iran-emrooz.net | Thu, 03.04.2008, 8:45
جان استوارت میل و فیلم فتنه
گلین مولیر/ برگردان: علیمحمد طباطبایی
فیلم ضد اسلامی فتنه ساخته سیاستمدار هلندی گیرت ویلدرز دولت هلند را در برابر یک وضعیت سیاسی دشوار قرار داده است. گلین مولیر برای یافتن راه حلی درخصوص این موضوع به اندیشه های فیلسوف انگلیسی از قرن ۱۹ جان استوارت میل نظری انداخته است.
در بحث در این باره که آیا فیلم فتنه ساخته گیرت ویلدرز باید نشان داده شود یا خیر دو نظر گاه متفاوت وجود دارد. برای اصول گرایان آزادی بیان به عنوان یک حق بنیادین در حکومت قانون مبتنی بر اصول لیبرال دموکراسی است. بدون توجه به سرشت، محتوا و لحن بیان، هرکس باید اجازه داشته باشد هرآنچه را که خود میخواهد بگوید، بنویسد یا به فیلم تبدیل کند. اگر اظهارنظرهای او باعث بیحرمتی و عداوت گردد یا دیگران را به اعمال خشونت انگیز وادارد، اقدامات قانونی میتواند وارد عمل شود. هرچند چنین مواردی معمولاً پس از انجام آن اظهار نظر میتواند به انجام رسد. ممنوعیت استفاده از سانسور در چنین طرز تفکری یک امر مطلق است.
در طرف دیگر ما با عملگرایان روبرو هستیم که عقیده دیگری دارند. آنها نیز آزادی بیان را به عنوان مسئلهی بسیار مهمی به حساب میآورند، اما نه به هر بهایی. اگر آزادی بیان به این معنا باشد که حقوق دیگران نقض گردد، پس باید آزادی بیان را محدود کرد. اگر یاید میان امنیت عموم و حق بیان انتخابی به عمل آورد، در چنین حالتی علائق جمعی بر منافع فردی برتری دارد. این همان موضعی است که کارشناس امور دفاعی Rob de Wijk در روزنامه یومیه هلندی به نام Trouw مطرح کرده است. پنج مسلمان برجسته که مصرانه از نخست وزیر هلند خواستار جلوگیری از فیلم ویلدرز در روزنامه های دیگر شدهاند نیز همین شیوه استدلال را برگزیدهاند. درخواست ایران از دولت هلند برای ممنوع ساختن فیلم ویلدرز نیز در همین مقوله جای میگیرد. آنگونه که ایرانی ها گفتهاند این فیلم میتواند به « آشوب اجتماعی » منجر شود، زیرا حقوق مسلمانانی را نقض میکند که برای آنها قرآن یک کتاب مقدس است.
در این میان دولت هلند در یک وضعیت دشوار گیرافتاده است و آنهم برخلاف خود ویلدرز که برای خودش حالتی را ایجاد کرده که در آن باختی وجود ندارد. از نظر ویلدرز ممنوع ساختن فیلم او توسط دولت هلند اثباتی است برای آن که دولت در برابر اسلام کوتاه میآید. اگر فیلم او پخش شود ومنجر به شورش و بلوا گردد، این حالت نیز اثباتی است بر درستی موضع ویلدرز مبنی بر آن که اسلام یک دین ضد تساهل است. آیا برای بیرون رفتن از این تگنا راه گریزی هم وجود دارد؟
مباحثهی بنیادی تر در مبناهای آزادی بیان شاید در یافتن پاسخ برای معضل ما مفید واقع شود. یکی از پرشور ترین دفاعیه ها از آزادی بیان را میتوان در « درباره آزادی » از فیلسوف مشهور انگلیسی جان استوارت میل پیدا کرد. نوشتار های آغاز فصل دوم کتاب خواننده را بلافاصله تحت تاثیر قرار میدهد: « اگر تمامی انسان ها به استثنای فقط یک نفر دارای یک نظر باشند و فقط یک نفر دارای نظر مخالفی با بقیه باشد، نه آن یک نفر اگر قدرتش را برای جلوگیری از ابراز نظر بقیه داشته باشد محق به چنین عملی است و نه دیگران توجیه درستی برای به سکوت واداشتن همان یک نفر دارند که عقیده اش با آنها مخالف است [. . .] لیکن زیان عجیب جلوگیری از بیان یک عقیده برابر است با محروم کردن نژاد بشر، چه آیندگان و چه نسل فعلی، و محرومیت کسانی که با این نظر مخالفند بیشتر است از کسانی که با آن موافقت دارند ».
مطابق با نظر میل تاریخ به ما نشان میدهد که به ویژه مردمی که مدعی هستند در نام و از طرف حقیقت سخن میگویند یا عمل میکنند بعداً ثابت میشود که اشتباه میکردهاند. وقتی مسئله ما رسیدن به حقیقت است پس تواضع اجتناب ناپذیر است. نقد به نفع خود حقیقت تمام میشود. این مبنای تمامی اصولی است که پیشرفت های علمی بر آن استوار است.
قضیه فیلم ویلدرز رابطه چندانی با حقیقت در مفهوم علمی آن ندارد، بلکه موضوعی در باره دین است. مبنای دین ایمان است، به این ترتیب میتوان ادعا کرد که بر حسب تعریف یافتن حقیقت در آن نقشی ندارد. با وجود این دین خودش آموزش میدهد که موضوعش رسیدن به حقیقت است. و این « حقیقت ایمان » مطابق با جان استوارت میل همانقدر جایزالخطا است که هر حقیقت دیگری. این احتمال که نقد دین بتواند در درک بیشتر نقشی ایفا کند خود دلیل کافی است برای اجازه دادن و نه ممنوع ساختن آن.
مابقی استدلال میل بسیار مدرن است: او بر این عقیده است که معاصرین او علی اظاهر در باره حقیقت باورهایشان اطمینان زیادی ندارند. آنها از این رو حق محافظت از یک عقیده دینی را بر مبنای حقیقت استوار نمیسازند، بلکه بر سودمندی آن برای جامعه قرار میدهند. در دیدگاه آنها گاهی ممنوع ساختن نقد و انتقاد باورهای دینی که بیشتر مردم به آنها اعتقاد دارند عملی مفید است، نه به خاطر خود حقیقت، بلکه صرفاً برای در صلح و آرامش نگاه داشتن جامعه. در چنین مواردی دولت متوسل به منافع همگانی نظم جامعه میشود.
چنانچه همین مورد را در مورد فیلم ویلدرز به کار بریم به این نتیجه میرسیم که نقد دین که در این فیلم بیان شده است میتواند درست یا موجه باشد، اما ما به عنوان دولت این را مناسب نمیدانیم. نکته کلیدی این است که آیا این نقد برای جامعه به عنوان یک کل مفید است یا خیر. اگر بیشتر مضر باشد تا مفید باید آن را ممنوع سازیم. مطابق با نظر میل این شیوه استدلال فقط مسئله را جابجا میکند. دولت هنگامی که حقیقت را مورد توجه قرار میدهد یا در وقتی به قضیه میپردازد که چه چیزی برای جامعه مفید یا مضر است ممکن است دچار خطا شود. « مفید واقع شدن یک عقیده و نظر برای خودش موضوعی مربوط به عقیده و نظر است: همانقدر نامعلوم و قابل بحث، و آماده برای به راه انداختن یک مباحثه و همان اندازه مستلزم گفتگو است که خود آن عقیده و نظر ». از این رو مفید یا مضر بودن برای جامعه نباید در نظر گرفته شود یا نقشی بازی کند.
حتی اگر شما از « پیامدهای زیانبار » آن یا از « غیر اخلاقی بودن » یا « کفرآمیز بودن » آن کاملاً متقاعد شده اید و مردم هم در کل با شما هم عقیده اند، به آن عقیدهای که اکنون در تردید قرار گرفته است باید اجازه ابراز داده شود. در واقع در چنین حالتی است که حتماً باید به آن اجازه داده شود زیرا تحت چنین شرایطی احتمال خطا کردن و دیگران را قربانی ساختن بیشتر است و بنیابراین منافع عمومی، کفرآمیز بودن یا غیراخلاقی بودن هرگز نمیتواند استدلالی برای ممنوع ساختن بیان یک عقیده و نظر باشد.
آیا « لحن » بیان یک عقیده میتواند به عنوان یک استدلال معقول مطرح باشد؟ آیا عقیده ها فقط باید هنگامی بیان شوند که در یک « شیوه » ملایم و معتدل ابراز میشوند؟ نظر میل این است که در اینجا حد و مرزی تعین کردن غیر ممکن است. فرض کنیم که مقیاس یا ملاک ما در آنجاست که فرد نباید با ابراز عقیده خود به دیگران توهین کرده باشد. این مقیاس و ملاک نمیتواند راه حلی عرضه کند، زیرا حمله های زبانی و کلامی که قدرتمند و قانع کننده باشند تقریبا همیشه میتوانند به عنوان توهین آمیز و غیر منطقی تلقی شوند.
اما میل هنوز هم یک علت مخالفت اساسی تر را تشخیص میدهد. مطابق با نظر او شیوهای که در آن یک عقیده مورد دفاع قرار میگیرد میتواند حقیقتاً سزاوار سرزنش باشد. هرچند مشکل اینجاست که ممنوع ساختن اظهار نظرهای توهین آمیز تقریباً همیشه برای کسانی به کار برده میشوند که با عقاید و باورهای رسمی و دیرینه مخالفت میکنند. شما در ناسزاگویی و بیان تعصب خود در برابر موافقان دیدگاهی که در اقلیت قرار دارد آزاد هستید، زیرا میدانید که از همدلی (خاموش) اکثریت برخوردارید. هرچند فردی که در اقلیت قرار دارد باید از امنیت خود بیم ناک باشد، یعنی اگر بخواهد به همان اقدامات متوسل شود. دقیقاً به این خاطر که او فاقد حمایت عقاید عمومی است (برای مثال ساختن تصویر وحشتناک و غلو آمیز ازپتر فورتوئین (۱) و پیامدهای مهلکش را در نظر آورید). از این رو لحنی که در آن یک عقیده ابراز میشود نباید به عنوان استدلالی برای منع آن مورد استفاده قرار گیرد.
آیا معنای آن این است که هیچ گونه محدودیت برای بیان دیدگاه جان استوارت میل وجود ندارد؟ خیر این گونه هم نیست. میل یک استثنا قائل میشود. اگر شرایط چنان است که بیان عقاید به اعمال بزهکارانه بینجامد دیگر آنها واجب الاحترام نیستند. میل در این خصوص مثالی در باره فروشندگان غلات میآورد. از نظر او روزنامه ها را نباید به این بهانه که فروشندگان غلات را به عنوان کسانی معرفی میکنند که باعث گرسنگی فقرا میشوند توقیف نمود (۲). اما همین اظهار نظر چنانچه در شرایطی بیان شود که مردم گرسنه در جلوی خانه یک فروشنده غلات اجتماع کردهاند باید از آن جلوگیری شود. و سپس میل ملاک خود را این گونه بیان میکند: اعمالی که میتواند بدون در دست بودن دلایل موجه برای آنها باعث صدمه به دیگران میشود میتواند (و باید) محدود شود، حتی اگر لازم باشد از طریق دخالت موثر.
اما در مورد فیلم ویلدرز مشکل اینجاست که نمیدانیم آیا وضعیت فروشنده غلات در این مورد نیز مصداق دارد یا خیر. تمامی سناریوهای تظاهرات، شورش و این که به بعضی ها صدماتی وارد میشود یا ممکن است کشته شوند شدیداً فرضی هستند. یک عامل دیگر که قضیه را پیچیده ترمی کند این است که در این لحظه تمامی موقعیت و شرایط در هلند و در سطح جهان تماماً نامشخص و مبهم است. هرچند احتمال و امکان پیامدهای منفی نمیتواند دلیلی برای به تعویق انداختن حقوق اساسی مردم باشد: معنای آن قائل شدن ارزش خاص برای ایجاد فضایی از ترس و وحشت است. بخصوص نه فقط در پی سخنان تهدید آمیز از خارج ـ به سخنان مفتی اعظم سوریه توجه کنید که چشم انداز خونریزی را از قبل پیش بینی کرده بود.
فقط هنگامی که نشانه های ملموسی وجود داشته باشد که نشان دهد نظم عمومی در هلند در خطر قراردارد و نیروی پلیس نیز به اندازه کافی برای کنترل جمعیت وجود ندارد میتوان حقوق اساسی را به طور موقت به حالت تعلیق درآورد. از آنجا که نشان دادن چنین چیزی دراین مورد بخصوص غیرممکن است این فیلم را نمیتوان ممنوع ساخت.
از طرف دیگر این که نخست وزیر هلند به طور علنی اعلام کند که پخش عقاید غیر قابل پذیرش هم بخشی از اصول ضروری یک حکومت مبتنی بر قانون و دموکراسی است و این که در یک جامعه باز این اصول باید همیشه و در تمامی موارد مورد حمایت قرار گیرند از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. و این که در عین حال مسلمانان توسط حکومت هلند و تحت هر شرایطی مورد محافظت قرار دارند، و این که آنها در عوض میتوانند حقوق مبتنی بر قانون اساسی خود را برای نبرد کلامی و قلمی با ویلدرز در هر شیوه ممکن به کار گیرند. یک پاسخ حاکی از اعتماد به نفس از مسلمانان که بر استدلال ها مبتنی باشد و به این سفسطه ویلدرز و مقایسه های اشتباه او اشاره کند نیز میتواند طرح او را به بخش های عادی در یک فیلم ۱۲ دقیقهای تقلیل دهد.
--------------
گلین مولیر مدرس دانشگاه لیدن در بخش فرهنگنامه و فلسفه حقوق است. مقاله او ابتدا در یک روزنامه در هلند به تاریخ ۲۳ فوریه سال جاری به چاپ رسید و سپس توسط Maggie Oattes به زبان انگلیسی برگردانده شد و در نشانی زیر منتشر گردید:
http://www.signandsight.com/features/1668.html
۱. جامعه شناس، نویسنده و سیاستمدار هلندی که برای مدت کوتاهی در دانشگاه اراسموس در روتردام به عنوان استاد کار میکرد. با توجه به این که او یک همجنس گرا بود، طرفدار یک جامعه کاملاً باز و مخالف سرسخت اسلام سیاسی محسوب میشد. او ضمناً از مخالفین حمایت بیش از اندازه از حیوانات بود و بالاخره به دست یک طرفدار متعصب از حقوق حیوانات به قتل رسید. مترجم.
۲. مثال دیگر میل در کتابش معرفی کردن مالکیت به عنوان دزدی است. به عقیده او اگر نشریهای چنین عقیدهای را ابراز کند دلیلی برای توقیف آن نیست. مترجم.