iran-emrooz.net | Wed, 25.05.2005, 8:58
دکتر معین، چه کار باید بکند؟
مهدی رجبی
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
چهارشنبه ٤ خرداد ١٣٨٤
رد صلاحیت دکتر معین و تایید آن بوسیله حکم حکومتی درفاصله یک روز چنان غافلگیرانه بود که فضای سیاسی ایران را دچار بهت و گیجی ساخت. رد صلاحیت دکتر معین، ارمغانی آسمانی بود که نصیب وی گردید. چنانکه نه تنها اصلاح طلبان، بلکه مخالفان اصلاح طلبان را نیز از چپ و راست به حمایت وی کشانید، و بویژه در میان توده دانشجویان و روشنفکران موجی فزاینده از اعتراض و خشم و طغیان ببار آورد.
بیچاره دکتر معین، هنوز گرمای این همه پشتیبانی را از خود دور نکرده بود، که با ارمغانی دیگر روبرو شد، ارمغانی که بیشتر به تحفهیی زهرآگین میمانست. او که پیش ازاین، در نکوهش از حکم حکومتی سخن گفته بود، اینک رستگاری خود را در راه انتخابات، باعتبار حکم حکومتی بدست میآورد.
اگر بهنگام ردصلاحیت، یک نوع هم آوایی در پشتیبانی از وی به چشم میخورد، اینک پس از صدور حکم حکومتی، سازهایی گوناگون و با آهنگهایی ناهمساز اورا دچار سراسیمگی کرده است. برخی به وی سفارش میکنند که همه بتهای کعبه را درهم بشکند، و برخی دیگر اورا به ادامه راه پیشین و انکار اینکه حکم حکومتی صادر شده است دعوت میکنند.
پرروشن است که دراین گیرودار، پاسخ به پرسش بالا که اکنون ذهن میلیونها ایرانی را به خود گرفته، درصورتی جنبه بخردانه خواهد داشت که ازمسیر پرسش به این پاسخ واقع بینانه بگذرد؛اینکه دکتر معین چه کار میتواند بکند؟
فراموش نکنیم که دکتر معین بعنوان یک فرد اصلاح طلب و چند سال پیشینه کار دولتی در جامه اصلاح طلبی، نمیتواند به شکستن همه بتهای کعبه برخیزد، و بزبانی راه انقلاب مخملین برعلیه جمهوری اسلامی را درپیش بگیرد. او نمیتواند در راستای برقراری حکومتی لاییک و بری از دین گام بردارد. از کوزه همان برون تراود که در اوست.
بنابراین، کسانی که از ١٥٠ سال پیش تاکنون همواره بر کوس انقلابی گری و نهایت گرایی میکوبیدند، به پندار گرایی های خوش بینانه دیرین میدان ندهند، و از یک نیروی اصلاح طلب و وفادار به اصول جمهوری اسلامی، انتظار نداشته باشند تا راه برانداختن جمهوری اسلامی و برقراری حکومتی لاییک و دمکراتیک را درپیش گیرد.
ناگفته نگذارم که از آن نیروهای نهایت گرای ١٥٠ سال پیش کسی زنده نمانده است، حال آنکه فرزندان آنها با اندیشههایی همانند، انتظار بت شکنی از دکتر معین و اصلاح طلبان دارند. وانگهی آنها مستقیما از دکتر معین نخواسته اند تا درراه برقراری جمهوری لاییک و دمکراتیک همت گمارد، و لی آنچه از وی میطلبند، دست کمی از این ماجرا ندارد.
بهرحال، آنچه از دکتر معین بر میآید، و در ظرفیت سیاسی او و جریان سیاسی اش میباشد، همانا از دو حال خارج نیست:
١ـ راه قهرشخصی درپیش گرفتن مانند محمد خاتمی درآستانه دهه ٧٠. فراموش نکنیم که دکتر معین و نیروهای سیاسی پشتیبان وی، خواهان شمشیر از روبستن برعلیه ولی فقیه نیستند.
٢ـ راه شرکت در انتخابات را درپیش گیرد.
پرروشن است که در حالت نخست، تنها بنیادگرایان و تمامی خواهان، از واکنش وی خوشحال خواهند شد. حتا یاران نزدیک وی چون جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین نیز، به احتمال زیاد با چنین راهکاری دمساز نخواهند بود.
واما درحالت دوم، شرکت کردن وی درانتخابات، در شرایطی صورت میگیرد که که گویا او از نظر حیثیتی وامدار ولی فقیه است. نامزدی وی دراین حالت، ازآنجاکه زیر انتقاد پذیرش حکم حکومتی و سکوت کردن دربرابر زورگویی شورای نگهبان نسبت به دیگر نامزدهاو ازجمله زنان، انجام میشود، از موضعی سست و کم اعتبار برخودار خواهد بود.
واما اگر ازوی انتظار داشته باشیم که شرکت خود درانتخابات را مشروط کند، همه سخن به چیستی این پیش شرطها و چگونگی پیاده کرددن آنها بر میگردد. چراکه برخی از اصلاح طلبان و ازجمله تاج زاده در سخنان و نوشتههای انتخاباتی خود مدعی آن شده بودند که شرکت شان درانتخابات بی شرط نیست.
پیشنهاد شروطی که بهیچوجه از دکتر معین و جریان سیاسی وی بر نمیآید، یا نوعی شوخی سیاسی است، یا اینکه برنامه سیاسی نامزد ایدآل و غایب خود را از زبان دیگری بیان کردن است. درست است که نیروهای سیاسی نهایت گرا و افراطی، دربرخورد با مبارزه موضعی اصلاح طلبان، پیشنهادهای رادیکال برای فرافکندن جنبش میدهند، ولی فراموش نکنیم پیشنهادهای رادیکال و مستقل از ظرفیت زمانی و مکانی تنها از نیروهای افراطی و نهایت گرا بر میآید.می توان پیشنهادهایی پیشروتر از اصلاح طلبان داد، ولی اینها باید از دید زمانی و مکانی، شدنی باشند.
************
بهرحال، آن راهکاری که میتواند مایه سرفرازی دکتر معین و جریان سیاسی وی گردد، و درعین حال از نظر زمانی و مکانی شدنی باشد، همانا شرکت درانتخابات با برجسته کردن ضدیت با شورای نگهبان و اندامهای غیرقانونی وغیردمکراتیک میباشد. طرح این موضوع که نظارت شورای نگهبان نمایه آشکار زورگویی و تحقیر مردم ایران میباشد، در ظرفیت و توان دکتر معین و اصلاح طلبان میباشد، افزون اینکه واکنشی برخاسته از تحقیر شدن شخصی بشمار میرود، و ازاین لحاظ با پذیرش همگانی روبرو خواهد شد. بعلاوه بمیان آوردن پیش شرطهایی دررابطه با اندامهای غیردمکراتیک زور و سرکوب هم در اندیشه و هم در سخنان و نوشتههای اصلاح طلبان بازتاب دارد.
نکته جالب و مهم اینکه اختیار شورای نگهبان در اعمال نظارت بر انتخابا ت و رفتار تحقیرآمیز آن ریشه در قانون اساسی دارد. یورش بردن به شورای نگهبان برسر زورگویی و سرشت غیردمکراتیک آن بهانه و دریچه یی است برای برجسته کردن آنچه پیشتر از سوی دکتر معین مطرح شده بود، یعنی لزوم بازنگری یا اصلاح قانون اساسی.
طرح این پیش شرط در وضعیت تازه، توسط دکتر معین، هم با روال کارزار انتخاباتی گذشته وی میخواند، هم اینکه امکان ردصلاحیت شدن دوباره وی برسر این موضوع، را باحتمال زیاد بدنبال نخواهد داشت.
حتابرفرض اینکه شورای نگهبان زخم خورده، دوباره رویکرد گذشته را درپیش گیرد، یا اینکه سران جمهوری اسلامی ازدرسرکوب وی برآیند، این خود موهبتی بزرگ برای دکتر معین خواهد بود. این امر پشتیبانی گسترده مردم را ارزانی وی خواهد کرد.
چنانکه دکتر معین بتواند این راه را درپیش بگیرد، دو حالت احتمالی فراروی جنبش دمکراسی خواه و نیز فراروی اصلاح طلبان قرار خواهد گرفت، یا با رادیکال کردن کارزار انتخاباتی خود به پیروزی دراین انتخابات دست خواهند یافت، یااینکه درصورت پیروزنشدن، با حضور و فعالیت خویش مانع از چیره شدن نیروهای راست افراطی و تمامی خواه بر سکوی ریاست جمهوری خواهند شد.
دراین صورت، او میتواند با اعتبار وسربلندی پرچمدار اصلاح طلبی و آزادی خواهی باقی بماند، و دربزنگاه سیاسی درخور، به پیروزی نزدیک شود.