iran-emrooz.net | Sat, 28.05.2005, 9:16
دو راه؛ تسلیم یا مقاومت
دکتر کاظم علمداری
شنبه ٧ خرداد ١٣٨٤
ماجرای حکم رهبر برای تائید صلاحیت دو تن از کاندیداهای ریاست جمهوری، صف بندیها سیاسی را در میان طیف وسیع مخالفان نظارت استصوابی شورای نگهبان پررنگ تر کرده و درعمل دو راه پیش روی آنها نهاده است، تسلیم یا مقاومت.
طیفی بدون در نظر گرفتن قانون، اصول، اخلاق، روحیه مردم، روانشناختی جامعه، شانس برنده شدن یا نشدن در انتخابات، وضعیت جهانی، و از همه مهمتر حساسیت شرایط کنونی که نقطه عطفی است برای رقم زدن روند دهههای آینده ایران، معتقد است که دکتر معین نباید به روی خود بیاورد که چه رخ داده است و همچنان تبلیغات انتخاباتی خود را پی بگیرد. به نظر میرسد که آنها طرح حساب شده خط راست، و پی آمدهای زیان بار آن را به دقت نسنجیده اند. اما جامعه هوشیارانه آنچه در این روزهای سرنوست ساز درایران میگذرد را با چشمانی باز تر ازهمیشه تعقیب میکند. دکترمعین و اصلاح طلبان نمیتوانند بیتوجه به افکارعمومی، روحیه مردم و پی آمدهای طرح شورای نگهبان شاهد ضایع شدن حقوق شهروندی مردم، به ویژه زنان باشند و انتظار داشته باشند که از این آزمون بزرگ سرفراز بیرون بیابند. انتظار بیهودهای است. با سخنان احساسی و تهیجی نیز نمیتوان واقعیت را تغییر داد وصورت مسئله را پاک کرد.
- صورت مسئله این است که مردم در دو انتخابات پیشین با تمام توان خاتمی را به ریاست جمهوری رساندند، ولی او برخلاف قول و قرارهای کتبی خود با مردم، در عمل از سیاست خط راست حمایت کرد. در کنار آن تجربه مجلس را نیزباید افزود. پس درحال حاضر مردم از اصلاح طلبان نا امیدند و شانس انتخاب آنها ناچیز.
- صورت مسئله این است که دکتر معین اعلام کرده بود که حکم حکومتی را نمیپذیرد، ولی اگر ادامه دهد پذیرفته است. آنگاه در اولین گام، خلاف وعده خود عمل کرده است. با این کار او فاصله خود را با مردم بیشتر میکند. اصرار خاتمی برای حضور معین پس از حکم حکومتی برای توجیه سازشکاری خود است که بگويد معین نیز علی رغم ادعای متفاوت بون خود همان راهی را رفت که خاتمی رفته بود.
- صورت مسئله این است که شورای نگهبان با درس آموزی از ٢ خرداد ٧٦ با زور مجلس هفتم را در اختیار گرفت و واکنشی نیز از سوی مردم ندید. امروز برآن است که با همان شیوه قوه اجرای راهم به دست آورد. آنها مصصم اند که با هر وسیله و توجیهی، حتا تقلب در انتخابات، نگذارند ٢ خرداد دیگری تکرار شود، که نمیشود. امری که اصلاح طلبان به آن توجه نمیکنند. با قبضه هر سه قوه حکومتی همراه با رهبر و سپاه پاسداران وضع از آنچه هست نیز وخیم ترخواهد شد. آنها همچنین برآنند که راه هر گونه اصلاحی را ببندند و امکان تحول را فقط منوط به انقلاب کنند. راهی که نه آسان است و نه جامعه خواستار آن. بدین صورت مردم چارهای نخواهند داشت که آنها را تحمل کنند. این است اساس طرح شورای نگهبان.
- صورت مسئله این است که با حضور دکتر معین در صحنه انتخابات این وضع و معادله تغییر نخواهد کرد، بلکه به قلدری خط راست مشروعیت خواهد بخشید. زیرا شانس پیروزی معین بسیار ضعیف است و در صورت انتخاب شدن نیز تابع ساختار قدرت حقوقی و حقیقی نظام خواهد شد، آنچنان که خاتمی شد.
- صورت مسئله این است که یونسی وزیر اطلاعات به درستی گفته است، نظام با دست خود انتخابات ریاست جمهوری را به رفراندم بدل کرده است. عدم شرکت مردم در انتخابات پیروزی این رفراندوم است. شرکت معین در انتخابات این رفراندوم را بهم میریزد. اصلاح طلبان اگر خواهان تحول دمکراتیک هستند باید سیاست خود را با این رفراندوم، یعنی شرکت نکردن در انتخابات، همسو کنند. این حرکتی است استراتژیک برای دمکراسی در ایران.
- صورت مسئله این است که اصلاح طلبان در شرایطی که مجلس را همراه قوه اجرایی با پشتوانه آرای ٧٠ در صدی مردم در دست داشتند و خط راست ضربه خرده بود کاری نتوانستند بکنند. چگونه انتظار دارند در شرایطی که تمام ارگانهای قدرت دردست خط راست است برنامه خود را پیش برند.
با توجه به این مشکلات، تنها و تنها مقاومت مردم است که میتواند مانع پیشروی پس گرایان افراطی جمهوری اسلامی شود. باید مقاومت مردم را سازمان داد. کاری که اصلاح طلبان هشت سال اهمیت آنرا ندیدند و نکردند و به هشدارهای دیگران مبنی بر ضرورت بر پایی جنبش اصلاحات توجه ننمودند. مردم پراکنده، بیحزب و سازمانند. کاری برای این کمبود باید کرد. آنچنانکه تجربه هشت سال گذشته نشان داده است تنها با رئیس جمهور شدن و حتا به همراه آن اکثریت مجلس را هم به دست آوردن نمیتوان زورگویانی که نیروی نظامی را در اختیار دارند وادار نمود که به حقوق مردم تن دهند. این تلاش شکست خورده را تکرار نکنید و این فرصت طلایی را از دست ندهید.
تمام شواهد به ویژه تجربه انتخابات مجلس هفتم نشان میدهد که امروز تنها فرصتی است که میتوان مانع از روند خطرناک یک پارچه شدن قدرت حکومتی بدست عقب مانده ترین نیروهای مذهبی و نظامی در ایران شد. اما نه شرکت در انتخاباتی که نتیجه آن پیشا پیش روشن است، و نه با تحریم منفعلانه انتخابات و در خانه نشستن، بلکه با ایستادگی و مقاومت در برابرعمل غیر قانونی و مستبدانه شورای نگهبان وخواستار حذف نظارت استصوابی و آزادی انتخابات شدن، و مردم را به مقاومت مدنی فرا خواندن، و به محافل جهانی شکایت بردن و از آنها استمداد طلبیدن، این تنها راه است.
پایان
٢٧ مه ٢٠٠٥