به دنبال تیله ندوید!

سه‌شنبه ٣ خرداد ١٣٨٤

یک روز پس از اعلام رد صلاحیت بیش از هزار داوطلب شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم، از جمله کاندیدای اصلی اصلاح طلبان، آیت الله خامنه ای از شورای نگهبان خواست که در تصمیم خود در باره صلاحیت دو تن از هزار متقاضی شرکت در انتخابات تجدید نظر کند. این فرمان در عین حال بر عدم صلاحیت بقیه داوطلیان صحه گذاشت.

١- دو امکان وجود دارد. یا خط راست از واکنش مردم ترسیده و از موضع مستبدانه شورای نگهبان عثب نشینی کرده است، و یا با برنامه ریزی همآهنگ شده رهبر و شورای نگهبان با هدف خاصی که در زیر بدان اشاره می‌شود این تاکتیک را پبش گرفته است. در هر دو حالت نتیجه آن برای مردم و اصلاح طلبان یکسان است. تفاوت مهم در آنچه باید انجام بگیرد است. اگر خط راست از ترس مردم عقب نشینی کرده باشد، اصلاح طلبان می‌توانند با ایستادگی در برابرتصمیم شورای نگهبان آنها را تا به آخر، یعنی انحلال کامل نظارت استصوابی عقب برانند. وضعیت سیاسی ایران به مانند گلوله برفی است که چون به راه افتاد بی آنکه کسی بداند می‌تواند به بهمنی بدل شود وبسیاری را با خود ببرد. اما اگر فرمان رهبر، تاکتیکی همآهنگ شده باشد، اصلاح طلبان باید منتظر چاله‌های بزرگتری باشند که خط راست برایشان تدارک دیده است و اندک اندک رو خواهد کرد. پس بهتر است از آغاز وارد کجراهه پذیرش حکم رهبر نشوند و عطای این صلاحیت فرمایشی را بر لقای بی‌سرانجام آن ببخشند.

٢ - احتمال دیگر آن است که تاکتیک خط راست در رد صلاحیت معین و میانجیگری رهبر با دو هدف یکی کسب اعتبار برای رهبر، و دوم نهادینه کردن "حکم حکومتی" و رسمیت یافتن آن توسط اصلاح طلبان باشد. بزرگترین خطای اصلاح طلبان پذیرفتن چنین صلاحیتی است. زیرا آنها با این کار نزد کسانی که ممکن بود به آنها رای بدهند خوار خواهند شد و گروه بیشتری از آنها فاصله خواهند گرفت. شاید خط راست این هدف را هم در نظر گرفته باشد. مردم خواهند گفت که این تنها خاتمی نبوده است که رای مردم را در خدمت به خواست رهبر بکار گرفت، معین نرسیده به قدرت چنین کرده است. ونکته دیگر اینکه با پذیرفتن حکم حکومتی، اصلاح طلبان از آغاز نشان داده اند که فقط به دنبال قدرت گیری خود اند، نه حل مشکلات جامعه و حالا که باز فرصتی پیش آمده است که از حقوق مردم دفاع کنند، خود را با سیاست خط راست همآهنگ کرده اند.

٣- موضع دکتر معین پس از رد صلاحیت ایشان تائیدی بر درست بودن موضع تحریم کنندگان انتخابات بود. زیرا، معین علنا اعلام داشته است که اگر صلاحیت ایشان رد شود در انتخابات شرکت نمی‌کند. کسانی که ازآغاز کاندیدایی در این انتخایات نداشته و هنوز هم ندارند نیزهمین مشکل راعنوان می‌کردند. به دلیل نبود آزادی انتخاب شدن و انتخاب کردن، انتخابات را تحریم کرده اند.

٤ - در این انتخابات خط راست به سه دلیل مشخص ممکن است به تقلب متوسل شود. نخست آنکه میزان شرکت مردم در این انتخابات نسبت به دوره‌های پیش به مراتب پائین تر خواهد بود، و مشروعیت نیم بند نظام بکلی از میان می‌رود. دوم، جمهوری اسلامی می‌داند که غرب به ویژه آمریکا منتظر نتیجه انتخابات است تا سیاست خود را نسبت به ایران براساس آن تنظیم کند. آرای پائین پشت جمهوری اسلامی را در مذاکره با غزب خالی خواهد کرد. سوم، بر خلاف خرداد ٧٦ که رفسنجانی به دلیل همراهی با خاتمی مانع تقلب خط راست در انتخابات شد، این بار او نیز در بالا نشان دادن تعداد آرا ذینفع است، و مانع تقلب نخواهد شد. شورای نگهبان از آغاز نقش وزارت کشور را در بر گزاری انتخابات ثانوی کرده است تا دستش باز باشد. بنابراین نیروی‌های مخالف خط راست باید خواهان نظارت سازمانهای بین المللی در انتخابات ایران باشند.

٥- اصلاح طلبان می‌دانند که شانس انتخاب کاندیدای آنها در هر حال ضعیف است. ولی از سوی دیگرتصمیم مستبدانه شورای نگهبان فرصتی برای آنها بوجود آورده است که باید دید آیا آنها قابلیت استفاده از این فرصت را دارند که از یک امتیاز مشکوک صرفنظر کنند و به پیروزی دراز مدت بیاندیشند ویا باز در وسوسه قدرت، و ندانم کاری فرصت سوزی می‌کنند و فریب خط راست را خواهند خورد.

٦- جمهوری خواهان، چه آنها که انتخابات را تحریم کرده اند و چه آنها که به امید آزادی انتخابات، سیاست گاهی به نعل و گاهی به میخ، یا یک گام به پیش یک گام به پس را پی گرفته اند نیز باید از فرصت پیش آمده با خواست انحلال کامل نظارت استصوابی، مردم را به مقاومت مدنی و حق خواهی در برابر استبداد شورای نگهبان دعوت کنند. مبادا که با انتشار حکم حکومتی برخی دچار وسوسه و خام اندیشی‌های جدیدی شوند و به دنبال تیله ای که خط راست غلتانده است بدوند!
پایان
٢٣ مه ٢٠٠٥