iran-emrooz.net | Tue, 17.05.2005, 21:31
تجربه تاریخی:
مخالفین و موافقین تحریم انتخابات در فرانسه
دكتر سید كمالالدین نبوی
سهشنبه ٢٧ ارديبهشت ١٣٨٤
مقدمه
در رژیمهای دموكراتیك، رژیمهائی كه مبتنی بر آرای ملت میباشند، امور كشور و سیاستهائی كه اعمال میشوند از نمایندگان ملت ناشی میگردند. نمایندگانی كه از احزابی آزاد، در انتخاباتی آزاد و سرتاسری و مستقیم از طرف اكثریت شهروندان ماموریت مییابند برنامه و پلاتفرم پیشنهادی شان را عملی بنمایند.
در این رژیمها دارندگان حق رای « وظیفه» یا «حق» دارند كه در انتخابات شركت نمایند. این شركت دارای دو
وجه است: هم میتوانند خود را نامزد انتخابات كنند و هم میتوانند در انتخابات به نماینده مورد نظر خود رای بدهند. با این حال تعداد آرای ماخوذه همیشه كمتر از تعداد واجدین حق رای میباشند زیرا كه همواره تعدادی از رای دهندگان، به دلایل متفاوتی، در انتخابات شركت نمیكنند. هر اندازه كه در صد شركت كنندگان بالاتر باشد، و هر اندازه كه منتخب مردم بدون واسطه برگزیده شده باشد، هم اختیارات او بیشتر است و هم مشروعیت اش.
آنهائی كه در انتخابات شركت نمیكنند دلایل خاص خود را دارند. بعضی به دلایل شخصی و بسیاری نیز به دلایل سیاسی و آگاهانه از شركت در انتخابات خودداری میكنند. در همین حال همواره بسیاری از مردم به تبعیت از احزاب و گروههای سیاسی مورد علاقه خویش در انتخابات شركت كرده و به نامزد مورد علاقه خویش رای میدهند تا آن نماینده یا وكیل بتواند، در محدوده اختیارات و صلاحیتهای خویش با اجرای برنامههای پیشنهادی اش كشور را در جهت اهدافی كه مورد تائید رای دهندگان قرار گرفته است به پیش ببرد.
قبل از پرداختن به این سوال كه در برخی از انتخابات درفرانسه چه كسانی با تحریم مخالف و چه كسانی موافق بوده اند، لازم است تاكید شود كه شرائط انتخابات در كشورهای اروپائی با شرایط انتخابات در رژیمهای خودكامه و مستبد تفاوت ماهوی دارند و غیر قابل مقایسهاند. در واقع مطالعه بسیار محدود ما صرفا شامل برخی از انتخابات فرانسه است كه در مقایسه با شرایط انتخابات در جمهوری اسلامی، در وضعیت بسیار مطلوب تری بودهاند و در شرایطی به مراتب آزاد تر و دموكراتیك تر برگزار شدهاند.
«تحریم انتخابات جنایت است»
افراطیون دست راستی فرانسه كه در گروه «آكسیون فرانسوی» جمع شدهاند افراطی ترین گرایش راست این كشور بشمار میروند. آنها خواهان بازگشت به دوران قبل از انقلاب كبیر فرانسه میباشند. علیرغم مخالفت آنها با دموكراسی، در انتخابات مختلف به خصوص در سالهای قبل از جنگ جهانی دوم شركتی فعال داشتهاند و همواره بر شركت در انتخابات تاكید كردهاند.
شارل موراس (١٨٦٨- ١٩٥٢) تئوریسین افراطی این گروه كه از قضا عقایدش به عقاید «فیلسوف» حوزوی خودمان آقای مصباح شباهت عجیبی دارد و مانند شهردار تهران از مخالفین سرسخت دموكراسی بشمار میآید و از مدافعین پر و پا قرص رژیم ویشی، رژیم دست نشانده نازیها در فرانسه، نیز بود همواره هواداران خویش را به شركت در انتخابات تشویق مینمود.
تئوری موراس بر مخالفت با دموكراسی و موافقت با رای محدود استوار است. مخالفت او با دموكراسی به این دلیل است كه وی به حكومت اكثریت یا حكومت «كمٌی» كه بر رای همگانی در همه زمینهها استوار باشد اعتقادی نداشت. او مسائل را به دو گروه تقسیم میكرد. گروه اول مسائلی كه رای همگانی نباید بر آن جاری بشود و گروه دوم مسائلی كه رای همگانی میتواند بر آن جاری شود.
او پس از آنكه مواردی كه رای همگانی بر آنها نباید جاری شود را بكناری میگذارد، به مواردی میرسد كه رای همگانی قابل اعمال است و البته در آنجا موافق رای گیری عمومی است و میگوید كه در آن حالات نمیتوان از انتخابات اجتناب ورزید.
موراس معتقد است كه نظر اكثریت (نظر كمیتی) برای تعیین رهبر حكومت (شاه، رهبر، پیشوا یا هر مقام دیگری) نباید از رای كمیتی تمامی رای دهندگان پیروی نماید، زیراكه در این مورد رای اكثریت فاقد اعتبار است. او مخالف سر سخت تعیین شاه، حاكم، پیشوا و رهبر به روالی عادی و ادواری است. بنظر وی یكی از مواردی كه میتوان از رای همگانی استفاده نمود، همانا انتخاب نمایندگان مردم برای «یاری رساندن» ( و نه اعمال قدرت سیاسی) به حكومت است، حكومتی كه سیاستهای كلانش را شاه یا حاكم یا رهبر معین میكند.
او از مخالفین سر سخت تحریم انتخابات است. مثلا درجریان تبلیغات انتخابات ١٩١٩ مینویسد: «دارندگان حق رای موظفند كه رای بدهند و خوب هم رای بدهند». او هواداراران خویش را به شركت در انتخابات دعوت مینمود.
در دوره بعدی انتخابات مجلس فرانسه كه در سال ١٩٢٤ برگزار شد موراس میگوید كه علیرغم نارضایتی اش از اوضاع بر این نظر است كه « میبایستی در انتخابات شركت كرد و به نامزدهائی كه بدی كمتری دارند رای داد. باید رای داد، رای داد، رای داد، تحریم انتخابات یك اشتباه بزرگ و بلكه یك جنایت است». او اضافه میكند: «همه مان رای بدهیم، رای خود را از دست ندهیم ولو آنكه به دلیل عدم حضور لیست خوب و مورد نظرمان مجبور باشیم به لیستی ضعیف رای بدهیم. قاعده را این بگذاریم كه هیچكس انتخابات را تحریم نكند، هیچیك از ما از یاری رساندن به لیست بد كوتاهی نكند تا مبادا گرفتار لیست بدتر شویم». در انتخابات سال ١٩٢٨ نیز، شارل موراس افراطیون راست را به شركت در انتخابات ترغیب نمود. ما از طرفداران شركت در انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم، آن عده كه هم حق حضور ندارند و هم میخواهند در انتخابات شركت كنند، تقاضا داریم كه چنانچه سابقهای تاریخی مشابه رفتار خویش ( به استثنا سابقهای كه مربوط به مرتجعین راست فاشیتی مانند شارل موراس كه خود ما فوقا به آن اشاره كردیم) در هر نقطهای از جهان سراغ دارند ما را مطلع فرمایند.
تحریم رفراندوم استقلال بوسیله استقلال طلبان
تحریم انتخابات به دو صورت قابل اعمال است. اول : تحریم به عنوان یك استراتژی و دوم: تحریم به عنوان یك تاكتیك. اگر تحریم استراتژیك باشد، شامل همه انتخابات میشود، در حالی كه تحریم تاكتیكی به یك انتخابات معین محد ود میگردد. مثلا اگر تمامی انتخابات در جمهوری اسلامی را تحریم كنیم، این تحریم یك تحریم استراتژیك است. اما اگر تحریم تنها به انتخابات معینی كه در آن برای مثال نامزد انتخاباتی نهضت آزادی به وسیله شورای نگهبان رد شده است، محدود بگردد، ما با یك تحریم تاكتیكی روبرو هستیم. در رژیمهای دموكراتیك، تحریم استراتژیك نمونههای زیادی ندارد، زیراكه اعمال مفید آن تنها از عهده نیروی مهم سیاسی-اجتماعی و منسجم بر میآید. نیروئی كه با قدرت سیاسی حاكم پیوندی ندارد. برای نمونه در جریان جنبش ضد استعماری در الجزایر، «جبهه آزادی بخش ملی» همواره تحریم انتخابات را تبلیغ مینمود. جبهه آزادی بخش ملی الجزایر حتی همه پرسی سال ١٩٦١ را كه مقدمات استقلال الجزایر را فراهم میآورد، تحریم كرد بطوریكه ٤١ درصد دارندگان حق رای كه غالبا نیز ساكنین مراكز مهم شهری در الجزایر بودند این همه پرسی را تحریم كردند.
از نمونههای تحریم تاكتیكی انتخابات میتوان به همه پرسی سال ١٩٧٢ در فرانسه كه به منظور تائید عضویت سه كشور جدید (انگلستان، ایرلند و دانمارك) به بازار مشترك اروپا برگزار شد اشاره نمود. آین همه پرسی از طرف سوسیالیستهای فرانسه تحریم شد زیراكه در مورد ورود این كشورها نظر قاطعی نداشتند. یكی دیگر از نمونههای تحریم تاكتیكی انتخابات به انتخابات ریاست جمهوری سال ١٩٦٩ مربوط است.
پس از استعفای ژنرال دوگل در سال ١٩٦٩، در دور دوم انتخابات ریاست جمهوری، ژرژ پمپیدو از طرف احزاب راست و آلن پوهر از طرف احزاب میانه به رقابت پرداختند. حزب كمونیست فرانسه این انتخابات را تحریم كرد. تحریم كنندگان اهداف سه گانهای داشتند: اول آنكه هیچیك از كاندیداها مورد تائید حزب كمونیست نبودند. دوم آنكه تحریم كنندگان میخواستند نماینده مركز را «تنبیه» نمایند، زیراكه از او تقاضا كرده بودند كه انصراف بدهد تا شرایط برای تحقق یك رقابت جدی میان نماینده راست و نماینده چپ كه به مقام سوم رسیده بود فراهم گردد. سوم آنكه، حزب كمونیست با تحریم انتخابات میخواست نهاد ریاست جمهوری را تضعیف نماید.
در این انتخابات بیش از ٤٠ درصد دارندگان حق رای در انتخابات شركت نكردند و ژرژ پمپیدو با رای كمی بیش از یك سوم آرا دارندگان حق رای به ریاست جمهوری رسید و چون مشروعیت خویش را آسیب دیده ارزیابی كرد، لایحه كوتاه كردن دوره ریاست جمهوری از ٧ سال به ٥ سال را به مجلس ملی فرانسه ارائه داد كه بنا به دلایلی كه از حوصله مطلب ما خارج است مسكوت ماند.
نتیجهگیری
در رژیمهای دموكراتیك، هم «شركت به هر قیمتی» وجود دارد و هم «تحریم انتخابات». شركت در انتخابات یا تحریم انتخابات اهداف سیاسی خاصی را دنبال میكنند. انتخابات برای گرفتن تائید از صاحبان اصلی كشور است تا بتوان با آن تائید، برنامه و پلاتفرم پیشنهادی كه مردم بر آن صحه گذاشتهاند اعمال و اجرا گردد. نهاد منتخب مردم باید بتواند برنامهاش را اجرا كند. احزاب آزادانه به معرفی خود و برنامهها و نامزدهایشان میپردازند. رسانههای عمومی و مطبوعات در ارائه نظرات و عقاید مردم و احزاب و نمایندگان آزاد میباشند. هیچكس از مردم چك سفید امضا شده طلب نمیكند و اگر هم بكند مردم نمیدهند.
پس دو پیش شرط هر انتخاب موجهی عبارت از اینست كه اولا قدرت در اختیار نهاد منتخب ملت باشد و ثانیا در پی انتخابات قابل تحویل باشد.
حال در چنین شرایطی به ما میگویند كه انتخابات ریاست جمهوری اسلامی فرصت مغتنمی است كه نباید به آسانی از دست داد. دكتر محمد مصدق به شاه گفت آقا شما سلطنت بكنید تا كسی نتواند از شما ایراد بگیرد، حكومت را در اختیار نمایندگان و وكلای ملت بگذارید تا همانها هم پاسخگوی ملت باشند و چوب سیاستهای بدشان را خودشان بخورند. شاه نپذیرفت و ملت و كشور ما پس از پنجاه سال هنوز چوب حكومت شاه را میخورند.
حالا عدهای میخواهند مردم را به پای صندوقهای رای بكشانند تا رئیس جمهوری اسلامی را برگزینند كه چه كند؟ كه سلطنت كند؟ هلهله و شادی و دست افشانی كنیم كه به همت نظام مقدس جمهوری اسلامی، بالاخره سلطان و شاهمان كه تا بحال وراثتی بوده، انتخابی شده است! اما «افسار» همچنان در دست غیر منتخبین است. هر كسی كه قانون اساسی را بشناسد ونسبت به عملكرد «نظام جمهوری اسلامی» نیز آشنا باشد میداند كه در چنین رژیمی رئیس جمهوراسلامی منتخب ملت سلطنت میكند و رهبرغیر منتخب و دستگاههای تحت نظرشان كه فاقد مشروعیت دموكراتیك میباشند حكومت! به احدی نیز پاسخ نمیدهند و از همه نیز پاسخ میطلبند! سلاطین و شاهان كه سهل است، معلوم نیست فرعون هم چنین داعیهای میداشته است.
دكتر سید كمال الدین نبوی
بیست و دوم اردیبهشت هشتاد و چهار.