يكشنبه ۳ فروردين ۱۴۰۴ -
Sunday 23 March 2025
|
ايران امروز |
فارین افرز
۲۰ مارس ۲۰۲۵
اواخر ژانویه، تنها یک هفته پس از آغاز دومین دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ، یک مقام ارشد ناتو به اعضای پارلمان اروپا هشدار داد که تشدید جنگ ترکیبی روسیه تهدیدی جدی برای غرب محسوب میشود. در این جلسه، جیمز آپاتورای، معاون دبیرکل ناتو در امور نوآوری، جنگ ترکیبی و سایبری، از روند رو به افزایش خرابکاری در کشورهای عضو ناتو طی چند سال اخیر پرده برداشت. او به خروج از ریل قطارها، آتشسوزی عمدی، حملات به زیرساختها و حتی طرحهای ترور علیه صنعتگران برجسته اشاره کرد.
از زمانی که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، در سال ۲۰۲۲ جنگ تمامعیار خود علیه اوکراین را آغاز کرد، عملیات خرابکارانه منتسب به سازمانهای اطلاعاتی روسیه در ۱۵ کشور ثبت شده است. آپاتورای پس از این جلسه در گفتوگو با خبرنگاران تأکید کرد که ناتو باید برای مقابله با این حملات رو به افزایش، به یک وضعیت جنگی تغییر رویکرد دهد.
اما در هفتههای پس از آن، اقدامات پرهیاهوی ترامپ برای نزدیکی به پوتین، این کارزار خرابکاری را به حاشیه برده است. ترامپ، در تلاش برای دستیابی سریع به توافقی با روسیه برای پایان دادن به جنگ اوکراین، از ورود به دوران جدیدی در روابط میان واشنگتن و مسکو سخن گفته است. در همین حال، کاخ سفید اقداماتی را برای تضعیف تلاشهای افبیآی و وزارت امنیت داخلی آمریکا در مقابله با جنگ سایبری، انتشار اطلاعات نادرست و مداخله در انتخابات آمریکا — که همگی پیشتر به مسکو نسبت داده شده بودند — آغاز کرده است. ترامپ حتی ادعا کرده که میتوان به روسیه برای پایبندی به هرگونه توافق صلح اعتماد کرد و تأکید کرده که پوتین سخاوتمندتر از حد انتظار عمل خواهد کرد.
اما هرگونه فرضیهای مبنی بر اینکه یک توافق میان ترامپ و پوتین باعث عقبنشینی جاسوسان و خرابکاران کرملین خواهد شد، اشتباه و خطرناک است.
اولاً، سران سیاسی روسیه هرگز چنین اجازهای نخواهند داد. بسیار اندکاند کسانی در دستگاههای امنیتی مسکو که باور داشته باشند صلحی پایدار میان روسیه و آمریکا یا بهطور کلی با غرب ممکن است. در فوریه، فیودور لوکیانوف، رئیس بخش پژوهشی باشگاه والدای — یکی از اندیشکدههای نزدیک به کرملین — اعلام کرد که هیچ شانسی برای دستیابی به یک «یالتای دوم» وجود ندارد؛ توافقی جهانی که مرزها و حوزههای نفوذ در اروپا را بازتعریف کند. دمیتری سوسلوف، دیگر تحلیلگر برجسته سیاست خارجی کرملین، نیز گفته که هرگونه بهبود روابط آمریکا و روسیه زودگذر خواهد بود و بعید است که حتی تا انتخابات میاندورهای آمریکا در سال ۲۰۲۶ دوام بیاورد.
در همین حال، بیاعتمادی به نیت آمریکا در نهادهای امنیتی روسیه عمیقاً ریشه دارد. روسیه قرنهاست که غرب را بهعنوان قدرتی میبیند که در پی تسلط بر آن یا نابودیاش است، و سازمانهای اطلاعاتی شوروی و روسیه دهههاست که بر اساس این فرض عمل میکنند که غرب دشمنی سرسخت و غیرقابل مصالحه است.
برای جاسوسان مسکو، نزدیکی ترامپ به پوتین فرصتی بیسابقه برای گسترش و تقویت کارزار خرابکاری در اروپا فراهم کرده است. با توجه به تردیدهای دولت ترامپ نسبت به ناتو و دفاع از متحدان فراآتلانتیکیاش، احتمالاً هرگونه توافق میان واشنگتن و مسکو، جسارت کرملین برای انجام حملات نامتقارن در اروپا را افزایش خواهد داد.
پس از سه سال جنگ تمامعیار در اوکراین، سازمانهای جاسوسی روسیه اکنون بهطور کامل در اروپا بسیج شدهاند و خرابکاری و جنگ ترکیبی را به یک استراتژی جامع تبدیل کردهاند. این حملات صرفاً برای برهم زدن تعادل دولتهای اروپایی طراحی نشدهاند، بلکه اهداف گستردهتری را دنبال میکنند، از جمله:
● تضعیف حمایت اروپا از اوکراین با افزایش هزینههای تحمیلی بر دولتها و صنایع،
● آزار و اذیت جمعیت غیرنظامی،
● شناسایی نقاط ضعف در دفاع اروپا.
چنانچه غرب نتواند استراتژی منسجم و قاطعانهای برای مقابله با این حملات تدوین کند و سیگنالی بازدارنده به مسکو ارسال نماید، کرملین انگیزهای برای کاهش این کارزار در دوران پس از توافق نخواهد داشت و حتی ممکن است آن را تشدید کند.
قاتلان جدید مسکو
از زمان الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴، سازمانهای جاسوسی مسکو شروع به آزمایش عملیات خرابکارانه در خارج از مرزهای روسیه کردند تا از این طریق به غرب فشار وارد کنند. در ابتدا، این عملیات بهصورت پراکنده انجام میشد، مانند انفجار انبارهای مهمات در جمهوری چک که توسط نیروهای اطلاعاتی ارتش روسیه (GRU) صورت گرفت. این انبارها در آن زمان به نیروهای اوکراینی که در دونباس با روسیه میجنگیدند، سلاح میرساندند.
پس از آنکه تهاجم روسیه به اوکراین در سال ۲۰۲۲ متوقف شد، مسکو از غرب منزوی شد، دیپلماتهایش از کشورهای مختلف اخراج شدند و جاسوسانش مجبور به سازماندهی مجدد شدند. اما در سال ۲۰۲۳، سرویسهای اطلاعاتی روسیه، از جمله سازمان امنیت فدرال (FSB)، سرویس اطلاعات خارجی (SVR) و GRU، شروع به استقرار مجدد در اروپا کردند و موجی جدید از جنگ ترکیبی را به راه انداختند.
تا کنون، جسورانهترین عملیات مسکو، تلاش برای ترور آرمین پاپرگر، رئیس شرکت راینمتال — بزرگترین تولیدکننده تسلیحات آلمان — در بهار ۲۰۲۴ بوده است. این توطئه توسط سرویسهای اطلاعاتی آلمان و آمریکا خنثی شد، موضوعی که جیمز آپاتورای، مقام ارشد ناتو در جنگ ترکیبی، در ژانویه تأیید کرد. آپاتورای در شهادت خود تصریح کرد که طرحهای تروریستی دیگری علیه رهبران صنعتی اروپا نیز وجود داشته است.
آتشسوزی در یک مرکز خرید در ورشو پس از یک حمله مرتبط با روسیه (مه ۲۰۲۴)
این تهدید به نظر نمیرسد که به این زودیها از بین برود. بهویژه آنکه راینمتال، همراه با سایر شرکتهای دفاعی اروپایی، احتمالاً در تجهیز اوکراین به سلاح پس از هرگونه توافق صلح، نقش کلیدیتری ایفا خواهد کرد. این شرکت از زمان روی کار آمدن دولت ترامپ، رشد چشمگیری را تجربه کرده است.
بهکارگیری باندهای جنایتکار و مهاجران
آپاتورای در شهادت خود همچنین تأیید کرد که روسیه برای اجرای بسیاری از این عملیاتها، از «باندهای جنایتکار، جوانان ناآگاه یا مهاجران» استفاده میکند. برای مثال، در مارس ۲۰۲۴، دو مرد بریتانیایی به دلیل به آتش کشیدن یک انبار بستههای پستی مرتبط با اوکراین در شرق لندن بازداشت شدند. تحقیقات نشان داد که این حمله با گروه شبهنظامی واگنر — که از مدتها قبل به عنوان پوششی برای GRU فعالیت میکند — مرتبط بوده است.
یکی از دلایل این رویکرد، آن است که جنایتکاران محلی را میتوان از طریق شبکههای اجتماعی برای انجام مأموریتهای مقطعی جذب کرد، بدون اینکه حتی بدانند برای چه کسی کار میکنند. این امر شناسایی و مقابله با آنها را دشوارتر میکند، بهویژه که نفوذ عوامل روسی به کشورهای اروپایی سختتر از گذشته شده است.
علاوه بر هدف قرار دادن زیرساختهای اروپایی و لجستیک نظامی، سازمانهای جاسوسی مسکو ممکن است از عملیات خرابکارانه برای اثرگذاری بر فضای سیاسی کشورهای هدف نیز استفاده کنند.
برای مثال، در آستانه انتخابات فدرال آلمان در فوریه، مجموعهای از حملات علیه غیرنظامیان در آلمان توسط افغانها و دیگر مهاجران رخ داد. به گفتهی یکی از مقامات ارشد اطلاعاتی آلمان که اندکی پیش از انتخابات با او گفتوگو کردیم، سرویسهای اطلاعاتی آلمان بر این باور بودند که عوامل امنیتی روسیه ممکن است این حملات را تحریک کرده باشند تا با افزایش احساس ناامنی و تقویت حمایت از احزاب راست افراطی، مخالفتها با حمایت آلمان از اوکراین را افزایش دهند.
این حملات لزومی ندارد که خشونتآمیز باشند تا تأثیرگذار شوند. بهعنوان نمونه، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد سازمانهای اطلاعاتی روسیه ممکن است از طریق شبکههای اجتماعی، نوجوانان را برای انجام اقدامات تحریکآمیز جذب کنند. این نوجوانان، بهویژه از دیاسپورای کشورهای پساشوروی، ممکن است برای نوشتن شعارهای نفرتانگیز بر دیوار ساختمانهای مسکونی در محلههای مهاجرنشین استخدام شوند تا با تهدید یا تحقیر ساکنان محلی، احساسات ضدپناهجویان اوکراینی یا سوری را برانگیزند.
چنین حملاتی به آمادگی پیچیدهای نیاز ندارند و ممکن است تنها چند هزار دلار هزینه داشته باشند. اما نیروهای مزدور بلندپروازتر ممکن است برای انجام اقدامات خشونتآمیزتر، مانند آتشسوزی عمدی یا پرتاب کوکتل مولوتوف، دستمزد بیشتری دریافت کنند.
تمرکز مسکو بر آلمان، لهستان و بریتانیا
مقامات اطلاعاتی اروپا بر این باورند که آلمان، لهستان و بریتانیا همچنان از اهداف اصلی مسکو خواهند بود.
در مورد آلمان، چند عامل آن را برای نفوذ روسیه مستعدتر میکند:
● جمعیت مهاجران وسیع از جمهوریهای سابق شوروی، از جمله روسیه و اوکراین،
● تنشهای رو به افزایش دربارهی مسئله مهاجرت،
● روی کار آمدن «فریدریش مرتس» بهعنوان صدراعظم جدید، که وعده داده است هزینههای دفاعی آلمان را بهطور چشمگیری افزایش دهد و نقش کشور را در امنیت غرب پررنگتر کند.
با توجه به این شرایط، کرملین ممکن است انگیزهی بیشتری برای ایجاد بیثباتی در آلمان داشته باشد.
بازی با گروگانها
یکی دیگر از عناصر راهبرد نوظهور روسیه، استفادهی فزاینده از گروگانگیری است.
هیچگاه در گذشته، این تعداد از شهروندان دارای گذرنامههای اروپایی و آمریکایی در روسیه بازداشت نشده بودند. از آغاز تهاجم به اوکراین، سرویس امنیت فدرال روسیه (FSB) بازداشت شهروندان کشورهای هدف را تحت بهانههای مختلف آغاز کرده است — برای مثال، کشف آدامسی که حاوی کانابیس بوده در کیف دستی فردی، یا یافتن کمک مالی چندصد دلاری به یک خیریهی اوکراینی در تلفن همراه او.
در طول جنگ سرد، تبادل زندانیان بین آژانسهای جاسوسی غرب و شوروی عمدتاً بهصورت مخفیانه و خارج از عرصهی ژئوپلیتیکی انجام میشد. برای مثال، کاگب (KGB) هیچگاه موضوع تبادل جاسوسان را به مذاکرات محدودیت تسلیحاتی بین ریچارد نیکسون، رئیسجمهور وقت ایالات متحده، و لئونید برژنف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی، وارد نکرد.
اما از زمان آغاز جنگ اوکراین، این رویه تغییر کرده است.
پس از مذاکرات دربارهی آزادی بریتنی گراینر، ستارهی بسکتبال آمریکایی که در روسیه بازداشت شده بود، سازمانهای اطلاعاتی روسیه — بهویژه SVR و FSB — متوجه شدند که معامله بر سر گروگانها میتواند تأثیر چشمگیری بر افکار عمومی کشورهای هدف بگذارد.
در نتیجه، مسکو اکنون از اتباع خارجی بازداشتشده — از جمله شهروندان فرانسه، آلمان و ایالات متحده — بهعنوان ابزاری قدرتمند برای امتیازگیری در مذاکرات ژئوپلیتیکی استفاده میکند.
نقش نهادینهشدهی سازمانهای جاسوسی روسیه در گروگانگیری و تبادل زندانیان
اکنون نقش سازمانهای جاسوسی روسیه در بازداشت و مبادلهی گروگانها بهطور نظاممند در حال نهادینه شدن است.
سرویس امنیت فدرال روسیه (FSB) از چند سال پیش بهعنوان یک کانال ارتباطی غیررسمی میان ایالات متحده و روسیه عمل کرده است. بنابراین، جای تعجب نیست که در مذاکرات برای آزادی «ایوان گرشکویچ»، خبرنگار آمریکایی در سال ۲۰۲۴، نقشی محوری ایفا کرد.
در واقع، سرگئی ناریشکین، رئیس سرویس اطلاعات خارجی روسیه (SVR)، مدتی طولانی است که در چنین مذاکراتی با واشنگتن درگیر بوده است. برای نمونه، در سال ۲۰۲۲، زمانی که ویلیام برنز، رئیس وقت سازمان سیا، با ناریشکین در آنکارا دیدار کرد، یکی از موضوعات مورد بحث در کنار مسئلهی استفاده از تسلیحات هستهای، وضعیت زندانیان آمریکایی در روسیه بود.
در مقطع اخیر، هنگامی که مقامات کرملین مذاکرات اولیهای را با مقامهای دولت ترامپ در ریاض دربارهی توافق صلح اوکراین برگزار کردند، ناریشکین نیز در ترکیب تیم روسیه حضور داشت. این موضوع احتمالاً به این دلیل بود که مسکو میخواست از مسئلهی گروگانها بهعنوان یک ابزار چانهزنی استفاده کند.
نکتهی قابلتوجه این است که این مذاکرات پس از آزادی «مارک فوگل»، معلم آمریکایی که به دلیل حمل کانابیس دارویی در روسیه بازداشت شده بود، صورت گرفت. ترامپ در یک مراسم عمومی، بازگشت فوگل را تبلیغ کرد و شخصاً از او در کاخ سفید استقبال کرد.
در حقیقت، معاملات تبادل گروگانها بر اساس همان منطق معاملهمحوری شکل میگیرد که ترامپ در دیپلماسی خود ترجیح میدهد. به همین دلیل، بهاحتمال زیاد روسیه همچنان به بازداشت اتباع غربی ادامه خواهد داد.
در ۱۱ مارس، ناریشکین نخستین تماس تلفنی خود را با «جان رتکلیف»، مدیر سیا در دولت ترامپ، برقرار کرد. به گفتهی خبرگزاری دولتی روسیه (تاس)، دو طرف توافق کردند که «تماسهای منظم خود را حفظ کنند».
تشدید سرکوب فرامرزی و استراتژیهای فریبکارانهی مسکو
از سال ۲۰۲۲، سازمانهای اطلاعاتی روسیه عملیات خرابکارانه را بهطور جدیتر با کمپین دیرینهی سرکوب مخالفان در خارج از کشور تلفیق کردهاند.
کرملین سابقهی طولانی در استفاده از ابزارهای مختلف علیه دشمنان و مخالفانش در تبعید دارد. بسیاری از این اقدامات در همان کشورهایی انجام میشوند که هماکنون هدف عملیات خرابکارانهی روسیه قرار گرفتهاند، از جمله آلمان، بریتانیا و کشورهای حوزهی بالتیک.
در واقع، پلیس مخفی روسیه احتمالاً نخستین دستگاه امنیتی جهان بود که سرکوب فرامرزی را ابداع کرد.
● در نیمهی دوم قرن نوزدهم، پلیس مخفی تزار تلاش کرد تا مخالفان سیاسی روسیه را در فرانسه و سوئیس سرکوب کند.
● جانشینان شوروی این روشها را بهطرز چشمگیری گسترش دادند، تا حدی که ترورهای سیاسی نیز به بخشی از این راهبرد تبدیل شد.
● از ابتدای قرن بیستویکم، جاسوسان پوتین همین روشها را به کار گرفتهاند و مخالفانی را که به خارج از کشور گریختهاند، هدف حمله قرار دادهاند.
اما اکنون، روسیه رویکرد خود را پیچیدهتر کرده است و در بسیاری از موارد تلاش دارد اتهامات را متوجه طرفهای دیگر کند.
برای نمونه، در اوایل فوریه، سرویس اطلاعات خارجی روسیه (SVR) بهطور علنی اوکراین را متهم کرد که قصد انجام «حملاتی» علیه شخصیتهای اپوزیسیون و تجار روسی را دارد که به خارج از کشور پناه بردهاند.
SVR ادعا کرد که مهاجمان احتمالی، در صورت بازداشت، روسیه را مقصر جلوه خواهند داد و خواهند گفت که این حملات «به دستور سرویسهای ویژهی روسیه» انجام شدهاند.
رویکرد جدید مسکو: تخریب و فرافکنی
جامعهی تبعیدیان روسیه در سراسر اروپا بهسرعت اهمیت اعلامیهی اخیر سرویس اطلاعات خارجی روسیه (SVR) را درک کرد. این نهاد امنیتی در حال آمادهسازی زمینه برای دور جدیدی از حملات علیه مخالفان روسی در تبعید بود، درحالیکه از پیش، اوکراین را مقصر جلوه میداد.
به نظر میرسد که استراتژی مسکو در مقصر دانستن اوکراین برای عملیاتهای خرابکارانهی روسیه در غرب در حال گسترش است. از این پس، این حملات — از جمله ترورهای هدفمند، آتشسوزی عمدی، و حملات به زیرساختها — احتمالاً به سرویسهای اطلاعاتی اوکراین نسبت داده خواهند شد، با هدف ایجاد شکاف در افکار عمومی اروپا و کاهش حمایت از کییف.
این تحولات نشاندهندهی تغییر در راهبرد جاسوسی روسیه است.
برای چندین سال پس از ۲۰۱۶، عوامل اطلاعاتی مسکو بیپرواتر و حتی سهلانگارتر از گذشته به نظر میرسیدند، گویی اهمیتی نمیدادند که شناسایی یا دستگیر شوند.
نمونهای بارز از این رویکرد، ترور یک جداییطلب چچنی در مرکز برلین در روز روشن توسط یک قاتل روسی بود که سوار بر دوچرخه، او را هدف قرار داد و بلافاصله پس از آن، هنگام رها کردن اسلحه و دوچرخه در رودخانهی اسپری، توسط پلیس آلمان بازداشت شد.
بهنوعی، این مأموران اهمیتی نمیدادند که شناسایی شوند، زیرا میخواستند با این اقدامات جسورانه نشان دهند که تلاشهای غرب برای افشای آنها یا پیگرد قضاییشان بیاثر است.
تظاهرات در مقابل سفارت ایالات متحده، کیف، مارس ۲۰۲۵
اما اکنون، دستگاههای جاسوسی روسیه به حالت مخفیکارانهتری بازگشتهاند.
جنگ اوکراین انجام عملیاتهای مستقل در اروپا را برای روسها دشوارتر کرده است. اما تغییرات اخیر در روشهای جاسوسی — مانند واگذاری مأموریتها به اتباع کشورهای اروپایی برای انجام عملیاتهای مقطعی خارج از شبکههای جاسوسی سنتی — به آنها کمک کرده است تا از این محدودیتها عبور کنند.
الگوی قدیمی، اجرای جدید
واسیلی میتروخین، آرشیودار و جاسوس دگراندیش سازمان کاگب (KGB) که بعدها به غرب پناهنده شد، در یادداشتهایی که مخفیانه از مسکو خارج کرده بود، به برنامهریزی دقیق شوروی برای یک حملهی خرابکارانه در دههی ۱۹۶۰ علیه سایت دفاع هوایی یکپارچهی ناتو در کوه پارنیتا، نزدیک آتن، اشاره کرده است.
در آن عملیات، قرار بود از یک روش خاص آتشسوزی عمدی استفاده شود که با دستگاههای فنی توسعهیافته در آزمایشگاه «واحد F» کاگب طراحی شده بود.
● این دستگاهها بهگونهای ساخته شده بودند که ظاهری شبیه به پاکتهای سیگار یونانی داشتند، اما حاوی مواد منفجرهی شدیداً آتشزا بودند.
● مکانیسمهای داخلی آنها اجازه میداد که در هر لحظهای فعال شوند، حتی در هوای رقیق ارتفاعات.
● اجرای این حمله نیازمند چندین نیروی ویژهی بسیار آموزشدیده بود.
اگر این حمله انجام میشد، نسبت دادن آن به یک دولت متخاصم اجتنابناپذیر بود.
این همان مدلی بود که پوتین در سالهای ابتدایی قدرتش از آن استفاده کرد.
در دههی نخست قرن بیستویکم، حملات تروریستی و ترورهای هدفمند روسیه در خارج از کشور آشکارا ردپای دولت روسیه را به همراه داشت.
برای نمونه، استفاده از پولونیوم و عامل عصبی نوویچوک (Novichok) در ترورهای انجامشده توسط عوامل روسی، امضای آشکار کرملین را بر خود داشت.
اما این روند اکنون تغییر کرده است.
اکثر عملیاتهای خرابکارانهی مسکو طی دو سال گذشته هیچگونه ردپای مستقیمی از دولت روسیه به همراه ندارند.
● بسیاری از این حملات توسط عوامل محلی اجرا میشوند.
● این افراد از طریق شبکههای اجتماعی جذب شده و برای انجام مأموریتهای مقطعی، تنها با پرداخت چند صد دلار به کار گرفته میشوند.
با وجود شواهد فراوانی که نشان میدهد کرملین یک استراتژی جنگ ترکیبی سازمانیافته و فزایندهای مرگبار را توسعه داده است، رهبران غربی همچنان در تدوین یک راهبرد مؤثر برای مهار آن ناکام ماندهاند.
در حال حاضر، راهبرد غرب در برابر این تهدیدها همچنان به «افشاگری و رسوایی» محدود است — همان تاکتیکی که ایالات متحده و متحدان اروپاییاش پس از مداخلهی روسیه در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا در پیش گرفتند.
پیگرد قانونی عوامل خرابکار روسیه
در نوامبر ۲۰۲۴، دادگاهی در لندن گروهی از اتباع بلغارستان را که متهم به جاسوسی برای روسیه بودند، محاکمه کرد.
این افراد وظایف متعددی برای سازمانهای اطلاعاتی روسیه انجام داده بودند، از جمله:
● جاسوسی از پایگاه نظامی آمریکا در اشتوتگارت که تصور میشد محل آموزش نیروهای اوکراینی است.
● برنامهریزی برای حمله به سفارت قزاقستان در لندن.
● حمله به دو روزنامهنگار تحقیقی که با کرملین مخالف بودند.
● هدفگیری یک سیاستمدار قزاق در تبعید در لندن.
در اوایل مارس، تمامی این متهمان مجرم شناخته شدند. این حکم بخشی از تلاشهای گستردهتر برای افشا و مجازات کسانی است که با مسکو همدستی میکنند.
برخی از کشورهای اروپایی نیز ظاهراً در تلاشاند تا تأثیر حملات خرابکارانهی عوامل روسیه را کاهش دهند، اما بهجای مقابلهی مستقیم، در برخی موارد مقیاس این حملات را انکار یا کماهمیت جلوه میدهند.
افزایش تدابیر امنیتی در اروپا
برخی از اقدامات اخیر غرب برای تقویت امنیت میتواند نویدبخش باشد.
چندین کشور اروپایی، بهویژه در حوزهی بالتیک، تدابیر جدیدی برای حفاظت از کابلهای مخابراتی، خطوط لولهی انرژی و دیگر زیرساختهای حیاتی در نزدیکی مرزهای روسیه اتخاذ کردهاند.
یکی از مهمترین این اقدامات راهاندازی یک سامانهی واکنش سریع به رهبری بریتانیا در ژانویه ۲۰۲۵ بود که هدف آن:
● ردیابی تهدیدات احتمالی علیه زیرساختهای زیردریایی.
● نظارت بر «ناوگان سایهای» روسیه — شامل کشتیهای فرسوده و ضعیف نگهداریشدهای که تحت پرچمهای مصلحتی و با مالکیت و مدیریت نامشخص فعالیت میکنند.
این تدابیر بهعنوان بخشی از «نیروی مشترک اعزامی» (Joint Expeditionary Force) متشکل از ده کشور اروپایی به اجرا درآمده است.
چالشهای ناشی از تغییر جهت واشنگتن به سمت مسکو
با این حال، آشفتگی در جامعهی اطلاعاتی آمریکا، که ناشی از تغییر رویکرد ترامپ به سمت روسیه است، توانایی غرب در ارائهی یک پاسخ هماهنگ را دشوارتر کرده است.
● گزارشهای عمومی دربارهی پیشنهادهای مالی دولت ترامپ برای خریداری و کنار زدن برخی اعضای سیا (CIA) در روسیه، با استقبال گستردهی مقامات کرملین مواجه شده است.
● اولویتهای جدید اطلاعاتی دولت ترامپ — از جمله تمرکز بر کارتلهای مواد مخدر مکزیک و افزایش توجه به چین — به معنای کاهش تمرکز بر روسیه و حمایت از اوکراین است.
این تغییرات میتواند به فرصتی برای سرویسهای اطلاعاتی مسکو تبدیل شود تا فعالیتهای خود را در غرب گسترش دهند.
اگر اقدامات ترامپ منجر به کاهش شدید نظارت بر روسیه شود، این اولین بار نخواهد بود که جامعهی اطلاعاتی آمریکا تهدید مسکو را دستکم میگیرد.
● در دههی ۱۹۹۰، پس از پایان جنگ سرد، ایالات متحده نیز توجه خود را از روسیه منحرف کرد.
● این تغییر تمرکز باعث شد که واشنگتن درک درستی از تحولات سیاسی روسیه نداشته باشد و خطرات احتمالی را دستکم بگیرد.
● این غفلت اطلاعاتی احتمالاً در ارزیابی نادرست غرب از ولادیمیر پوتین در اوایل دوران ریاستجمهوریاش نقش داشت، زمانی که او پایههای استبداد جدید روسیه و تقابل مجدد با اروپا و آمریکا را بنیان نهاد.
تکرار همان اشتباه امروز میتواند فاجعهبار باشد.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|