iran-emrooz.net | Wed, 02.07.2008, 8:21
گره کور انرژی اتمی ایران
شهلا صمصامی
دنیا با یک بحران اقتصادی شدید روبروست. قیمت نفت روزانه بالاتر میرود و ثبات سیاسی در افغانستان، پاکستان، عراق، لبنان و فلسطین شکننده تر از همیشه بنظر میآید. در این شرایط انرژی اتمی و غنی سازی اورانیوم در ایران تبدیل به یک دردسر بزرگ و مهم جهانی شده است. بسیاری بر این عقیده بودند که جرج بوش پیش از پایان ریاست جمهوری خود به تأسیسات اتمی ایران حمله خواهد کرد. مشکلات شدید اقتصادی در داخل آمریکا و ضعیف شدن جرج بوش و نئوکنسرواتیوها بنظر میرسد خطر حملهی آمریکا به ایران را محدود کرده است. ولی بتازگی یکی از وزرای کابینه اسرائیل اعلام کرد که حملهی نظامی اسرائیل به تأسیسات اتمی در ایران با پشتیبانی دوستانش (واشنگتن) اجتناب ناپذیر است. بلافاصله در همان روز قیمت نفت بالارفت، ولی در عین حال اعتراض شدیدی از جانب هیچ کشوری دیده نشد. در یکسال گذشته بارها موضوع حملهی اسرائیل به تأسیسات اتمی ایران مطرح شده بود. ولی شرایط امروز آماده تر از همیشه است.
در ماه گذشته در «کنفرانس مبارزه با گرسنگی و فقر» که در ایتالیا برگزار شد، رئیس جمهور ایران بار دیگر سخنان گذشته خود را تکرار کرد و گفت که اسرائیل باید نابود شود و چنین خواهد شد. ایران ادعا میکند که در تاریخ معاصر به هیچ کشوری حمله نکرده و نیروی اتمی را برای مصارف صلح آمیز بوجود آورده است. بنظر مفسران سیاسی خاور میانه، سخنان رئیس جمهور ایران تحریک آمیز بوده و میتواند بسادگی به خطر حمله اتمی تعبیر شود. حتا «اوباما»که از ابتدا صحبت از مذاکره با ایران را میکرد در هفتههای اخیر شدیداً برنامههای اتمی ایران را مورد انتقاد قرار داده و آشکارا از اسرائیل و هر نوع اقدامی که برای حفظ امنیت این کشور لازم است، دفاع کرده است. هم چنین رئیس آژانس بین المللی انرژی اتمی، «محمد اَل براده ای» که کوشش زیادی برای مذاکره با ایران انجام داده است بالاخره مجبور شد اعلام کند که ایران برای متقاعد کردن کشورهای غربی و آژانس بین المللی مدارک کافی ارائه نداده است. در این شرایط مشکل است، ادعای ایران مبنی بر اینکه برنامه اتمی صرفاً صلح آمیز است را پذیرفت. آژانس بین المللی همچنین مدارک و شواهدی را که آمریکا در مورد برنامه غنی سازی اورانیوم، چه از طریق گزارشهای جاسوسی، چه عکسهای فضایی در اختیار این آژانس قرار داده پذیرفته است.
خطر ایرانِ اتمی
یک سئوال مهم اینست که آیا داشتن نیروی اتمی موجب حفظ امنیت دولت و ملت ایران خواهد شد یا نه؟ جواب بدون شک منفی است. در این مورد ایران، دوست و پشتیبانی ندارد. نه تنها آمریکا و اسرائیل، بلکه هیچ یک از کشورهای اروپایی و نیز در آسیا حتا هند و پاکستان که خود دارای نیروی اتمی هستند و بویژه کشورهای عربی شدیداً با دست یافتن ایران به بمب اتمی مخالفند. ساده ترین دلیل این مخالفت عدم اعتماد است. از نظر همه این کشورها، سوابق تاریخی سه دهه گذشته این بی اعتمادی را تقویت میکند.
یکی از خبرنگاران و فیلم سازان آمریکایی که به ایران سفر کرده بود در یک گزارش رادیویی میگفت: از جلوی مسجدی عبور میکردم، صدای خوش آوازی از بلند گوها شنیدم که بزبان عربی بود، حدس زدم اذان است. احساس خوبی پیدا کردم و ناگهان چشمم به یک نوشته با کلمات درشت افتاد که روی دیوار مسجد نصب شده بود. از مترجم پرسیدم این دعاست، گفت نه، نوشته: «مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل». خبرنگار گفت، ناگهان شوکه شدم. گفتم این مردمی که با صورتهای مهربان به مسجد رفت و آمد میکنند، از این شعار ناراحت نیستند. کمی عجیب است، مسجد مانند خانهی خداست، چگونه میشود در چنین مکانی مرگ و نابودی انسانهای دیگر را طلب کرد. مترجم خندید و گفت: این را جدی نگیرید. ما به این شعارها عادت کرده ایم. منظورمان واقعاً این نیست که مردم این کشورها از بین بروند، ما با دولتهای آنها مخالفیم و بعلاوه هر چیزی که خارج از کنترل ما باشد حتا ترافیک میگوییم مرگ بر ترافیک».
شاید مردم ایران با این شعارها عادت کرده اند، ولی عکس العمل خارجی این شعارها که سالیان دراز ادامه داشته است نمایانگر یک سیاست خصمانه است. دنیا نیز اصرار ایران را به ادامه برنامههای غنی سازی با این سیاست خصمانه میسنجد و نتیجهی آن عدم اعتماد بیشتر است. علاوه بر اسرائیل برای کشورهای عربی سنی، ایران اتمی خطر بزرگی است. گسترش شیعه و حکومتهای شیعه مشکل قابل ملاحظهای بوده است.
در این سه دهه اخیر حزب الله در لبنان و حمس در مناطق اشغالی فلسطین با کمکهای مالی و نظامی ایران قدرت یافته و به مسائل این منطقه افزودهاند. حکومت عراق با کمک البته آمریکا از یک حکومت سنی به شیعه تبدیل شد. کشورهای عربی هنوز در عراق سفارتخانه ندارند و دلیل مهم آن رفتاری است که با سنیها در این کشور شده است.
باین ترتیب اگر حمله به تأسیسات اتمی ایران آشکارا از سوی این کشورها تشویق نشود، بدون شک مورد اعتراض نیز واقع نخواهد شد. کشورهای اروپایی، آمریکا، چین، روسیه و حتا کشورهای عربی با تأسیسات انرژی اتمی مخالفتی ندارند. آنچه که موجب نگرانی و در نهایت احساس خطر است، عدم همکاری ایران در بازرسی و کنترل این مراکز است. در عین حال این واقعیتی است که حمله به تأسیسات اتمی ایران میتواند عواقب ناگواری بهمراه داشته باشد. خاور میانه با مشکلات بسیاری روبروست که غالب آنها در حال حاضر بدون راه حل است. اشغال نظامی عراق توسط آمریکا و ادامهی جنگ داخلی در این کشور مشکلی نیست که باین زودیها قابل حل باشد. بقدرت رسیدن مجدد طالبان در افغانستان، نه تنها یک شکست بزرگ برای آمریکا و غرب است، بلکه راه را برای قدرت یافتن القاعده باز میکند. پاکستان یک منطقهی پر خطر است. حکومت اعتلافی، ضعیف و شکننده است. حضور القاعده در این کشور انکار ناپذیر است. بی ثباتی در لبنان جدی است و فلسطین بیش از هر زمان تبدیل به یک مشکل بدون راه حل شده است. باین دلیل، به ویژه اتحادیهی اروپا، چین و روسیه خواهان حل مسئلهی اتمی ایران از راه مذاکره هستند. باین منظور اتحادیه اروپا پیشنهادات جدیدی برای مذاکره با ایران ارائه داده است. بر اساس این پیشنهاد اتحادیه اروپا، روسیه، چین و آمریکا برای شش هفته تحریمهای جدید را متوقف میکنند. درمقابل تهران از غنی سازی اورانیوم در نطنز باید خود داری کند. در این مذاکرات مقدماتی، ایران ملزم نیست تمام برنامههای اتمی را متوقف کند. ایران هنوز جوابی باین پیشنهاد نداده است و آمریکا نیز خواهان توقف موقت، ولی کامل غنی سازی است. «کاندولیزا رایس» وزیر خارجه آمریکا اعلام کرد که حاضر است با مقامات ایرانی در این زمینه مذاکره کند بشرط آنکه بطور موقت ایران تمام برنامههای غنی سازی را متوقف کند. اگر این پیشنهاد بجایی نرسد تا پایان ماه جولای قرار است چهارمین دوره تحریمهای اقتصادی بتصویب برسد.
نگرانی ایران از معاهدهی بین عراق و آمریکا
حمله نظامی و اشغال عراق توسط ارتش آمریکا ظاهراً متعاقب یک قطعنامه سازمان ملل بود. در آنزمان دولت آمریکا با مدارکی که بعدها معلوم شد نادرست بوده است ادعا کرد که صدام دارای سلاحهای شیمیائی و بیولوژیکی است و در حال دست یافتن به نیروی اتمی نیز میباشد. زمان این قطعنامه تا پایان امسال است. دولت آمریکا برای باقی ماندن در عراق باید با دولت فعلی عراق یک معاهده امضاء کند که به حضور آمریکا در این کشور شکل قانونی بدهد. در سفری که اخیراً نوری مالکی نخست وزیر عراق به ایران داشت این مسئله مورد بحث قرار گرفت. بر اساس گزارش «لوس انجلس تایمز» مالکی به ملاقات آقای خامنهای رفت. در مذاکرات مالکی با آقای خامنهای و سایر رهبران حکومت ایران از او خواسته شد که از امضای چنین معاهدهای خودداری کند. رهبران حکومت اسلامی از حضور دائمی آمریکا در عراق و بوجود آمدن یک پایگاه نظامی دائمی در این کشور نگرانند، زیرا معتقدند حضور ارتش آمریکا در همسایگی ایران خطر حمله به ایران را زیاد میکند. مالکی در مقابل تعهد کرد که یک معاهده امنیتی با ایران نیز بوجود خواهد آورد. روزنامه معروف عراقی به نام «اَل مادا» در صفحهی اول این نشریه نوشت که مالکی بدو سوی متضاد کشیده شده و در میان دو دوستی که دشمن یکدیگر هستند قرار گرفته است. مالکی میخواهد با آمریکا و ایران بطور جداگانه معاهده امنیتی امضاء کند. علیرغم مخالفت و فشارهای آمریکا، مالکی مانند بسیاری از رهبران حکومتی عراق، سالهای تبعید را در ایران گذرانده است و نمیخواهد روابط دوستانه خود را با ایران بهم بزند.
گفته میشود صدر که از دشمنان سرسخت آمریکاست، چند ماهی است که در ایران زندگی میکند و از آنجا طرفداران خود را بسیج کرده که دست به تظاهرات علیه معاهدهی امنیتی بین آمریکا و عراق بزنند. سفیر ایران در عراق همچنین در مصاحبهای اعلام کرد که این معاهده علیه خودمختاری و استقلال عراق است.
معاهدهی امنیتی بین آمریکا و عراق میتواند به تنش بین ایران و آمریکا دامن زند. این معاهده که برخی از سیاستمداران عراقی نیز با آن مخالفند، به آمریکا اجازه میهد تا پایان سال ۲۰۰۹ و بیشتر از آن در عراق بماند.
یکی از مسائل مورد اختلاف اینست که آمریکا میخواهد کنترل محدودهی هوائی عراق را همچنان داشته باشد. مورد دیگر ایمنی قانونی سربازان و مأموران امنیتی آمریکایی است که دادگاههای عراقی نمیتوانند آنها را محاکمه کنند. مورد دیگر اینست که آیا آمریکا قادر خواهد بود به بازداشت و زندانی کردن افرادی که شورشی و تروریست نامیده میشوند، بدون اجازهی مقامات عراقی ادامه دهد یا نه. از نظر واشنگتن اینها شرایطی است که برای حفظ امنیت ارتش آمریکا و افراد وابسته به ارتش ضروری است. فرماندهان ارتش آمریکا میگویند بدون این آزادیها قادر نخواهند بود به جنگ ادامه داده و مأموریت خود را بپایان برسانند.
عراقیها برای امضای این عهدنامه مقاومت نشان میدهند. یک دلیل مهم، انتخابات ایالتی در پائیز و همچنین انتخابات عمومی در سال آینده است.
کاندیداها میخواهند بمردم عراق نشان دهند که میتوانند کشورشان را خودشان اداره کنند. مورد دیگر انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است. عراقیها میدانند هر نوع معاهدهای با جرج بوش میتواند توسط رئیس جمهور آینده ،به ویژه اگر «اوباما» انتخاب شود، لغو گردد. از سوی دیگر عراقیها بیش از هر زمان به قدرت ارتش خود اعتماد پیدا کرده اند، به ویژه پس از برخوردهایی که در بصره، صدر سیتی و موصل انجام شد. اگر چه فرماندهان ارتش آمریکا معتقدند که در واقع بدون پشتیبانی و کمک ارتش آمریکا، عراقیها هنوز قادر به حفظ امنیت خود نیستند.
در عین حال دولت ایران حق دارد که از حضور نظامی قدرتمند ترین کشور دنیا در همسایگی خود نگران باشد. حضور آمریکا در این منطقه تصادفی و بدون نقشه قبلی نبوده است. امروز که حقایق بسیاری در مورد حمله و جنگ عراق روشن شده است میبینیم مهمترین دلیل حملهی آمریکا به عراق داشتن یک پایگاه نظامی مطمئن در خاور میانه و محافظت از ذخائر نفتی است. شرکتهای معتبر نفتی مانند «اِکسان»، «موبیل» و «شل» با قراردادهای دراز مدت جای پای محکمی در عراق و بهره برداری از ذخائر نفتی عراق باز کردهاند.
آمریکا ،به ویژه از زمان انقلاب ایران و سپس رانده شدن از عربستان سعودی، نگران تنگه هرمز و این شاهراه مهم نفتی بوده است. با حملهی به عراق و حضور نظامی در این منطقهی مهم، آمریکا بسادگی میتواند از منافع خود دفاع کند. ادامهی روابط خصمانه با ایران و عدم اعتماد طرفین بیکدیگر، این حضور نظامی را برای ایران نیز خطرناک ساخته است.
مذاکره تنها راه است
عبدالله پادشاه اردن بتازگی طی مصاحبهای با نیوزویک در پاسخ این سئوال که آیا بنظر شما ایران خطر شمارهی یک در منطقه است گفت: «من فکر میکنم نبودن صلح بزرگترین خطر در منطقه است.» عبداله اضافه کرد که: «اگر چه ایران برای کشورهای ویژهای مسئله آفرین است، ولی در چند ماه گذشته من متوجه تغییراتی شده ام و برای اولین بار ایران خطر کمتری است. ولی اگر پروسه صلح بجلو نرود، آنزمان افراط گرایی بیشتر خواهد شد. در مورد ایران من از اقداماتی که در اروپا میشود و اینکه آنها بدنبال مذاکره هستند پشتیبانی میکنم. نگرانی اصلی من اینست که پروسه صلح میان اسرائیل و فلسطین در اذهان مردم این منطقه بی اعتبار شده و در این مقطع ما بسیار نا امید هستیم.»
واقعیت این است که هر چه توجه جهانیان از دو مسئله بسیار اساسی و مهم یعنی، ادامه اشغال نظامی عراق و ادامه اشغال نظامی سرزمینهای فلسطین، به موضوع نیروی اتمی ایران سوق داده شود، بنفع آمریکا و اسرائیل است. در این راستا عدم همکاری ایران با آژانس اتمی و اتحادیهی اروپا اذهان مردم را در آمریکا و اروپا هر چه بیشتر گمراه کرده و فوریت و اهمیت این دو اشغال نظامی لوث میگردد. اگر دولت ایران میخواهد به مردم فلسطین کمک کند، باید راه دیگری را انتخاب کند. همچنین نگرانیهای ایران و احساس عدم امنیت آن بجهت وجود نیروی نظامی اشغالگری مانند آمریکا زمانی قابل درک است و مشروعیت پیدا میکند که حکومت ایران نشان دهد بخشی ا ز جامعهی جهانی است و به افکار عمومی جهانیان اهمیت میدهد. زمانی این ادعا که انرژی اتمی برای مصارف صلح آمیز میباشد قابل قبول است که ایران حاضر شود پای میز مذاکره بنشیند. تنها راه باز شدن این گره کور مذاکره است.
امروزه علیرغم تفاوتهای فرهنگی، قومی، نژادی و زبانی، مردم دنیا خواهان یگانگی، اتحاد، صلح، دوستی و همکاری هستند. خواست همه انسانها در همه جا این است که با آزادی و احترام زندگی کنند. مردم در همه جا خواهان این هستند که بتوانند حاکم بر سرنوشت خویش باشند. سیاستهای خصمانه، نفرت و دشمنی رو به ورشکستگی است. حکومتهایی که بدنبال تفرقه اندازی، «ایزوله» کردن و جنگ و دشمنی هستند بطور طبیعی و بتدریج از بین خواهند رفت، حتا اگر صاحب پیشرفته ترین سلاحها باشند. جهان دهکدهی کوچکی است که مردم آن با وسائل الکترونیکی و غیر الکترونیکی بهم نزدیک شدهاند. امروز بینش و خردمندی بیش از زور، نفرت و جنگ طلبی طرفدار دارد. دیگر نیروهای نظامی و اسلحه ضامن امنیت و خوشبختی ملتها نیست. وجدان جمعی مردم دنیا از زور، اختناق، سرکوبی، نقض حقوق انسانی، جنگ و خشونت خسته شده و اکثر مردم خواهان آگاهی، عقل و عطوفت هستند. حتا تروریسم دیگر راه حل نیست. بمب اتمی پاسخ گو نیست. مردم دنیا بدنبال صلح و دوستی میان ملتها هستند. ثبات و امنیت کشورها در گرو بینش و طرز فکر رهبران آنهاست. شاید این امیدی بیش نباشد ولی روزی به واقعیت خواهد رسید. تا آن زمان برای حل مشکلات بهترین راه گفتمان و مذاکره است.