iran-emrooz.net | Sat, 02.06.2007, 16:40
انقلاب را دور میزنیم تا به ٢٤ اسفند برسیم؟
عیسی سحرخیز
|
در اخبار آمده است که مسئولان دولت احمدی نژاد و اعضای شورای نگهبان در پی نشست مشترکی که در رابطه با تعیین روز برگزاری انتخابات مجلس هشتم داشته اند، به زمان قطعی "٢٤ اسفند" رسیده اند، روز تولد رضاخان.
بعید است که آنان خواسته باشند که به چنین صراحتی در آستانه سی ام سالگرد انقلاب به ملت بگویند که مسافران اتوبوس انقلاب به ته خط رسیده اند و اکنون نوبت آن است که میدان انقلاب را دور بزنیم و در ایستگاه ٢٤ اسفند پیاده شویم؛ هرچند که آنها سال هاست که با روش و منش خود به ایرانیان نشان داده اند که به پایان خط انقلاب واهداف و شعارهای اصلی آن یعنی "استقلال، آزادی و جمهوریت و اسلام" مورد نظر انقلابیان و مخالفان سلطنت و حکومت فردی رسیده ایم. به این دلیل است که از تبلور آزادی و جمهوریت – حقوق بشر و دموکراسی- چیز چندانی نمانده و "تشیع صفوی" جایگزین "تشیع علوی" شده و اکنون در میدان کارزار دین و سیاست، نوبت جنگ "مذهب علیه مذهب" است.
آیا گزینش چنین روزی و انتخابی چنین زمان خجسته و میمونی که پیام آن جایگزینی "٢٤ اسفند" – تولد بنیانگذار رژیم پهلوی- به جای "انقلاب" است، موجب خرسندی و شادی دل سلطنت طلبان و طرفداران دیکتاتورها نخواهد شد؟ و پیامش به ملت این که فاتحه ی آنتخابات را نیز بخوانید، چون دیگر همچون زمان شاه، نام آنانی که باید از صندوق ها بیرون خواهد آمد! دیگر نیازی به زحمت شما نخواهد بود، درنهایت "وکیل الدوله ها" و "خادمان دربار قدرتمندان" به دستور ارباب خانه ملت را فتح خواهند کرد!
من به شخصه تصور نمی کنم که حتی با حضور "شورای نگهبان"، وجود "نظارت استصوابی"، قدرت "حزب پادگانی" و نفوذ "حکم حکومتی" به راحتی بتوان انقلاب را دور زد و به 24 اسفند رسید. البته این امر مشروط به شرایطی است، از جمله داشتن هوش و ذکاوت، برخورداری از اعتماد به نفس، اتکا به نیروی متحد خواستاران تغییر، تحول و اصلاح. و از همه مهمتر ارزان و رایگان نفروختن خود و آرای خویش.
اکنون دیگر ثابت شده است که در کارزار انتخابات ایران، حرف اول را چه کسانی می زنند و "وزارت کشور و شورای نگهبان" از چه ابزار و روش هایی استفاده می کنند تا با عنایت به سخنان اخیر رهبری، منویات بزرگان و سردمداران پشت پرده مو به مو اجرا شود و از صندوق آرای ملت، نام کسانی برون آید که درنهایت آقای خامنه ای بپسندد، و یا دست کم همچون اکثر نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم آرامش خاطر ایشان را به هم نزنند! اکنون این نکته جزو بدیهیات مسلم است که تا در بر این پاشنه می چرخد، انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان فاقد آن امکانات قانونی و آزادی های حقوقی لازم هستند که پیامدش برگزیده شدن نمایندگان واقعی ملت و نشاندن آنان بر صندلی سبز رنگ خانه ملت باشد، چه برسد به آنکه نمایندگان واقعی ملت بتوانند به صورت آزاد و مستقل، در شرایط اعمال قدرت "حکم حکومتی"، در مسیر "تغییر و اصلاح" امور کشور قدم از قدم بردارند و حتی کلام حقی بر لبان خویش جاری سازند..
شرایط هرچه باشد، تعیین ٢٤ اسفند 86 به عنوان روز برگزاری انتخابات مجلس هشتم موجب افزایش تحرکات انتخاباتی احزاب و گروه های سیاسی اصلاح طلب خواهد شد و آنان با جدیت بیشتری درصدد برخواهند آمد تا با کنار گذاردن و یا دست کم کاستن از اختلاف ها به " ائتلاف های وسیعتر" دست یافته و هرچه سریعتر"سازمان رای" و "ستادهای انتخاباتی" را در تهران و شهرستان ها شکل دهند. در مقابل، پیش بینی می شود که آنها با دست کم گرفتن توان تشکیلاتی و متحد خود برای تاثیر گذاری بر جریان انتخابات و شکل دادن یک انتخابات "آزاد، رقابتی و سالم" و گرفتن این امتیاز از طرف مقابل به عنوان شرط خود برای شرکت در این نوع انتخابات، در این سمت و سو حرکت کنند. این در حالی است که نتایج انتخابات اخیر ایران نشان داده است که نه تنها اکثر قریب به اتفاق "نامزدهای منتقد، تاثیرگذار و صاحب نفوذ" توسط شورای نگهبان حذف خواهند شد- تا موجب نگرانی خاطر رهبر نشوند- بلکه این نهاد با همکاری وزارت کشور روند امور را به گونه ای پیش خواهد برد تا در زمان برگزاری انتخابات و شمارش آرا "وکیل الدوله ها"، "خادمان قدرت"، "مجیزگویان حکما"، "عافیت طلبان" و ... در میان نامزدهای باقی مانده دست بالا را داشته باشند. طبیعی ست که برای خالی نبودن عریضه و بستن دهن ناظران داخلی و خارجی، در نهایت اقلیتی اصلاح طلب "ساکت و خاموش و یا ملاحظه کار و محافظه کار" نیز وارد مجلس هشتم شوند.
حال سوال این ست که در شرایطی که "نظارت استصوابی"، "قدرت پنهان حزب پادگانی" و "اراده ی حاکمان" حرف اول را در انتخابات آینده خواهد زد، آیا به مصلحت ملت است که اصلاح طلبان و بزرگان آنان هدف خود را تنها حضور در انتخابات و یا داشتن "اقلیتی قوی و کارآمد" – لابد مانند مجلس هفتم، نه دست کم چون مجلس پنجم- و یا کسب"اکثریت گوش به فرمان" - گذشته از صافی و فیلتر- بداند؟ آیا نمی توان در شرایط داخلی و خارجی خاص این زمان ، با اعتماد به نفس و قدرتمند، از همین ابتدا شرط حضور اصلاح طلبان در انتخابات مجلس هشتم را برگزار شدن انتخاباتی "آزاد، رقابتی و سالم" اعلام کرد؟ و در شرایط عدم پذیرش این درخواست منطقی و قانونی و نبود حداقل های لازم، عطای مجلس و قدرت برآمده از آن را در این مرحله، و در مرحله بعد دولت آینده را به لقایش بخشید و اجازه داد که مردم به عنوان داوران و ناظران اصلی قضاوت کنند که چه دارد بر سر کشور می آید و منافع ملی و مصالح بین المللی؟ آیا این بار نمی توان خود و آرای خویش را رایگان و دست کم ارزان نفروخت و شرط کرد مادامی که نظارت استصوابی و اعمال سلیقه ی اعضای شورای نگهبان و هادیان و منادیان پشت پرده آنان وجود دارد و انتخاباتی آزاد و عادلانه شکل نمی گیرد، ما مرد انتخابات غیرآزاد نخواهیم بود. نمی توان به صراحت و شفافیت گفت که عملکرد گذشته ی شورای نگهبان و رهبر کشور نشان داده است که آنها نمی توانند "داور بی طرف" باشند، و تا زمانی که این شرایط حاکم است و سلامت انتخابات، در تمامی مراحل، توسط ما - یا ناظران بی طرف داخلی و خارجی - تضمین نشود، ما نامزدی را برای شرکت در انتخابات مجلس و در مرحله ی بعد ریاست جمهوری تعیین نخواهیم کرد؟ آیا بزرگان اصلاح طلب- خاتمی، کروبی، هاشمی- نمی توانند از همین ابتدا شرط حضور در انتخابات مجلس هشتم را داشتن دست کم یک لیست 290 نفره برای گروه خود- مشروط به داشتن نامزدی برابر، معادل انتخاب شوندگان هر حوزه- و فراهم آمدن شرایط حضور ناظر کافی برای خود و حامیانشان در زمان برگزاری و تمام مراحل شمارش آرا تعیین کنند؟ تصور من این ست که اصلاح طلبان و رهبران آنان، اگر بخواهند قادر به تحمیل این شرایط خواهند بود. پس اگر می توانیم چرا باید برای به دست آوردن حداقل ها، خود و آرای خویش را رایگان بفروشیم؟
12/3/1386