iran-emrooz.net | Wed, 25.05.2005, 22:57
آقای معين بر سر دوراهی!
مصطفی مدنی
پنجشنبه ٥ خرداد ١٣٨٤
این سخن صحیح نیست که تحولات اجتماعی وقوع خویش را اخطار نمیکنند. تا دیدهایم، پیشدرآمد جامعه متحول را درخشش ستارهها، در ظلمات شب خبر کردهاند. و امروز در آسمان سیاسی ایران از هرسو ستارهایست که با سماجت شب کلنجار میرود. کشوری که در تب تحول میسوزد، قبل از هر چیز خود حکومت را کلافه میکند. اینجاست که حکم حکومتی در رد و پذیرش دوباره آقای معین را به ترفندی نباید گرفت. حتی اگر حیلهای باشد برای روسیاه کردن ایشان و شکاف انداختن در صف مشارکتیها.
در این ناقراریها سیمای حکومتی را باید دید که شب را با هزار من استخاره به صبح میرساند. مایه بیآبروئی خویش میشود تا برای آبرو بردن دیگران دست وپائی کرده باشد. خود را به تله میاندازد تا تله بگذارد. شخصیت میسازد تا بیشخصیت کند.
تا قبل از دسته گل تازه مقام رهبری، اکثریت جامعه نسبت به آقای معین بیتفاوت بود یا ایشان را چندان نمیشناخت. حالی که فردا پنجشنبه بیشتر مردم ایران گوش به زنگ خواهند بود که تصمیم آقای معین را بشنوند. بسیاری او را به امتناع از شرکت در انتخابات و پشت کردن به حکم رهبر تشویق میکنند. شمار زیادی از یاران او، دم را غنیمت میدارند و به ایشان سیاست یک مو کندن از خرس را آموزش میدهند. کسانی هم پیدا میشوند که رسم پیروزی ایشان را به چانه زنی در بالا و شرط تعیین بخشیدن به رابطه رهبر و ریاست جمهوری خلاصه میکنند.
امتناع، البته نوعی از ایستادگی ست که به کار آینده میآید. شرکت بیمایه خودکشی سیاسی ست، هم برای آقای معین و هم برای جبهه مشارکت. و چانه زنی با بالا نهایت بیخردی خواهد بود و هیچ تضمینی را موجب نخواهد گشت. آقای معین اگر نخواهد جا پای آقای خاتمی بگذارد، اگر نخواهد بجای دولتمدار پردهدار دولت شود، اگر نخواهد چشم و گوش خویش را بر امواج متلاطم تحول بسته بدارد، آقای معین اگراز این هشت سال درس گرفته باشد، او اگر فتح را بخواهد روی سخن را فقط با مردم باید بگذارد. میباید جائی بایستد که نبض جامعه میزند. هیج شرطی با هیچ مقام بالائی نیازی نیست. شرط را میباید با مردم گذاشت. طرح بیبرو برگرد خواستهائی که جامعه سالیان طولانی ست درتب آنهاست. خواست تغییر قانون اساسی ، لغو تمامی مقامات انتصابی و برداشتن شورای نگهبان از بالای سر مردم. آزادی زندانیان سیاسی، آزادی عقیده و بیان، تساوی زن و مرد و.... دهها و صدها خواست دیگر که در جهان کنونی ناقابلترین خواستهائی هستند که حتی در کشورهای عقب ماندهتر از ایران ما و در همسایگی ما رو به تامین میروند.
رئیس جمهور هیچ نیازی نیست که همه اینها را وعده بدهد. رئیس قوه مجریه طبق همین قانون اساسی ماقبل تاریخ، مسئول حرمت احاد جامعه، مقابله با حقکشیها و دفاع از حقوق شهروندان است. آقای معین اگر همین یک را با مردم شرط کند، مردم راه تحول را خود هموار میکنند. آنچه که آقای خاتمی جز تک پردهای در ماجرای قتلهای زنجیرهای، بر آن چشم فرو بست و هر مقام و ارگانی را آزاد گذاشت تا هرگونه که بخواهد هر متفکر و روزنامهنگار و اندیشمند و دانشجو و کارگری را با هر وسیلهای اعم از تحقیرو شکنجه و زندان و مرگ از سرراه بردارد.
تصمیم فردای آقای معین، هرچه باشد با کنش جامعه محک میخورد و صحت و سقم خود را از رای مردم پاسخ میگیرد. فراست به پاسخ جامعه را نیازمند هوش چندانی نیست. جامعه تشنه تحول، نیاز خود را عریان کرده است فقط چشم دیدن باید داشت.