iran-emrooz.net | Thu, 08.03.2007, 7:11
جنبش زنان، پرچمدار جنبشهای جامعهی مدنی
بابک جاودان خرد
امروز هشتم مارس، روز جهانی زن است و انسانهای آزادی و برابری طلب در سراسر جهان (به جز در ایران و چند کشور اسلامی دیگر) با برپایی تظاهرات و همایشها به نیمی از جمعیت کرهی زمین ادای احترام می کنند و حقوق برابر و انسانی برای آن میطلبند. و این در نگاه اول و به لحاظ زیست شناختی عجیب مینماید، که مگر میشود بشریت تازه و در این یک سده ی اخیر به صرافت حقوق نیمی از کل موجودیت انسانی خود که بدون آن ادامهی زندگی میسر نیست، افتاده باشد؟ آیا ما انسانهای مذکر تا یک قرن پیش نمیدانستیم که بی وجود زن، زندگی از حرکت بازمیایستد ولذا به همین یک دلیل بیولوژیک هم که شده حقوق زن و مرد باید برابر باشد؟! و اگر بپذیریم که بشریت تا
همین دو سدهی واپسین در کلیت خود نادان بود و هویت و حقوق خود، و از جمله زن را، از درون کتاب های خاک خورده و موریانه زدهی مقدس جستجو میکرد، به این پرسش چه پاسخی می توان داد که، اکنون در این آغاز قرن بیست و یکم و روشن شدن بسیاری از حقایق تکان دهندهی علمی، چرا هنوز هم شمار نه چندان کمی از اهالی این دهکده جهانی ، زن را بسان موجودی درجه دوم و تابع متغیری بنام مرد میدانند؟ آیا میتوان جامعهای را متصور بود که در آن نیمی از جمعیت از حقوق انسانی خود محروم باشند و همان جامعه درعین حال روبه پیشرفت باشد؟
در اینجا روی سخنم با مقامات "مقدس مآب" جمهوری اسلامی است که در این 28 سال یک دم از فکر به بند کشیدن و در محاق بردن زنان ایران غافل نبوده و بیشترین ناکامی را هم از ناحیهی
همانها دیدهاند. رژیم دینی ایران با اعمال تضییقات شدید و تحمیل حجاب اجباری به زنان ایران درآغاز
انقلاب، اکنون پس از 28 سال چشم گشوده و میبیند که زنان قهرمان ایران در سایهی تلاش، پشتکار و امیدواری در بدترین شرایط ، سنگرهای نهادین جامعهی مدنی(دانشگاه، مطبوعات، وکالت، ادبیات، هنر مدرن و...) را فتح می کنند. میبیند که چرخ اقتصاد بسیاری از خانوادهها بدون کار زنان لنگ است. میبیند اما باور نمیکند که زنان و دختران و خواهران "محجبه" خود مقامات هم، اگر نه در جلوت که در خلوت،"تره برایشان خورد نمیکنند" و دل با زنان و مردان آزادیخواه و برابریطلب دارند. اما این شبپرستان، خشم و کینهی حاصل از شکستهای پیاپی را چه کنند؟ باداباد! آن را بر سر پیشقراولان آگاه و مبارز جنبش زنان خالی میکنند: پروین اردلان، نوشین احمدی خراسانی، شهلا انتصاری، شادی صدر، ژیلا بنی یعقوب و ده ها و صدها وهزاران زن آشنا و گمنام دیگر که در گوشه گوشهی ایران زمین میجوشند و میخروشند، میافتند و برمیخیزند، اما از پای نمینشینند. آری زنان ما اکنون حضور قاطع خودرا بر صحنهی سیاست و اجتماع مردسالار ایران تحمیل کرده و در هر جنبش صنفی و سیاسی و اجتماعی گرمی و امید بخش مبارزات دمکراتیک و آزادیخواهانهی مردم ایران هستند. پس به احترام این بزرگزنان قهرمان که اکنون در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی زیر آزار جسمی و روحیاند کلاه ازسربرداریم و مهمتر، تنهای شان نگذاریم.
ایرانیان برونمرز، بویژه مردان از هر جرگه سیاسی و فکری، باید از همهی امکانات موجود در جوامع
آزاد غربی استفاده کنند و پا به پای زنانشان ندای آزادیخواهانهی این زنان دربند میهنمان را با صدایی هرچه رساتر به گوش جهانیان برسانند و خواستار آزادی بیقید و شرط این شیر زنان و دیگر زندانیان دربند میهن شوند.