نیز تصویر ایران در جهان کنونی، چشم بپوشد.
اما در رقابت بسیار جدی که میان خاتمی و احمدینژاد در راه است، پیروزی به آسانی دست نمیآید. زیرا آرایش قوای سیاسی کنونی کشور، با سال ۱۳۷۶ که هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهور مانع دستکاری و تقلب در انتخابات شد، تغییرات فاحشی کرده است. اکنون بر محور احمدی نژاد اجماع گستردهای با حمایت آشکار ولی فقیه شکل گرفته است. احمدینژاد همه امکانات تبلیغاتی و مالی کشور را در اختیار دارد. جناح او همه ارکانهای حاکمیت را به طور کامل قبضه کرده است. حاکمیّت تا حد زیادی نظامی- امنیتی شده و همه قوای خود را برای برقراری یک سکوت گورستانی به مدت طولانی بسیج کرده است. در عمل نیز هر روز که به انتخابات نزدیک میشویم راه را برای پیشبرد و تامین سلطه خود و استقرار «حکومت اسلامی» هموارتر میکند. بخش بزرگی از نیروهای زبده ایران بویژه در شهرهای بزرگ بیتفاوت و ناامید شدهاند. افزون بر اینها کارایی «حزب پادگانی» حدود پنج و نیم میلیون نفری در غیاب یك اپوزیسیون نیرومند آزادیخواه و نبود یك جنبش گسترده اجتماعی، و نیز استفاده ماهرانه از دو ابزار کلیدی نفت و رادیو تلویزیون دولتی، زمینههای دیگری است که میتواند آرا لازم را برای حفظ الیگارشی موجود بر منابع سیاسی و اقتصادی ایران به سود احمدینژاد فراهم کند.
در سوی دیگر هیچ رسانه و رادیو تلویزیونی به طور مستقیم در اختیار آقای خاتمی نیست. جزم گرایان از هم اکنون پیروزی خاتمی را "براندازی نرم" و "انقلاب مخملین" و "ساختار شکنی" مینامند. رویکردی که به معنای بیاعتبار کردن خاتمی و زمینه سازی برای دست کاری گسترده در نتایج واقعی انتخابات ریاست جمهوری دهم است.
اما روی کار آمدن اوباما در امریکا تغییر مثبتی است که این بار در صورت پیروزی خاتمی، شانس بزرگی به بهبود رابطه ایران و امریکا میدهد. باز کردن این گره حساس، به نوبه خود مقاومت رادیکالهای اسلامی و محافظه کاران حاکم در برابر اصلاحات داخلی و سیاست خارجی ایران را کاهش خواهد داد. پیروزی این بار خاتمی در چینن شرایطی مشروعیت حاکمیّت نظامی- امنیتی به بهانه تهدید خارجی را سست تر میکند. این روند گفتمان اعتدال را بر فضای سیاسی و فرهنگی ایران باز میگرداند و تعریف تازهای از منافع و امنیت ملی ایران، «جمهور مردم» ، گفتگوی تمدنها ، اداره کشور برپایه مردم سالاری، قانونگرایی، عرفی کردن دین و نگرش جدید به جهان کنونی میسازد.
بنابراین اگر از توضیح مسایل واضحی در باره انتقاد از فرایند انتخابات و نیز فواید "انتخابات آزاد" بگذریم ، سه نکته کلیدی واقعیت کنونی ایران اهمیت مییابد. نخست اینکه انتخابات رئیس جمهوری برای آینده کشور از هر نظر، مهم و سرنوشت ساز است. سپس؛ اینکه در شرایط کنونی، خاتمی تنها نامزدی است که شانس پیروزی بر رقیب نیرومندی چون احمدینژاد را دارد. سوم آنکه ما درشرایط تغییر و تحول ساختاری اساسی نظام نیستیم.
از خاتمی نباید انتظار یک تحول ساختاری در نظام ولایت فقیه و استقرار کامل دمکراسی را داشت. او رئیس جمهور همه ایرانیان حتی رای دهندگان احمدینژاد است که اقشار گستردهای در شهرستانها، روستاها و بخش سنتی نیرومندی در ارکان نظام را در بر میگیرند. اما پیروزی او گام بزرگی در سمت فضای باز تر برای آزادی دگراندیشان و دمکراسی است. فضیلت و تمایز واقعی خاتمی نسبت به کروبی و موسوی در این است که از دل سنت میآید ولی توانایی و فهم مدرن دارد و راه گفتوگو میان همه نیروهای زنده ایران کنونی را که پیش شرط واقعی تحول فرهنگی و سیاسی ایران است، میگشاید. ولی پیروزی سرنوشت ساز محمد خاتمی در چالش واقعی انتخابات ریاست جمهوری دهم نیاز به یک جنبش وسیع همگانی در ورای تفاوتهای سیاسی و ایدئولوژیک، از همه پایبندان به مشی سیاسی مسالمتآمیز و باورمند به تغییر و تحول آرام دارد.