iran-emrooz.net | Wed, 09.05.2007, 6:01
بحرانها و انزوای رژیم
دکتر حسين باقرزاده
|
سه شنبه 18 اردیبهشت 1386 – 8 مه 2007
بحرانهای داخلی و خارجی رژیم ایران به موازات هم پیش میروند و به یكدیگر نزدیك میشوند. مهلت دو ماهه شورای امنیت برای قطع غنیسازی هستهای ایران همین روزها به پایان میرسد. با توجه به این كه نشانی از آمادگی رژیم ایران برای همكاری با شورای امنیت به چشم نمیخورد، قاعدتا این شورا تحریمهای شدیدتری علیه ایران را به مرحله اجرا خواهد گذاشت. از نظر داخلی نیز سركوبهای اخیر دانشجویان و زنان و كارگران و معلمان و اقوام و سایر قشرهای مردم، به نارضایی بیشتر مردم منجر شده است. از همه اینها مهمتر، فشارهای اقتصادی به مردم، و گرانی روزافزونی كه گریبان اكثریت محروم و كمدرآمد جامعه را گرفته، فغان مردم را در آورده است. تركیب این دو بحران فراگیر داخلی و خارجی كه در هفتهها و ماههای آینده تشدید خواهد شد میتواند پیآمدهای پیشبینیناشدنیای برای ایران و مردم ایران به دنبال بیاورد.
بحران اتمی ایران كه در یك ماهه اخیر تحت الشعاع شایعات مربوط به امكان دیدار بین مقامات آمریكایی و ایرانی قرار گفته بود اكنون بار دیگر مسئله روز میشود. سردرگمی سیاست خارجی جمهوری اسلامی و چندزبانی و بیانات متضاد نمایندگان مختلفی كه از سوی مقامات ایران رهسپار كشورهای خارجی میشوند، همراه با برخورد مسخره وزیر خارجه جمهوری اسلامی در شرمالشیخ، مانع از این شد كه رژیم از فرصت به دست آمده بهره بگیرد و یك بار دیگر از ابزار مذاكره برای خریدن وقت و به تعویق انداختن اقدام بعدی شورای امنیت سود بجوید. علاوه بر این، در طول دو ماهه پس از قطعنامه شورای امنیت، و علارغم سفرهای بسیار متعدد متكی و لاریجانی به كشورهای خارجی، رژیم ایران نتوانسته است انزوای خود را در سطح بینالمللی كاهش دهد و شانس محكومیت بعدی خود در شورای امنیت را پایین بیاورد.
به عكس، میتوان گفت كه سیاست خارجی ایران همراه با تحولات بینالمللی در دو ماه اخیر، به انزوای هرچه بیشتر آن كمك كرده است. روابط رژیم ایران با كشورهای همسایه و سنینشین همچنان رو به سردی است. حتا روابط با عراق نیز رو به سردی گراییده است. آمریكا با برخورد مسالمتآمیز خود برای مذاكره با رژیم ایران، یك برد سیاسی در صحنه بینالمللی داشته است. با انتخابات ریاست جمهوری فرانسه و پیروزی ساركوزی، كه سیاست نزدیكی با آمریكا را دنبال خواهد كرد، رژیم ایران یك حامی بالقوه مهم خود در برابر آمریكا را از دست داده است. اقدام سپاه پاسداران در بازداشت و زندانی كردن نظامیان بریتانیایی در خلیج فارس، به روابط جمهوری اسلامی با ااین كشور صدمه زده است. در مجموع، موقعیت ایران در شورای امنیت نسبت به دو ماه پیش به طور محسوسی تضعیف شده است. در این شرایط، احتمال صدور قطعنامهای به مراتب شدیدتر از بار پیش در شورای امنیت بالا رفته است.
در داخل كشور، رژیم همچنان به سركوب و قلع و قمع مخالفان و دگراندیشان و فعالان جامعه مدنی ادامه میدهد. دانشگاههای مختلف كشور تقریبا همه روزه صحنه تعرض مأموران حكومتی و نیروهای فشار بسیج هستند. نیروهای بسیج شعار یك «انقلاب فرهنگی» جدید را سر دادهاند. زنان و دختران در دانشگاهها و خیابانها و ادارات و اماكن عمومی تحت تعرض قرار میگیرند. تعداد زیادی از فعالان زن و كارگر و فرهنگی و اقوام دستگیر و زندانی شدهاند و یا به زندانهای طولانی محكوم گردیدهاند. آقای مرتضوی از امكان تبعید زنان «بدحجاب» نیز سخن گفته است. این اقدامات سركوبگرانه به سختی میتواند پیام «مهرورزی» آقای رییس جمهور را به مردم برساند یا به شعار «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» آقای ولی فقیه كمكی برساند. سیاستهای ضد مردمی جمهوری اسلامی نارضایی عمومی را افزایش داده و مرتبا بخشهای وسیعتری را به صف مخالفان حكومت میراند.
این فشارها البته در گذشته نیز كم و بیش وجود داشته و تأثیر خود را بر بخشهای از قشرهای تحت ستم گذاشته است. ولی اكنون این سركوبها در متن یك نارضایی عمومی بیسابقه انجام میگیرد. موج گرانی گستردهای كه اكنون گریبانگیر اكثریت محروم و كمدرآمد جامعه شده آه و ناله بسیاری را درآورده است. آمارهای دولتی از نرخ تورمی كمتر از 20 در سد سخن میگویند. ولی این آمارها اگر هم درست باشند نمیتوانند واقعیت امر را روشن كنند. نرخ تورم بر اساس افزایش قیمت سبد بزرگی از كالاها و خدمات محاسبه میشود. ولی دو قلم عمده از این سبد بخش بزرگی از درآمد مردم را میبلعد. یكی از این دو، مسكن است و دیگری ارزاق. و دقیقا همین دو قلم، بیشترین افزایش قیمت را به خصوص در تهران در چندماهه اخیر به خود اختصاص داده است. نتیجه این كه در مورد برخی از این مواد، خانوادههای كمدرآمد تهرانی گاه با افزایش قیمت 50 تا 100 در سدی نیز روبرو بودهاند.
این فشار اقتصادی اكنون بیش از هر چیز دیگری اكثریت قاطع مردم را كلافه كرده است. خط فقر روز به روز بالا میرود و قشرهای بیشتری از مردم را به حیطه خود میراند. حكومت گرچه به اتكای درآمد نفت و ذخیرههای ارزی سعی دارد كه از تأثیر این نارضاییها بكاهد، ولی موفقیت چندانی در این امر ندارد. در واقع، حكومت از اتخاذ یك سیاست اقتصادی مشخص و ثابت عاجز است. نمونه مشخص این امر را میتوان در سیاست دولت در مورد بهای بنزین و كیفیت عرضه آن (با سهمیهبندی یا بدون آن) و یارانه چند میلیارد دلاری كه از خزانه كشور صرف آن میشود دید. سردرگمی حكومت در سیاست اقتصادی را باید عامل اصلی بحران اقتصادی فعلی دانست. سركوبهای حكومتی و فشارهای اقتصادی، نابسامانیهای اجتماعی دیگری را نیز به دنبال داشته است و از جمله، اخبار مربوط به خودكشی در هفتهها و ماههای اخیر بیشتر به گوش میخورد.
سیاستهای داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، كه هر یك آینه تمامنمای دیگری است، به بحرانهای ملی و بینالمللی آن دامن زده است و روز به روز بر انزوای آن میافزاید. این بحرانها در یكی دو ماه آینده وارد مراحل جدیدی میشود. در صحنه بینالمللی تغییرات جدیدی رخ داده، و یا در حال رخ دادن، است كه به انزوای بیشتر رژیم خواهد انجامید. از نظر داخلی نیز دیگر كمتر كسی به انتظار وعدههای اقتصادی رییس جمهور نشسته است، و به جای آن واقعیت تلخ و مرگبار فقر فاصلههای بین مردم و حكومت را عمیقتر كرده است. مباحث و تصمیمات جدید شورای امنیت از یك سو، و سیاست دولت در مورد بنزین از سوی دیگر، كه در دو سه هفته آینده موضوع روز خواهند بود از نقاط برجسته این دو بحران داخلی و خارجی رژیم بشمار خواهند رفت.
همراه با این بحرانها درگیریهای داخلی رژیم نیز تشدید شده است. دستگیری موسویان سفیر اسبق رژیم جمهوری اسلامی و یك مذاكرهكننده مسایل اتمی ایران در دوران خاتمی یكی از نمونههای این روند است. سخن از درگیریهای درونی در داخل ارگانهای امنیتی رژیم و به خصوص در ردههای بالای وزارت اطلاعات نیز این روزها بیشتر شنیده میشود. بدون تردید هر چه كه بر انزوای بیشتر رژیم در سطح داخلی و خارجی افزوده شود درگیریهای درونی خود رژیم تشدید خواهد شد. حكومت امام زمانی آقای احمدینژاد ظاهرا از این تحولات نگرانی ندارد و با فرو كردن سر خود در چاه جمكران به دنبال آن است كه همه این بحرانها را نادیده بگیرد. ولی كسانی كه در برابر خطرات ناشی از این بحرانها احساس مسئولیت میكنند باید پیش از آن كه بحران خارجی رژیم به حمله نظامی یا جنگ منجر شود یا عصیان عمومی مردم به یك شورش كور تبدیل گردد برای رهایی ایران و ایرانی از كابوس استبداد جهل و خشونت حاكم دست به كار شوند.