iran-emrooz.net | Sun, 11.11.2007, 22:20
جای «فرزندان شجاع و غیور وطن» «زندان» نیست
احمد قابل
|
به نام خدا
چندی است که دوست عزیز و صمیمیام جناب آقای عماد الدین باقی نیز بازداشت و روانهی زندان اوین شده است. او فردی صالح و اصلاحطلبی پرهیزکار و مؤمن به شریعت محمدی (ص) است که بهرهی وافری از شجاعت و انصاف برده است و حقیقتا «حقوق بشر» را محترم میشمارد.
تفکیک بین حقوق طبیعی و قراردادی افراد با حق قانونی جامعه در کیفر بزهکاران، کاری سترگ و خطیر بود که او با تمام وجود به آن اقدام کرد و تهمت ناچسب «دفاع از بزهکاران و افراد شرور» را به جان خرید و در دفاع از حقوق قانونی آنان کوتاه نیامد. برای احقاق حقوق زندانیان عادی، چارهای جز تعامل مثبت با مسئولان قضائی کشور نداشت و این رویکرد، او را در مظان اتهام برخی دوستان اصلاحطلب نیز قرار داد، که گویا به سازش با حاکمیت رسیده و از نقد و مخالفت با سیاستهای غیرمنطقی حاکمان، خسته شده و کنار کشیده است!!
حاکمیت فعلی نیز چندان با هوش نبوده و نیست تا از این صحنهها به نفع خویش بهرهبرداری کند و با تکرار رفتارهای غیر منطقی، هرگونه امکان بهرهبرداری مثبت را از خود دریغ کرده و میکند. هرچند در این میان باید آقای باقی را بازداشت کنند تا معلوم گردد که از طرف «انجمن دفاع از حقوق زندانیان» هیچ گونه «سازش غیر منطقی و غیر اخلاقی» درکار نبوده و تنها از باب اضطرار، برخی ارتباطات کاری وجود داشته است.
حقیقتا باید به حال حاکمیتی گریست که بدون مراعات حداقل «اخلاق انسانی و اسلامی» و بدون مراعات «تقوا» چنین نیروهای انسانی کم نظیر و علاقمند و دلسوز ملت، کشور و دیانت را به اتهاماتی چون «براندازی» متهم میکند. اگر حقیقتا میخواهند «براندازان نظام جمهوری اسلامی» را شناسایی کنند، باید به آدرسی که پیامبر گرامی اسلام (ص) داده است مراجعه کنند. ایشان این مضمون را (در روایات متعددهای که به ما رسیده) فرموده است که ؛ « الملک یبقی مع الکفر و لایبقی مع الظلم = حکومت، با کفر میمانَد ولی با ظلم نمیمانَد ».
باید در درون حاکمیت به دنبال « ظالمان و ستمگران » بگردند تا «براندازان حقیقی» را پیدا کنند. دستگاههایی چون « دادسراها و دادگاههای عمومی و انقلاب و ویژهی روحانیت » و یا « وزارت ارشاد و وزارت اطلاعات و سایر دستگاه های اجرایی و انتظامی کشور » و یا « شورای نگهبان و مجلس که در تصویب قوانین یا استنکاف از آن و یا نظارت ها و رد صلاحیت ها و... حقوق دیگران را نادیده گرفته و میگیرند» که از بد حادثه، محروم ساختن افراد از حقوق قانونی و طبیعی را بسیار تجربه کردهاند.
بیش از ۲۸ سال از تصویب قانون اساسی گذشته است و هنوز نیروهای سیاسی کشور از چند و چون نگاه حاکمیت به فعالیتهای قانونی خود بیخبرند، چرا که نه «جرم سیاسی» تعریف شده است و نه از «هیأت منصفه و دادگاه علنی» خبری است. آیا « ظلم شدید و آشکار ۲۸ ساله به نیروهای سیاسی ای که در دادگاههای غیرعلنی و بدون حضور هیأت منصفه، محاکمه و محکوم شدهاند» که بر خلاف «تعهد قانونی و شرعی حاکمیت» در قانون اساسی است و هنوز نیز ادامه دارد، ستمی آشکار و اقدام به «براندازی سخت» نیست ؟!!
بر اساس «گزارش پیامبر خدا» (ص) که صادقانه ترین گزارشها است، دستگاه حاکمهی کشور با هر ظلمی که به شهروندی از شهروندان خود میکند، اقدام به «بر اندازی حکومت» خود کرده است و «خود کرده را تدبیر چیست؟» آیا جز توبه و بازگشت، راه منطقی و مشروع دیگری مانده است؟ اگر چه گفته اند « خود کرده را تدبیر نیست».
مصلح الدین سعدی شیرازی نیز هماهنگ با « گزارش پیامبر خدا » سروده است که ؛ «پادشاهی که طرح جور افکند // پای دیوار ملک خویش بــِکــَــند».
خوب است که در رأس حاکمیت جمهوری اسلامی «فقیه» نشسته است و عقلا و شرعا نمیتواند مدّعی «نا آگاهی» از این گزارش «رسول الله» یا از «ظلمهای خواسته یا ناخواستهی حاکمیت» باشد. بنابراین به جای «اتهام پراکنیهای غیر صادقانه و ناروا به فرزندان شجاع و غیور وطن» بهتر است به فکر «عاقبت دنیا و آخرت خود و یاران خود» باشند و از این مسیر بن بست، برگردند.
مگر رئیس منصوب قوهی قضائیه مکررا نگفته است که ؛ «در اسلام، مجازاتی به نام زندان نداریم. زندانی کردن افراد، خلاف اسلام است». مگر روایات صحیحه و گرایش اتفاقی فقهای اسلام بر «عدم جواز بازداشت بیش از ۶ روز در اسلام» تأکید نمیکند، که آن هم برای «اتهام به قتل» است؟ پس چرا در نظام مدعی اسلام، بازداشت های چند ماهه، خصوصا در مورد نیروهای سیاسی، اعمال میشود؟!!
آیا دعوت از حاکمان برای «عمل به احکام شریعت در این خصوص » و دعوت از آنان برای « وفادار ماندن به عهد و پیمان ملت و حاکمیت در قانون اساسی و قوانین ناشی از آن » جرم است؟!! آیا « امر به معروف و نهی از منکر» در مورد حاکمان، جرم است؟!!
دیر زمانی است که این گونه «نصیحت»ها را مصداق ؛ «اقدام علیه امنیت ملی، توهین به رهبری و مقامات، نشر اکاذیب، تبلیغ علیه نظام، همراهی با طرح براندازی و... » گرفتهاند. این رویکرد حاکمیت، بر خلاف رویکرد امام صادق (ع) است که (بر اساس نقل صحیح) میفرمود: « احب الناس الیّ من اهدی الیّ عیوبی = دوست داشتنی ترین مردم نزد من، کسی است که عیوب مرا به من گوشزده کرده و به من هدیه کند ». در منطق امام صادق (ع) انتقاد کننده، محبوبترین فرد است و در دیدگاه حاکمان جمهوری اسلامی، مبغوضترین فرد و شایستهی زندان و محرومیتهای بی شمار.
آری اگر در صحنهی سیاسی و فرهنگی و با رویکرد فعلی حاکمان کشور، امثال ؛ عمادالدین باقی، اساتید دانشگاه، دانشجویان، روحانیان، کارگران و زنان مخالف سیاست های حاکمان، آزاد باشند و هیچ مزاحمتی برای فعالیتهای قانونی و مشروع آنان نباشد، باید تعجب کرد. این تعجب، وصف الحال زندگی با حاکمانی است که با کمال تأسف « حکومت کردن » را با « براندازی حکومت » اشتباه گرفتهاند و مستمرا در پی «ایجاد بحران»اند و تصور میکنند که کارشان صحیح است و با این کارها، حکومتشان استوار و پابرجا تر میشود (و یحسبون انهم یحسنون صنعا) !!
گرچه اندک اندک امیدها از دست میرود، ولی بازهم « توصیهی به حق » را فرو نباید گذارد و باید هشدار داد که ؛ «فرزندان شجاع و غیور وطن» جای شان «زندان» و حقشان «محرومیت» نیست. همین یک نکته را باید فهمید و مراعات کرد.
خدایا چنان کن سر انجام کار // تو خوشنود باشی و ما رستگار
احمد قابل.................. 18/8/1386......................... فریمان