iran-emrooz.net | Fri, 29.08.2008, 18:08
خاتمی چه نقشی میتواند به عهده بگیرد؟
دکتر کاظم علمداری
|
هنگامی که انسان میآموزد که ابن خلدون، پیشگام فسلفه تاریخ و به تعبیری اولین جامعهشناس، بیش از ۶۰۰ سال قبل برای آنکه گفته بود "حکام مقدس نیستند" دو سال در مراکش زندانی کشید، درمییابد که ایران از نظر حکومتی چه اندازه پسرفته است.
وضعیت حاکم
در مورد انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم وضعیت روشن و تکرار گذشته است که در آینده نیز میتواند تداوم یابد. یعنی وضعیت همان است که در انتخابات مجلس هفتم، هشتم و انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری رخ داد و بر روال آنچه محافظهکاران پیش گرفتهاند و اصلاحطلبان نیز به آن تن دادهاند در آینده نیز چنین خواهد بود.(۱) آیا خواستاران انتخابات آزاد، پیشرفت و سر بلندی ایران نیز باید همین وضع را بپذیرند؟
جنبشهای اجتماعی
همانگونه که نتایج چند انتخابات پیشین نشان داده است شرکت در انتخابات در شرایط کنونی جز تقویت وضع حاکم که مردم در سرنوشت خود نقشی ندارند، نتیجه دیگری نخواهد داشت. حال چه خاتمی انتخاب شود و یا شخص دیگری، وضع همین است که هست، مگرآنکه مردم، و در پیشاپیش آنها اصلاح طلبان معتقد به آزادی انتخابات و پیشرفت و سر بلندی ایران، به جای شرکت و پشیتبانی از این روند در پی تغییر آن با ابزار مناسب آن باشند. انتخابات در ایران به ابزار مشروعیت نظام بدل شده است، نه حاکمیت مردم بر سرنوشتشان، نه تغییر اوضاع نا به سامان کنونی. آیا این بدان معناست که باید انتخابات را به نیروهای ضداصلاحات سپرد و تماشاگر صحنه سیاست بود؟ بر عکس، باید با شرکت فعال درعرصه اجتماعی مسیر کنونی انتخابات مهار شده را تغییر داد و اصولگرایان را به بر گزاری انتخابات آزاد وادار نمود. ابزار این تغییر نه شرکت در انتخابات دستوری، و کسب سهیمهای از قدرت، بلکه ایجاد جنبشهای اجتماعی با خواست محوری "انتخابات آزاد با نظارت و ضوابط بینالمللی" است، که هم مشروعیت دارد و هم قانونی است.
چرا نظارت بینالمللی
انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم را آقایان رفسنجانی، کروبی و بسیاری از رهبران اصلاحطلب، غیر آزاد همراه با تقلب و یا حتی کودتای حزب پادگانی خواندند، کسی یادش نمیرود که آقای کروبی ادعا کرد که در پهنه یک چرت یک ساعت سحرگاهی، نتایج انتخابات را دگرگونه کردند و او را از رده دوم به رده سوم کشانده و حذف کردند؛ و آقای رفسنجانی، پس از اعلام نتایج نهایی انتخابات، اعلام کرد که هیچ دادخواهی در جمهوری اسلامی نمیبیند که داد پیش او برد؛ و او داد به درگاه الهی خواهد برد. آیا این ادعاها درست بود؟ اگر جواب مثبت است، نخست چرا اصلاحطلبان اصرار دارند که مردم در چنین انتخابات دستوری همراه با تقلب شرکت کنند؟ دوم، آیا همین ادعاهای سران رده اول حکومتی کافی نیست که بپذیریم انتخابات در ایران باید با نظارت و ضوابط بینالمللی انجام بگیرید تا تقلبی رخ ندهد؟
انسان میتواند بفهمد که چرا آقای خامنهای به انتخابات آزاد با نظارت بینالمللی اعتراض میکند، چون او میداند آرای اکثریت مردم را ندارد. تأسف آنجا است که برخی از رهبران اصلاح طلب، مانند موسوی لاری، و مهدی کروبی نیز به این خواست قانونی و عادلانه اعتراض کردند. از آنها باید پرسید مگر شما مدعی تقلب در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری نبودید؟ پس چرا استفاده از نیروی بیطرف سازمان ملل برای برگزاری انتخابات آزاد و جلوگیری از تقلب نادرست است؟ آیا این گروه از اصلاحطلبان هم مانند آقای خامنهای از اصل درست اجرای انتخابات آزاد با نظارت و ضوابط بینالمللی و رعایت حقوق مردم نگرانند؟
نقش خاتمی
خاتمی اگر میخواهد نقشی برای مردم ایفا کند آن نیست که بار دیگر به ریاست جمهوری برسد. تجربه نشان داده است که از او، یا شخصی همانند او در مقام ریاست جمهوری در ساختار کنونی جمهوری اسلامی کاری ساخته نیست. نیروهای ضد اصلاحات خوب میدانند که چگونه او و امثال او را در چنگال خود مهار کنند.
خاتمی به مردم مدیون است. مردم او را به ریاست جمهوری و پایگاه کنونیاش رساندند. او برای جبران آنچه در زمان ریاست جمهوریاش وعده داد و انجام نداد، امروز میتواند به جای نامزد ریاست جمهوری شدن، پیشگام ایجاد "جنبش اجتماعی برای انتخابات آزاد با نظارت سازمان ملل" شود و از مردم دعوت کند که به این جنبش قانونی و مشروع بپیوندند. این اهرم مردمی به مراتب از اهرم شرکت در انتخابات دستوری و رئیس جمهور تدارکاتچی شدن بهتر و مفیدتر است. حال اگر اصلاحطلبان میخواهند نامزدی با این شرط برای شرکت در رقابت انتخاباتی معرفی کنند ایرادی برآن وارد نیست. اما مقدم برآن، آنها میتوانند آنچه را که میبایست درآغاز دوره اصلاحات انجام میدادند و ندادند، امروز انجام دهند.
قبل از ۲ خرداد ۷۶ اصلاحطلبان میپنداشتند که با شرکت در انتخابات و کسب در صدی از آرای مردم پایگاه جدیدی در ایجاد جنبشهای اجتماعی برای اصلاحات سیاسی و قانونی فراهم خواهد آمد. ولی به قول زنده یاد مهندس بازرگان آنها باران خواستند سیل آمد؛ و در شگفتی شور و شوق همگانی برای تغییر و شرکت غیرقابل پیشبینی مردم در انتخابات، قدرت دستگاه اجرایی و در پی آن شوراهای شهر و روستا و پس از آن قوه مقننه به آنها واگذار شد. ولی به دلایل مختلف از جمله ساختار فقاهتی نظام، و علیرغم پشتیبانی وسیع وغیره منتظره و پی در پی مردم، اصلاحطلبان به جای پیگیری آنچه قبل از انتخابات در سر داشتند، دل به قدرت سیاسی باد آورده خوش کردند و از رسالت تاریخی خود که ایجاد جنبشهای اجتماعی برای تقویت پایگاه مردمی و سازمان یافته اصلاحات بود غافل شدند. شکست اصلاحات و قدرتگیری اصولگرایان به آنها آموخت که مرتکب اشتباه بزرگی شدند. با این تجربه، امروز باید به همان نقطه قبل از انتخابات ۲ خرداد ۷۶ برگردند و آنچه میبایست میکردند و نکردند، یعنی تشکیل جنبشهای اجتماعی برای اصلاحات را از نو آغاز کنند. خاتمی با پیشگام شدن در این حرکت تاریخی، قانونی و مشروع میتواند دین خود را به مردم ادا کند و لکههای خاکستری را از پرونده ریاست جمهوری خود پاک نموده، و نام نیکی در تاریخ از خود به جا بگذارد.
پایان
جمعه، 2008/08/29
------------------------
۱- در این مورد به مقاله های زیر نک کنید: