iran-emrooz.net | Tue, 10.05.2005, 22:54
چرا موسوی؟
دكتر حسين باقرزاده
سهشنبه ٢٠ اردیبهشت ١٣٨٤ – ١٠ مه ٢٠٠٥
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
همزمان با آغاز ثبت نام داوطلبان نامزدی انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران فعالیت جدیدی برای به كشاندن میرحسین موسوی نخستوزیر دوران جنگ به صحنه انتخابات شروع شده است. البته اصلاحطلبان قبلا نیز از موسوی برای شركت در انتخابات دعوت كرده بودند ولی او نپذیرفته بود، و تنها پس از رد این پیشنهاد بود كه اصلاحطلبان به سراغ نامزدهای دیگری و از جمله معین و كروبی رفتند و از آنان حمایت كردند. اكنون چه شده است كه درست در آستانه مهلت ٥ روزه روزهای ثبت نام بار دیگر نام موسوی مطرح شده و اصلاحطلبان اعلام آمادگی كردهاند تا در صورت موافقت او نامزد از پیش تعیین شده خود را به كناری نهند و به حمایت از او برخیزند؟ پاسخ این سوال را باید در گسترش موج تحریم انتخابات و نگرانی روزافزون حاكمیت از شكست تبلیغاتی خود دید.
این نكته بارها از سوی نویسنده این سطور و سایر تحلیلگران سیاسی مطرح شده است كه مسئله اساسی و تعیین كننده در این انتخابات نه پیروزی این یا آن نامزد انتخاباتی و یا حتی این یا آن گرایش سیاسی و جناحی و بلكه تعداد یا در سد شركتكنندگان در آن است. حتی خود حاكمیت در موارد متعددی تلویحا یا تصریحا بر اهمیت تعداد شركتكنندگان تكیه كرده است، و آقای خامنهای روز دوشنبه این هفته در سفر كرمان خود ضمن تاكید بر این كه «دشمن با انتخابات پرشور و موفق مخالف است» شركت در انتخابات را یك «تكلیف» دانست و از مردم خواست تا با شركت وسیع خود كاری كنند كه به گفته او «انتخابات ٢٧ خردادماه جزو بهترین انتخابات» شود. به میدان آمدن هاشمی رفسنجانی و اكنون فعالیت برای كشاندن موسوی به صحنه انتخابات در واقع از تلاشهای استیصالی رژیم جمهوری اسلامی برای تامین این هدف حكایت میكند.
در مورد هاشمی رفسنجانی و ارزیابیهایی كه در مورد حضور او و تاثیر آن در آمار شركتكنندگان در انتخابات شده است در مقاله هفته پیش سخن گفتیم. اكنون او آمادگی خود را برای شركت در انتخابات رسما اعلام كرده است و مدعی است كه میتواند ٥١ درسد آرا(ی ریخته شده در صندوقها) را از آن خود كند. ولی نه او و نه هیچ كس دیگری از حاكمیت نتوانسته است با اطمینان از شركت بیش از ٥٠ درسدی مردم در انتخابات سخن بگوید. رژیم جمهوری اسلامی میداند كه علارغم همه صحنهسازیهای سیاسی و معركه بازی نامزدهای رنگارنگ انتخاباتی، اشتهای چندانی برایشركت در انتخابات در مردم باقی نمانده است؛ و جنبش دانشجویی با همان توان و پشتوانه اجتماعی و سیاسی كه مردم را در خرداد ٧٦ به پای صندوقهای رای كشاند این بار میرود كه مردم را از دادن رای منصرف كند.
فشارها و تهدیدهایی كه از سوی حاكمیت در یكی دو هفته اخیر علیه مخالفان سیاسی و فعالان دانشجویی اعمال شده هدفی جز خاموش كردن صدای داعیان به تحریم نداشته است. اظهارات تقریبا همزمان وزیر اطلاعات جناح اصلاحطلب حاكمیت مبنی بر «برانداز» بودن داعیان به تحریم انتخابات، و تهدیدهای سخنگوی شورای نگهبان در نماز جمعه به احكام صادره یا در حال صدور اعدام برای مخالفان، چیزی جز یك حركت گازانبری برای ترساندن و خفه كردن نیروهای فعال در زمینه تحریم انتخابات نبود. این تهدیدها نشان داد كه حاكمیت به راستی از جنبش تحریم انتخابات به ترس افتاده است و برای مقابله با آن از هیچ وسیلهای (حتی اعدام مخالفان یا تهدید به آن) ابایی ندارد. علاوه بر آن، بخشنامه محرمانه وزارت اطلاعات كه عملا داعیان به تحریم انتخابات را ممنوع السخن اعلام میكرد و به چند واحد آموزشی رسیده بود نقشههای حاكمیت را كاملا برملا نمود.
ولی عكس العمل شجاعانه نیروهای فعال در جنبش تحریم و به خصوص نیروهای دانشجویی نشان داد كه نه آن تهدیدها در خاموش كردن آنان اثری دارد و نه میتوان با بخشنامههای آن چنانی دهان آنان را دوخت. افشای بخشنامه یادشده وزیر اطلاعات را واداشت تا صدور آن را تكذیب كند، و نیروهای دانشجویی از یك سو با تحصن خود در دانشگاهها به اعتراض در برابر سیاست سركوب رژیم برآمدند و از سوی دیگر با صدور بیانیههایی بر مواضع خود در حمایت از زندانیان سیاسی و استقلال خود از حاكمیت تاكید كردند. اكنون بیش از هر زمان دیگر صدای تحریم در ایران شنیده میشود، و همین صدا است كه حاكمیت را واداشته است تا تدبیرهای دیگری برای كشاندن مردم به پای صندوقهای رای بیندیشد و تا شاید به این وسیله از شدت تحریم بكاهد.
كشاندن پای میرحسین موسوی به صحنه انتخابات در همین راستا مفهوم پیدا میكند. موسوی نه برای دوران پس از «توسعه اقتصادی» هاشمی رفسنجانی برنامهای دارد و نه در جنبش «اصلاحی» خاتمی نقشی داشته است تا آن را ادامه دهد. تجربه او مربوط به سالهای دهه اول انقلاب است، و اقتصاد زمان جنگ، و كار زیر چتر حمایت خمینی. او به هیچ عنوان نمیتواند نامزد روز باشد. طرح او به عنوان نامزد انتخاباتی ریاست جمهوری اسلامی پاسخی به هیچ نیاز یا مشكل اقتصادی و اجتماعی امروز نیست. اگر از او برای شركت در انتخابات دعوت میشود، و اگر او میپذیرد، تنها برای پاسخ به یك نیاز است و بس: كشاندن عده بیشتری از مردم به پای صندوق انتخابات و كسب مشروعیت نسبی برای رژیم.
البته این نیاز را قرار بود حضور رفسنجانی تامین كند (و هنوز هم این توهم دست كم برای خود او وجود دارد). ولی تجربه یكی دو هفته گذشته چندان امیدواركننده نبوده است. از هنگام حضور احتمالی او در انتخابات، جنبش تحریم قویتر شده است؛ تهدیدهای جنتی و یونسی تاثیری نداشته است و بالعكس بر جرات نیروهای فعال در تحریم و به خصوص دانشجویان افزوده شده است؛ رفسنجانی هم از سوی دانشجویان وابسته به انجمنهای اسلامی و تحكیم وحدت زیر سؤال رفته و طرد شده است و هم در جمع دانشجویان بسیجی و حزبالله به خاطر سیاستهای اقتصادی و اجتماعی دوره ریاست جمهوریاش تحت انتقاد و مواخذه قرار گرفته است. او ممكن است بتواند عده بیشتری را پای صندوقهای رای بكشاند و در این مسابقه از حریفهای فعلی خود جلو بزند، ولی تضمینی در دست نیست كه بتواند رژیم جمهوری اسلامی را از صدمات سونامی سیاسی كه در حال شكلگیری است مصون نگهدارد. رژیم جمهوری اسلامی سخت نگران است.
در این شرایط است كه به عنوان آخرین تلاش یك بار دیگر میرحسین موسوی مطرح میشود. تصور حاكمیت بر آن است كه اگر موسوی پا به میدان بگذارد با مقبولیت بیشتری در جامعه روبرو خواهد شد. آنان به خصوص بر روی نسل جوان حساب باز كردهاند. این نسل دوره رفسنجانی را تجربه كرده و یا به شكرانه افشاگریهای نویسندگان شجاعی مانند گنجی و باقی از جنایات دوران حكومت رفسنجانی كم و بیش آگاه شده است. ولی غالب آنان از دوران موسوی (و خمینی) هیچ خاطره شخصی ندارند - و حاكمیت ایران (به شمول اصلاحطلبان) از طرح تاریخ دهه اول انقلاب و واقعیات آن برای نسل جوان مانع شده و به جای آن تصویری دست كم مبهم و دست بالا رمانتیك از آن دوره به نسل جوان عرضه كرده است. البته بسیاری از فرهیختگان این نسل خود به واقعیتهای آن دوره آگاه شدهاند، ولی آنان كه به ادبیات حكومتی و از جمله نبشتههای اصلاحطلبان متكی هستند تصویری به غایت مخدوش از دوران خمینی/موسوی در ذهن دارند - و حاكمیت میاندیشد كه این سرمایه جهل را میتواند از طریق حضور موسوی در انتخابات به نفع خود به كار گیرد.
البته هنوز در مورد حضور موسوی در انتخابات تردید وجود دارد. او دو شرط پیش پا گذاشته است كه با قدرت نامحدود ولی فقیه در تعارض قرار میگیرد. ولی اگر او پا به میدان انتخابات بگذارد باید پذیرفت كه كار داعیان به تحریم انتخابات سنگینتر خواهد شد. سلسلهای از بزرگترین جنایات ضد بشری جهانی نیمه دوم قرن بیستم در دوران حكومت خمینی/موسوی در جمهوری اسلامی ایران اتفاق افتاده است. در غالب این جنایات، شخص آیتالله خمینی مستقیما به عنوان آمر دست داشته است. موسوی نیز به عنوان بالاترین مقام اجرایی كشور در جنایاتی كه در دوران دراز نخستوزیریاش اتفاق افتاده است به لحاظ حقوقی مسئول شناخته میشود. آری، كسی كه این روزها از سوی جناحهای مختلف حكومتی با قیافهای ظاهرالصلاح به عنوان بهترین نامزد انتخاباتی معرفی میشود در یك جامعه سالم و قانونمدار باید به عنوان یكی از متهمان اصلی (در ردیف رفسنجانی و خامنهای) جنایاتی كه سدهاهزار ایرانی را در طول دهه ١٣٦٠ از طریق سیاستهای جنگی یا سركوب سیاسی و اعدام و قتل عام طعمه مرگ كرده و یا آنان را تحت شكنجه و بازداشت قرار داده است در دادگاهی صالحه تحت محاكمه قرار گیرد. و این واقعیتی است كه باید به نسل جوان ایران كه دوره حكومت او را شخصا تجربه نكرده است و به یمن سكوت مجرمانه اصلاحطلبان (اگر نگوییم تقدیس مجرمانهتر آنان از خمینی و دوران حكومت او) در مورد آن آگاهی كافی به دست نیاورده است بازگو كرد و پرده تزویری را كه بر قامت موسوی كشیدهاند بردرید.
جنبش دموكراتیك ایران در انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران فرصت مناسبی پیدا كرده است تا از طریق تحریم وسیع آن مشروعیت رژیم را زیر سئوال ببرد. رژیم جمهوری اسلامی سخت نگران این مسئله است و برای خنثی كردن آن سعی دارد از همه مهرههای ذخیره خود بهره بگیرد. هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی بزرگترین مهرههایی هستند كه ممكن است به میدان فرستاده شوند. هاشمی رفسنجانی تلاش خواهد كرد بر اساس «تواناییهای خود» و برنامهها/وعدههایی از قبیل رابطه با آمریكا و تغییر قانون اساسی در محدود كردن قدرت ولی فقیه آرای مردم را جذب كند. موسوی (اگر بیاید) به گذشته خود در «دوران طلایی» خمینی متكی خواهد بود. جنبش دموكراتیك ایران باید فریبكاری اولی و جهل حاكم بر گذشته دومی را در هم شكند. این كار در مورد دومی و برای نسل جوان سختتر خواهد بود، و جنبش دانشجویی كه اكنون در صف مقدم حركت تحریم انتخابات قرار گرفته است در این مورد كار سنگینی بر دوش خواهد داشت. پیروز باد.