iran-emrooz.net | Wed, 12.12.2007, 21:39
انتخابات در ایران
مهدی مویدزاده
چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۳۸۶
در شرایط حاکم بر ایران آیا میتوان به انجام انتخاباتی آزاد –عادلانه وسالم امید داشت؟
مدتهاست که در محافل سیاسی بویژه در محافل و مجامع دولتی دستهبندیهای متعدد برای شرکت در انتخابات مجلس هشتم و دوره دهم ریاست جمهوری آغازشده است. آنانکه درانتخاباتهای انجام شده در بیست وهشت سال اخیر از حق مسلم خود که کاندیداتوری است محروم گشتهاند انتخابات آینده را جدا از گذشتهها نمیدانند. گروههایی هستند که در بعضی از دورههای پیشین گرفتار توهم تغییر شرایط شده واعلام حضور در انتخابات واقدام به معرفی داوطلبان نمایندگی گروه خود نمودهاند (مانند نهضت آزادی) ولی در شرایط پادگانی کنونی که برسراسر کشور گسترده شده است عبور آنان نیز از صافیهای متعدد شورای نگهبان ممکن بنظر نمیرسد.
فراموش نکنیم که انتخابات ایران قبل از انقلاب هم جز یکی دو دوره آنهم بصورت ناقص، جریانی غیر از انتصابات نبوده است و مردم از حقوق اساسی خود برمبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر محروم بودهاند. امید برآن بود که بعد از انقلاب آزادی مردم برای شرکت در انتخابات تامین شود ولی چنین امیدی براورده نشد. از همان آغاز گروهی که از برگزاری انتخابات نگران بودند و اهداف گروهی خودرا در انتخاب معدودی از افراد میدانستند و درحالیکه درهمه جای جهان نمایندگان مجلس موسسان بنحوی برگزیده میشوند که نماینده حضور همه قشرهای اجتماعی باشد با تغییر نام مجلس موسسان به مجلس خبرگان قانون اساسی، تعداد نمایندگان را بحدود هفتاد نفر کاهش دادند ومانع حضور نمایندگان اکثر قشرهای جامعه با دیدگاههای متفاوت دراین مجلس شدند. قانون اساسی مصوب این مجلس هم پیش بینیهای لازم برای حفظ حقوق مردم را در انتخابات نکرد و شروع مشکلات از همان زمان بود.
در انتخابات دوره اول مجلس شورای ملی (که بعد ازمدتی به اسلامی تغییر کرد) انتخابات با شور وهیجان فراوان همراه بود ولی مداخله گروه قدرت طلب با استفاده ابزاری از دین اسلام مانع حضور نمایندگان واقعی مردم در مجلس گردید و در تعدادی از شهرها با تغییر صندوقهای رای و یا کشاندن انتخابات به مرحله دوم مجلسی مکتبی که روحانیان اکثریتی چشمگیر درآن داشتند تشکیل شد وچهرههای ملی با ترفندهای گوناگون از انتخاب شدن محروم گردیدند ودر آستانه افتتاح مجلس اول چند نفری هم با تهدید بازداشت و ضرب وشتم نتوانستند درجلسه مجلس حاضر شوند (خسرو قشقایی و دکتر احمد مدنی). از نهضت آزادی تعدادی بمجلس راه یافتند اما آنان در محیطی بودند که در تمام دوره جز چند نطق قبل از دستور که آنهم باهیاهوی دیگر نمایندگان مواجه بود ویا در راهروهای مجلس مورد توهینهای مکرر واقع میشدند وعملا نتوانستند نقشی درتحولات وتصمیم گیریها داشته باشند.
شروع جنگ تحمیلی عراق و بحرانهای ایجاد شده در پی برخوردهای مسلحانه میلیشیای مجاهدین و فداییان خلق وچند گروه مسلح در تهران و شهرستانها با سپاه و کمیتهها فرصتی بود تا حاکمیت آشکارا حق آزادی بیان آزادی مطبوعات –آزادی اجتماعات را که مقدمه هر انتخابات آزادیست را از ملت ایران سلب نما ید. و بدین ترتیب دگر اندیشان و حتا بسیاری از خودیها از حق اساسی شرکت در انتخابات محروم گردیدند. گروههای مسلح بهانه لازم را بدست حاکمیت داده و زمینهساز استبداد نوین شده بودند. جبهه ملی ایران نیز بعلت روشهای بدور از دموکراسی حکومت به انتقاد میپرداخت با وجودیکه پیوسته در طول مبارزات ملی خود از توسل بروشهای مسلحانه دوری جسته و آن را زمینهساز استبدادی دیگر میدانست با عنوان کردن اینکه ملی گرائی مخالف اسلام است و یا در ۲۵ خرداد ۶۰ به علت مخالفت با یک لایحه مطرح شده در مجلس بنام قصاص متهم به ارتداد شد و بههیچوجه به این جمعیت اجازه حضور در مراحل متعدد انتخاباتی را ندادند. و در پی حوادث خونین دهه شصت انتخابات انتصاباتی بود که با مخارج کلان توسط عوامل حکومت انجام میگرفت و برای راهیافتگان به مجلس وظیفهی انعکاس و دفاع از خواستههای ملت ایران متصور نبود.
در دوره ششم برقدرت نشستگان بعلت افزایش فشارهای جهانی و برای تداوم قدرت خویش آن روی سکه خشونت را که همان اصلاحطلبان بودند روانه میدان کردند و بدنبال تبلیغاتی متفاوت از دورانهای قبلی انتخابات عده زیادی از مردم که به قهر با حاکمیت درآمده بودند تحت تاثیر قرار گرفتند و انتخابات با شرکت درصد فزونتری از مردم همراه با هیجان عمومی برگزار گردید وامید اکثریت برآن بودکه با انتخاب رئیس جمهوری جدید (آقای خاتمی) ونمایندگان مجلس ششم تغییر و تحولی در نهادها و ارگانهای حکومتی رخ دهد و انتشار دهها روزنامه و نشریه جدید نیز پیامآور چنین تصوری بود لیکن بسرعت ناتوانی دولت و مجلس حامی او در بازگرداندن آزادیهای فردی واجتماعی امید را از امیدوار شدگان برگرفت و اوج این ناامیدی زمانی بود که اکثریت مجلس ششم خواستار تغییر و اصلاح قانون مطبوعات شدند تا مانع تعطیلی و بازداشت نویسندگان رسانههای منتقد گردند که ریاست مجلس که خود از اصلاح طلبان بود به آگاهی آنان رساند که برابرقانون اساسی ایران تحت نظارت ولی فقیه است و حکم حکومتی ایشان جزآنست که شما خواستهاید و لذا طرح پیشنهادی مسکوت و از دور مذاکرات خارج میشود. تا پایان دوره ششم گاهی نغمههای دفاع از حقوق کسانیکه برآنها بیعدالتی روا داشته بودند بگوش میرسید ولی مجلس دیگر در پی مقابله نبود. کم نبودند نمایندگانی که بفکر آینده شخصی خود افتادند و زمان را برای در پی اقتصاد خانواده بودن مناسبتر از فعالیتهای سیاسی تشخیص دادند.
در مجلس هفتم اکثریت قریب به اتفاق اصلاح طلبان به نمایندگی برگزیده نشدند و راهیافتگان به مجلس هفتم بیشتر در مقام نفی اقدامات هرچند ناتمام مجلس ششم برآمدند این مجلس هم اقلیت و اکثریت دارد که در تمام دوره در کنار هم و هماهنگ با رئیس جمهور دوره نهم اقدام کردهاند و اگر گاهی تنشی حاصل شده است با اشاره و تدبیر رئیس مجلس به سرعت خاموش گردیده است. دوره هفتم مجلس وریاست جمهوری با فاصلهای اندک درشرف اتمام است.
اکنون پس از ۲۸ سال دو انتخابات در پیش است. حاکمیت با سود بردن از بحرانهایی که ایجاد میکند و بویژه بحران انرژی هستهای در چند سال اخیر و با رفتار و گفتارهای جنگ طلبانه و دوری جستن از تعامل در حل مشکلات دیپلماتیک موجب افزایش تهدیدات جنگی امریکا و اتحادیه اروپا شده و فشارهای داخلی را برنیروهای آزادیخواه ودگراندیش ده چندان کرده است. آزادیهای فردی و اجتماعی هر روز بیش از روز گذشته نقض میشود. موارد متعدد نقض حقوق بشر و ایجاد محیط رعب ووحشت کاملا محسوس است. حضور سنگین نیروهای سپاه بسیج وانتظامی شهرها را به دژی نظامی تبدیل کرده است که مردم باید فرمانبر بیچون وچرای فرماندهان باشند. دانشگاه سنگر آزادی مدام درمعرض تجاوزاست. هزینههای فعالین سیاسی اجتماعی دانشگاهها بیشتر شده است. امسال برای پیشگیری از تظاهرات دانشجویان در روز دانشجو (۱۶ آذر) حدود سی نفر از دانشجویان را از دهم تا سیزدهم آذر در خانه و کوچه وخیابان بدون ارائه حکمی از سوی مقامات قضائی ربوده وبه زندان منتقل کردند. با همه این تلاشها بیاد شهدای ۱۶ آذر از سوی گروهی از دانشجویان چپ مراسمی دردانشگاه امیر کبیر برگزار شد. در آنروز برخوردی انجام نشد ولی فیلمبرداران وعکاسان متعدد نیروهای امنیتی فیلم وعکسهائی تهیه کردند تا با شناسائی بعدی مورد پیگرد واقع شوند درپی آن بیش از چهل دانشجو در دانشگاههای تهران –مازندران – همدان و تبریز بازداشت شدند. در روز یکشنبه ۱۸ آذر نیز دانشجویان تحکیم وحدت تظاهرات وسیعی را با شعارهایی علیه دیکتاتوری و درخواست آزادی دانشجویان زندانی انجام دادند که گزارشهای منتشر شده خبر از بازداشت گروهی دیگر از دانشجویان میدهد.
سندیکاهای صنفی کارگران با همه کوششی که میکنند اجازه رسمی فعالیت ندارند و چند سندیکائی که از سوی سندیکاهای جهانی کارگران حمایت میشوند دائما مورد هجوم مامورین امنیتی و نیروهای فشار هستند وبعضی از رهبرانشان چون اسانلو ومد دی به اتهام اقدام علیه امنیت به ترتیب به پنج ودوسال زندان محکوم شدهاند. زنان ایران که خواستار تامین حقوق بشر بوده و میگویند: حقوق زن = حقوق بشر است هزینههای سنگینی را پرداخته و میپردازند. از فعالیت احزاب و رسانههای گروهی آزاد که لازمه یک انتخابات دموکراتیک است اثری مشاهده نمیشود. نظارت استصوابی شورای نگهبان با ایجاد صدها دفتر در شهرها و شهرستانها دایره را برحضور دگراندیشان بسته است بنحوی که عوامل خودی درون حکومت نگران عبور از صافی شورای نگهبانند. آیا در چنین فضائی حضور در سناریوی از پیش تنظیم شده انتخابات اثری در نتیجه آن خواهد داشت؟ آیا انتخابات آزاد –عادلانه و سالم خواهد بود؟
بیستم آذر ماه ۱۳۸۶