iran-emrooz.net | Mon, 11.08.2008, 7:53
پاسخی به یادداشت «سانسور زنان در انتخابات كانون»
فرخنده حاجیزاده
|
بیستم مرداد ۱۳۸۷
پاسخی به یادداشت «سانسور زنان در انتخابات كانون نویسندگان ایران»
نقدها را بود آیا كه عیاری گیرند / تا همه صومعهداران ره كاری گیرند
جناب آقای ایرج مصداقی، سالهاست به دلیل كمبودِ وقت ناشی از شرایط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه و به خاطر امكان انتخاب فضاهای متعدد فرهنگی، هنری، نهتنها دل به خواندن هر نوشتهای نمیدهم بلكه به هیچ عنوان بر نوشتههای موهوم پاسخ نمینویسم. این بار اگر در پی پاسخگویی برآمدم نه به این دلیل است كه «زینتالمجالس» خوانده شدهام، چون با واژههایی از این دست آشنا هستم. از كودكی كه تنها دختر مدرسهی ششكلاسهی روستایم بودم و برخی از همدهاتیها به علت فقر فرهنگی تحمیلشده بر آنها سعی میكردند خانوادهام را متقاعد كنند كه دخترك معصومشان را از چنگال ۳۲ پسر دبستانی، مدیر، معلم و بابای پیر مدرسه بیرون بكشند تا عصمتاش لكهدار نشود، تا امروز كه متاسفانه تجلی همان حرفها و افكار را در نوشتهی شما دیدم و با كلمهی «زینتالمجالس» دایرهی واژگانی این نوع تفكر در ذهنم گسترش یافت.
با واژههایی از این دست بیگانه نیستم. بسیار شنیدهام و خوب میدانم مردسالاری رخنهكرده در پسزمینهی ذهن برخی از مردان تحصیلكرده و قلمبهدست كشورم به رغم تئوریها و ادعاهای كاغذیشان چنان قدرتمند است كه هنوز حضور هر زن و مردی را در كنار هم نه حضوری انسانی كه حضور مونث و مذكر میبینند. پس با پذیرش این واقعیت كه این مردسالاری دیرپا خارج از حوزهی آمار و شعار چیزی نیست كه بهسادگی از ذهن و زبان و قلم بسیاری از مردان (و گاه متاسفانه زنانِ) میهنم رخت بربندد، وارد عرصههای فرهنگیاجتماعی شدم و تمام سالهای جوانی را سپری كردم. و امروز نیز پاسخ من به یادداشت شما با عنوان «سانسور زنان در انتخابات كانون نویسندگان ایران» نه به خاطر فرخنده حاجیزاده كه به مصداقهایی از این دست عادت كرده، بلكه به حرمت اعضای محترم كانون نویسندگان ایران است. ای كاش زاویه باورپذیرتری برای نقد كانون نویسندگان ایران یا انتخابات اخیر آن انتخاب میكردید، زیرا:
۱. هیچ یك از اعضای هیئت دبیران (اصلی و جانشین)، بازرسان، صندوقدار و منشی كانون انتصابی نیستند؛ انتخاب شدهاند. تفاوت انتخاب و انتصاب را كه میدانید!
۲. به باور من بخش عمدهی اعضای كانون نویسندگان ایران فراجنسیتی میاندیشند و نیازی نمیبینند برای بالا بردن آماری از آن دست كه شما اشاره میكنید، با تحمیل و اصرار و زور و زر، كفهی ترازو را هموزن كنند یا برای تكمیل ژستشان (و به قول شما تزیین ویترین خود) بر وزن كفهی مونث بیافزایند.
۳. با مرور در سابقهی فعالیت كانون نویسندگان ایران، دستكم در دورهی قبل یعنی در انتخابات ۱۳ اسفند ۱۳۷۷، میتوانستید نام سه زن را در هیئت پنجنفرهی دبیران ببینید و دریابید كه كانون نویسندگان ایران در طول چهل سال فعالیت خود فقط یك بار رییس انتخاب كرده و آن هم كسی جز خانم سیمین دانشور نبوده است.
۴. حضور كمرنگ زنان در انتخابات كانون نویسندگان ایران نه به خواست اعضای كانون بلكه ناشی از شرایط بغرنج و نابرابری است كه زنان را گرفتار ستم و درد مضاعف كرده و از بین بردن این نابرابری گرچه میل قلبی اعضای كانون نویسندگان ایران است اما نه در لحظه میسر است و نه به طور مستقیم در حوزهی اختیار آنها.
فراموش نكنید كه كانون نویسندگان ایران نهاد صنفی نویسندگان مستقل ایران است كه پس از چندین سال تهدید، اضطراب و گذر از موانع متعدد، نه با امكانات قدرقدرتها و نه مطابق ذوق و سلیقهی قدرتهای داخلی و خارجی دست به كاری شگرف زده و طبیعی است كه در چنین شرایطی نتیجه انتخابات آن نیز تابع مقتضیات كنونی و درونی جامعه باشد. تركیب هیئت دبیران نیز بر اساس آرای رایدهندگان است نه ملاحظات دیگر. و درك این شرایط بهدرستی میسر نیست مگر آن كه از نزدیك دستی بر آتش داشته باشیم و منتظر نمانیم تا لقمهی همه مسایل هنری، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و غیره را اروپا و آمریكا برای ما بگیرند و ما آن را بی چون و چرا قورت دهیم.
۵. حضور چشمگیر زنان نویسنده و فعال در همهی عرصههای فرهنگی دوران اخیر بر كسی پوشیده نیست. اما به هزار و یك دلیل كه ذكر آنها از حوصله این بحث خارج است، شمار زیادی از زنان نویسنده نامزد انتخابات این دوره نبودند و بهتر است این نكته برای شما ایجاد نگرانی نكند. مطمئن باشید اگر روزی بخواهند از این تركیب كانون نویسندگان برای توجیه زیر پا گذاشتن حقوق زنان ایران سوءاستفاده كنند كانون پاسخی درخور خواهد داشت.
۶. و اما نكته آخر این كه فرخنده حاجیزاده به قید قرعه انتخاب نشده است! قرعهكشی در مورد نفر پنجم، میان خانم فرزانه آقاییپور و آقای یوسف عزیزی بنیطرف صورت گرفت و آقای بنیطرف به قید قرعه برگزیده شد. ای كاش كمی در خواندن خبر دقت میكردید. گرچه حتی با یك حساب بسیار سادهی سرانگشتی هم میشد فهمید كه هرگاه در انتخاب پنج نفر، دو نفر به تساوی آرا برسند طبعا نفر چهارم نیست كه به قید قرعه انتخاب میشود. هرچند، كسی كه برای پذیرش مسوولیتی اعلام آمادگی میكند به حضور فعالانه اهمیت میدهد نه حاشیههایی از این دست.
در یك مورد اما با شما همعقیدهام و آن این كه منشیگری نهتنها سمتی پرمشغله است بلكه به صبر، حوصله و دقت نیاز دارد و به همین دلیل حضور صبورانهی خانم منیژه نجمعراقی غنیمتی است. اما در این مورد كه فرمودهاید سمت منشیگری را از ازل برای خانمها كنار گذاشتهاند باید گفت متاسفانه باز هم به خطا رفتهاید.
برای یادآوری، از گذشتهی دور به دلایل تاریخیاجتماعی، اگر نه همیشه دستكم در بیشتر موارد، كاتبان و منشیان مردان بودهاند. از نمونههای بارز آن میتوان- به رغم تفاوت فاحش جایگاه اجتماعی آن كاتبان با منشیان كانون نویسندگان، و بی آن كه قصد مقایسهی ادبی داشته باشیم- به ابوالفضل بیهقی (كه حتما داستان بر دار كردن حسنكاش را خواندهاید)، بوسهل زوزنی، ابونصر مشكان و... اشاره كرد، و یادآور شد كه حتی در كانون نویسندگان ایران نیز در این چهل سال بار مسوولیت منشیگری را همواره مردان بر دوش كشیدهاند و نخستین بار است كه زنی این مسوولیت را پذیرفته است. فكر نمیكنید منشی كانون نویسندگان را با منشیهای كلیشهای و قراردادی برخی از روسا اشتباه گرفتهاید؟