چهارشنبه ۱۳ فروردين ۱۴۰۴ -
Wednesday 2 April 2025
|
ايران امروز |
برگردان: شریفزاده و آزاد
Project Syndicate
اول مارس ۲۰۲۵
حمله لفظی دونالد ترامپ و ج. د. وانس به رئیس جمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، در دفتر بیضی شکل کاخ سفید تکاندهنده بود اما تعجبآور نبود.
حمله لفظی دونالد ترامپ و ج.د. ونس به رئیس جمهور اوکراین، به ولودیمیر زلنسکی در دفتر بیضی شکل، در ۲۸ فوریه ۲۰۲۵ به عنوان یک «لحظهای ننگین» در تاریخ آمریکا و جهان به ثبت خواهد رسید. ایالات متحده به سرعت در حال نابودی نام نیک خود است و همه را بهجز بیرحمترین دیکتاتورهای جهان را از خود دور میکند. آسیب به اعتبار و شهرت آمریکا دههها طول خواهد کشید تا ترمیم گردد ـــ و ممکن است حتی جبرانناپذیر باشد.
بهطور گستردهتر، با پایان نظم بینالمللی پس از جنگ[دوم جهانی] با محوریت ایالات متحده، اکنون ما شاهد فروپاشی هرگونه اقتدار جهانی هستیم، و دولتهای سرکش به دنبال سوءاستفاده از این هرج و مرج هستند. اروپا باید پا پیش بگذارد و نقشی که زمانی ایالات متحده ایفا میکرد، را بر عهده بگیرد. این کار را با حمایت کامل از اوکراین در مقابل تجاوز روسیه میشود انجام داد.
بله، درست است که اروپا از نظر نظامی به اندازه آمریکا قدرتمند نیست، اما این بدان معنا نیست که ضعیف است. در واقع، اروپا دارای تمام کارتهای مورد نیاز است. نیروهای نظامی آن، ترکیبی از قویترین، با تجربهترین و نو آورترین نیروهای جهان هستند. نزاع دفتر بیضی ــــ که به نظر میرسید ترامپ و ونس بیش از حد مشتاق به ایجاد آن بودند ــــ باید آخرین انگیزه برای اروپا باشد تا بعد از دهها سال راضی بودن از موقعیت خود (توفق و فعال نبودن)، به حرکت بیفتد و خود را جمع و جور کند. این قاره همه چیز برای ایستادن روی پای خود، حمایت از اوکراین، و بازدارندگی روسیه را در اختیار دارد.
بهعلاوه، رفتار شرمآور ترامپ، نزدیکترین متحد امریکا را به اروپا نزدیکتر میکند و به پر کردن شکاف پس از برگزیت کمک میکند. این جنبش نیروهای دموکراسیخواه را تحریک میکند و نخبگان سیاسی را وادار به بیدار شدن مینماید. اروپا، ممکن است بهزودی یک ائتلاف حاکم دو حزبی میانهرو در آلمان و یک دولت دموکراتیک متعهد در اتریش داشته باشد. پس از یک سال وحشتناک، ستاره امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه دو باره در حال طلوع است.
اروپا نیم میلیارد نفر جمعیت و تولید ناخالص داخلی قابل مقایسه با ایالات متحده، ظرفیتهای قابل توجهی دارد. ممکن است که ما آنقدر نوآور نباشیم، اما این شکاف آنقدرها هم که کارشناسان میخواهند رهبران اروپا باور کنند بزرگ نیست. اگر با ژاپن، تایوان و کره جنوبی ائتلافی ایجاد کنیم، میتوانیم بهزودی آن شکاف را از بین ببریم ـــ بویژه که اکنون ترامپ، ونس و ایلان ماسک با انقلاب فرهنگی خود ستونهای قدرت ایالات متحده را تضعیف میکنند.
علاوه بر افزایش هزینهها برای مصرفکنندگان امریکایی با تعرفهها، دولت ترامپ جنگی را علیه مهاجرین به راه انداخته است ـــ که مدتهاست منبع منحصر به فرد قدرت امریکا بودهاند. اروپا باید با استقبال از بهترینها و با هوشترین افراد ـــ از جمله آنهایی که از ادارات سطح بالای فدرال امریکا بیرون رانده میشوند، بهرهبرداری کند.
در مورد قابلیت دفاعی، بنیانهای صنعتی آلمان برای تسلیح این قاره کافی است، در حالی که چتر هستهای فرانسه و بریتانیا میتواند جایگزین چتر هستهای امریکا شود. پنج کشور بزرگ اروپایی و بریتانیا در حال حاضر دارای دولتهای مسئول و قابل پیشبینی هستند که در مقایسه با کسانی که اکنون در واشنگتن در قدرت هستند الگو محسوب میشوند.
لهستان نقش مهم و اساسی در اتفاقات آینده به عهده خواهد داشت. روند پیشرفتهای اقتصادی در خدمت ماست. ارتش ما در حال رشد است. ما سلاحهای مناسب را به موقع خریداری کردهایم. حتی ترامپ هم نمیتواند کلمه بدی برای گفتن در باره ما داشته باشد. تمام اروپا میتوانند آن را ملاحظه نمایند. فرانسویها (با کمی حسادت) از زمان لهستان (Le moment Polonais) صحبت میکنند. رهبران کنونی لهستان از با تجربهترین، محترمترین و مصممترین دولتمردان هستند که میشود در دنیا پیدا کرد.
در کنفرانس امنیتی اخیر مونیخ، من با بسیاری از سیاستمداران امریکایی صحبت کردم از جمله سناتور لندسی گراهام که در برابر ترامپ زانو میزندـ من اعتماد به نفس زیادی در آنها ندیدم. آنها به جای گفتن آنچه که واقعا فکر میکنند، خود را تحقیر کرده و از خط «رهبر عزیز» اطاعت میکنند. تماشای آن خجالتآور بود.
هنگامی که از کیت کلارک، نماینده دولت ترامپ در امور اوکراین، در پشت صحنه پرسیده شد که آیا «ما هنوز متحد هستیم؟» او اعتراف کرد که خودش هم نمیداند. قدرت در واشنگتن کاملا در ترامپ متمرکز شده است. دیگر «هیچ انسان بالغی» در صحنه سیاسی نیست، فقط طوطیهای متملّق که برای تقویت گفتههای ارباب احمق خود، در حال رقابت هستند.
تیموتی سنایدر، مورخ آمریکایی، نکته درستی را مطرح میکند: مسئله در سال ۲۰۲۵ این نیست که امریکا چه فکر میکند، بلکه دراین است که اروپا چه میتواند انجام دهد. سیاست ترامپ (حتی بهطور خوشبینانه) تنها در کوتاه مدت میتواند مفید باشد. در حال حاضر کسی جرات مقابله مستقیم با ایالات متحده را ندارد. اما در دراز مدت، دولت امریکا با اوراق کردن ادارات متعدد دولت مرکزی، گذاشتن تعرفههای بیهوده و جدا شدن از دوستان و متحدین خود، باعث آسیب ماندگار به کشور امریکا خواهد گذاشت.
اکنون، زمانی است که باید پشت اوکراین بایستیم. رفتاری که زلنسکی با آن مواجه شد، مطلقا مایه شرمساری بود که با صدای بلند مورد تایید روسیه قرار گرفت. زلنسکی، اگر اجازه میداد که بازیچه آنها قرار بگیرد به نتیجه بهتر از این نمیتوانست برسد، استقامت او نشان داد که هدف اصلی دولت ایالات متحده در کجا نهفته شده است. اقدامی شبیه آن در رابطه با قرارداد مواد معدنی حیاتی اوکراین هم اتفاق افتاده بود؛ قراردادی که طرفداران ترامپ خواستند زلنسکی را مجبور به پذیرش آن بکنند. نسخه اول آن قرارداد به معنای اخاذی به سبک مافیا بود و زلنسکی به درستی آن را رد نمود. قرار داد بعدی بهتر از اولی بود.
من تعجب نخواهم کرد اگر رفتار نفرتانگیز ترامپ و ونس موجب واکنش شدید مردم امریکا شود، اما اروپاییها نمیتوانند صبر کنند. با بازگشت ترامپ به کاخ سفید، آمریکاییها با مشکلات بزرگی روبرو خواهند شد که موجب نگرانی شدیدشان میشود. ما اروپاییها باید آینده خود را به دست بگیریم.
—————————-
* اسلاومیر شیراکوفسکی(Sławomir Sierakowski)، جامعهشناس و دانشمند سیاسی لهستانی و پژوهشگر ارشد مرکز ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و فناوری DGAP است. او در دانشگاه ورشو تحصیل کرده و متعاقباً از دانشگاههای ایالات متحده، ییل، پرینستون، هاروارد، صندوق مارشال آلمان و در نهایت دو بار از مؤسسه علوم انسانی در وین و آکادمی بوش در برلین بورسیه تحصیلی دریافت کرد.
لینک مقاله به انگلیسی: https://shorturl.at/QujHI
■ این نوشته کوتاه یکی از واقع گرایانهترین اشارات به تحولات کنونی است که در این اواخر در سایتهای ایرانی دیدهام:
۱- من نیز در خودم خجالت زده میشوم زمانی که کرنش چاپلوسانه سیاستمداران استخواندار دموکراسی آمریکا را در مقابل قدرتمند بیمنطق و لوده میبینم، اگر توان چشمهایم اجازه میداد شاید بسیاری از کتب قدیمی را دوره میکردم. اریک فروم، جورج اورل، هاینریش بل، هانا آرنت، رمن گاری .... را بار دیگر میخواندم تا امروز را بهتر درک کنم.
۲- اکثرا، مهمترین خصوصیت شرایط جدید را در جانبداری آمریکا-ترامپ از روسیه میبینند. اما من وجه دیگر این قضیه را عمده میدانم که همانا تخریب دموکراسی آمریکا - امپراتوری مالی فرهنگی آمریکا - و تفوق نظامی آمریکا در جهان است. این تخریب یک شبه (تاریخا) جز فلاکت برای مردم دنیا به بار نمیآورد. تنها اردوگاه شکست خورده شرق، در جنگ سرد، احساس میکند که چیزی برای از دست دادن ندارد. اما این فقط احساس رهبران مافیایی آنهاست. در این میان همه میبازند.
۳- این مقاله اشاره کرد به نقش راهبردی اروپا که درست است. در این میان جمعآوری تمام متحدان بالقوه حیاتی است. بویژه بسیاری از نیروها که راست افراطی تلقی میشدند، اما راست گرایی آنها تنها به اتخاذ برخی سیاستهای فرهنگی و اقتصادی مربوط میشود و در مجموع وفادار و پایبند به سیستم دمکراسی و جهان آزاد و انتخابی هستند. برای مثال در اروپا: حزب برادران ایتالیا، و حزب خانم مارین لوپن فرانسه و حتی بخشهایی از AFD آلمان پتانسیل پشت کردن به فاشیسم را دارند. در آسیا: اسرائیل و ترکیه از مهرههای حیاتی هستند، اکثریت مردم اسرائیل جهان آزاد و غرب را بر میگزینند، حتی حزب حاکم لیکود با ترامپ مشکل خواهد داشت، اروپاییها باید بطور جدی روی اسرائیل کار کنند. اهمیت جذب کشورهای و نیروهای بیشتر در منزوی کردن روسیه پوتین است، انزوای آنها خطر ماجرا جویی و جنگ را کاهش میدهد.
۴- مردم ایران در این وادی تنهاتر هستند؟ بیش از همیشه ما صدای واحد مردم خود را نیاز داریم، امروز صدای ایران از جمهوری اسلامی بر میخیزد، اگر چه بیزار از “دشمن گرایی” هستم اما این صدا براستی دشمن منافع مردم ایران است.
با احترام، پیروز
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|