iran-emrooz.net | Wed, 23.03.2005, 8:15
سالی كه نكوست....
دكتر حسين باقرزاده
سهشنبه ٢ فروردین ١٣٨٤ – ٢٢ مارچ ٢٠٠٥
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
سال ١٣٨٤ با خوشبینیهای زیادی آغاز شده است. از پیامهای نوروزی زندانیان سیاسی گرفته تا بیانیههای گروههای سیاسی و مقالات و نوشتههای متعددی كه در این چند روز منتشر شده است، تقریبا همه آنها تصویر امیدبخشی از سال ١٣٨٤ ارائه میدهند. این پدیده از بیان آرزوهای قلبی كه به صورت سنتی در آستانه نوروز ابراز میشود به مراتب فراتر میرود. نوعی انتظار در آن دیده میشود. گویی كه افق تازهای در آسمان سیاست ایران گشوده شده است. شاید این تعبیر ابراهیم نبوی زبان گویای غالب این احساسات باشد كه «برخلاف سال گذشته که در پایان سال تصویر آینده را سیاه و غمگین می دیدم تصویر سال آینده را مثبت و مفید می بینم، احساس می کنم سالی که در پیش روست سالی پربار خواهد بود».
البته تحولات زیادی به پیدایش این خوشبینی مدد رسانده است. از نظر داخلی، گسترش خواست تغییرات ساختاری در نظام سیاسی ایران كه مشخصا در فراخوان رفراندوم و سپس در بیانیه ٥٦٥ نفر انعكاس یافت تابوهای جدیدی را در فرهنگ سیاسی ایران در هم شكست و منحنی یاس و سرخورگی را كه در یكی دو سال گذشته رو به اوج بود سرازیر كرد. در سطح جهانی نیز سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی ایران همراه با افزایش نگرانیهای غرب نسبت به برنامههای اتمی آن به انزوای بیشتر آن در جهان كمك كرد و نزدیكی سیاست آمریكا با اتحادیه اروپا در مورد ایران از قنرت مانور رژیم در جامعه بینالمللی كاسته است. اكنون نه فقط مردم ایران به اكثریت خود تغییر رژیم ایران را مد نظر قرار دادهاند كه در صحنه جهانی نیز قدرتهای غربی به این نتیجه میرسند كه بدون استقرار دموكراسی و آزادی مشكلات رابطه غرب با ایران، از جمله در مسایل اتمی، تروریسم جهانی و صلح خاورمیانه به انجام نمیرسد.
مجموعه عوامل یادشده به پیدایش دید مثبتی از آینده در برابر مردم ایران منجر شده ، و متقابلا رهبران جمهوری اسلامی را به نگرانی انداخته است. در حالی كه نگرانی از حمله آمریكا به ایران دلمشغولی همه آزادیخواهان و استقلالطلبان ایران است واكنشهای آنان و حكومت در برابر آن كاملا دوگانه است. آزادیخواهان امیدوارند بتوانند با حمایت جامعه بینالمللی به تغییرات دموكراتیك در نظام سیاسی ایران دست بزنند و بهانههای آمریكا برای دخالت در ایران (سلاحهای اتمی، تروریسم و صلح خاورمیانه) را از دست آن بگیرند. ولی حكومت ایران كه خود ایجادكننده این بهانهها است طبیعتا باید از سرانجام كار خود بیمناك باشد. از این رو، در حالی كه احساسات مردم در پیامهای نوروزی سرشار از امید و خوشبینی است آیتالله خامنهای در سخنان روز اول فروردین خود به اظهار نگرانی میپردازد و با اشاره به تهدیدهای آمریكا میگوید كه «اگر تجربه تلخی برای ملت پیش آید، بنده نیز لباس رزم میپوشم و آماده فداكاری میشوم». وقتی حكومتی مانند جمهوری اسلامی به آینده بدبین میشود باید مردم آن احساس خوشبینی كنند!
این احساس امید و خوشبینی كه مرهون تحولات چند ماه گذشته است به نوبه خود نیروی تازهای به حركت دموكراتیك مردم ما میبخشد و آنان را برای برداشتن گام بعدی در راه درازی كه در پیش دارند آماده میكند. صدور بیانیه ٥٦٥ نفر نشان داد كه حربه رعب از كار افتاده است و نیروهای مختلف اجتماعی به تدریج آمادگی آن را پیدا میكنند تا آرمانهای سیاسی و اجتماعی خود را علنی و صریح بیان كنند. این امر به نوبه خود به گسترش حركتهای صنفی و طرح خواستهای اقتصادی و صنفی كمك میرساند. سازماندهی جنبش رفراندوم كه تا كنون به تاخیر افتاده است به تدریج با تشكیل كمیتههای پیگیری محلی آغاز میشود. فرصت انتخابات ریاست جمهوری زمینه را برای طرح خواستهای اساسی مردم ایران فراهم كرده است و طرح این خواستها در سه ماه آینده میتواند تا حد زیادی این انتخابات را تحت الشعاع خود قرار دهد.
ماه خرداد/ژوئن آینده البته فقط موعد انتخابات ریاست جمهوری ایران نیست. تا آنگاه به احتمال زیاد رابطه غرب با ایران به نقاط حساسی میرسد. در واقع، ماه ژوئن یكی از اولین تاریخهایی است كه برای حمله نظامی آمریكا به ایران ذكر شده است. مقامات آمریكایی چنین گزارشهایی را تكذیب میكنند و تاكید دارند كه حمله نظامی به ایران «فعلا» در دستور كار آنان نیست. ولی به احتمال زیاد، پرونده ایران تا آنگاه به شورای امنیت رسیده است و فشار برای برقراری نوع یا انواعی از تحریم علیه ایران زیاد خواهد شد. همان طور كه در مقالات گذشته توضیح داده شده است احتمال كنار آمدن آمریكا با رژیم ایران بسیار ناچیز است و تغییر رژیم در ایران یكی از هدفهای استراتژیك نومحافظهكاران آمریكا است و آنان حد اكثر یكی دو سال برای آن بیشتر وقت نخواهند گذاشت.
از این رو، برای نجات ایران از سلطه رژیم جمهوری اسلامی و جلوگیری از فاجعه حمله آمریكا به ایران فرصت زیادی در دست نیست. ما نمیتوانیم نومحافظهكاران آمریكا را قانع كنیم كه ساختار اندیشه خود را به كناری نهند و از هدفهای استراتژیك خود دست بردارند. ولی شاید بتوانیم - اگر بخواهیم - پیش از آن كه آنان دست به كار شوند و به دخالت نظامی در كشور ما دست زنند بهانه حمله نظامی را از آنان بگیریم. برای این كار باید هر چه زودتر دست به كار شد. خوشبختانه فراخوان رفراندوم تدوین قانون اساسی مبتنی بر ارزشهایحقوق بشری از طریق تشكیل مجلس مؤسسان، به دلایل شكلی و محتوایی زمینه مناسب برای یك حركت دموكراتیك وسیع در جامعه ما را فراهم كرده است. و باید اضافه كرد كه در حال حاضر، جنبش رفراندوم تنها امكان عملی مناسب برای بسیج عمومی مردم در یك حركت دموكراتیك و آزادیخواهانه و استقلالطلبانه است.
به این ترتیب، حركت به سوی تشكیل جنبش رفراندوم اكنون به صورت یك ضرورت حیاتی و فوری در آمده است. حركتهای خودجوشی كه این جا و آن جا برای ایجاد كمیتههای پیگیری محلی در جریان است خود محصول احساس این ضرورت است. امید كه این فعالیتها هر چه زودتر به یكدیگر جوش بخورد و ما شاهد شكلگیری وسیعترین حركت سیاسی دموكراتیك ایران در نیم قرن گذشته باشیم. شرایط داخلی و بینالمللی بیش از هر زمان دیگر امكانات مناسب برای چنین حركتی را فراهم كرده است. و احساس مثبتی كه در آغاز سال جاری بر فضای سیاسی اپوزیسیون ایران سایه افكنده است این امید را به شدت تقویت میكند.
سخن را با یك حاشیه به پایان میبرم: آقای اسفندیار منفردزاده سؤالی را از «٣٥٠٠٠ نفر امضاء کنندگانِ» فراخوان مطرح كردهاند، با این فرض كه ««حفظِ تمامیّتِ ارضی» در متن «فراخوان» که به تأیيدِ ٣٥٠٠٠ نفر رسیده، در عمل یعنی؛ - هرزمان و درهر کجایِ ایران ، مردم در موردِ سرنوشتِ خود فدرالیسم، خود مختاری و یا استقلال، بخواهند متمدّنانه به نظر و رأیِ مردم بدونِ توصّل (كذا) به خشونت و زور مراجعه کنند، «حفظِ تمامیّتِ ارضی» دولت را موظّف میکند تا ارتش و نیروهایِ مسلّح خود را برایِ سرکوب و کشتارِ مردمی که «جرم»شان نظرخواهی از مردم بوده است روانه کند؟» كه آیا «طرح شعار («حفظ تمامیت ارضی» در متن فراخوان) و سلب حقوق مردم، آیا تحریك آمیز نیست؟»
پاسخ من به عنوان یكی از آن «٣٥٠٠٠ نفر» چنین است: اول، امضای من پای فراخوان به معنای پذیرش همه متن آن نیست. این مسئله در امضای پای هر فراخوانی پیش میآید. شما ممكن است با اصل یا نكته اصلی یك متن موافق باشید و آن را امضا كنید و نسبت به برخی از جزئیات آن موضع انتقادی بگیرید. این كار را من با جمعی دیگر عملا انجام دادیم، یعنی متنی نوشتیم و امضا كردیم كه موضوع اصلی فراخوان در آن آمده بود و لیمقدمه آن (از جمله تاكید بر حفظ تمامیت ارضی) در آن نبود (این متن را میتوانید در سایت رفراندوم ببینید). دوم، اتفاقا من خواهان حفظ تمامیت ارضی ایران هستم. ولی این كار جرم نیست. من خواهان تمامیت ارضی كشورهای همسایه از جمله عراق نیز هستم و فكر میكنم این امر به نفع همه اقوام و ملیتهای ساكن در این كشورها است تا تبدیل این كشورها به كشورهای كوچك و پراكنده. سوم، این حق دموكراتیك من است كه خواهان تمامیت ارضی ایران باشم و معنای آن هم این نیست كه برای تامین این خواست من موافق اعمال خشونت باشم. من خواهان بسیاری چیزهای دیگر هم هستم از برابریحقوق زن و مرد گرفته تا لغو اعدام، ولی آیا معنای آن این است كه برای تامین آنها من طرفدار اعمال زور یا خشونت هستم؟ یعنی فرض شما را نمیپذیرم. چهارم، من همچنان كه جمهوریخواهم ولی این خواست به معنای آن نیست كه بدون تمایل مردم بخواهم آن را بر آنان تحمیل كنم میتوانم خواهان تمامیت ارضی ایران باشم در عین این كه تامین آن را به اراده آزاد مردم موكول كنم. و همان طور كه اگر فردا در ایران برای جمهوری یا سلطنت رایگیری شود به نفع جمهوری تبلیغ خواهم كرد در صورتی كه موضوع تمامیت ارضی ایران نیز (در كل كشور یا درجایی از آن) به رای گیری گذاشته شود حق دارم به نفع تمامیت ارضی كشور تبلیغ كنم. و بالاخره (پنجم) این كه از دید من تمامیت ارضی ایران تنها به شكلی كه در بند ٦ منشور ٨١ آمده قابل دفاع است، و نه به هر قیمتی: «٦ - ما معتقد به ساختاری حكومتی با حد اقل كنترل مركزی و حد اكثر دموكراسی محلی و متناسب با تنوع قومی، زبانی و فرهنگی مردم ایران با حفظ یكپارچگی و تمامیت ارضی كشور هستیم» همراه با بندهای دیگری از این منشور، از جمله «حق برابر مردم ایران در بهرهگیری از ثروت ملی و منابع طبیعی كشور» (بند ٧) و نفی «اعمال هرگونه خشونت از سوی حكومت» (بند ٩).
با این توضیحات ملاحظه میفرمایید كه «طرح شعار» «حفظ تمامیت ارضی» در متن فراخوان اولا مرادف با «سلب حقوق مردم» نیست و ثانیا به خودی خود نمیتواند تحریك آمیز باشد. مگر این كه آن را به صورت تحریكآمیز تفسیر كنیم كه در آن صورت البته چنین خواهد بود.