iran-emrooz.net | Wed, 13.06.2007, 6:30
تجمع پاریس و «همبستگی ایران»
دکتر حسين باقرزاده
|
سه شنبه 22 خرداد 1386 – 12 ژوئن 2007
راه درازی كه از چند سال پیش با گردهمآیی تعداد انگشتشماری برای چارهجویی معضل اصلی امروز جامعه ایران شروع شده بود و در مسیر خود از طرح ملی رفراندوم و سپس نشستهای برلن و لندن گذشت اكنون به پاریس رسیده است. تجمع پاریس كه در روزهای آخر این هفته برگزار میشود بزرگترین گردهمآیی ایرانیانی است كه تا كنون صرف نظر از تعلقات سیاسی و ایدئولوژیك و صرفا بر مبنای اصول جهانشمول حقوق بشر و آرمانهای دموكراتیك دور هم جمع شدهاند. اهمیت این تجمع، اما، نه در كمیت كه در كیفیت آن است. جمعی كه در پاریس جمع خواهند شد بنا به تعریف طیفی گسترده را در بر میگیرد. این طیف بالقوه میتواند وسیعترین گرایشهای سیاسی و نیروهای دموكرات و كوشندگان فرهنگی و صنفی و حقوق بشری جامعه ما و نمایندگان همه كسانی را كه برای ایرانی آزاد و آباد و انسانی تلاش میكنند در برگیرد. تجمع پاریس بالفعل بخش نسبتا قابل ملاحظهای از این نیروها را در بین خود خواهد داشت. چالش بزرگی كه از فردای پاریس فراروی این حركت قرار خواهد گرفت كم كردن فاصله بین فعلیت امروز و توان بالقوه آن است.
تجمع پاریس از دل ضرورتهای موجود امروز جامعه ما بیرون آمده است. ضرورتهایی كه دموكراسی و رفاه و حقوق بشر را به عنوان فوریترین و عامترین خواست مردم ما مطرح كرده و تأمین آن را جز از طریق همیاری و همبستگی وسیعترین قشرهای جامعه ما ناممكن ساخته است. كمتر كسی است كه بتواند مدعی شود كه چیز دیگری بیش از استبداد و خشونت و فشار اقتصادی و تبعیضهای قانونی و فراقانونی، و شبح مخوف جنگ، مشغله ذهنی اكثریت قاطع مردم ما را تشكیل میدهد. و به سختی میتوان تصور كرد كه هیچ یك از نیروهای سیاسی موجود، از حزبی و سازمانی گرفته تا جبههای و ائتلافی، توان آن را داشته باشد كه بتواند مبارزه مردم برای رفع این نابسامانیها و تحقق آرمانهای یادشده را سازمان دهد و رهبری كند. مشكلات مردم ما به بزرگی سرزمین پهناور ایران است، و حل آن نیز در توان مشترك همه ما.
تجمع پاریس «همبستگی ایران» نام گرفته است تا گویای این باشد كه این حركت نه در موازات و در رقابت با سازمانهای موجود و بلكه با هدف ایجاد حلقه مشتركی بین همه نیروهایی شكل گرفته كه برای تحقق آرمانهای فوق مبارزه میكنند . نیروهایی كه در این حركت شركت میكنند ضمن حفظ هویتهای صنفی، سازمانی، گروهی و حزبی خود حضور و موجودیت نیروهای رقیب خود را میپذیرند، با آنان دیالوگ برقرار میكنند، و آمادگی خود را برای همكاری حول یك سلسله اصول مشخص دموكراتیك و حقوق بشری اعلام میدارند - و میپذیرند كه برای كنار زدن سنگ بزرگی كه مانع تحقق آرمانهای مشترك مردم ایران است با یكدیگر تلاش كنند. این همبستگی اگر بین نیروهای ایرانی شكل بگیرد به سادگی میتواند همبستگی جهانی با مبارزات دموكراتیك مردم ایران را نیز به خود جلب كنند.
در «همبستگی ایران» هر ایرانی آزادیخواه و دموكرات بنا به تعریف باید جا داشته باشد. در واقع نیز تقریبا چنین است. این حركت متعلق به هیچ سازمان و دسته یا گرایش سیاسی خاصی نیست. هیچ نیرویی نمیتواند آرمانهایی را (فرای حقوق بشر جهانشمول) كه خصیصه ایرانشمول نداشته باشد از درون آن بیرون بكشد یا حضور خود را بر این حركت تحمیل كند. در این جا كسانی جمع میشوند كه بازی دموكراسی را پذیرفتهاند، و آن را نه فقط در شعار، كه حاضرند در عمل نیزتجربه كنند. اگر نیرویی حاضر است در ایران فردا قواعد بازی دموكراتیك را بپذیرد و در كنار نیروهای دیگری كه از قماشی دیگرند و آرمانهای دیگری در سر میپرورانند فعالیت كند امروز نیز باید بتواند با كار در جمعی فراسیاسی و فراایدئولوژیك با خصوصیتی ملی كه در قالب حركتی مانند همبستگی ایران شكل میگیرد این توانایی و آمادگی خود را به نمایش بگذارد.
با بررسی منشور برلن كه آرمانهای مشترك این حركت را تفصیل داده است میتوان نتیجه گرفت كه به جز كسانی كه مستقیما خواهان ادامه وضع موجود هستند دو گروه عمده نمیتوانند جای خود را در درون این حركت پیدا كنند. اول كسانی كه به تحول دموكراتیك در درون نظام موجود دل بستهاند و وعده تحقق چنین امری بدون تغییرات ساختاری نظام را به مردم میدهند. منشور برلن تصریح دارد كه بر اساس دلایل حقوقی و تجربی انتظار تحول دموكراتیك در ساختار نظام موجود توهمی بیش نیست. دسته دوم كسانی هستند كه به دنبال تحمیل آرمانهای خود بر مردم ایرانند و حق مردم ایران را در تعین و شكلگیری نظام سیاسی خود به رسمیت نمیشناسند. در این جا نیز منشور برلن بر حق حاكمیت مطلق مردم ایران تصریح میكند و شركتكنندگان در این حركت را به پذیرش خواست مردم كه به صورت دموكراتیك و از طریق صندوق رأی ابراز خواهد شد متعهد میكند.
در مورد اول سخن بسیار گفته شده است. دلایل حقوقی اصلاحناپذیری جمهوری اسلامی را در قانون اساسی آن به سادگی میتوان دید. و دلایل تجربی آن هم پس از هشت سال حكومت اصلاحطلبان مدعی جامعه مدنی و «ایران برای همه ایرانیان»، باید برای هر بچه دبستانی نیز روشن شده باشد. دموكراسی و جمهوری اسلامی مانعة الجمعاند و تغییر در جامعه ایران به سوی دموكراسی جز با تغییر ساختاری نظام عملی نخواهد بود. این تغییر ساختار را هم نمیتوان، برخلاف نظامهای دموكراتیك، از طریق سازوكارهای حقوقی این نظام پیش برد. برای مثال در بریتانیا میتوان از طریق پارلمان ساخت سیاسی این كشور را تغییر داد (قدرت پارلمان بلامنازع است) و از این رو اگر اكثریت مردم خواهان تغییر ساختاری باشند میتوانند این خواست را از طریق نمایندگان خود در پارلمان تحقق دهند. ولی در جمهوری اسلامی، قدرت بلامنازع نه از آن نمایندگان برگزیده مردم كه از آن ولی فقیه است. معنای این سخن آن است كه اگر فردا در جمهوری اسلامی انتخابات را سد در سد آزاد هم بگذارند (كه بر اساس قانون اساسی آن، تقریبا محال است)، باز هم حاكمیت مردم تأمین نخواهد شد و تغییر ساختاری آن با رعایت قانون اساسی موجود عملی نخواهد بود.
در مورد دوم، اما سخن كمتر گفته شده است. نیروهای سیاسی غالبا آرمانهای خویش را آرمانهای مردم ایران (به اكثریت آن) میانگارند و مردم ایران را پذیرای آن میشناسند. این امر البته در غالب موارد آرزویی بیش نیست. صحنه سیاسی ایران مشحون از آرمانهای مختلف و گاه متضاد است، و طبیعی است كه همه آنها نمیتوانند آرمان مشترك اكثریت مردم ایران باشند. و تا محكی در كار نباشد كه نشان دهد مردم كدام یك از دو یا چند آرمان متضاد را میپذیرند هیچ یك از این ادعاها اعتباری نخواهد داشت. اكنون دو راه بیشتر در برابر یك نیروی سیاسی باقی نمیماند. یكی این كه ادعای خود را واقعیت بپندارد و بخواهد بدون نظرخواهی از مردم آرمان خود را پیاده كند. دیگری این كه حق حاكمیت مردم را از پیش بپذیرد و به تصمیم دموكراتیك آنان، اگر چه مغایر با آرمان خود باشد، احترام بگذارد. و این محك واقعی دموكرات بودن و «مردمی» بودن است.
همبستگی ایران برای به هم پیوند زدن نیروهای دموكراتی تلاش میكند كه برای نجات ایران از شرایط وحشتناك امروز آن در سطوح مختلف تلاش میكنند. در این حركت همه كسانی كه از یك سو به افسون بی پایه اصلاحات دموكراتیك از درون نظام نمیدمند و از سوی دیگر نه خود را ملاك سنجش مردم و بلكه مردم را ملاك سنجش خود میشناسند جا خواهند داشت. این حركت، نخواسته است كه سازمان و تشكیلاتی در ردیف سایر تشكلهای موجود باشد و از آن احتراز كرده است. اكنون نیز كه كوشندگان در این حركت در پاریس جمع میشوند تمام تلاش بر آن است كه به ایرانیان و جهانیان گفته شود كه راه حل مشكلات داخلی و بینالمللی امروز ایران تحقق دموكراسی است و این امر جز با ایجاد یك همبستگی در سطح ملی و جهانی عملی نخواهد بود. همبستگی ایران پاسخی است به ضرورتهای امروز ایران، و چهارچوبی كه همه نیروهای دموكرات ایران بتوانند مشتركا برای تحقق هرچه سریعتر آرمانهای صلح و آزادی و رفاه و دموكراسی و حقوق بشر تلاش كنند.