پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ - Thursday 21 November 2024
ايران امروز
iran-emrooz.net | Tue, 09.10.2007, 21:09

زشت و زیبا: احمدی‌نژاد و آنگ سان سوچی


بابک جاودان‌خرد



چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۳۸۶

" زشت وزیبا " افزون برآنکه به دوصفت فیزیکی انسانی (و حیوانی) اشاره دارد، به یک فن در ورزش کشتی نیز اطلاق می‌شود که طی آن، حریف ِ" یک خم " از دست داد با شگردی زیبا و ناگهانی و به کمک همان " پای گرفتار" و درعین غفلت حریف مقابل، نتیجه‌ی مسابقه را به سود خود تغییر می‌دهد. دراینجا فعلا مرا با این دومی کاری نیست و به تعریف نخست نظر دارم.
در یکی دو هفته‌ی اخیر، دو شخصیت مرد وزن آسیایی درصدراخبار وگزارش‌های سیاسی بین المللی قرارداشتند : احمدی نژاد رییس جمهوراسلامی ایران و آنگ سان سوچی رهبرمخالفان رژیم نظامی برمه. به گمان این نویسنده، این دو چهره نمونه‌های تمام عیار این دو صفت درصحنه جهانی هستند، و جالب اینکه، بازهم به گمان این نویسنده، هردوی آن‌ها حامل این دو صفت هم درصورت وهم در سیرت هستند. بد نیست این دو را در تقابل با یکدیگر مورد بررسی قراردهیم، ودرپایان به این پرسش برسیم که : آنگ سان سوچی زود ترمی آید یا احمدی نژاد(وطرزفکرش) زود تر می‌رود؟

ویژگی‌ها وجلوه‌های ظاهری

احمدی نژاد بنا به معیارهای عام زیبایی شناسی زشت چهره است : چشمان ریز و هیز*، صورت استخوانی، بینی بزرگ، قد کوتاه و.... جدا ازاین، جلوه‌نمایی‌های وی نیز ناخوشایند است و در بیننده، حتا پیش ازآنکه لب به سخن بگشاید، دافعه ایجاد می‌کند. لبخند‌های تمسخرآمیزاوبیش ازآنکه صمیمیت را متبادرکند(مانند خاتمی)، موجب آزردگی وحتا نفرت بییندگان وحاضران بیطرف می‌شود. البته زیبایی چهره یک امر مادرزادی و ژنتیکی است و احمدی نژاد را نمی‌توان به انگیزه‌ی ویژگی‌های فیزیکی وی نکوهش کرد و صرف بدهیبتی‌اش را پاد-ارزش دانست. اما اینکه وی با اصرار تمام سعی در خودنمایی و سخن‌رانی دارد و بینندگان و خوانندگان رسانه‌های دیداری و نوشتاری در ایران و جهان را لحظه‌ای هم از"نعمت" دیدن خود محروم نمی‌سازد، زشتی چهره‌اش بیشتر نمایان می‌شود. می‌گویند سلطان سلیم (اول) عثمانی، از سلاطین بزرگ کشورگشای ترک که ایران صفوی را در چالدران شکست داد و بخش بزرگی از سرزمین بزرگ ایران را تسخیر کرد وهمزمان مصر مملوک‌ها و دیگرسرزمین‌های عربی را منضم به امپراتوری خود ساخت، زشت چهره و کریه منظربود واز این بابت سخت ناراحت، چنانکه تا پایان عمر منزوی و گوشه‌گیر ماند. آن سلطان مسلمان راحل آنقدر صداقت داشت که بد هیبتی خودرا در پس فتوحات تاریخی واقعی‌اش پنهان نکند و اینجا و آنجا چهره‌ی کریه خودرا به نمایش نگذارد. اما "سقراط زمان" ما چنین نمی‌اندیشد ودر داخل وخارج برای فتوحات ِ نا کرده جلوه‌نمایی و بلبل زبانی می‌کند.

درمقابل آنگ سان سوچی زنی زیبا با قامتی باریک ومتوسط است، با تواضع و لبخندی ملیح و امید بخش برلب و کوله باری (دست کم) ۱۷ ساله از یک زندگی سراسر مبارزه درعین محدودیت‌های تحمیلی رژیم سرکوبگر نظامی، برپشت. آنگ سان پدرش را که از رهبران استقلال برمه بود با دسیسه‌ی نظامیان فاسد و خودکامه دراواسط دهه‌ی ۱۹۶۰ ازدست داد و اکنون پس از نزدیک به نیم قرن، پرچم مبارزه برای آزادی برمه را دلاورانه و متواضعانه در قلب سرزمین پدری برافراشته است. زیبایی ظاهری وی را زیبایی عمل و سلوکش دوچندان می‌کند. آنگ سان چنان احساس مسئولیت ملی و میهنی می‌کند که از بیم محرومیت از بازگشت به برمه نمی‌پذیرد که حتا برای واپسین دیدار با همسر درحال مرگ‌اش از کشور خارج شود. او اکنون سرمشق فداکاری، مقاومت، امید و ممارست برای همه‌ی آزادی‌خواهان زن و مرد جهان و نماد صلح و آزادی است – و جای همچو کسی درایران ما چقدر خالی است!

پیشینه‌ی تاریخی واجتماعی و فرهنگی

احمدی نژاد یک برون داد تلخ شرایط تاریخی، اجتماعی و فرهنگی ویژه‌ی ایران اسلامی است. وی ازجمله "بچه‌های اعماق" است. "اعماق"‌ی که بستر و پرورنده‌ی فقر و جهل بوده است. آهنگرزاده است و شاید در ژرفای ذهن، توهم ِاز جرگه‌ی " کاوه" بودن را داشته، و شاید هم ازهمان زمان دروغ و ریا را مزه مزه کرده و گام به گام آنرا از اساتید معمم وغیرمعمم خود آموخته است. وی تعلق خاطر به مکتبی دارد که مروج تعصب، نابردباری، تقیه و ریا ست، اصولی که امروز با قوت تمام در کشور ما جاری و ساری است. احمدی نژاد گرچه ظاهرا مهندس وتحصیلکرده و دانشگاه‌دیده است و حتا "دکتر" ش می‌نامند (و به تازگی به "افتخار" آیت‌اللهی نیز نایل شده)، درگفتار و کردار کمتر نشانی از فرهیختگی دارد، سهل است از روسای جمهور پیشین اسلامی(از بنی صدر تا خاتمی) به مراتب کم مایه تر و بی‌سوادتر نشان می‌دهد. اصلاح طلبان و روشنفکران دینی طرفدارجمهوری اسلامی و درآمیزی دین و سیاست، بابت ظهور و عروج چنین عنصری از متن جامعه اسلامی ایران، یک پاسخ به تاریخ، ملت و حتا افکارعمومی جهان بدهکارند. آن‌ها، به ویژه کسانی که نمایش اورا در نیویورک و دانشگاه کلمبیا موجب سرشکستگی ایران دانستند، باید توضیح دهند که چگونه است جامعه‌ی ایران با آن تمدن کهن و پیشینه‌ی فرهنگی و تاریخی چند هزارساله، دراین عصرو زمانه امثال احمدی‌نژاد‌ها را می‌زاید و برمه‌ی بی‌نام و نشان که عمردولت- ملت آن به ۵۰ سال هم نمی‌رسد، آنگ سان سوچی‌ها را؟ پاسخ می‌تواند این باشد که آنگ سان سوچی درجامعه‌ای سربلند کرده که دیرزمانی تحت سلطه‌ی استعماربریتانیا بود (وهمین شاید درجای خودعامل مثبتی برای برمه وهمه‌ی کشورهای مستعمره محسوب می‌شد ومی شود) وپس ازجنگ دوم جهانی ودراوایل دهه‌ی ۱۹۶۰ به استقلال رسید. کشور وی درمیان دو همسایه بزرگ و تاریخ ساز، چین و هند، واقع شده و از هر دو تمدن، بویژه هند، بقدر کفایت بهره گرفته است. آنگ سان برون داد شیرین یک فرهنگ مبتنی بر خردگرایی، تساهل و مدارا ست. مذهب بودائیسم و آیین کنفسیوس چنان زمینه‌ی مساعدی برای پرورش خرد گرایی و روا داری اجتماعی وفرهنگی پدید آورده که امثال گاندی، نهرو، سون یات سن، هوشی مین، ایندیرا گاندی، دالایی لاما، باندرآنایکه (اولین نخست وزیر زن جهان ازسریلانکا) و اکنون آنگ سان سوچی را به بار می‌آورد (البته امثال پل پت، وان تیو، مارکوس، کیم جونگ ایل وهمین ژنرال‌های سرکوبگر حاکم بربرمه نیزدرهمان مکان و زمان پدید آمده‌اند، اما دیری نپاییده و رفته‌اند یا تغییر روش داده‌اند ویا در معرض انقراض‌اند). اما در ایران و دیگر کشورهای اسلامی به دلیل فقدان عمومی فرهنگ خرد گرایی، مدارا وعدم خشونت، بندرت شخصیت‌هایی مانند گاندی وآنگ سان سوچی پدید آمده اند.

متولیان دین

متولیان دین درایران اسلامی همواره چشمی به قدرت داشته‌اند و اگر تا پیش از انقلاب اسلامی از چشمداشت روحانیت شیعه به قدرت چیزی شنیده نمی‌شد، نه به دلیل عدم وجود آن، که به لحاظ استبداد وسانسورحاکم برایران وفقدان آزادی ازیک سو، و اولویت پیروزی (غرب) درجنگ سرد برهمه‌ی امور، ازجمله آزادی ودمکراسی، بود. به دلیل موقعیت نفتی- ژئوپولیتیک ایران ونقش مهم و استراتژیک آن در جنگ سرد، نگاه غرب به ایران نه آزادیخواهانه – دمکراتیک که امنیتی- نفتی وسوداگرانه بود وحاکمیت روحانیت شیعه برایران، افزون برانگیزه‌های عدیده‌ی داخلی، تا اندازه‌ی زیادی محصول همین نگاه غیردمکراتیک غرب به ایران(ومنطقه) بود.

در برمه چنین شرایطی وجود نداشته و ندارد. نخست اینکه متولیان دین (راهبان) بنا به آموزه‌های بودایی، چشمداشتی به قدرت ندارند و نشان داده و می‌دهند که هدف شان کمک به جنبش مسالمت آمیزوآزادیخواهانه‌ی مردم برمه به رهبری آنگ سان سوچی است. آن‌ها هرچند مورد احترام وعلاقه‌ی مردم هستند اما این را سرمایه وسکویی برای نیل به قدرت نکرده اند. حضوروحرکت راهبان بودایی درخدمت تحقق اهداف آزادیخواهانه ودمکراتیک مردم برمه است. دوم اینکه برمه موقعیت ژیوپولیتیک –نفتی ایران را ندارد وبه همین دلیل (دست کم دراین 50 سال) مورد توجه وطمع غرب نبوده است. درانقلاب ایران برعکس، اهداف آزادی خواهانه وعدالت طلبانه‌ی مردم ایران(به دلایل داخلی وخارجی) درخدمت به قدرت رسیدن روحانیت شیعه قرارگرفت. محصول کاردراولی، آن سانگ سوچی زیبا، راست کردار، ومحبوب مردم برمه وجهان است ودردومی احمدی نژاد زشت، بدگفتارو کژکردارو منفور مردم ایران وجهان . دراولی دین ومتولیان اش به رغم ظاهر سنتی، به امروز وفردای دمکراتیک برمه ومردم آن می‌اندیشند وبا این کارپایگاه دین ونقش مهم معنوی واخلاقی آن را درجامعه ونزد مردم حفظ می‌کنند، ودر دومی دین ومتولیان اش با پنداروگقتاروکردارخود، نه فقط گامی درراه صلح، آزادی، دمکراسی وعدالت اجتماعی برنمی دارند، که کمربه نابودی ایران وایرانی درتمامیت سرزمینی وفرهنگی آن بسته و خواسته ونا خواسته ازجامعه‌ی ایران دین زدایی می‌کنند.

اکنون درپایان سال میلادی ۲۰۰۷، ایران اسلامی وبرمه‌ی بودایی، یکی درغرب ودیگری درشرق آسیا، به نمایندگی دوچهره‌ی اهریمنی و اهورایی خبرساز جهان شده‌اند. حال باید منتظر ماند و دید که برمه‌ی آنگ سان ِ زیبا زودتر حکومت بد کنش ژنرال‌ها را به زیرمی کشد و به دمکراسی می‌رسد یا ایران بی‌سر و رهبر، احمدی نژاد ِ زشت روی و کژخوی را به کمک همان ویژگی " پیش‌بینی ناپذیری" خود " زشت و زیبا" و ضربه فنی می‌کند.

آری، ایران وبرمه با همه‌ی نا همانندی‌ها و افتراق‌ها‌ی شان، امروز نگاه جهانیان را هریک ازمنظری به خود مشغول داشته ونا خواسته در ماراتن صلح و دمکراسی به رقابت برخاسته‌اند.

-----------------
* - به این پرسش وپاسخ او با خبرنگارصدای آمریکا توجه کنید :
خبرنگار(زن) :.... شما در دانشگاه کلمبیا از جمله گفتید که در ایران همجنس‌گرا نداریم. چطور چنین چیزی ممکن است؟ من خودم چند تن را می‌شناسم که همجنس‌گرا هستند!
احمدی‌نژاد [درحالیکه نیش‌اش تا بنا گوش بازشده]: جدی می‌گی؟! من نمی‌دونسم..... حیف که الان جاش نیست وگرنه شعری برات می‌خوندم که.....





نظر کاربران:



جناب جاودان خرد
من متأسفانه شما را نمی‌شناسم و تا حالا شانس تماشای عکس شما را هم پیدا نکردم. من دنبال این نبودم که از شما ایراد بگیرم. من از تحقیر ریخت یک انسان توسط شما ناراحت شدم همین. وقتی من در سال ۵۴ در زندان شاه بودم یک پاسبان بسیار خشنی بود بنام ستار مرادی که گاهی زندانیان را به میله آویزان میکرد. او چنان نفرتی در زندان ایجاد کرده بود که یکی از دوستان، که بعدا دوست ستار مرادی شد قیافه‌ی او را روی کف کفش خودش حکاکی کرد و به من نشان داد. از نظر خیلی‌ها ستار مرادی با آن دندان طلایی قیافه‌ی یک انسان جانی و لات و ابله را داشت در جریان اعتصاب غذای یک ماهه‌ی زندان قصر ستار مرادی عوض شد و طی مدت کوتاهی چنان با ما دوست شد که برایمان مخفیانه کتاب می‌آورد به داخل بند. پس ازانقلاب هم دوستان ایشان را دیدند که یک بنگاه معاملات ملکی دارد و به خیلی از زندانیان کمک کرد تا خانه پیدا کنند. ستار قبل از دوستی با ما و پس از دوستی با ما از نظری برخی‌ها قیافه‌ی متفاوتی داشت. در اینجا این نفرت ما بود که روی چهره‌ی او می‌نشست و زدایش همین نفرت بود که قیافه ی او را در نظر ما تغییر می‌داد.
انسان شاید در زندگی خصوصی و در لحظه‌ی خشم خطا کند و انسانی را به خاطر قیافه‌ی او تحقیر کند. اما در یک نوشته‌ی رسمی در یک سایت رسمی تحقیر قیافه‌ی احمدی نژاد کاری درست و مطابق حقوق بشر نیست.
ببین جناب، شما احمدی‌نژاد را از جمله به خاطر دماغ بزرگش تحقیر می‌کنید. دماغ او که بزرگ نیست. بر عکس دماغ نیمی از مردم ایران بزرگ است. یعنی شما نمی‌توانید به دو رو بر خود نگاه کنید؟ آخر احمدی نژاد که قیافه‌اش از تولستوی بهتر است. میدانی که فاشیستها قیافه‌ی تولسوی را به عنوان یک نمونه‌ی پست اسلاوی تحلیل کرده بودند؟ آیا شما فیلم فاشیسم میخاییل روم را ندیدید؟ اگر ندیدید ببینید تا تجربه کنید. من هر روزه شاهد برخوردهای فاشیستی نیروهای ناسیونالیست و سلطنتی هستم. مدام حرف از نژاد آریا در میان است و به همراه اسلام، نژاد سامی تحقیر شده و پست اعلام میگردد.
نمونه میخواهید؟ آثار آقای میر فطروس را بخوانید تا ابعاد کار دستتان بیاید. نمونه میخواهید؟ آثار آقای آرامش دوستدار را بخوانید تا بدانید. این سبب میشود که من نسبت به این لغزش‌ها به حق حساس باشم. شما حس بدی نسبت به انتقاد من پیدا کردی؟ خوب میتوانید به عکس من نگاه کنید و یک اثری از آنچه میخواهید در آن بیابید. اما من به جای شما بودم فروتنی نشان داده و می‌پذیرفتم که این برخورد شایسته نیست. از ناراحتی که من بهره‌ی شما کردم پوزش میخواهم. امیدوارم شما هم کمی به این ناراحتی که نصیب من و دیگران کردید بیاندیشید.
امیر مومبینی


*

آقای جاودان خرد،
همه‌ی نکته در این است که شایسته نیست کسی از روی غیظ صورت مستبدان را با سیرت‌شان پیوند زند، اما شما هنوز کار خود را درست می دانید. افسوس
عباس حسین لو

*

پاسخ به کاربران:
عجیب است که کاربران منتقد فقط به اشاره‌ی نویسنده به زشتی چهره و بد هیبتی احمدی نژاد توجه کرده و به عمد یا سهو، توجه نکرده‌اند که من برصرف زشتی وی انگشت نگذاشته‌ام بلکه آن را درمتن پندار و گفتار و کردار زشت او نشانده‌ام. یکی از دوستان نوشته است ازآنجا که چهره‌ی او مانند چهره‌ی اکثریت زحمتکش ومحروم مردم ایران است، نباید به این ویژگی ظاهری او بند می‌کردم. اما نگفته است که آیا این "اکثریت زحمتکش" به مانند او چنین بد پندار و گفتار و کردارهستند؟ آیا آن‌ها هم مثل آب خوردن و در مقابل چشمان تعجب زده‌ی مردم ایران و جهان دروغ می‌گویند؟ آیا آن‌ها نیز مثل وی "تیر خلاص زن" هستند؟ آیا آن‌ها نیز چون او ایران را در لبه‌ی پرتگاه جنگ قرارداده‌اند؟
آقایان انگار فراموش کرده‌اند که او با همین چهره‌ی "غلط انداز" و"عوام فریب" خود بخش بزرگی از همان " اکثریت زحمتکش" را گول زد وازآن‌ها رای گرفت. لطفا سوراخ دعا را گم نکنید. همانطور که نوشتم، این پندارو گفتار و کرداراوست که زشتی چهره‌اش را دو چندان و برجسته می‌سازد، نه برعکس!
دیگری می‌گوید چهره‌ی استخوانی و سوخته‌ی وی به مراتب قابل تحمل تراز کسانی چون رفسنجانی است که از چربی صورت و لب‌شان روغن می‌چکد. ولی من می‌گویم: سگ زرد برادر شغال است و به همین دلیل، هم من و هم خیلی‌های دیگربه هیچ یک ازاین دو جرثومه رای ندادیم. می‌گویند او بهتراز دیگرمهره‌ها‌ی جمهوری اسلامی است چون آخوند نیست و مانند آن‌ها عربی بلغور نمی‌کند. با وجود اینکه صرف آخوند نبودن نمی‌تواند یک ارزش باشد، اما خودمانیم، خاتمی آخوند (با همه‌ی نقاط ضعف‌اش) عملکرد بهتری برای ایران داشت یا احمدی نژاد غیرآخوند؟
ضمنا توصیه می‌کنم یکباردیگر سخنرانی احمدی نژاد را در مجمع عمومی بخوانید و ببینید که چگونه سخنان خودرا با جملات عربی آغاز می‌کند.
آن یکی می‌گوید، این وظیفه‌ی احمدی نژاد است که اینجا و آنجا ظاهر شود و از منافع رژیم مورد علاقه‌اش دفاع کند! ایشان انگار مشاور شخصی احمدی نژاد است و با این کارمی خواهد جلوه نمایی هایی‌های آبروبر و ضد ایرانی او را توجیه کند. ایشان نیز فراموش می‌کند که من صرف مسافرت‌های او را نقد نکردم، بلکه به دروغ پردازی‌ها ولاف وگزاف‌های بی‌پایه‌ی او دراین به اصطلاح مسافرت‌ها، که به منافع ملی ایران لطمه‌های سنگین وارد می‌کند وآبروی ما را درانظارجهانیان می‌برد، نظرداشتم.
آن یکی تهدید به شکایت به دلیل توهین به قیافه‌ی شخص دراروپا می‌کند! واقعا جای تاسف است که دراین میان جای یک نقد جاندارازمقاله وپاسخ به این مسئله خالی است که، چرا درجامعه‌ی ایران چنین چهره هایی (برغم سیمای ظاهری خوب وبدشان) ظهورمی کنند و از نردبان قدرت بالا می‌روند؟
دوباره تاکید می‌کنم، زشتی چهره‌ی او اگر با "پندار و گفتار و کردار بد اوهمراه نبود، هرگزبه چشم (من یکی حداقل) نمی‌آمد. سادات وعرفات و مارگارت بکت (وزیر خارجه‌ی پیشین بریتانیا) نیز بنا بر معیارهای زیبایی شناسی خوبروی نبودند اما پندار و گفتار و کردارشان چنان نبود که نفرت برانگیزد و یکی چون من را وادارد که ازغیظ سیرت‌شان به صورت‌شان هم گیردهد. روا نیست با چنین کسی، به هردلیل، احساس ترحم وهمدردی کنیم. او "امام زمان"‌اش را دارد که برای او دل بسوزاند! دراندیشه‌ی آن باشیم که آتش افروزی او وحکومت اسلامی برکشنده‌اش، ایران ما را درآتش جنگ نسوزاند!
بابک جاودان خرد


*


شما هم دنبال روی آن سید بنده خدای روز آن‌لاین شدید که قیافه احمدی نژاد را سوژه خود کرده؟ البته من علاقه‌ای ندارم نوشته های شما را با آن سید آل‌احمد مقایسه کنم.
من دو نفر را اینجا ذکر می‌کنم که از پایه گزاران قیافه شناسی در قرن‌های گذشته در اروپا بودند و هیتلر هم حد اکثر استفاده را از اینها برای استفاده بر ضد یهودها کرد.
اولی: (Johann Kaspar Lavatar (1741-1801 که نقاش چهره ها بود. Physionomie
دومی: ( Franz Joseph Gall(1758- 1828
این رشته Phrenologie که فاشیستها حد اکثر برای تبلیغات استفاده کردند. معتقد است فرم جمجمه با مغز رابطه دارد. البته باید تاریخ این جریانات دانست.
در خاتمه من نظر آقای امیر مومبینی را تایید می‌کنم.
ایرج رشتی


*


مشکل در اینجا ست که نباید با آنهائیکه به دموکرسی اعتقادی ندارند با الفاظ دموکراتیک صحبت کرد . آقای احمدی نژاد در دانشگاه کلمبیا از یک محیط کاملآ دموکراتیک استفاده کرد و هرچه خواست بهر کس گفت . اما در سخنرانی روز گذشته اش در دانشگاه تهران حتی اجازه نداد یکنفر از دانشجویان که از او سئوالاتی داشتند شرکت کنند. پس دوست عزیز منتقد یکطرفه قضاوت نفرمائید.


*


نفرت نباید ما را به کارهای نفرت‌انگیز بکشاند. اگر شما کمی خودتان را آرام کنید آن وقت می‌بینید که ظاهر احمدی‌نژاد آنقدر هم وحشتناک نیست. احمدی‌نژاد بدون کم و کاست نسخه‌ی بدغذا خورده‌ی بوش است. آثار بدغذایی در صورت او کاملا مشهود است. امثال آقای چاوز، احمدی‌نژاد، و رهبر کره‌ی شمالی به قول خودشان آدم‌های ساده‌ای هستند و ساده می‌پوشند. صورت احمدی‌نژاد مثل صورت کم چربی انسانهای زحمت‌کش است. اسباب صورت او آنقدر وحشتناک نیستند و می‌توانم بگویم نیمی از عموها و دایی‌های بنده همین ریخت و قیافه را دارند.
من اگر قرار باشد از ریختی بیزار باشم از لپ‌های چربی گرفته‌ی آخوندی بیزارم که به صورت ماسک آخوند رفسنجانی را با دنیا بیگانه می‌کند. هر چه باشد احمدی‌نژاد عمامه ندارد و عربی از حلق بیرون نمی‌دهد و اتفاقان موهایش را روغن می‌زند و شانه می‌کند. راستش این بابا آدم ساده لوحی است که سخت بنیادگرا و متعصب است و از همین دریچه به جهان می‌نگرد و به همین خاطر دیکتاتور و آزادی ستیز است. احمدی نژاد یک بازیچه است. کارگردان صحنه آقایان خوشگلی مثل خامنه‌ای و... هستند. خمینی یکی از خوش استیل‌ترین سیاست‌مردان ایرانی بود. چهره‌ی او نسبتان تکمیل بود. اما آن سفیدی خشک خشونت در چشمهای او بودند که فاش می‌کردند کیست او.


*

آقای جاودان خرد،
ایراد دمکراسی خواهان و آزادی خواهان به احمدی نژاد به خاطر خصوصیات چهره وی نیست . از زمان تصدی مقام ریاست جمهوری از سوی احمدی نژاد، بسیاری اشاره به سیمای وی را چاشنی انتقاد از سیاست ها و یا گفتارهای او می کنند. شما نیز متاسفانه به این کار زشت در مطلب "زشت و زیبای" خود مبادرت کرده اید. زشت از این جهت که بنام حقوق بشر و دمکراسی مقاله می نویسید ولی از رعایت ابتدایی ترین حق بشر یعنی ظاهر افراد را به رخ آنها نکشیدن یا با این عمل برخی انسان ها را مورد استهزاء در انظار عمومی قرار ندادن، را مورد احترام قرار نداده اید. فرق نمی کند که او احمدی نژاد باشد یا هر فرد دیگری، صاحب مقامی باشد یا نباشد. در یک نظام مبتنی بر دمکراسی آزار روحی اشخاص بخاطر زشتی چهره شان یا دست انداختن انسان ها بخاطر زیبا نیودن و یا نقص عضو داشتن را می شود مورد پیگرد قانونی قرار داد. به علاوه اینکه اخلاقا نیز چنین برخوردی با ظاهر اشخاص، عملی ناپسند است.
گویا شما خود نیز متوجه اشکال کار خود شده اید و چند سطر پایین تر توضیح داده اید که زشتی و زیبایی امری ژنتیکی است و احمدی نژاد را نمی توان به این علت نکوهش کرد، اما این دید شما مانع از این نشده که در ابتدای نوشته خود احمدی نژاد را با توصیف چهره و بینی و استخوان صورتش ننوازید. بقیه استدلال شما نیز خالی از اشکال نیست. شما از احمدی نژاد ایراد می گیرید که مرتب اینجا و آنجا حاضر می شود و در پشت تریبون ها از سیاست ها و گفته های خود دفاع می کند. خارج از اینکه سیاست های احمدی نژاد مورد انتقاد ماست، اما آقای جاودان خرد باید به این توجه داشت که وظیفه سیاستمدار یا رئیس جمهور دفاع از سیاست های خود یا دولتش است. شما نمی توانید احمدی نژاد را مورد انتقاد قرار دهید که چرا فعالانه سیاست هایش را اینجا و آنجا مطرح می کند و برای پیشبرد آنها تلاش می کند. این منطق سیاست و کار سیاستمدار است که هرچه بیشتر در عرصه داخلی و جهانی از خطوط سیاسی و برنامه های خود دفاع کند.
البنه تاکید می کنم که منظور من دفاع از سیاست ها و گفته های احمدی نژاد نیست. از سوی دیگر اگر احمدی نژاد علیرغم ویژگی های چهره اش مانند سلطان سلیم عثمانی خجالتی نیست و به کنج عزلت نمی رود این اتفاقا نشان از اعتماد به نفس اوست علیرغم ظاهر خود. امروزه بسیاری از افرادی که اشکال و ایرادی در ظاهر خود دارند بخاطر عدم اعتماد به نفس خود یا برای تقویت آن به روان پزشگان مراجعه می کنند. بیاییم احمدی نژاد را بخاطر سیاست های ماجراجویانه در پرونده اتمی، آنجا که وجود همجنس گرایان در ایران را انکار می کند و به علت مخالفتش با دمکراسی و حقوق بشر مورد انتقاد قرار دهیم بجای اینکه از او بخواهیم از ظاهر خود خجالت بکشد و به کنج عزلت برود. چراکه در غیر اینصورت با انتقاد قرار دادن و تمسخر افراد بخاطر ظاهرشان هم کاری غیر سیاسی کرده ایم و هم رفتار ی خلاف حقوق بشر و پایمال کننده کرامت انسانی انجام داده ایم.

با احترام، عباس حسین لو


*

اعتراض
این اصلان مناسب نیست که انسانی را به لحاظ صورت خود تیتر کنید. به شما و به سایت ایران امروز به خاطر این تیتر اعتراض دارم.
امیر مومبینی

*


جناب مقاله تان را بردارید و این همه به میلیونها انسان شریفی که چهره ی نازیبا دارند توهین نکنید. قلم شما بسیار غیر مسئول و سطحی است و برای ایران امروز به خاطر چاپ اینگونه مطالب متأسفم شما به خاطر درج این گونه مطالب برابر قانون کشور مطبوع اروپایی قابل تعقیب هستید. آخر با این مطالب لوس چه چیزی را می‌خواهید ثابت کلنید؟

*

منهم با معترضین بالا موافقم که انسانها را برمبنای چهره ظاهریشان قضاوت نمیکنند. اما توجه کنیم که این قاعده برای حفظ حقوق افراد
عادی معتبر است و صاحبان قدرت و اشخاص سرشناس به نحوی از این قاعده مستثنی هستند.
بخصوص وقتی که خود را به اصرار زشت‌تر جلوه دهند و کراهت ظاهری را به نام بی‌اعتنایی به امور دنیوی ارزش بدانند. آقای احمدی‌نژاد به عنوان نماینده یک ملت «موظف» است که ظاهری آراسته داشته باشد. موهایش را شانه و ریشش را مرتب کند. لباس تمیز و اطو کرده بپوشد، دندانهایش را مسواک بزند و کفشش را واکس بزند. پس اشاره آقای جاودان‌خرد به نادلپذیری ظاهری احمدی نژاد تا این حد بجا، و بیش از آن، بخصوص در مورد چشم هیز و ریز، نامناسب می‌نماید.
به نظرم مطلب جالبی در می‌آید اگر آقای جاودان خرد از نکته بینی قابل توجه خود برای بازکردن ارتباط بین بی‌توجهی آقای احمدی نژاد به ظاهر مقبول و سیاستهای معقول استفاده کنند.



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2024