سه شنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۳ - Tuesday 3 December 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Wed, 19.11.2008, 8:21

كمپین دادخواهی حقوقی است یا سیاسی؟


دکتر حسين باقرزاده

سه‌شنبه ۲۸ آبان ۱۳۸۷ – 18 نوامبر 2008
.(JavaScript must be enabled to view this email address)

در واكنش به يك فراخوان برای كمپین دادخواهی ۶۷ مكاتباتی با چند تن از بازماندگان قربانیان اين فاجعه داشته‌ام. از جمله، پیامی اخیرا از دوست جوانی (متولد ۱۳۶۷) از ایران رسید با نظراتی در باره كمپین و هدف‌های آن. متن زیر را در پاسخ نوشته‌ام كه می‌بینید.

دوست عزی‍ز،

با سلام و سپاس در آغاز بگویم از این كه نظر خودت را در باره موضوع «كمپین دادخواهی» برای من نوشته‌ای بسیار خوش‌حال شدم. در باره آن چه كه نوشته‌ای سخن بسیار است، ولی در این جا فقط به دو موضوع می‌پردازم.

یكی این كه به عقیده تو «يه اشتباه بزرگ تاريخي از دو طرف صورت گرفته و هر دو طرف فريب خورده اند. هم مبارزيني كه بعد از انقلاب بر سر كار اومدن تا مملكت رو جلو ببرن، هم مبارزيني كه بعد از انقلاب جلوي همرزماي قديم خودشون ايستادن و دست به اسلحه بردن. بايد مثل فردوسي، بر هر دو طرف گريست!» و اضافه كرده‌ای كه باید در نامه دادخواهی گفت كه «هر دو طرف اشتباه كرده اند».

دوم این كه گفته بودم كه كمپین دادخواهی‌ باید صرفا جنبه حقوقی داشته باشد و متن پیشنهادی برای امضا نیز صرفا از این دید نوشته شده بود. ولی در این مورد نوشته‌ای كه «معلومه كه اين كار سياسيه. آمران كي بودن؟ در راس همه رهبر انقلاب بوده. حالا اگر يك عده اي بخوان بگن خميني به عنوان مرتكب يك جنايت معرفي بشه، حركت سياسي نيست؟» اجازه بده موضوع را در چند بند مورد بررسی‌ قرار دهیم تا پاسخ این سؤال و نكته پیشین‌ات روشن شود:

۱ - اگر كسی به تحلیل و توضیح وقایع پس از انقلاب بپردازد البته باید آن‌چه را كه تو «اشتباه بزرگ تاریخی هر دو طرف» می‌نامی مورد توجه قرار دهد و نقش متقابل كنشگران آن‌ها را تبیین كند. ولی این یك كار تحقیقی است، و اگر قضاوت در مورد این كنشگران را هم در بر گیرد یك «موضع‌گیری سیاسی» نیز خواهد بود. این كاری است (سیاسی) كه دقیقا كمپین دادخواهی نباید انجام دهد. اگر كمپین دادخواهی وارد این مقولات بشود دیگر یك كمپین صرفا حقوقی نخواهد بود و كار سیاسی كرده است.

۲ - سخن از یك جنایت به معنای نادیده گرفتن یا توجیه جنایات فرضی دیگر نیست. اگر جنایتی صورت گرفته است باید به آن رسیدگی كرد، و قربانیان جنایت (یا بازماندگان آنان، یا جامعه به طور عام) به لحاظ حقوقی حق دادخواهی دارند. هیچ جنایتی جنایت دیگری را توجیه نمی‌كند. به لحاظ حقوقی، یك متهم به قتل یا هر جنایت دیگر نمی‌تواند به استناد جنایتی كه در زمان یا مكان دیگری اتفاق افتاده كار خود را توجیه كند. توجیه یك جنایت به دلیل جنایت دیگر جز ترویج فرهنگ جنایی و هرج و مرج قضایی نتیجه‌ای نخواهد داشت.

۳ - كمپین دادخواهی ۶۷ بر یك واقعیت انكارناپذیر استوار است و آن این كه واقعه‌ای در تابستان و پاییز سال ۱۳۶۷ صورت گرفته و در جریان آن چندهزار زندانی سیاسی قتل عام شده‌اند. این واقعیت از یك سو به دلیل عینیت قربانیان آن (از جمله برادر خودت) و وجود بازماندگان آنان انكارناپذیر است و از سوی‌ دیگر بر اساس اسناد و شواهدی (از جمله شهادت آیت‌الله منتظری) به ثبت رسیده است.

۴ - این قتل عام به هر دلیلی كه صورت گرفته باشد، و قربانیان هر «جرم»ی را هم كه مرتكب شده بودند، به لحاظ حقوقی تردیدی نیست كه این عمل جنایی بوده است. چرا كه این اعدام‌ها بر خلاف قوانین جاری جمهوری اسلامی (هم قانون اساسی و هم قوانین موضوعه)‌ صورت گرفته‌اند، و ظاهرا به همین دلیل نیز قتل عام در خفا انجام شده‌ است. بنا به تعریف حقوقی، قتلی كه بر اساس قانون صورت نگیرد جنایت است (بگذریم كه هر قتل یا اعدامی خشونت است و نقض حقوق بشر). قتل های «فراقانونی» مانند قتل‌های زنجیره‌ای و ترور مخالفان نیز از این نوع بوده است.

۵ - وقوع جنایت از این رو مسلم است. آن چه كه می‌ماند دادخواهی است. در دادخواهی، مجرم از قبل تعیین نمی‌شود و بلكه تشخیص این امر موضوع اصلی دادخواهی است. به عبارت دیگر، دادخواهی به این دلیل ‌صورت می‌گیرد كه مجرم شناخته شود و مجازات گردد، و فرض یا احتمال این كه ممكن است فلان كس مجرم شناخته شود نباید مانع از دادخواهی شود. تحقق این امر نیز جز با گذار از یك روند قضایی عادلانه عملی نخواهد بود.

۶ - در جریان قتل عام سال ۶۷ البته نام آقای خمینی و نامه «منسوب»‌ به او مطرح است. ولی تنها پس از یك بررسی قضایی می‌توان حد و حصر مسئولیت «حقوقی» آقای خمینی در این قتل عام را مشخص كرد. آقای خمینی درگذشته است و نمی‌تواند صحت این نامه را تأیید یا تكذیب كند و یا پاسخگوی عمل خود باشد. ولی دیگرانی كه در این قتل عام دخیل بوده‌اند غالبا زنده‌اند و باید پاسخگوی عمل خود باشند.

۷ - بنا بر این، اگر رأسا و بدون بررسی ‌قضایی، به گفته تو «يك عده اي بخوان خميني به عنوان مرتكب این جنايت معرفي بشه»، به روشنی این یك حركت سياسي است. این افراد ممكن است هم در بین مخالفان آقای خمینی باشند و هم در بین طرفداران او. انگیزه مخالفان روشن است. انگیزه طرف‌داران را هم می‌توان فهمید: اگر اصالت نامه منسوب به خمینی را مفروض بگیریم شاید به دلیل هاله قدسی ‌كه برای او ایجاد شده و شكستن آن در ذهنیت مردم سخت گرديده است بتوان موضوع را هم‌چنان مسكوت نگهداشت (كه برای ۲۰ سال در این كار موفق بوده‌اند) و هم با شكستن همه كاسه و كوزه‌ها بر سر او دلایل مخففه‌ای برای دست‌اندركاران مستقیم جنایت كه هنوز زنده‌اند تراشید.

۸ - از این رو هدف دادخواهی نمی‌تواند و نباید این باشد كه خميني (یا هر كس دیگری) به عنوان مرتكب این جنايت معرفي شود. هدف دادخواهی كشف حقیقت است. آشنایی با حقیقت یك جنایت به سود جامعه است و كتمان آن راه را برای تكرار جنایت باز می‌گذارد. علاوه بر این، حقیقت را هرچه كه باشد باید پذیرفت صرف نظر از این كه با كشف حقیقت چه كسانی مجرم شناخته شوند یا بدنام گردند. خمینی و برخی دیگر از دست‌اندركاران این جنایت سر بر خاك گذاشته‌اند، ولی بسیاری از مجرمان جنایت قتل عام سال ۶۷ هنوز زنده‌اند و مصونیت آنان از مجازات خطر تكرار آن را هم‌چنان باز می‌گذارد.

۹ - بنا بر این، دادخواهی «هدف» سیاسی ندارد، ولی می‌تواند «برآیند» سیاسی داشته باشد. این خصیصه هر فعالیت مدنی یا حقوق بشری است. كمپین برابری (یك میلیون امضا) یك فعالیت صرفا حقوق بشری است (برابر حقوقی زن و مرد). ولی كیست نداند كه تحقق چنین امری جز با تغییرات بنیادین در قوانین ایران به شمول قانون اساسی عملی نیست؟ و این یعنی یك تغییر سیاسی. فعالان حقوق بشر تنها برای تحقق این حقوق مبارزه می‌كنند، ولی اگر ساختار سیاسی یا قانونی كشور طوری است كه یك امر حقوق بشری جز با تغییر آن ساختار‌ها عملی نمی‌شود نباید نتیجه گرفت كه هدف این فعالان سیاسی است. خیر، اینان هدف سیاسی‌ ندارند، ولی ممكن است كارشان برآیند سیاسی داشته باشد. كمپین دادخواهی نیز چنین است.

۱۰ - برآیند‌های سیاسی كمپین دادخواهی یكی ‌و دو تا نیست. برآیندهای سیاسی كوتاه مدت آن به كنار، یكی از اثرات درازمدت آن كمك به روند آشتی ملی است. جامعه خشونت‌زده ما انباشته از كینه و نقار است و حس انتقام‌جویی در عمق روان جامعه ما ریشه كرده است. قتل عام ۶۷ زخمی عمیق بر جامعه ما وارد كرده و یكی از آبشخورهای این حس است. كمپین دادخواهی كمك خواهد كرد تا این زخم سر باز كند و التیام یابد. تا در مورد جنایات علیه مردم دادخواهی انجام نشده، همه كسانی كه در حاكمیت دست داشته‌اند بار مسئولیت آن‌ها را به دوش می‌كشند. ولی با انجام دادخواهی، مسئولان جنایات شناسایی، منزوی و مجازات خواهند شد و سایر اعضای حاكمیت كه در جنایات دست نداشته‌اند فرصت آن را پیدا خواهند كرد تا از جنایت‌كاران تبری ‌جویند. این امر راه آشتی مردم با آنان را باز خواهد كرد و راه تحول دموكراتیك جامعه ما را هموار خواهد نمود.

۱۱ - از زوایای‌ بسیاری‌ می‌توان به فاجعه ۶۷ نگریست. می‌توان همان طور كه اشاره كرده‌ای به دلایل سیاسی آن در متن خشونت‌های دهه اول انقلاب پرداخت. می‌توان از دید جامعه‌شناسی، زمینه‌های فرهنگی آن در قالب ساختار سیاسی-مذهبی حاكم را كاوید. می‌توان به روانكاوی كسانی پرداخت كه به استناد یك دستخط منتسب به رهبر مذهبی حاكم بدون كمترین عذاب وحدان گله گله آدم كشتند. می‌توان آن ساختار سیاسی را كه به چنین جنایتی در خفا امكان وقوع می‌دهد و می‌تواند بیست سال از طرح آن در صحنه عمومی مانع شود مورد بررسی قرار داد. و می‌توان انواع دیگر بررسی‌ها را انجام داد و یا در باره آن‌ها نظر داد و موضع گرفت. ولی این‌ها هیچ ربطی‌ به خواست دادخواهی كه یك كمپین صرفا حقوقی باید باشد ندارند و نباید آن را تحت تأثیر قرار دهند.

از مجموع آن چه كه در بالا آمد نتیجه بگیرم: كمپین دادخواهی‌ باید یك كمپین صرفا حقوقی باشد. به این منظور، كمپین باید هدف روشن شدن حقایق مربوط به قتل عام را دنبال كند. خواهان این شود كه پرونده‌های مربوط به این فاجعه گشوده شوند. یعنی این كه معلوم شود قربانیان چرا، چگونه، كی و كجا اعدام شدند و اجساد آنان در كجا دفن شده است و دست اندركاران این جنایت چه افرادی بوده‌اند. كمپین نباید از پیش، افرادی را مسئول بشناسد، و نباید در فكر انتقام‌جویی و مقابله به مثل باشد، و بلكه فقط باید مجازات انسانی مجرمان را بطلبد. كمپین نمی‌تواند و نباید انگیزه‌های سیاسی داشته باشد و به قضاوت در مورد كنش و واكنش حاكمیت و نیروهای مخالف آن بپردازد. از دید كمپین وقوع جنایت مسلم است، ولی تشخیص مجرمان و مجازات آنان باید به عهده یك دادگاه بی‌طرف و عادلانه گذاشته شود. اگر مظنونان و متهمان به جرم از خود دفاعی دارند بهتر است آن را در یك دادگاه صالح عرضه كنند. كمپین یك مبارزه ضد حكومتی نباید باشد و بلكه مبارزه‌ای است برای كشف حقیقت و اجرای عدالت. از دید كمپین، قتل عام سال ۶۷ تنها جنایتی نیست كه در ایران دوره جمهوری اسلامی (از سوی حكومت یا مخالفان آن) صورت گرفته است، ولی بدون تردید این جنایت بزرگترین و فاجعه‌بارترین آن‌ها بوده است. كمپین دادخواهی یك پیكار حقوق بشری است، ولی مانند هر پیكار حقوق بشری دیگر ممكن است پی‌آمدهای سیاسی داشته باشد. و بالاخره، كمپین دادخواهی ۶۷ نه فقط یك حق است و بلكه یك ضرورت نیز هست: ضرورتی برای گذار مسالمت‌آمیز به یك جامعه دموكرات و انسانی و اجتناب از خشونت و انتقام‌جویی.

در خاتمه، برای توضیحات بیشتر در باره این كمپین، خواندن سه مقاله زیر را توصیه می‌كنم:

http://www.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/16122/
http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/16160/
http://politic.iran-emrooz.net/index.php?/politic/more/16382/

در دو هفته آینده، به علت سفر، من مقاله‌ای نخواهم داشت))


نظر کاربران:

ba salam khedmate aghaye bagherzadeh. matlabe ishan besyar mostadal va roushangaraneh mibashad va man be sahme khodam az in babat va sayere maghalehaye ishan baraye agahiye mardome iran va khareje keshvar besyar sepasgozaram
ba dorood va sepas
mihan jazani paris



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024