iran-emrooz.net | Fri, 27.05.2005, 7:04
“اتحاد جمهوریخواهان” و سراب دموکراسی
حسين عبقری
شنبه ٧ خرداد ١٣٨٤
"این تمام هنری بود که از اندیشههای انتزاعی و تئوریهای نخ نمای کهنه سواران سیاسی در شاخههای رنگارنگ، اتحاد جمهورخواهان و در شورای سیاسی آن متبلور شده است...اکنون بار دیگر نسخه نویسی و تکرر گفتمان سازش، این دوران از مبارزه را نیز در جوف و مدح آن بخش روحانی تر، تجویز میکند و با ترویج دریوزگی رای با "سیاست دعوت حضور" طوق بردگی را بر گردن هفت ده ملیون مردم محکمتر و آویخته تر میخواهد...تنها ناباوران سیاستمدار کهن پوش هستند که با بازخوانی اندیشه ناسازه خود، کوس رسوایی بی تعلقی خود را به دوران تازه را نشان میدهند".
گفت آورد از، بیانیه حزب دموکرات ایران، بتاریخ ٢٩ اردیبهشت١٣٨٤
رژیم اسلامی در ایران، ازنظر داخلی و بین المللی با بحرانیترین دوران حاکمیت خود رو در رو شده است. این رژیم اگر در ابتدای حاکمیت خود، با برخورداری از مشروعیت انقلابی و توهم تودهی مردم میتوانست برای استحکام و تداوم حاکمیت خود، آزادی خواهان را سرکوب و نابود کند، ونا توانی خود را درپرداختن به مسایل اقتصادی-اجتماعی به طاقوت و عوامل خارجی و استکبار جهانی منسوب کند،اینک، اما، نه تنها در این مورد خلع سلاح شده، بلکه بحران مشروعیت و رهبری نیز بر دیگر بحرانهای رژیم افزوده گردیده است. اکبرهاشمی رفسنجانی، یکی از بزرگ غارتگران رژیم و جنایت کار بین المللی، که از ابتدای حاکمیت اسلامی دستش بخون تمام آزادی خواهان بخاک و خون خفتهی میهن آغشته است، با ناز و کرشمهی ویژهی خود، وارد میدان شده که کشتیی توفان زده نظام را به ساحل نجات رهنمون گردد. رفسنجانی که نتوانست بعنوان نمایندهی تهران بمجلس شورای اسلامی راه یابد، اینک در کنار دیگر جنایت کاران نامزد ریاست جمهوری نظام قرار میگیرد که بار دیگر بر این مسند نشیند. مشاهده میکنیم که، نظام با واچرخاندن و جابجایی مهرههای معدود خود، علاوه بر همهی بحرانهای دیگر، با بحران رهبری نیز دست بگریبان است. با چنین شرایطی است که قرار است بزودی انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری انجام بشود، که یکی از این مهرهها بتواند صباحی چند، نظام را برپایههای متزلزل آن تداوم عمری بخشد.
آری، گفتگوی انتخابات است.
در یک جامعه آزاد و دموکرات انتخابات دارای شاخصهای زیرین است:
یک- آزادی مطبوعات نوشتاری، دیداری و شنیداری.
دو- آزادی تشکل و تحزب.
سه- وجود یک نظام قضاییی مستقل برای حفاظت حقوق بشری وقانونی شهروندان.
چهار- شهروندان حق دارند که آزادانه رای بدهند و یا ندهند، در سیاست شرکت بکنند و یا نکنند، بدون اینکه هیچ گروه و نیرویی بتواند آنان را زیر فشار و یا زیر پی گرد قرار دهد.
پنج- هیچ فردی را نمیتوان بدلایل اعتقادی، مذهبی، قومیتی، نژادی و غیره از انتخاب کردن وانتخاب شدن محروم کرد.
شش- فقط محکومین جنایی و جنایت کاران، از شرکت در انتخابات محرومند.
در ایران امروز با حاکمیت اسلامی، پنج شاخصه اول وجود خارجی نداشته و ندارد و در نتیجه آنچه انجام شده یک انتخابات فرمایشی بوده است و بس. اما در مورد شاخصه ششم، که جنایت کاران و محکومین جنایی از حق انتخاب شدن و احراز مقامهای انتخابی محرومند، در ایران با حاکمیت اسلامی، همه نامزدهای ریاست جمهوری که از صافیی ولی فقیه گذشته و میگذرند، از جنایت کاران هستند که بطور مستقیم و غیر مستقیم در کشتار دهها هزار ایرانی، از زن و مرد، پیر و جوان و کودک در داخل و خارج کشور، شرکت داشته و دارند! ملاحظه میشود که در نظام اسلامی در ایران، همه چیز واژگونه و متناقض با معیارهای انسانی و جهان شمول امروزی است. جمهوری اسلامی، نظامی است از سرتا ته و از درون تا بیرون، متناقض و بی محتوا. حاکمیت بیست و شش ساله اسلامی در ایران، به اثبات رسانده که حاکمیت دینی، انسان را از انسان بودن دور کرده و میکند، و ایران را نیز دچار یک آفت زدگی سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کرده،که حتی در پی پس زدن این نظام غاصب، که البته دور نیست، سالیان سال باید با آثار مخرب آن مبارزه ای گسترده و ملی سامان داده شود. آزادی، دموکراسی و حقوق بشر از مفاهیم و ارزشهای زمینی، این زمانی و مدرن است. مشروط کردن این مفاهیم با هر پسوندی، بویژه پسوند اسلامی و الهی، تهی کردن این مفاهیم از محتوا و حتی تهی کردن دین از محتوای خود است. قوانین مردمی، از اراده مردم بر میخیزد، با اراده آنان بوجود میآید و با ارادهی مردم اصلاح میشود و یا از بین میرود. قوانین الهی و حاکمیتی که مشروعیت و اقتدار خود را از خدا میگیرد، آحاد مردم در آن نقشی نمیتوانند داشته باشند، و در نتیجه، نمیتواند مردمی و این زمانی گردد و اصلاح شود. تنها ریاکاران و شعبده بازان هستند که میخواهند دموکراسی و مردم سالاری را بر گردهی اسلام بنشانند! تاریخ جهان و تجربهی بیست و شش ساله در ایران نشان میدهد و مردمان ایران و حتی زندانیان سیاسی از ته سیاه چالهای رژیم فریاد میزنند که این شدنی نیست.
در این برش زمانی و تاریخی، و در این شرایط بحرانی که افراد و گروههای آزادی خواه، نخبگان، زندانیان سیاسی، دانشجویان، زنان و بازاریان داخل کشور، زیر شمشیر استبداد شجاعانه انتخابات فرمایشی را تحریم و یا عدم شرکت خود را اعلام کرده اند، "شورای سیاسی اتحاد جمهوریخواهان ایران" در نامهی سرگشادهی خود، مورخ بیست و یک اردیبهشت ماه، از احزاب و شخصیتهای آزادیخواه دعوت به حضور در انتخابات میکند!
ای نخبگان خزیده بدرون شورای سیاسی اتحاد جمهوریخواهان، که در این دوران بیست و شش ساله، بنام اپوزیسیون، اما بکام حکومت آخوندی، و هم آوا با آن، به توهم آفرینی و توهم پراکنی پرداختهاید، و در "نگهدار"ی این نظام کوشیدهاید و حیات ننگیناش را زیر پوشش اصلاحات توجیه کرده و میکنید و آوازهگر رژیم در میان آپوزیسیون شده اید! امروز مردمان ایران با پشت سر گذاشتن هشت سال وعدهی ریاکارانهی جناحی از حاکمیت، بنما یندگی محمد خاتمی، به درستی دریافتهاند که اصلاحات در نظام ولایت فقیه ممکن نبوده و نیست. حتی، افراد و گروههایی از جناح اصلاح طلبان حکومتی بریده و اعلام کردند که، اصلاحات مرد!
شما ای ساحل نشینان در کشورهای غربی، که مردم را به "شریعتمداری" رهنمون میسازید! اگر سری به کتابجانهی محل اقامت خود میزدید، در مییافتید و میآموختید که، نظامهای سیاسی با ساختاری تک ستونی، مانند نظام حاکم در ایران، که قدرت متمرکز در دست یک نهاد و ارگان حکومتی، و آن هم با مشروعیت الهی و پشتوانهی عظیم اقتصادی است، اصلاح پذیر نیست و نمیتواند باشد. این را حکمت تاریخ، بر گرفته شده از پژوهشهای تاریخی- علمی و تجربه تاریخی کشورهای اروپاییی زادگاه دموکراسی بما میآموزد، اما، "حکمت" شما بر یک جریان فرصت طلبی و فرصت سوزانه تاریخی تکیه دارد.
مردمان ایران، انتخابات آلوده به انتصابات را اهانتی به وجدان آگاه خود میدانند. این آلودگی بسیار فروتر از انتصاب مستقیم و بلاواسطه است، زیرا، این ریاکاری و تزویر، مردمان ایران را صغیر و نابخردانی میانگارد، که ولی فقیه و هموندان پیشا قرون وسطاییاش باید برای آنان تصمیم گیری کنند، و شمایان هم با آنان هم نوا میشوید!
در این شرایط،، که افراد و گروههای سیاسیی آزادیخواه با یک سیاست ورزی مدبرانه و هدفمند، باید کوشش کنند که این انتخابات فرمایشی انجام نشود، شما آزادی خواهان را دعوت به "حضور در فضای انتخاباتی کشور" میکنید! در بیانیه با آوردن نامهای چند تن، که خود این انتخابات را تحریم کرده اند و یا آشکارا گفته اند در آن شرکت نخواهند کرد، در کنارنام کاندیدای گروهی خود، سعی در گرم نگهداشتن تنور انتصاباتی رژیم میکنید!
آری، عناصری در درون اتحاد جمهوری خواهان ایران، که پایی در درون آپوزیسیون دارند و پایی در بارگاه امام جماران، و کاسهی کرنش بدست، ازحضرت امامش، آزادی دریوزگی میکنند، باید به نیکی بدانند که، بین مردم و حاکمیت غاصب، دریایی گذر ناپذیر از خون هزاران جوان بخون تپیدهی راه "محمدیها"، فاصله افکنده، و هیچ نیرویی نمیتواند مردم را با این بانیان جور و ستم به سازش کشاند.
اگر عناصر رژیم مشروعیت خود را از امام غایب میگیرند، شما که خود را بهترین، و، در حقیقت، یگانه بدیل نظام میپندارید، بر بنیاد کدام تجزیه و تحلیل و بینش سیاسی، بخت پذیرش نامزد خود را ازسوی ولی فقیه- بر بنیاد شرایطی که ولی فقیه در این راستا مقرر فرموده، ارزیابی میکنید؟!
باری، گیریم که به فرض محال، به دلیل نسبت خویشاوندی یا هر ملاحظه و ترفند دیگری، ولی فقیه با یک حکم حکومتی اجازه میداد که نامزد ریاست جمهوری شما، که چندین ماه نیروی خود را صرف مطرح کردن ایشان و تاسیس رهبری کرده بودید، نیز در زمرهی نامزدهای انتصابی قرار میگرفتند! قرار گرفتن کاندیدای شما، در کنار رفسنجانی، کروبی، قالیباف و دیگران، این جنایتکاران دوران کنونی ایران را گشایش سیاسی مینامیدید؟!
باری، این اقبال ملوکانهی ولی فقیه نصیب شما نشد! اینک، شمایان که نامزد ریاست جمهوری معرفی کردید، به مردمان ایران لطف کنید، و بفرمائید پلاتفرم یا برنامههای سیاسی آتی شما و آقای حسن شریعتمداری چه بود؟ که، حد اقل مردم ایران، سره را از نا سره تشخیص دهند، و از این بابت آموزشی ببرند و در عین حال، یک افشاگری هم،از نامزدهای حکومتی، که برنامه ای برای معضلات عدیدهی ایران ارائه نمیدهند شده باشد. لطف کنید و بفرمائید که:
یک- برنامه شما برای ایجاد اشتغال سی در صدی بیکاران، و فقر زدایی چیست؟
دو- برنامهی تورم ستیزی شما چیست؟
سه- برنامه شما برای بهداشت عمومی چیست؟
چهار- برنامه شما برای باز سازی نظام آموزشی در تمام سطوح چیست؟
پنج- برنامه شما برای برخورد با نظام سر تا به ته فاسد قضائی و عمامه زدائی از آن چیست؟
شش- برنامه شما برای برخورد با نهادهای موازی امنیتی و نظامی چیست؟
هفت- برنامه شما برای مبارزه با فساد گسترده و مافیای اقتصادی چیست؟
هشت- برنامه شما برای برخورد با بنیادهای گوناگون که بخش عمده ای از اقتصاد را در کنترل خود دارند چیست؟
نه- برنامه شما برای حل معضل اعتیاد و کودکان خیابانی چیست؟
ده- برنامه شما برای برخورد با مسائل قومی و ملی چیست؟
البته، اینها تنها چند نمونه است از بسیاری مشکلات و مسائل دیگر، که لازم است شما سیاست ورزان خبره و حرفه ای برای آنها برنامه و راه حلهای خردمندانه ای داشته باشید،. ولی، چون در منشور ارائه شدهی اتحاد جمهوریخواهان، ده بند آمده، من نیز فعلا به این ده بند، بسنده میکنم.
اگر، پاسخ این ده بند را ارائه ندهید، این میشود بیبرنامه گی و تیر در تاریکی انداختن، و البته، تشابهی دیگر بین شما و نامزدهای حکومتی! ولی من از پیش اعلام میکنم که، میدانم برنامهای از سوی شما در کار نیست، و، فقط، میخواهید در قدرت سیاسی، و ادامهی برنامههای رژیم سهیم شوید، و از این خوان یغما سهم کی ببرید!
اما، چنانچه برنامههای ذکر شده در فوق را اعلام کردید، من در همین جا، از قبل، از شما پوزش میطلبم.
باری، اقبال نیاوردید، و ولی فقیه شرایط و نامزد شما را نپذیرفت! ده روز پس از بیانیه قبلی، شما سراسیمه و شتابان از آدیخواهان خواستید که این بار انتخابات را تحریم کنند و بلافاصله، با یک پشتک سیاسی، برای "دل نواز"ی ازهاشمی رفسنجانی با او هم نوا میشوید، و میگویید، ولایت فقیه باید منحل شود! این است سیاست ورزی و نبوغ شما نخبگان سیاسیی بر برج آج نشسته؟! این مانورهای سیاسی شما، هر یک "آذری" است که بدلها میزنید!
آری، شما که خود را بدیل و بدیل ساز میدانید، در پس، پس مردم هم قرار ندارید! مردمان ایران، بس جلو تر از شما، و پیشا پیش از شما برای رسیدن به آرمان آزادی و دادگری در حرکت هستند. قطار آزادی بحرکت در آمده، و شما بجای سنگ پرتاب کردن، بصفوف آزادی خواهان پیوندید. رهبری سیاسی با شرکت در مبارزات مردم و در کنار آنان قرار گرفتن زایش میشود. تاسیس رهبری از فرای سر مردم و در اتاقهای تاریک و مجازی را، مردمان ایران در یک صد ساله اخیر چند بار تجربه کرده و هنوز از حافظه تاریخی آنان زدوده نشده است! ای نخبگان! فرض کنید، رفسنجانی دوباره بر مسند ریاست جمهوری اسلامی بنشیند، و،"بابک"وار،ولایت فقیه را هم منحل کند و، "امیر" یکه تاز نظام شود! شما با نظام اسلامی بدون ولایت فقیه چه میکنید؟ شما هر گونه لباسی میپوشید و جیبهایش را هر اندازه هم کوچک و بزرگ مکنید، باز هم دم خروس از یکی از این جیبها بیرون میزند!
مردم میخواهند، بساط این نظام آدمخوار، ترور پرور، شادی ستیز، زن ستیز، کودک ستیز، فرهنگ ستیز و اخلاق ستیز برچیده شود. ولی، شما نخبگان، آدرس اشتباه و عوضی به مردم میدهید! بیاد میآورم، که حدود سی و دو سال پیش، کاسب کاری دست فروش بر گذرگاهی پر تردد ایستاده، و، متاعی که البته تقلبی بود را، به مردم عرضه و سعی در فروش آن میکرد. افراد دیگری هم در آن حوالی، مردم را به این فرد کاسبکار رهنمون بودند، و از قرار معلوم، بعد از ساعتی، شتابان به محل دیگری میخزیدند.
آری، شما کاسبکاران سیاسی، مانند آن کاسبکاران دست فروش،در این پیچشهای سیاسی، سعی بفروش مردم سالاری اسلامی میکنید، و مردم را بسوی این آدمخوران و سراب دموکراسی اسلامی رهنمون میشوید! آیا بار این همه مردم فریبیها ، توهم آفرینیها، فرصت سوزیها و خطاهای سیاسی گوناگون و بسیاری که در بیش از ربع قرن گذشته از شمایان سر زده است، هنوز هم بر دوش وجدانتان سنگینی نمیکند؟ دوستان ! آیا وقت آن نرسیده است هنوز، که خود را باز نشسته کنید؟ دست بردارید، آقایان! به سود خودتان است.
دکتر حسین عبقری، آمریکا-آتلانتا
٢٧ میماه ٢٠٠٥ برابر با ١٨ خرداد ١٣٨٤
.(JavaScript must be enabled to view this email address)