iran-emrooz.net | Sun, 07.10.2007, 17:57
گزندگی تحمل ناپذیر زهر برداشت تلخ
نامهی فرخ نگهدار به علی کشتگر
|
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
يكشنبه ۱۵ مهر ۱۳۸۶
علی کشتگر عزیز
مطلبات را در ایران امروز خواندم و شک کردم که ایرادی را که بر مهندس گرفتهای به اندازه کافی با دقت و ظرافت بوده باشد. به دنبال این شک به اصل مطلب رجوع کردم. دیدم مهندس درست همان کاری را کرده که تو کردهای. مهندس از کار گنجی و تو هم از حرف مهندس تعبیر بد کردهاید. مهندس گفته اکبر گنجی خواهان دخالت خارجی است. اما او نگفته اکبر خواهان این مداخله و تهدید نظامی نیست. تو حرف سحابی را این طور فهمیدهای که میگوید اکبر خواهان حمله نظامی به کشور است. خوب بود عین کلام سحابی را میآوردی تا به خوانندهای که حرف او را نخوانده فرصت تعبیر و قضاوت مستقل میدادی.
اگر کسی بگوید آزادیخواه است اما علیه هرگونه دخالت خارجی در امور ایران است، تو و من بر او میتازیم که اشتباه میکند و عملا میخواهد دست حکومت مستبد در نقض حقوق بشر باز باشد. مگر نه این که اعتراض بین المللی علیه شکنجه و اعدام یکی از مهم ترین مجاری مهار ولع حکومتهای خود کامه در ارتکاب جنایت است؟ مگر نه این که ماهیت این اعتراض مداخله در کارهای آن دولت خودکامه است؟
چه کسی گفته است ما نباید از دولتهای خارجی بخواهیم حکومت ایران را برای رها کردن سرکوبها و توقف بگیر و ببندها تحت فشار بگذارند؟ اگر این کارها – یعنی تحت فشار قرار دادن حکومت برای تغییر سیاست سرکوبگرانه - دخالت در امور کشور ما نیست پس چیست؟ آزادیخواهان باید رها کنند آن طرز فکر کهنهی بجا مانده از دوران جنگ سرد را که "هرنوع مداخله خارجی در امور داخلی کشورهای دیگر" را ناحق و شنیع میدانست. طرز فکری که حتی در دنیای دو قطبی آن روز هم بیش از آن که به سود آزادیخواهان باشد به سود دیکتاتورها بود. مگر نه این که مستبدین ما دوست دارند اگر هزار زندانی سیاسی مظلوم را هم به دار کشند دنیا نفهمد و اگر هم فهمید دم بر نیاورد. آنها تا دنیا دنیا بوده جنجال کرده اند که این اعتراضها دخالت در امور داخلی ماست؟ اگر کسی شهامت کند و راز یک جنایت دولتی را برای دنیا فاش کند به جرم "افشای اسرار ملی" او را میگیرند و به زندان میکشند و با او همان میکنند که با وکیل شجاع پرونده قتلهای زنجیرهای – دکتر ناصر زرافشان – کردند.
جهان بسیار زیباتر و امن تر بود هرگاه در کنار شورای امنیت – که تکیه گاه ما در دفاع از صلح و امنیت بینالمللی است – شورای دیگری با همان حقوق و اختیارات هم میبود که تکیه گاه ما در دفاع از حقوق و امنیت انسانها در قبال تجاوز و ظلم دولتها علیه شهروندان و مظلومان بود.
مهندس گفته است اکبر گنجی در پی دخالت خارجی است. و تو خوب بود محکم میایستادی و میگفتی آن نوع دخالت خارجی که اکبر مشتاق و مشوق آن است کار بسیار خوبی است و جای هیچ ایراد جدی تا کنون نداشته است. اما اگر مهندس ما را به حمایت از حمله خارجی متهم میکرد حق بود که بر او میتاختیم که اگر دوست ماست پس چرا بهتان میزند؟! اما مگر مهندس سحابی چنین حرفی زده؟ مگر حرفش، گر نیک بنگری، به چنین زهری آلوده است؟
هیچ حرفی و هیچ عملی نیست که نتوان آن را تلخ تر - یا شیرین تر - از نیت صاحب آن فهم کرد. در انتخاب میزان این تلخی و شیرینی همه آزادند که هرگونه که میخواهند تصمیم بگیرند. اما بهره بردن از این آزادی نتایج یکسان ندارد. معنای "تلخ تر دیدن" ویران کردن زمینههای همکاری و اعتماد،سست کردن بنیانهای زندگی مشترک است. دست دوستی آنگاه گشوده میشود که تو در سیمای هر نگاه و هر سخن بارقه از شیرینی و مهر یافته باشی.
چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.
واژهها را باید شست. واژه باید خود باد، باید خود باران باشد.
چترها را باید شست.
زیر باران باید رفت.
فکر را، خاطره را زیر باران باید برد.
با همه مردم شهر، زیر باران باید رفت.
دوست را زیر باران باید دید.
عشق را زیر باران باید جست.
...
اگر سخن مهندس را مطهر میخواندی ذات آن را – که ترس از هر نوع مداخله خارجی است – خوب میدیدی. تو حرف او را زشت تر از آن چه بود دیدی و نوشتی مهندس به اکبر تهمت زده که خواهان حمله نظامی به کشور است".
از آن سو، این اصلا راست نیست که "اکبر گنجی دخالت خارجی را یک راه حل جدی نمیداند". چنین برداشتی از اکبر خطاست. اکبر از اول هم که به خارج آمد به دعوت خارجیها آمد و مخاطبین اصلی خود را هم خارجیها قرار داد. او هر کار از دستش بر میآمد کرد و میکند که توجه همه دولتها و ملتها را در غرب به رفتار خودکامه حکومت ایران جلب کند. او میکوشد تا آنجا که ممکن است آن رفتار با مراجعه به "بیگانگان" مهار گردد. مگر عفو بینالملل و کمسیاریای حقوق بشر و سازمان ملل "خارجی" نیستند؟ اگر هدف از رجوع به این "خارجیها" مداخله در "کار فروبسته ما" نیست پس برای چیست؟ فرق نسل ما با قدیمیترها بر سر میزان "خارجی هراسی" است و نه بیشتر. نسل بعد از ما خود را خیلی بیش از ما این گونه هراسها رها کرده است.
مطمئنم که اگر سحابی نوشتهی ترا بخواند پیش وجدان خویش از حرف خویش شرمنده نخواهد شد. او ترا سرزنش خواهد کرد که برداشت تلخ از حرف او داشتهای و بر این پایه نسبتهای نامربوط به او دادهای که ذکرش شایسته تو نیست.
ایراد تو بر منهدس نیکو و بسیار بجا میبود هرگاه بالاصراحه برایش مینوشتی که در دنیای به هم درآمیخته امروز هواداری از دخالت خارجی برای دفاع از حقوق بشر کاری بسیار خیر است و نباید مهندس سحابی - و یا هر خیرخواه دیگر این ملت - را نگران یا ناراحت کند. این نوع دخالت در امور ایران خیر است. اما این اصلا حق و خوشآیند نیست که حرف مهندس به گنجی را این طور تعبیر کنی که او گفته است گنجی از حمله نظامی به ایران حمایت میکند. زهر یک برداشت تلخ از گفتههای نیکخواهان از هزار بهتان آشکار گزندهتر است.
قربانت
فرخ
۶ اکتبر ۲۰۰۷ – لندن
سخن سحابی چنین بوده است:
"شکستهای مکرر، احساس نااميدی را در آحاد جامعه القا می کند، حتی به روشنفکران. اما روشنفکرانی که حدود 50 سال سابقه فعاليت دارند، شاه را ديده اند، انقلاب ۵۷ را ديدهاند، سالهای ۶۰ را ديدهاند، نبايد در مقابل حوادث بلرزند. به عنوان مثال رهبران جريان اصلاح طلب، نهايتاً بين ۵۰ تا ۵۵ سال سن دارند. موفقيتهای اوليه خيلی آنها را داغ کرده بود و شاد شده بودند. البته پيروزی بزرگی هم برای اصلاح طلبها بود. به خاطر دارم در سال ۷۸، ميزگردی در حسينيه ارشاد با حضور عباس عبدي، اکبر گنجی و آقای مرعشی و بنده برگزار شد. آقای گنجی در آن ميزگرد خيلی زود داغ شده بود. من منظورم اين نيست که آقای گنجی امروز از اصول خود عدول کرده بلکه منظورم اين است که جوان بودن آنها و نيز فقدان تجربههای عميق سياسي، آنان را زود دچار سرخوردگی میکند و ديديد که برخی از آنان چگونه از صحنه مبارزه ملی کنار رفتند. آقای گنجی و افشاری به راحتی از صحنه مبارزه ملی کنار رفتند و دخالت خارجی را يک راه حل جدی می دانند، در حالی که يک مبارز باتجربه ملی به سادگی به اين نتيجه نمی رسد."
روزنامه اعتماد – ۴ مهرماه ۱۳۸۶ - عزت الله سحابی
نظر کاربران:
فرخ عزیز
من در مطلبی درک خودم را از دخالت خارجی و حمایت و کمک بین المللی در آینده نزدیک به تفصیل خواهم نوشت. درست است که دوران جنگ سرد با درکی که محصصول همآن دوران از جنگ سرد بود به پایان رسیده است اما منافع گلوبال و منطقهای قدرتهای جهانی و منطقهای هنوز به عنوان عاملی جدی در تداخل در امور دیگر کشورها و حتی احتمال در گیری های بسیار جدی در حیات آینده بشریت را تهدید می کند.
موفق باشی.
رضا فانی یزدی
*
آقای فانی یزدی
شما در تفسیر خود در باب نوشته آقای نگهدار پیرامون نامه آقای کشتگر گفتهاید: ایشان (اقای سحابی) دخالت خارجی و چشم داشتن به دخالت خارجی را راه علاج نمی دانند و وقتی که آقای علی افشاری را در کنار گنجی می گذارند و هر دو را به یک چوب می زنند. در حقیقت دقت لازم را انجام نداده اند. اکبر گنجی همان را کرده و می کند که ایشان و دوستانشان در تمام این سالها بدنبالش بوده اند. پس به حق نیست که ایشان را متهم نموده و چنین وانمود کنند که ایشان از دور مبارزه ملی بیرون رفته و چشم به دخالت خارجی داردو...(پایان نقل قول)
براساس این اظهارات شما هم مثل آقای سحابی بر این نظریدکه آقای افشاری برای نجات ایران چشم خود را به دخالت خارجی دوخته است . تاکنون عده ای از جمله خود شما به حق از اتهامات عجیب آقای سحابی به آقای گنجی به فغان آمده ولب به اعتراض گشوده اند. اما ظاهرا این افراد اعتراضی به تهمتی که آقای سحابی به آقای افشاری واردکرده ندارند وخصوصا شما با اظهارات فوق حساب آقای گنجی را از آقای افشاری جدا کرده اید. لابد شما باید دلایلی برای این نظر خود داشته اید واز آنجایی که علنا ورسما با آقای سحابی در این مورد همراهی کرده اید مثل ایشان موظف و مسول هستید که ادعای خود را مستند کنید. چون اگر غیر از این قاعده رفتار کنید هیچ انسان با با شعور ومنصفی نمیتواند اعتباری به اظهارات شما و آقای سحابی قایل شود . مضاف بر این همین روش را میتوان در مورد خود شما به کا برد و مدعی شد که یاجنابعالی هم دارای وابستگیها وعلایق سیاسی مرتبط با بخشی از جناحهای جمهوری اسلامی هستید و... یا به دلیل عدم اعتقاد آقای افشاری به وجود پتانسیل اصلاحات ساختاری در نزد اصلاح طلبان حکومتی برای تغییر بنیادین اوضاع حاکم بر ایران که مخالف مشی ونظرت شماست به ترور شخصیت آقای افشاری مبادرت کردهاید و...
نکته دوم این است که شما عده ای را متهم کرده اید که چشم به دخالت خارجی در ایران دوخته و... برای جلب نظر مقامات مختلف آمریکایی برای تماس و ملاقات با آنان سرودست میشکنند و...
ای کاش شما آدرس مشخصتری در این مورد میدادید. سود صراحت وشفافیت برای همه ما بیشتر از زیان شلیک تیر در تاریکی است که ممکن است خدای نکرده به دوستان هم بخورد..
واما نکته اخر این است که چرا تمام کسانیکه در دفاع از آقای گنجی (از جمله شخص جنابعالی) دست به قلم برده اید همگی مسقیم وغیر مستقیم کوشیده اید اثبات کنید که دوستی وروابط نزدیکی با ایشان دارید. دلیل این بازار گرمی آقایان واقعا چیست؟ مگر نمیتوان بدون چنین کاری علیه اتها مات ناروا وبی پایه به دفاع از مواضع وشخصیت افراد ی که بی اساس مورد تهمت واقع شده اند پرداخت و...
رضا-آسان
*
رضا فانی یزدی عزیز: ممنون از این اظهار نظر مبوسط.
تو می گویی جلب حمایت خارجی برای رعایت حقوق بشر کار خوبی است و این فرق می کند با جلب دخالت خارجی. شک ندارم که اگر مهندس سحابی از کار اکبر ایراد می گرفت و تاسف می خورد که "عرصه مبارزه در سطح ملی را رها کرده و رفته و جلب حمایت خارجی یک راهکار عمده می شناسد"؛ باز طرز فکری که به آن پایبندی ترا بر می آشفت که حمایت خارجی بد است اما حمایت بین المللی ایراد ندارد.
کار ما روشنفکران این نیست که با بازی با کلمات جوهر کلام را در اذهان فعالان سیاسی گم و گور و مغشوش کنیم. من می دانم که در فرهنگ سیاسی ما بین مفاهیم "دخالت" و "حمایت" و بین مفاهیم "خارجی" و "بین المللی" از لحاظ بارهای مثبت و منفی کمی تا قسمتی فرق هست.
اما این بارهای مثبت و منفی به هیچ وجه به ذات این کلمات باز نمی گردد. میزان این بارها به این مربوط است که گوینده آن در کدام سوی میدان کشاکش سیاسی ایستاده است. اگرآسمان را به زمین و زمین را به آسمان بدوزی باز هم نخواهی یافت برای نمونه یک دولت قاهر را که برای فعالیت و تلاش خیرخواهانه مخالفین اش در عرصه بین المللی برای دفاع از میهن و رفع خطر جنگ عناوینی را بجوید که از آن بوی خوش و بار مثبت برخیزد.
من زیر بار این حرف نخواهم رفت که آن چه اکبر گنجی می کند حمایت خارجی است نه دخالت خارجی. این کار خاک پاشیدن در چشم فعالین سیاسی است. دوستان ملی-مذهبی چند سال پیش به کمیته صلح نوبل نامه نوشتند که هاشم آغاجری را به جرم ارتداد به اعدام محکوم کرده اند. آنها سخت از صدور این حکم برآشفتند که چرا برای کسی که مرتد نیست حکم ارتداد صادر شده است؟ و من بر این نوع دفاع از حقوق بشر سخت گریستم.
فرخ نگهدار
*
به مریم سطوت: از حرف تو این طور بر می آمد که به باز کردن بحث توسطمهندس سحابی ایراد داری. به نظر من مهندس خالصانه دیدگاه خود را گفته. او همیشه همین طور بوده. قالب های فکری سحابی، همان قالب های نسل قبل از ما و عصر گذشته است. نسل بعد از ما این قالب ها را شکسته. این که او دیدگاهش را در باره "دخالت خارجی" بیان کرده ایراد ندارد. ایراد من به حجم "خارجی هراسی" اوست. فایده باز کردن این بحث توسط او بسیار بیشتر از بستن و کنار
گذاشتن آنست.
فرخ نگهدار
*
میتوان بطور جداگانه به بحث دخالت خارجی و يا حمايت خارجی پرداخت و اين موضوع را مورد بحث قرار داد. جدا از اينکه موضوع به اين و يا آن فرد برگردد. بهتر نيست روی موضوع بحث شود تا اينکه افراد همديگر را خطاب قرار دهند. من فکر میکنم خطاب آقای سحابی که باز کننده اين بحث بوده به آقای گنجی مشکلی را حل نکرده که هيچ، به مشکلات ما هم افزوده .
مريم سطوت
*
در مورد مواضع گنجی در مورد دخالت کشورهای خارجی، درک مهندس سحابی از نظرات گنجی و بالاخره درک علی کشتگر از درک صحبتهای مهندس نسبت به مواضع گنجی، من این موضوع را از زاویه دیگری به آن برخورد میکنم. و آن اینست که چه اتفاقی رخ داده است که مهندس سحابی این چنین در باره گنجی (ولو با هر برداشتی) اظهار نظر میکند. زمانیکه حکومت جهوری اسلامی هر کس را بجرم همکاری با بیگانگان و کوشش در جهت براندازی حکومت از طریق انقلاب مخملی روانه زندان میکند، مهندس سحابی چه هدفی را دنبال میکند؟ بجز اینکه بدست دولت ایران دستاویزی برای دستگیری اکبر گنجی بدهد و یا مهندس ترجیح میدهد گنجی در خارج از کشور بماند؟
مهدی امینی
*
آقای نگهدار،
آنچه روشن است این است که بحث شما دامن زدن به یکی از تابوهای سیاسی کشور ماست که آن نیز "کمک گرفتن اپوزیسیون از نیروهای خارجی" میباشد. این تابو نه به جنگ سرد برمیگردد و نه از گذشتهی نزدیک تابو شده. قرن هاست که سیاست خارجی و روابط با دنیای خارج ملک مطلق حکومتهای ایرانی بودهاند. تا کنون دیده نشده که یک هیئت سیاسی رسمی از سوی اپوزیسیون قانونی ایرانی به خارج بیاید و مثلا با مقامات دولتی یک کشور اروپایی دیداری داشته باشد. این امر تنها در ید ارادهی دولت مرکزی ایران است و اگر حکومت به وجود چنین مناسباتی پی ببرد، چیزی در حد خیانت محسوب میشود. کنفرانس برلن چیزی در حد بسیار پائین این مناسبات بود و دیدیم که چه شد.
آقای فانی یزدی گویا مطلب را متوجه نشدند. مشکل تنها در جنبهی نظامی قضییه نیست، بسیار فراتر از آن است. من نیز با شما موافقم و آقای کشتگر میبایست که از این زاویه این نوع مناسبات را حق قانونی هر اپوزیسیون قانونی بدانند. البته ناگفته نماند که در این میان مهندس سحابی که خود و خانوادهشان از خوش نامهای صحنهی سیاسی کشور هستند، نعل وارونه میزند. هم ایشان آن زمان که در زندان بودند، یکی از اتهاماتشان زمان سفر به دوبی ارتباط با رابطین سیاسی آمریکایی بود که هیچگاه از سوی وی تکذیب نگردید. اگر ایشان این حق قانونی را به سان همهی کشورهای مترقی میداشتند، دیگر این موش و گربه بازیها مفهومی پیدا نمیکرد.
رشت/ مظاهری
*
راستش من نيز به عنوان يك خواننده اين سطور برداشتم از دخالت خارجى، يك دخالت نظامى است. همانطور كه يكى از دوستان گفته است، هيچكس دفاع سازمان هاى جهانى وحتى دولتهاى خارجى از مبارزات دمكراتيك در ايران را دخالت قلمداد نمى كند. اما چيزى كه مايع تعجب من است اين است كه چرا آقاى سحابى مهر سكوت بر لب زده و در باره سخنانش كه اينقدر شبه برانگيز بوده است، توضيحات لازم را از خوانندگانش دريغ مى دارد. آيا وقت آن نرسيده است كه ادعاهاى دمكرات بودن و اعتقاد به احترام به منزلت ديگران داشتن را در عمل نشان دهيم و توضيحات لازم را براى روشن كردن ذهن خوانندگان ارائه دهيم؟ به باور من اذغان به اشتباه و ابراز تأسف از اشتباهات نه تنها از احترام انسان ها نمىكاهد بلكه باعث تقويت جايگاه اجتماعى و سياسى افراد خواهد شد.
*
آقای نگهدار، شما خودتان بسیار خوب میدانید که تفاوت بسیاری است میان دخالت خارجی و حمایت محافل بینالمللی، نهادهای مدنی و شخصیتها. آنچه آقای گنجی در تمام نوشته ها و مقالات و سخنرانی های خود به صراحت از آن دفاع کرده اند، دخالت خارجی نبوده است. ایشان همیشه حمایت معنوی- اخلاقی نهادها و محافل بینالمللی و روشنفکران مترقی جهانی را از مبارازت دمکراسی خواهانه و حقوق بشری ایرانیان در داخل و خارج کشور طلب کرده اند.
مهندس سحابی خود نیز بر این نکته آگاهی دارند، زمانی که ایشان در زندان بودند خانواده ایشان به محافل بینالمللی از جمله نمایندگی سازمان ملل در تهران و عفو بینالملل برای رهایی ایشان از زندان متوسل شدند، خانم شیرین عبادی دو ماه پیش از خانم آربور مسئول شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد دعوت کردند که برای رسیدگی به وضعیت دانشجویان در بند خود شخصا یا هیاتی را به ایران به نمایندگی برای رسیدگی و نهایتا رهایی آنها گسیل کنند. آقای مهندس سحابی و دیگر یاران ایشان در اعلامیههایی نیز از این حرکت حمایت کردند که همین الان هم هنوز در سایت ملی-مذهبی ها وجود دارد، پس ایشان بدقت تفاوت دخالت خارجی و چشم داشتن به دخالت خارجی را از حمایت و نظارت محافل حقوق بشری و سازمانهای عفو بین الملل و شخصیت های روشنفکری و آکادمیک میدانند و همانطور که خود و خانواده و دوستانشان در گذشته و هم اکنون عمل کرده و خواهند کرد. همیشه از حمایت محافل حقوقی بین المللی و سازمانهای مدنی و شخصیتها از جنبش دمکراسی خواهی و حقوق بشری ایرانیان استقبال کرده و حتما از چنین حمایتی در آینده نیزهم دفاع خواهند کرد.
ایشان دخالت خارجی و چشم داشتن به دخالت خارجی را راه علاج نمی دانند و وقتی که آقای علی افشاری را در کنار گنجی می گذارند و هر دو را به یک چوب می زنند. در حقیقت دقت لازم را انجام نداده اند. اکبر گنجی همان را کرده و می کند که ایشان و دوستانشان در تمام این سالها بدنبالش بوده اند. پس به حق نیست که ایشان را متهم نموده و چنین وانمود کنند که ایشان از دور مبارزه ملی بیرون رفته و چشم به دخالت خارجی دارد.
اما شما نمی دانم چرا این دو بحث را یعنی حمایت بین الملل و دخالت خارجی را در کنار هم و هم وزن قلمداد میکنید؟
دخالت خارجی همانطور که می دانید در فرهنگ سیاسی به معنای زیر بوده است و به اشکال مختلف اتفاق افتاده است.
• حمله و تهاجم نظامی به یک کشور مثلا حمله ارتش سرخ به مجارستان در سال ۱۹۵۶ و سرنگون کردن حکومت ایمره ناگی، تهاجم ارتش سرخ به پراگ در۱۹۶۸ و برکناری آلکساندر دوبچک، حمله نظامی و اشغال افغانستان در سال ۱۳۵۷ و جابجایی قدرت در افغانستان یا مثلا دخالت امریکا و در ادامه آن حمله تمام عیار به ویتنام، کامبوج، لائوس و یا بدترین شکل آن دخالت غیرقانونی امریکا در عراق یا اجرای کودتای نظامی در بسیاری از کشورهای امریکای جنوبی و یا کمک به انجام و یا تشویق و تجهیز به سرانجام رساندن چنین کودتاهایی در سرنگون کردن حکومت ها مثلا در شیلی، گواتمالا، نیکاراگوئه و دهها کودتای دیگر و یا کودتای ضدملی علیه دکتر مصدق در کشورما، با دخالت مستقیم سازمان سیا و البته گروهی ایرانی در داخل کشور.
• ایجاد گروههای تروریستی و ایجاد ناامنی و بی ثباتی در یک کشور دیگر ،مثل دخالت پاکستان در افغانستان،مثل دخالت ایران در لبنان و عراق.
• سازماندهی گروههای مزدور برای پیشبرد سیاست های معین یا تقویت گرایشات سیاسی معین در یک کشور
• اجیرکردن برخی برای فعالیت های جاسوسی و اطالاعاتی (عراق در رابطه با سازمان مجاهدین خلق و ایران در رابطه با گروههای عراقی)
• بلوکه کردن یک کشور به لحاظ نظامی- اقتصادی، لجستیکی
• کارشکنی اقتصادی از طریق بانکها و شرکتهای بزرگ و ایجاد مشکلات در بنادر و راههای ارسال کالا بدون توافق سازمان ملل
همه اشکال فوق در فرهنگ سیاسی و در پروتکل های بین المللی دخالت در امور دیگر کشورهاست و کشورها حق دارند به سازمان ملل شکایت کنند و شورای امنیت موظف است به چنین شکایت هایی رسیدگی نماید.
اما شما خوب میدانید که حمایت از گروههای حقوق بشری و یا حمایت از مبارزات مردمی برای بهبود زندگی سیاسی- اجتماعی و یا کمک به مردمی یا کشوری در رابطه با بلایای طبیعی مثل زلزله، سیل و سونامی و یا نظارت محافل بین المللی بر اجرای چگونگی انتخابات در یک کشور و یا دیدار از زندانها و یا تاکید بر تعهدات پذیرفته شده بین المللی و یا مقاوله نامه های بین المللی که کشورها با امضای خود متعهد به اجرای آن هستند؟ در حوزه دخالت خارجی قرار نمی گیرد.
امیدوارم شما در مطلبی جداگانه با توجه به تاریخ ایران و دخالت های خارجی در زندگی داخلی ما نشان دهید که تمایز بین دخالت خارجی و حمایت بین المللی را چگونه می بینید.
با احترام،
رضا فانی یزدی
*
آقای نگهدار عزیز
این نرمخویی و خوشبینی ، مروت شما با دوستان البته درخور تایید است ولی جان من این جمله آفای سحابی که می گوید "اکبر گنجی و افشاری از صحنه مبارزه ملی کنار رفتند" چیست؟ یعنی فهم این جمله برای شما این قدر مشکل است؟
اجازه بدهید اگر این جمله احتیاج به تصحیح یا تفسیری دارد که یک خواننده فارسی زبان آن را درک نمی کند خود آقای سحابی زحمت آن را بکشد ، این میانه بازی اصلا برای روشنگری و صراحت گویی میان روشنفکران ما خوب نیست.
*
آقای نگهدار عزیز:
- با تشکر از مکث شما در مورد مفهوم دخالت خارجی در مختصات جهان امروز. که امید است به بحث نظرات متفاوت موجود در این زمینه دامن زده و در نهایت مورد توافق و قبول کوشندگان راه آزادی مردم ایران قرار گیرد و اما چند نکته را هم خدمتتان عرض میکنم.
- شما میپرسید: «چه کسی گفته است ما نباید از دولتهای خارجی بخواهیم حکومت ایران را برای رها کردن سرکوبها و توقف بگیر و ببندها تحت فشار بگذارند؟ اگر این کارها – یعنی تحت فشار قرار دادن حکومت برای تغییر سیاست سرکوبگرانه - دخالت در امور کشور ما نیست پس چیست؟ آزادیخواهان باید رها کنند آن طرز فکر کهنهی بجا مانده از دوران جنگ سرد را که "هرنوع مداخله خارجی در امور داخلی کشورهای دیگر" را ناحق و شنیع میدانست.»
در پاسخ باید گفت لازم نیست شما راه دوری بروید. همین آقای فانی که فوقا در انتقاد از مهندس و دفاع از اکبر شما سخن گفته با اطمینان نوشته است که آقای گنجی مخالف دخالت خارجیان در ایران است و فعالیتهای صلح طلبانه آقای گنجی که در عین حال خواهان متوفف کردن نقض حقوق بشر در ایران از طریق جامعه بین الملل است معنایش دعوت از خارجیان برای دخالت در امور ایران نیست.
نمونه برجستهتر این فکر آقای داریوش سجادی است که براین باور است حتی اگر حاکمان اسلامی امت خود را تکه تکه کنند باید دم فروبسته واز هر نوع دادخواهی به واستمدادجویی از محافل حقوق بشری بینالمللی پرهیز کنند چرا که عاقبت این دادخواهی باز کردن راه به وابستگی به بیگانگان وتبدیل شدن به آلت دست آنان است.
میتوان این رشته را ادامه داد واسامی چهره های ریز ودرشت اصلاح طلبان حکومتی از خاتمی گرفته تا آرمین را در تقبیح رئیس دانشگاه کلمبیا که در دفاع از دانشجویان وزنان وکارگران و... به احمدی نژاد تاخت ودر امور داخلی کشور ما دخالت کرد به این لیست افزود.
اما این لیست بدون اشاره به آقای سحرخیز که طرح مسایل مربوط به سکوت اصلاحطلبان حکومتی در مورد نقض حقوق بشر را تفرقهافکنی معرفی و تاکید براین حقوق را جزو امور فرعی محسوب و کسی هم در همین سایت نقش کاسه داغتر از آش را در دفاع از ایشان بازی کرد، تکمیل نخواهد بود.
- حقیر تا کنون از معجزات و کرامات شیخ محترم شما آقای مهندس عزت الله سحابی در میدان نبرد حق وباطل در درون کشور بی خبر بودهام. خوب ایشان اگر دیگران را به کنار رفتن از عرصه مبارزه ملی متهم میکنند لطفا شما از ایشان خواهش کنید بفرمایند و شما فرموده ایشان را بما منتقل کنید که خود ایشان در این سالیان طولانی مبارزه ملی چه مرواریدی بر تاج سر مردم افزودهاند که این همه از آقای گنجی که بر عکس ایشان تا پای جان بر عقاید خود در زندان پای فشردند طلبکار شدهاند.
-این حقیر وقتی نوشته شما را خواندم مدتی طول کشید تا شیر فهم شدم که منظور شما از اکبر همان آقای گنجی ، و از مهندس همان آقای سحابی است.
برای من مایه تعجب شد وقتی دیدم شما از یکسو مینویسید علی کشتگر واز سوی دیگر صحبت از اکبر ومهندس میکنید. شما مدتی نه چندان کم با علی کشتگر در گذشته در یک سازمان سیاسی رفاقت کردهاید اما با اکبر گنجی و مهندس سحابی مناسباتی از این دست نداشتهاید. بهتر نبود لطف خودتان را شامل حال این کشتگر بیچاره هم میکردید واورا هم علی خطاب میکردید تا افرادی مثل این حقیر وقت شما را با این سوالات نگیرند ...
*
سئوالی که من از آقایان کشتگر، نگهدار و سایر جمهوریخواهان ایرانی آن است که اگر کارهای شایسته اکبر گنجی را ارزشمند میدانید، چرا حرکت او در جمعآوری آن نامه ۳۰۰ روشنفکر جهان که همزمان با سخنرانی های سران کشورها در سازمان ملل متن آن گشوده شد، حمایت کتبی و نام و نشاندار نکردند؟ چنانچه روشنفکران ایرانی چنین برخورد ساکن و صامتی با آن نامه نمیکردند، ابعاد و تاثیر شگرفی بر جای میگذاشت و بیتردید موج موثری در دنیا در نفی جنگ و نفی استبداد که از جامعه مدنی جهانی نشات گرفته، میساخت.