iran-emrooz.net | Sun, 15.05.2005, 9:35
خزر؛ دريای منافع متضاد
جواد طالعی (دفتر اروپائی شهروند)
يكشنيه ٢٥ ارديبهشت ١٣٨٤
در شرایطی که اختلاف بر سر برنامههای اتمی مناسبات ایران را با آمریکا و متحدان اروپائی اش دستخوش بحران ساخته است، جمهوری اسلامی هر روز به روسیه نزدیک تر میشود. پس از توافق بر سرراه اندازی نیروگاه اتمی بوشهر، اکنون، از یک سو میان مسکو، باکو و تهران قراردادی برای ایجاد خط آهن شمال بسته میشود و از سوی دیگر وزارت خارجه جمهوری اسلامی از پیشنهاد روسیه برای ایجاد نیروی واکنش سریع مشترک حوزه خزر استقبال میکند.
در زمینه نیروی واکنش سریع حوزه خزر، نشریه الکترونیکی "روسلند رو" که از روسیه به زبان آلمانی وارد شبکه جهانی اینترنت میشود، اخیرا نوشته است: "این روزها، ایران عملا از ابتکار روسیه برای ایجاد نیروی واکنش سریع خزر استقبال کرده است. روسیه پیشنهاد کرده است که برای مقابله با حضور نیروهای غیرمحلی در دریای خزر، نیروی واکنش سریع مشترک با مشارکت همه کشورهای ساحلی این دریاچه تشکیل شود. محمدرضا آصفی سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی در این مورد گفته است: " کشورهای ساحلی خزر باید در این زمینه به تفاهم برسند".
پیشنهاد روسیه برای تشکیل نیروی واکنش سریع، تنها با هدف مبارزه با تروریسم بین المللی مطرح نشده است، بلکه مقابله با حضور نیروهای بیگانه و غیرمحلی در آبها و سواحل دریای خزر را نیز هدف قرار میدهد که نیروهای آمریکائی در صدر آن قرار دارند. هدف نهائی آن است که کشورهای ساحلی خرز برای برخورد با نیروهای بیگانهای که بخواهند حوزه خزر را در جهت منافع خود مورد استفاده قرار دهند، تجهیز شوند. این پیشنهاد، با منافع جمهوری اسلامی نیز همخوانی دارد. اما در شرایطی که برخی از کشورهای حوزه خزر در سالهای اخیر مناسبات خود را با آمریکا گسترش داده اند، آیا روسیه و ایران خواهند توانست مانع حضور موثر آمریکا شوند؟
اندیشه ایجاد نیروهای واکنش سریع خزر تازگی ندارد. در سال ٢٠٠٢ ناوگان دریائی روسیه دست به مانور عظیمی در دریای خزر زد که هدف آن از یک سو آمادگی برای مقابله با تهدیدات تروریستی علیه خطوط لوله نفت و از سوی دیگر واکنش در برابر موقعیت اضطراری کشورهای حوزه خزر اعلام شد. به گزارش نشریه روسی، در همان زمان یک مقام بلندپایه نیروی دریائی ایران قدرت و امکانات به نمایش درآمده از سوی روسیه را مورد تقدیر قرار داد و به شوخی از توافقنامهای یاد کرد که میان روسیه و ایران بر سر جلوگیری از میلیتاریزه شدن دریای خزر امضاء خواهد شد. اما دعوت امروز تهران از سایر کشورهای ساحلی خزر، برای پیوستن به نیروهای واکنش سریع پیشنهادی مسکو، میتواند ناشی از نگرانیهائی باشد که دیدار ناگهانی دونالد رامسفلد وزیر دفاع آمریکا از باکو در رهبران جمهوری اسلامی ایجاد کرده است.
سفر دونالد رامسفلد در فضائی کاملا محرمانه صورت گرفت. مدتی پیش از این سفر، فرمانده نیروهای ناتو در اروپا اعلام کرده بود که آمریکائیها قصد دارند چند پایگاه نظامی در دریای خزر ایجاد کنند. وی گفته بود: ایالات متحده با همین هدف در ده سال آینده برنامه ویژهای را به مرحله اجرا خواهد گذاشت.* دراین برنامه، آمریکائیها نقش تعیین کنندهای برای آذربایجان در نظر گرفته اند. ژنرال جان فرمانده ناتو در اروپا، توضیحات دیگری هم داده بود که به ویژه برای رهبران جمهوری اسلامی اهمیت زیادی داشت. وی گفته بود: "آمریکا، تقویت نقش آذربایجان را بسیار مفید میداند و معتقد است که با این کار هم فضائی برای استقرار نیروهای واکنش سریع خود فراهم میسازد و هم شرایط انجام وظایف سیاست خارجی خود در منطقه را تسهیل میکند. به ویژه در آنجا که به مناسباتش با ایران مربوط میشود".
در برنامه ویژه ایالات متحده آمریکا، ایجاد یک مرکز فرماندهی مجهز به سیستمهای مدرن مخابراتی و جاسوسی در باکو پیش بینی شده است که میتواند تمام منطقه دریای خزر را زیر پوشش قرار دهد. بسیاری از ناطران معتقدند که اجازه باکو برای ایجاد این مرکز فرماندهی صادر شده است و سفر گذشته رامسفلد با آذربایجان نیز بی ارتباط با این امر نبود. اجرای برنامه آمریکا، در درجه اول، منافع دفاعی روسیه و ایران را به خطر خواهد انداخت و همین امر است که زمینه نزدیکی نظامی میان تهران و مسکو را فراهم میسازد. این برنامه، سیستمهائی را برای کنترل آسمان، زمین و دریا در اختیار آمریکا میگذارد که قادر است هر جنبشی را در منطقه بلافاصله به مرکز گزارش دهد. مرکزی که در باکو تحت کنترل خود آمریکائیها کار خواهد کرد.
جالب اینجا است که هم روسیه و هم آمریکا در توجیه برنامههای نظامی خود برای دریای خزر به خطر تروریسم اشاره میکنند. اما همه ظواهر نشان میدهد که آمریکائیها، نگران نزدیکی روسیه و چین و دست اندازی چین بر منابع نفت منطقه هستند و خود را برای جنگهائی که ممکن است در یکی دو دهه آینده اجتناب ناپذیر شوند آماده میکنند. روسیه نیز، نسبت به این خطر آگاه است و میکوشد راه را بر آمریکا ببندد. به نوشته نشریه الکترونیکی "روسلند رو" تهران و مسکو در عین حال که برای ایجاد نیروی مشترک واکنش سریع میکوشند، اعلام میکنند که با میلیتاریزه شدن دریای خزر مخالف اند. اما سایر کشورهای حوزه خزر، مثل قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان پنهان نمیکنند که در پی مدرنیزه کردن نیروی دریائی خود هستند و آمریکا آشکارا از آنها پشتیبانی میکند.
در حال حاضر، آمریکا، با پشتکار زیاد سرگرم تجهیز نیروی دریائی قزاقستان است. اخیرا صدور یک کشتی عظیم جنگی برای قزاقستان به تصویب رسیده که خود بر نگرانی تهران و مسکو دامن میزند. زیرساختهای نیروهای دریائی قزاقستان با سرمایه آمریکا در حال پی ریزی است. امکانات مشابه، از سوی واشنگتن در اختیار آذربایجان و ترکمنستان نیز قرار میگیرد. علاوه بر این، از یک اتحاد نظامی سه جانبه میان آذربایجان، قزاقستان و آذربایجان سخن در میان است که قرار است در مراحل بعدی ترکمنستان، ازبکستان و حتی ترکیه را در برگیرد. این تحولات، در شرایطی صورت میگیرد که پیشنهاد روسیه برای ایجاد نیروی واکنش سریع فعلا در سطح بحثهای مطبوعاتی در جا میزند و تنها با استقبال تهران روبرو شده است. از دید کارشناسان روسی، بعید به نظر میرسد که پنج کشور ساحلی دریای خزر، بتوانند تا پیش از استقرار کامل نفوذ آمریکا به توافقی بر سر پیشگیری از میلیتازیزه شدن دریای خزر برسند. شاهد این امر، دست کم عدم موفقیت این پنج کشور در یافتن یک مبنای حقوقی برای آبهای خزر است. روسیه، آذربایجان و قزاقستان مدتی پیش بر سر تقسیم سواحل خزر به توافق رسیدند. اما ایران و ترکمنستان این توافق را تحریم کردند.
ترس آمریکا از چین
هدف آمریکا از استقرار در حوزه خزر، تنها تحکیم نفوذ در منطقه نیست. با توجه به این که چین تا ده سال دیگر به بزرگترین قدرت اقتصادی جهان تبدیل خواهد شد، آمریکا نگران آن است که بار دیگر روسیه و چین به وحدت برسند و به رقیبی قدرتمند برای سرمایه داری غرب تبدیل شوند. به این ترتیب، وزارت دفاع آمریکا میکوشد با ایجاد پایگاههای نظامی متعدد در حوزه خزر، به موقعیتی دست یابد که به موقع بتواند خط ارتباطی میان این دو قدرت را در کنترل بگیرد.
تلاشهای مسکو و تهران، برای مقابله با استحکام قدرت نظامی آمریکا در خزر، فعلا در حد تلاشی نومیدانه جلوه میکند. استقبال وزارت خارجه جمهوری اسلامی از پیشنهاد مسکو برای ایجاد نیروی واکنش سریع مشترک نیز، جزئی از این تلاشهای نومیدانه است. در شرایطی که سه کشور حوزه خزر روز به روز بیشتر به برنامههای میلیتاریستی آمریکا میپیوندند، بعید به نظر میرسد که آنها روزی دست تهران و مسکو را بفشارند و به سازنده اصلی زیرساختهای نظامی مدرن خود پشت کنند. به این ترتیب، تنها میتوان تصور کرد که حوزه خزر در آینده دارای دو نیروی واکنش سریع شود: یکی نیروی مرکب از آذربایجان، ترکمنستان، قزاقستان و احتمالا ازبکستان و ترکیه و دیگری نیروی متشکل از ایران و روسیه. این دو نیرو، چه بسا که هنگام تضاد منافع ایالات متحده آمریکا با روسیه و چین، به عنوان مهرههای شطرنج بزرگ آسیا در برابر یکدیگر قرار گیرند.
خط آهن شمال
در چنین شرایطی، عقد قرارداد ایجاد خط آهن شمال میان ایران، روسیه و آذربایجان نشان میدهد که کشورهای حوزه دریای خزر، نه تنها برای یافتن تعریف حقوقی خزر به یک سیاست روشن نرسیده اند، بلکه در زمینه همکاریهای اقتصادی و استراتژیک دیگر نیز درگیر سیاستی روزمره اند. به موجب قراردادی که اخیرا میان سه کشور به امضاء رسید، قرار است خط آهن شمال از قزوین آغاز شود و پس از پشت سر نهادن رشت و انزلی، در بندر آستارا به جمهوری آذربایجان بپیوندد. به این ترتیب، جمهوری آذربایجان که قرار است به مرکز جاسوسی آمریکائیها در منطقه تبدیل شود، به شبکه سراسری راه آهن ایران وصل میشود!
خبر عقد قرارداد را یک نماینده تجاری مسکو در تهران اوایل ماه مه امسال در اختیار نشریه "ریا نووستی" روسیه قرار داد. وی گفت که کنسرسیومی برای اجرای خط آهن شمال تاسیس شده است. طول خط آهن ٣٧٥ کیلومتر پیش بینی شده و جمهوری آذربایجان، برای وصل به این خط آهن، تنها باید یک خط ١٥ کیلومتری در داخل خاک خود تا بندر آستارا بکشد.
با ایجاد این خط آهن، شبکههای راه آهن روسیه، آذربایجان و ایران به هم وصل میشوند و میتوانند برای انتقال کالا و نیروی انسانی مورد بهره برداری قرار گیرند. با توجه به مفاد قرارداد، این طرح میبایست ظرف هفت تا هشت سال به مرحله اجرا در آید و هزینه آن ٦٠٠ میلیون دلار برآورد شده است. مقدمات عقد این قرارداد، در نشستهای ماه مه سال ٢٠٠٤ و فوریه امسال، که با حضور روسای راه آهن سه کشور در مسکو و باکو تشکیل شد، فراهم گردید. طبعا وصل شبکههای راه آهن میتواند به گسترش مناسبات اقتصادی سه کشور کمک کند. اما پرسش این است که اگر جبهه گیریهای نظامی سبب تنشهای آتی شوند، شبکه راه آهن چگونه مورد بهره برداری قرار خواهد گرفت؟
کشورهای حوزه دریای خزر، باید پیش از گسترش همکاریهای اقتصادی خود، راهی برای حل نهائی اختلافات خود بر سر تقسیم منابع دریای خزر بیابند تا این اختلافات نتواند به عنوان ابزار تشنج آفرینی مورد استفاده سیاستهای بین المللی قرار گیرد. صف آرائی نظامیان روس و آمریکا در منطقه میتواند باعث آن شود که در صورت آرامش یافتن خاورمیانه، کانون بحران به حوزه خزر انتقال یابد. جائی که به خاطر موقعیت استراتژیک مهم و منابع نفت و گاز عظیم خود، در دو دهه اخیر به قبله آمال تازه چندملیتیهای نفتی و تسلیحاتی تبدیل شده است.
.................
* Guardian of Caspian Sea