يكشنبه ۵ اسفند ۱۴۰۳ -
Sunday 23 February 2025
|
ايران امروز |
این روزها میزان استفاده از واژه منحوسه “نژاد” بالا رفته است. اینکه همین دیروز، در دو مطلب، در سایت ایران امروز، از این واژه منحوسه استفاده میشود، نمونهای از افزایش در استفاده از آن است. دو مطلبی که در آن از این واژه منحوسه استفاده میشود، یکی «از سلطنتطلبی تا پادشاهی پارلمانی» به قلم “ب. بینیاز (داریوش)” و دیگری نوشته “زند شکیبی” و ترجمه “علیمحمد طباطبایی” است. اما در رسانههای اجتماعی (Social media) استفاده از این واژه منحوسه، با یا بدون ترکیب با واژه “آریایی” به فراوانی دیده میشود. علتش را هم باید اقبال عمومی به انواع مختلف “پادشاهی / سلطنت / پهلویسم” دانست.
یک پیامد اقبال عمومی این است که افراد بامطالعه در گروه طرفداران “پادشاهی / سلطنت / پهلویسم” در حال تئوریزه کردن اندیشههای خود و تهیه خوراک فکری برای دیگر طرفداران “پادشاهی / سلطنت / پهلویسم” هستند. شاید بعضی از این افراد، ناخواسته، در دام ترمینولوژیهای نادقیق بیافتند.
متاسفانه تعریف مشخصی برای واژه منحوسه “نژاد” ارائه نمیشود. حتی کسی مسئولیت این واژه را به عهده نمیگیرد. به عنوان مثال آقای بینیاز ، در مقاله خود مسئولیت استفاده از این واژه را به گردن بیولوژیستها میاندازد و مینویسد “نژاد یک مفهوم بیولوژیک” است. در عکسالعمل به بینیاز من از او مدرک و سند (مقاله یا کتاب) خواستم و او مرا به یک برنامه تلویزیونی که در رده “علم برای عموم” (popular science) است، ارجاع داد. همانطوریکه توضیح خواهم داد، در تردید هستم که تهیهکنندگان و مجریان برنامههای “علم برای عموم” از سوءتفاهم مبری باشند. علاوه بر آن، پریدن از روی “جزئیات خستهکننده یا پیچیده” در چنین برنامههایی مجال سوءتفاهمهای زیادی فراهم میکنند.
”نژاد” چیست؟
این موضوع چیزی نیست که با یک بار توضیح برای همه جا بیافتد. زیرا هر کدام از ما در طول روز در معرض اطلاعات گمراه کننده درباره این موضوع هستیم و سیل سوءتفاهمها ما را به راحتی با خود خواهد برد. من در اینجا سعی میکنم که یک توضیح پیچیده علمی را برای افراد غیرکارشناس بازگشایی کنم. امیدم به آن است که خوانندگان این سایت، بعد از خواندن این نوشته کوتاه، حداقل تا مدتی، از واژه منحوسه “نژاد” استفاده نکنند.
“نژاد” واژهایست که در انسان معادل واژههایی اروپایی مانند (race)، (razza)، (ras) و امثال اینهاست. در مورد جانوران و گیاهان و دیگر موجودات، واژههایی مانند (breed) یا (strain) هم به کار میرود. در ابتدا (مثلا در قرن ۱۶ میلادی) این واژه به معنی “دودمان مشترک” (common ancestry) بوده است[۱]. این تعریف، هیچ مبنای “علمی” ندارد و چگونگی تشخیص و یا اندازهگیری آن معلوم نیست. در آن زمان، “نژاد” تنها یک واژه روزمره/محاورهای بوده است. زیستشناسان (بیولوژیستها) هم همانند شیمیستها یا فیزیکدانان یا فیلسوفان یا جامعهشناسان یا روانشناسان یا اقتصاددانان، یا کارشناسانِ هر علم دیگری، از این واژه به طور غیرتخصصی استفاده میکردند. اما هیچ تعریف خاص بیولوژیک یا ژنتیکی از آن نداشتند.
پدیدهی بیتعریفیِ واژه “نژاد” تا میانه قرن ۱۹ میلادی و انتشار تئوریهای فرگشتی داروین ادامه داشت. داروین در بیان تئوریهای خود از فنواژه تبار مشترک (common descent) استفاده کرد که در مفهوم جدا شدن یک یا چند گونه (species) جدید از یک گونه قدیمی بود. اما او و دیگر زیستشناسان تعریفی خاص از گونه داشتند و آن این بود که آمیزش جنسی بین دو گونه مجزا به تولید نوزاد بارور منجر نمیشود. مثل اینکه آمیزش انسان با بز یا شامپانزه به تولید نوزاد بارور منجر نمیشود. یا آمیزش اسب و الاغ به تولید قاطر میانجامد که بارور نیست. بنابراین از آنجایی که تمام جمعیتهای انسانی قادر به تولید نوزاد بارور با یکدیگر هستند، تمام آنها از یک گونه قلمداد میشوند.
بههرجهت پس از داروین و پس از (باز)کشف مکانیسمهای توارثی مندل (Mendel) در سال ۱۹۰۰، تصور عمومی، در میان همه کارشناسان همه رشتههای آکادمیک، بر آن بود که شباهتهای “درون جمعیتی” در انسان، “لابد”، “باید” ژنتیکی باشند، و اختلافهای “بین جمعیتی” در انسان هم نشانهای از جدایی ژنتیکی آنهاست. هیچ تعریف کمّی و قابل اندازهگیری هم برای این تصور عمومی وجود نداشت. به بیان دیگر، نوعی بدفهمی و خیالپردازی را در واژه “نژاد” وارد کردند.
برای فهم تفاوت “درون جمعیت” و “بین جمعیت” حداقلی از فهم روش آماری “آنالیز وایانس” (analysis of variance) ضروری است. امیدوارم دو شکل زیر به درک موضوع کمک کند. اگر این تصور عمومی درست میبود، نمایش پراکنش ژنتیکی (genetic variance) به صورت زیر درمیآمد:
دقت کنید که در نمودار بالا، تمام پراکنش ژنتیکی یک گونه، مثلا تمام گونه انسان، استاندارد شده است. میزان پراکنش “درون جمعیتی”، یا به اصطلاح “نژاد”، با رنگ آبی روشن نشان داده شده است. قسمتهای نشان داده شده با رنگ آبی تیره، نشان از پراکنش “بین جمعیتی” است. در نتیجه اگر تصور عمومی ذکر شده در بالا درست میبود، یک گروه “نژادی” باید پراکنش ژنتیکی پایینی داشته باشند (افراد آن شباهت بیشتری به یکدیگر داشته باشند)، و تفاوت هر “نژاد” با “نژاد”های دیگر زیاد باشد.
در سال ۱۹۶۶ دو دانشمند (Hubby & Lewontin [3]) [۲] در دو مقاله، و با استفاده از روشی جدید به نام “ژل الکتروفورز دو بعدی (Two-dimentional gel electrophoresis)، جمعیتهای مختلف مگس سرکه را با هم مقایسه کردند. نتیجهی شگفتانگیزی که آنها بدست آوردند این بود که میزان پراکنش ژنتیکی “درون جمعیت”ها، بسیار بیش از میزان پراکنش ژنتیکی “بین جمعیت”ها است. نتایج پژوهشهای این دو دانشمند در سال ۱۹۶۶ را میتوان به صورت زیر نشان داد.
در نمودار بالا، مثل نمودار قبل، میزان پراکنش “درون جمعیتی”، یا به اصطلاح “نژاد”، با رنگ آبی روشن نشان داده شده است. قسمتهای نشان داد شده با رنگ آبی تیره، نشان از پراکنش “بین جمعیتی” است. در نتیجه، همانگونه که میبینید، بر خلاف تصور عمومی گروههای “نژادی” پراکنش ژنتیکی بسیار بالایی دارند، و تفاوت بین هر “نژاد” با “نژاد”های دیگر بسیار کم است.
دو مقاله نوشته شده توسط (Lewontin & Hubby) چنان اثر سریع و عمیقی داشت که از همان سال کسانی که به طور مستقیم با فرگشت و ژنتیک کار میکنند، دیگر مفهوم “نژاد” را به عنوال یک اصطلاح فرگشتی یا ژنتیکی یا بیولوژیک به رسمیت نمیشناسند. در همان سال ۱۹۶۶ تعریف “نژاد” در بین کسانی که با ژنتیک دامی کار میکنند به تعریف زیر عوض شد:
یک جمعیت از دامها را میتوان به یکی از سه شرط زیر یک “نژاد” نامید:
۱- دامدارانی که با آن جمعیت کار میکنند آن را یک نژاد بدانند؛
۲- کارشناسان دانشگاهی که با آن جمعیت کار میکنند آن را یک نژاد بدانند؛
۳- مسئولان دولتی آن جمعیت را یک نژاد بدانند.
از سه تعریف بالا دیده میشود که هیچ چیزی بیولوژیک در باره “نژاد” وجود ندارد. اگر در گذشته بر مبنای تصورات اشتباه کسی فکر میکرد واژه “نژاد” تعریف بیولوژیک دارد، پس از سال ۱۹۶۶ میلادی، هیچ دلیلی برای ادامه استفاده از واژه منحوسه “نژاد” وجود ندارد. حال، اگر کسی مجبور باشد که تعریفی از “نژاد” بدهد، بهترین تعریف این است: “نژاد، یک ساختار ذهنی است!”
نفی مفهوم بیولوژیکی “نژاد” در انسان
یک سوال مهم این است که آیا نتایج به دست آمده توسط (Lewontin & Hubby) در جای دیگری هم تایید شده است؟ آیا در موش و خرگوش و درازگوش هم همین پدیده وجود دارد؟ آیا بیشترین میزان پراکنش ژنتیکی در انسان، “درون جمعیتی/نژادی” یا “بین جمعیتی/نژادی” است؟ پاسخ این است که در هر پژوهشی که در هر جانور یا گیاهی صورت گرفته نتایج به دست آمده توسط (Lewontin & Hubby) تایید شده است.
مقالهای که من در اینجا به آن استناد میکنم [۴] آخرین پژوهش در این زمینه نیست، اما تعدادی از گویاترین تصاویر، با ارزش بالای پداگوژیک، را در خود دارد. مطابق نتایج این پژوهش از ۳۰۰۰ میلیون واحد ژنتیکی (unit of DNA structure or “Single Nucleotide Polymorphism (SNP)”) که در ژنوم ما وجود دارد، فقط ۴.۱ تا ۵.۰ میلیون از آنها با ژنوم مرجع تفاوت دارد، و این یعنی شانزده صدم درصد (۰.۱۶%). به عبارت دیگر میزان شباهت بین انسانها ۹۹.۸۴٪ است!!! از بین همین ۳۰۰۰ میلیون واحد ژنتیکی، هر فرد فقط دارای ۲۱۰۰ تا ۲۵۰۰ تغییر ساختاری است. به نمودار زیر از همین مقاله توجه کنید.
در نمودار بالا دایرههای چندرنگ (pie charts) نمایانگر واریانتهای ژنتیکی (SNP) بین جمعیتها هستند (همان تفاوتهایی که در حد ۴.۱ تا ۵.۰ میلیون (SNP) یا ۰.۱۶٪ هستند).
رنگ خاکستری تیره: درصد واریانتهای ژنتیکی که در تمام قارهها وجود دارند.
رنگ خاکستری روشن: درصد واریانتهای ژنتیکی که حداقل در دو قاره وجود دارند.
رنگ زرد (یا رنگی که بعد از خاکستری روشن میآید): درصد واریانتهای ژنتیکی که در یک قاره وجود دارند.
رنگهای دیگر: درصد واریانتهای ژنتیکی که در یک جمعیت وجود دارند.
پژوهشهای جدیدتر، افراد بیشتری را در بر میگیرند. عددها و درصدها، به مقدار کمی، از این پژوهش به پژوهش دیگر، تفاوتهایی را نشان میدهند، اما تصویر کلی و عمومی همان است که در سال ۱۹۶۶ در مگس سرکه مشاهده شده است. همانطوریکه میبینید تطابقی بین آن چه که در تصور عمومی “نژاد” خوانده میشود، و شواهد علمی وجود ندارد. “نژاد” پایه بیولوژیک/ژنتیکی ندارد.
آن چه که در برنامههای تلویزیونی “علم برای عموم” (popular science) نشان میدهند از روی “جزئیات خستهکننده یا پیچیده” میپرند. بیننده معمولی چیزی در باره مفاهیم آماری به کار رفته نمیداند و از پیشفرضهای پسزمینهای (underlying assumptions) آنالیزهای آماری اطلاع ندارد. بیننده معمولی از کیفیت دادهها خبری ندارد، محدودیت روشها را درک نمیکند. بیننده همچنین سادهسازیهایی را که ممکن است به سوءتفاهم بیانجامند، نمیبیند.
یک نکته فرعی این است که در چنین برنامههایی ادعاهای زیادی میشود، مثلا این که با آزمایش DNA هر فرد میتوان به دانش زیادی دست یافت و چیزهای زیادی درباره او فهمید. اما از میزان خطای محاسبات چیزی نمیگویند. میزان دستیافتهای واقعی هنوز بسیار بسیار کمتر از ادعاهاست.
نتیجهگیری
توصیه من به فعالان اندیشه و سیاست این است که از به کار بردن واژه منحوسه “نژاد” پرهیز کنند و در ذهن داشته باشند که “نژاد، یک ساختار ذهنی است!” و هیچ واقعیتی در بیولوژی ندارد.
حسین جرجانی
https://hosseinjorjani.com/
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
——————————————-
پانویسها:
[۱] برای توضیح بیشتر درباره معنای اولیهی واژهی (race) نگاه کنید به:
https://www.etymonline.com/search?q=race
[۲] Hubby, J. L., & Lewontin, R. C. (1966). A Molecular Approach to the Study of Genic Heterozygosity in Natural Populations. I. the Number of Alleles at Different Loci in Drosophila Pseudoobscura. Genetics, 54(2), 577–594. https://doi.org/10.1093/genetics/54.2.577
Lewontin, R. C., & Hubby, J. L. (1966). A Molecular Approach to the Study of Genic Heterozygosity in Natural Populations. Ii. Amount of Variation and Degree of Heterozygosity in Natural Populations of Drosophila Pseudoobscura. Genetics, 54(2), 595–609. https://doi.org/10.1093/genetics/54.2.595.
[۳] نام ریچارد لیوانتین (Richard Lewontin) را به خاطر بسپارید. او یکی از پیگیرترین ژنتیکدانانی است که در مقابل سوءتفاهمها و سوءاستفادههای راست افراطی و “نژادپرست” از فرگشت و ژنتیک، توضیحات روشنگر عرضه کرده است.
[۴] The 1000 Genomes Project Consortium, Corresponding authors, Auton, A., Abecasis, G. R., Steering committee, Altshuler, D. M., Durbin, R. M., Abecasis, G. R., Bentley, D. R., Chakravarti, A., Clark, A. G., Donnelly, P., Eichler, E. E., Flicek, P., Gabriel, S. B., Gibbs, R. A., Green, E. D., Hurles, M. E., Knoppers, B. M., … Abecasis, G. R. (2015). A global reference for human genetic variation. Nature, 526(7571), 68–74. https://doi.org/10.1038/nature15393
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|