جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳ - Friday 21 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Thu, 20.02.2025, 11:56

انتخابات پارلمانی در آلمان و چالش‌ها


جواد کوروشی

یکشنبه آینده، بیست و سوم فوریه، کمی بیش از ۵۹ میلیون آلمانی، با حق رای، به پای صندوق‌های رای می‌روند تا دولت آینده این کشور را انتخاب کنند. پیشگویی‌ها پیرامون نتایج این انتخابات بسی دشوار است چون نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند که هنوز حدود ۲۰ تا ۳۰ در صد رای دهندگان تصمیم نهایی خود را نگرفته‌اند.

پیش‌بینی‌های اولیه اما نشان می‌دهند که اتحادیه متشکل از حزب دموکرات مسیحی و حزب سوسیال مسیحی (CDU وCSU) احتمالا با حدود سی در صد بیشترین رای را از آن خود کند. حزب دست‌راستی افراطی آلترناتیو برای آلمان (AFD) دومین حزبی خواهد بود که احتمالا با ۲۱ در صد آرا به پارلمان راه می‌یابد.

پیش‌بینی می‌شود که احزاب سوسیال دموکرات (SPD) و سبزها (GRÜNEN) به ترتیب ۱۵ و ۱۳ در صد رای بیاورند، در حالی که حزب چپ(LINKE) ، حزب دموکرات‌های آزاد (FDP) و اتحاد زهرا واگن کنشت (BSW) باید برای کسب دست‌کم ۵ درصد آرا که به آنان اجازه ورود به پارلمان را می‌دهد، رقابت کنند.

ویژگی‌های مهم این دوره از انتخابات پارلمان آلمان عبارتند از:

- قوی‌تر شدن هرچه بیشتر راست‌های افراطی و آب رفتن میزان آرای سوسیال‌دموکرات‌ها و سبزها
- سیاست‌های «کارآی» راست‌های افراطی که توانست احزاب دولت را به قبول سیاست‌های مهاجرستیز خود مجبور کنند.
- عملکرد دولت آلمان در سه سال گذشته
- سیاست‌های جنگ‌طلبانه احزاب دولت حاضر
- تغییر جهت‌گیری رسانه‌ها
- تغییر سیاست‌های ایالات متحده آمریکا و دولت دونالد ترامپ

شاید برای کسانی که شناخت کافی از جامعه آلمان و ساختار سیاسی آن ندارند، تعجب‌آور باشد که این کشور، به عنوان سومین قدرت اقتصادی جهان با تولید ناخالص داخلی سالانه حدود ۵۰۰۰ میلیارد دلاری، از کمبود پزشک، معلم، قاضی و پرستار گرفته تا مربی تربیت کودکان، راننده اتوبوس‌های شهری و مترو و کارگران فنی رنج می‌برد. وضعیت عقب مانده زیر بنای الکترونیکی و اینترنتی آن، ساختار فرسوده زیر بناهای اجتماعی از راه آهن، شاهراه‌ها و پلها گرفته تا وضعیت غیرقابل باور مدارس و کودکستان‌ها نشان می‌دهد که ظاهرا سلطه سیاست‌های نئولیبرالیستی که همه چیز را در پول خلاصه وبا سود می‌سنجد و با به اصطلاح کوچک کردن دولت و نقش آن در اقتصاد، در رویای این است که «بازار خود همه چیز را تنظیم می‌کند»، همه دوراندیشی‌های سیاستمداران و دولت‌های آلمان در بیست – سی سال گذشته را از بین برده و وظایف اساسی دولت در تمام زمینه‌های اجتماعی و تامین کالاهای عمومی مانند آموزش، بهداشت، حمل و نقل و ...از یاد رفته است.

چون قاعدتا هر دولتی که سرکار باشد، برنامه‌ای دارد که در بیست یا سی سال آینده بسیاری از شاغلین چه در بخش دولتی و چه در بخش‌های دیگر به سن بازنشستگی می‌رسند و بایستی فکر جایگزین آن‌ها بود. اما ظاهرا دولت‌ها و آلمان‌ها هم، که به انسان‌های دقیق و دوراندیش شهرت داشتند، بیشتر به فکر سودآوری بودند و بسیاری از وظایف پایه‌ای مسئولیت‌های خود را نادیده گرفتند. البته شرایط جهانی اقتصاد، ارزانی سوخت و برتری فکر نئولیبرالیستی و زود پولدار شدن هم بر این سیاست تاثیر گذار بوده است که نتیجه آن افزایش بی‌سابقه حجم درآمدهای صادراتی آلمان در یکی دو دهه گذشته بوده است. حجم صادرات آلمان سالانه حدود ۱۵۰۰ میلیارد یورو است. به معنی دیگر برغم افزایش نسبتا شدید درآمد‌های دولت و افزایش مطلق ثروت اجتماعی، دولت از نوسازی زیربناهای اجتماعی و اقتصادی غفلت کرده است. افزون بر این کمبود، با تغییر فضای جهانی و جنگ اوکراین و نسل‌کشی در خاورمیانه، دولت به ناگهان با بحران‌های چندجانبه مانند افزایش سرسام‌آور بهای سوخت، تامین بهای جنگ در اوکراین و کمک‌های نظامی و مالی به اسرائیل روبه‌رو و زمین‌گیر شده است.

افزایش هواداران حزب راست افراطی آلمان

حزب راست افراطی آلمان از آغاز فعالیت‌های خود هرچه بیشتر و بیشتر تلاش کرده و می‌کند که تمام نارسایی‌ها و مشکلاتی که جامعه آلمان با آن دست به گریبان است را به وجود مهاجرین و پناهجویان پیوند دهد و با دامن زدن به فضای اجتماعی ضد مهاجرین و پناهجویان، اقشاری از جامعه، به ویژه در ایالت‌های شرق آلمان را فریب دهد. در حالی که بنا بر گزارش‌های رسمی حدود سه میلیون پناهجو در حال حاضر در آلمان هستند و از این تعداد یک میلیون و دویست هزار نفر این پناهجویان اوکراینی هستند. اوکراینی‌ها از همان ساعت ورود به آلمان از همه امتیازهای شهروندان آلمانی برخوردار شدند و حتی در شش ماهه اول جنگ اوکراین موظف به ثبت نام خود به عنوان پناهجو هم نبودند. پناهجویان اوکراینی اجازه تحصیل، اجازه کار و اجازه استفاده از کمک‌های اجتماعی گوناگون دارند. پناهجویان غیر اوکراینی اما نه اجازه کار و نه اجازه تحصیل دارند و باید ماه‌ها و یاسال‌ها در اردوگاه‌های پناهجویان در شرایطی از نظر روحی ویرانگر بسر برند.

از سوی دیگر آمارهای رسمی حکایت از هزینه ۷ میلیارد یورو در سال برای پناهجویان دارد که اگر هزینه پناهجویان اوکراینی را از آن کم کنیم هزینه پناهجویانی که بلوند و چشم آبی نیستند حدودا بین چهار تا پنج میلیارد در سال است و این مبلغ در چارچوب اقتصاد آلمان بسیار ناچیز است.

به‌رغم این آمارها و اعداد حزب دست‌راستی افراط‌گرا با سوء استفاده از ضعف‌های احزاب سنتی حاکم در آلمان و ناتوانی آن‌ها به تامین نیازهای اولیه شهروندان موفق شده است با شکستن همه کاسه و کوزه‌های ناشی از این وضعیت، بر سر مهاجرین و مهاجرتبارها، آنان را باعث این مشکلات به جامعه حقنه کند. احزاب سنتی اما به جای پافشاری بر فاکت‌ها و دلایل بحران و کمبود‌های جامعه گام به گام تسلیم شانتاژهای حزب راست‌گرای افراطی شدند و آرام آرام بیشتر خواست‌های این حزب را در عمل پذیرفته و عملا گروگان این سیاست احمقانه خود شدند و نشان دادند که به‌رغم بندبازی‌ها و فرمول‌بندی‌های متفاوت از حزب راست گرای افراطی، عملا دفاع از مهاجرین و پناهجویان را فدای منافع سیاسی کوتاه مدت خود کرده‌اند.

تاثیر جنگ اوکراین

حزب راست‌گرای افراطی همچنین با مخالفت با هزینه‌های سرسام‌آور جنگ اوکراین که بنا به آمارهای رسمی دولتی حدود ۸۰ میلیارد یورو بوده است، خواستار پایان دادن به جنگ است. چون گذشته از هزینه‌های رسمی دولتی برای جنگ اوکراین این جنگ باعث گران شدن مواد سوختی و سوخت خودروها شده است که به این معنی است که بخشی دیگر از هزینه‌های این جنگ را شهروندان آلمانی باید مستقیما از جیب خود بپردازند. هزینه‌های جنگ اوکراین از سوی دیگر باعث کمبود منابع مالی دولت برای تامین هزینه نیازهای عمومی مثلا برای نوسازی ساختار فرسوده حمل و نقل ریلی و عمومی، نوسازی مدارس و... شده است.

دولت جنگ طلب آلمان و به ویژه حزب سبزها در دنباله روی کورکورانه از آمریکا (ناتو) با طرح شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» که در قالب اوکراین باید روسیه را شکست دهد، خود را بازتاب می‌داد، عملا همه منافع ملی و راهبردی خود را فدای سیاست‌های توسعه‌طلبانه ناتو و آمریکا کرد و روس‌ستیزی خود را تا آنجا شدت داد که حتی موزیسین‌ها و هنرمندان و نویسندگان روسی در آلمان از کار اخراج شدند و ادامه کار آنان مشروط به تایید سیاست‌های ضد روسیه شد. به باور نگارنده دولت آلمان و رسانه‌های آلمانی‌ها با زبان بی زبانی اعتراف کردند که هنوز روسیه و روس‌ها را بخاطر شکست هیتلر و نازی‌ها نبخشیده‌اند. چون مخالفت با حمله روسیه به اوکراین، با تبلیغ فضای ضد روس‌ها و فرهنگ روسی کاملا متفاوت است.

حمایت دولت آلمان از جنایات اسرائیل

در کنار سیاست‌های جنگ طلبانه احزاب سنتی آلمان و به ویژه حزب سبزها، جنایات اسرائیلی‌ها در غزه و نسل کشی فلسطینیان و تایید صد در صد این جنایات، بخشی از جامعه آلمان که عرب تبار هستند و بسیاری از آلمانی‌های مسلمان که چند نسل در آلمان زندگی می‌کنند و در آلمان متولد شده‌اند را دچار تردید و ناامنی کرده است. به ویژه این که دولت آلمان در یک سال و نیم گذشته با یکی دانستن هر اعتراضی به جنایات اسرائیلی‌ها با «یهود ستیزی»، بسیاری از حقوق شهروندی در قانون اساسی ، مانند آزادی بیان، آزادی اجتماعات و آزادی مطبوعات را لغو کرده است.

در آلمان عملا سانسور بی‌سابقه و کامل اخبار مربوط به فلسطین برقرار است و همه رسانه‌های عمومی و خصوصی موظف به وارونه جلوه دادن رویدادها و وحشیگری‌های اسرائیلی‌ها شده‌اند. اجازه به هیچ سخنرانی، حتی به صورت مجازی، که حدس انتقاد به سیاست‌های اسرائیلی در آن می‌رود، داده نمی‌‌شود. سفر وزیر دارائی پیشین یونان و یا پخش اینترنتی سخنرانی او، حضور دختر شجاع سوئدی گرتا تونبرگ برای شرکت در اعتراض‌ها به جنایات اسرائیل در غزه، به آلمان را ممنوع کرده است. کارمندان دستگاه‌های دولتی و دانشگاه‌ها، در صورت حتی لایک کردن یک پست فیس‌بوکی که حاوی اعتراض به اسرائیل باشد، موقعیت شغلی خود را بخطر می‌اندازد. همین دو روز پیش سخنرانی Francesca Albanese که ایتالیائی و گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور خاورمیانه است در دانشگاه آزاد برلین ممنوع شد. اعتراض برخی از هنرمندان در فستیوال فیلم برلین که هنوز در جریان است، به جنایات اسرائیلی‌ها در فلسطین، باعث دخالت پلیس امنیتی آلمان و تدارک پیگرد این معترضین شده است. بدتر از همه این است که تمام نخبگان سیاسی، علمی، هنری، اقتصادی و خارجی‌هایی که از قِــبـَــل حزب سبزها ارتزاق می‌شوند، خفقان گرفته‌اند.

نقش رسانه‌ها در فریب افکار عمومی

تا چند سال پیش و به ویژه تا پیش از آغاز جنگ اوکراین در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی نقش یک ستون دموکراسی را بازی می‌کردند. بدین معنی که مستقل از سیاست‌های دولت و گروه‌های قدرتمند اجتماعی، اقتصادی و سیاسی با اطلاع رسانی بی‌طرفانه شهروندان، توان مهار بسیاری از زورگوئی‌ها، فساد و سوء استفاده‌های سیاسی را می‌گرفتند. متاسفانه در آلمان امروز ۹۹ در صد رسانه‌ها از رویدادهای به ویژه جهانی یکسان اطلاع‌رسانی می‌کنند و خبر رسانی خود را با معیارهای دوگانه و بر پایه سیاست‌های دولتی به خورد شهروندان می‌دهند. به همین خاطر رسانه‌ها با اغراق در خبررسانی‌های مربوط به امور مهاجرین و پناهجویان عملا به ابزاری در دست راست گرایان افراطی تبدیل شده‌اند. رسانه‌های آلمان حتی در خبررسانی پیرامون حرکت‌های تروریستی پناهجویان هم بی‌طرفی را رعایت نمی‌‌کنند و گزینشی درباره حرکات تروریستی و کشته شدن شهروندان با چاقو خبررسانی می‌کنند. مثلا در مورد حرکت تروریستی یک شهروند عربستانی که با غریزه ضد اسلامی خود در‌ هانوفر با خود رو خود چندین نفر را زیر گرفت و کشت و یا حرکت تروریستی نژادپرست سوئدی در دو هفته پیش که با انگیزه نژادپرستانه یازده نفر را کشت، و ضد مسلمان و خارجی‌ها بودند، یک نوع خبررسانی می‌کند و در سایر موارد نوعی دیگر. بنابر این رسانه از وظیفه اصلی خود یعنی خبررسانی بیطرفانه به شهروندان خواسته و یا نا خواسته به سانسور دولتی و یا خودسانسوری تن داده‌اند.

تغییر سیاست‌های راهبردی ایالات متحد آمریکا

آخرین مولفه مهمی که در انتخابات روز یکشنبه اهمیت پیدا کرده است، تغییر سیاست‌های راهبردی ایالات متحد آمریکا پس از انتخاب دونالد ترامپ به مقام ریاست جمهوری است. درخواست افزایش هزینه‌های نظامی از کشورهای اتحادیه اروپا، تهدید بستن عوارض گمرکی بر کالاهای صادراتی اروپا به آمریکا و سیاست‌های آقای ترامپ برای کشاندن طرف‌های جنگ اوکراین به پشت میز مذاکره و دفاع اعضای دولت ترامپ از حزب راستگرای افراطی آلمان رویدادهایی هستند که موقعیت ضعیف سیاسی و نظامی کشورهای اروپایی و به ویژه آلمان را بیش از پیش آشکار کرده‌اند.

بنابراین و با درنظر گرفتن شرایطی که انتخابات این دوره آلمان را رقم می‌زنند، می‌شود پیش‌بینی کرد که شمار رای دهندگان بیش از دوره‌های پیشین و با غافلگیری‌هایی همراه باشد. اما به احتمال زیاد می‌تواند نتایج انتخابات شرایط تشکیل دولت ائتلافی را بسیار دشوار و پیچیده کند و دولت آینده آلمان به رهبری هر حزبی که باشد، به سختی خواهد توانست تغییراتی اساسی انجام دهد. به ویژه اینکه اتحاد دموکرات مسیحی در چند هفته پیش برای نخستین بار پس از جنگ دوم جهانی در آلمان از آرای حزب راست‌گرای افراطی برای تصویب یک طرح قانونی علیه مهاجرت، کمک گرفت و به این نگرانی دامن زده است که از کجا معلوم که اتحاد دموکرات مسیحی با ائتلاف با راست‌گرایان افراطی دولت ائتلافی تشکیل ندهد.

این پرسش از لحاظ تاریخی بسیار بسیار مهم است، چرا که حزب نازی‌های آلمان به رهبری آدولف هیتلر هم از همین راه ابتدا در ائتلاف با احزاب محافظه‌کار، توانست وارد دولت بشود و سپس همه احزاب دیگر از صحنه سیاست کنار بگذارد. بنابراین شکافی که اتحاد دموکرات مسیحی در «دیوار آتش» که هیچ حزب، اجازه هیچ گونه همکاری، تحت هیچ شرایطی با راست گرایان افراطی را ندارد، به این وحشت دامن زده است که آیا راه به قدرت رسیدن راست‌گرایان افراطی به مانند سال‌های ۱۹۳۰- ۱۹۲۰ دارد هموار می‌شود؟



نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net