جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳ -
Friday 21 February 2025
|
ايران امروز |
۱۸ فوریه ۲۰۲۵
در حالی که مذاکرهکنندگان آمریکایی و روسی روز سهشنبه برای اولین بار از زمان حمله تمامعیار مسکو به اوکراین، که تقریباً سه سال پیش رخ داد، با یکدیگر دیدار کردند، ترامپ نشان داد که آماده است تا متحدان آمریکا را رها کند و با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، همپیمان شود.
از نظر ترامپ، روسیه مسئول جنگی که همسایهاش را ویران کرده نیست. بلکه او معتقد است که اوکراین مقصر حمله روسیه به این کشور است. سخنان ترامپ در گفتوگو با خبرنگاران در روز سهشنبه درباره این درگیری، روایت متفاوتی از واقعیت ارائه میدهد که نهتنها در میدان جنگ اوکراین قابل شناسایی نیست، بلکه هیچ رئیسجمهور دیگری از هر دو حزب آمریکا چنین موضعی اتخاذ نکرده است.
بر اساس روایت ترامپ، رهبران اوکراین به دلیل امتناع از واگذاری قلمرو، مقصر جنگ هستند و بنابراین، او معتقد است که آنها شایستگی حضور در مذاکرات صلحی را که اخیراً با پوتین آغاز کرده است، ندارند. ترامپ گفت: “شما هرگز نباید این جنگ را آغاز میکردید.” او این سخنان را در حالی بیان کرد که در واقع، اوکراین آغازگر جنگ نبود. وی افزود: “شما میتوانستید به یک توافق برسید.”
ترامپ که در اقامتگاه خود در مار-ئه-لاگو فلوریدا سخن میگفت، ادامه داد: “اکنون رهبری در اوکراین بر سر کار است که اجازه داده جنگی ادامه پیدا کند که هرگز نباید رخ میداد.” در مقابل، ترامپ حتی یک کلمه سرزنش نسبت به پوتین یا روسیه که نخستین بار در سال ۲۰۱۴ به اوکراین حمله کرد، در طول چهار سال نخست ریاست جمهوری ترامپ جنگی کمشدت علیه این کشور به راه انداخت و سپس در سال ۲۰۲۲ با هدف تصرف کامل اوکراین حملهای دیگر را آغاز کرد، بر زبان نیاورد.
یک چرخش شرمآور
ترامپ در حال اجرای یکی از چشمگیرترین چرخشهای سیاست خارجی آمریکا در طول چندین نسل است؛ تغییری ۱۸۰ درجهای که دوستان و دشمنان آمریکا را وادار خواهد کرد که استراتژیهای خود را از نو تنظیم کنند. از زمان پایان جنگ جهانی دوم، مجموعهای طولانی از رؤسایجمهور آمریکا، ابتدا اتحاد جماهیر شوروی و سپس، پس از یک وقفه کوتاه و توهمزا، جانشین آن یعنی روسیه را حداقل به عنوان یک نیرویی که باید از آن حذر کرد، در نظر میگرفتند. اما ترامپ این کشور را بهوضوح به عنوان یک شریک بالقوه در همکاریهای آینده میبیند.
او آشکارا نشان میدهد که ایالات متحده دیگر قصد منزوی کردن پوتین را به دلیل تجاوز بیدلیل علیه همسایهای ضعیفتر و کشتار صدها هزار نفر ندارد. برعکس، ترامپ که همواره علاقهای گیجکننده به پوتین نشان داده است، خواهان بازگرداندن روسیه به باشگاه بینالمللی و تبدیل آن به یکی از دوستان اصلی آمریکا است.
کوری شاکه، مدیر مطالعات سیاست خارجی و دفاعی در مؤسسه آمریکن اینترپرایز و مشاور امنیت ملی در دولت جورج دبلیو بوش، در این خصوص گفت: “این یک چرخش شرمآور در سیاست خارجی ۸۰ ساله آمریکا است.”
وی افزود: “در طول جنگ سرد، ایالات متحده از به رسمیت شناختن اشغال کشورهای بالتیک توسط شوروی خودداری کرد و این اقدام، به مبارزانی که برای آزادی خود میجنگیدند، امید میبخشید. اما اکنون ما با مشروعیت بخشیدن به تجاوزات برای ایجاد حوزههای نفوذ، سیاست کاملاً متفاوتی اتخاذ کردهایم. هر رئیسجمهور آمریکایی در ۸۰ سال گذشته با موضع ترامپ مخالفت میکرد.”
در حلقه اطرافیان ترامپ، این تغییر جهت یک اصلاح ضروری برای سالها سیاست نادرست تلقی میشود. او و همپیمانانش هزینه دفاع از اروپا را بیش از حد بالا میبینند، با توجه به نیازهای دیگر. از دیدگاه آنها، رسیدن به نوعی سازش با مسکو به ایالات متحده اجازه میدهد تا نیروهای بیشتری را به خانه بازگرداند یا منابع امنیت ملی را به سمت چین، که به گفته مارکو روبیو، وزیر امور خارجه، «بزرگترین تهدید» است، هدایت کند.
عادیسازی با روسیه، دشمنی با اروپا
چرخش سیاست ایالات متحده در هفته گذشته بسیار آشکار بوده است. تنها چند روز پس از آنکه معاون رئیسجمهور، جیدی ونس، از متحدان اروپایی انتقاد کرد و گفت که «تهدید داخلی» نگرانکنندهتر از روسیه است، روبیو با سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، دیدار کرد و درباره «فرصتهای فوقالعادهای که برای همکاری با روسها وجود دارد» صحبت کرد، البته اگر بتوان جنگ اوکراین را به نحوی کنار گذاشت.
هیچ یک از رهبران اوکراین در این نشست که در ریاض، عربستان سعودی، برگزار شد، حضور نداشتند، چه رسد به دیگر رهبران اروپایی، هرچند روبیو پس از آن با چندین وزیر خارجه تماس گرفت تا آنها را در جریان امور قرار دهد. با این حال، ظاهراً این جلسه نشانی از تقسیم حوزههای نفوذ میان دو قدرت بزرگ داشت، مشابه کنگره وین یا کنفرانس یالتا در دوران گذشته.
ترامپ مدتها است که پوتین را یک همفکر و بازیگری «بسیار زیرک» میبیند که تلاشش برای وادار کردن اوکراین به پذیرش امتیازات ارضی چیزی جز «نبوغ» نبوده است. در نظر ترامپ، پوتین فردی شایسته احترام و تحسین است، برخلاف رهبران متحدان سنتی آمریکا مانند آلمان، کانادا یا فرانسه، که ترامپ برای آنها تحقیر قائل است.
در واقع، ترامپ نخستین ماه از دور دوم ریاستجمهوری خود را صرف بیاعتنایی به متحدان کرده است؛ نهتنها آنها را از مذاکرات اوکراین کنار گذاشته، بلکه تهدید به وضع تعرفههای تجاری علیه آنها کرده، خواستار افزایش هزینههای نظامیشان شده و حتی ادعاهایی درباره برخی از قلمروهایشان مطرح کرده است. در همین حال، حامی میلیاردر او، ایلان ماسک، آشکارا از حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» حمایت کرده است.
یان برمر، رئیس گروه مشاوره بینالمللی «یورآسیا»، در این باره میگوید: «در حال حاضر، اروپاییها این وضعیت را چنین میبینند که ترامپ در حال عادیسازی روابط با روسیه است، درحالیکه با متحدان اروپایی خود همچون دشمنان رفتار میکند. حمایت از حزب آلترناتیو برای آلمان که رهبران آلمانی آن را یک حزب نئونازی میدانند، ترامپ را در موضعی قرار داده که بیشتر به عنوان یک دشمن برای بزرگترین اقتصاد اروپا به نظر میرسد. این یک تغییر خارقالعاده است.»
ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی وعده داده بود که میتواند جنگ اوکراین را ظرف ۲۴ ساعت پایان دهد، وعدهای که تاکنون عملی نشده است. او حتی پیش از مراسم تحلیف خود مدعی شده بود که صلح را به اوکراین خواهد آورد، اما این نیز محقق نشد. پس از تماس تلفنی تقریباً ۹۰ دقیقهای با پوتین در هفته گذشته، ترامپ مأموریت مذاکرات را به روبیو و دو مشاور دیگرش، مایکل والتز و استیو ویتکاف، واگذار کرد.
امتیازاتی که ترامپ به پوتین میدهد
امتیازاتی که ترامپ و تیمش پیشنهاد دادهاند، به نظر میرسد فهرستی از خواستههای کرملین باشد: روسیه میتواند تمامی سرزمینهایی را که بهطور غیرقانونی و با توسل به زور از اوکراین گرفته است، حفظ کند. ایالات متحده هیچگونه تضمین امنیتی به اوکراین ارائه نخواهد کرد، چه رسد به پذیرش آن در ناتو. تحریمها لغو خواهند شد. ترامپ حتی پیشنهاد داده است که روسیه بار دیگر به گروه ۷ قدرت اقتصادی جهان بپیوندد، گروهی که در سال ۲۰۱۴ به دلیل حمله اولیه به اوکراین از آن اخراج شده بود.
اما پوتین در قبال این توافق چه باید بدهد؟ تنها چیزی که از او خواسته شده، این است که کشتار اوکراینیها را متوقف کند، درحالیکه پیروزی خود را تثبیت میکند. ترامپ به هیچ امتیاز دیگری که ممکن است از پوتین بخواهد، اشاره نکرده است. همچنین او توضیح نداده است که چگونه میتوان به پوتین برای پایبندی به توافق اعتماد کرد، درحالیکه او قبلاً معاهده ۱۹۹۴ درباره تضمین حاکمیت اوکراین و دو توافق آتشبس مذاکرهشده در مینسک، بلاروس، در سالهای ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ را نقض کرده است.
اعتماد آشکار ترامپ به توانایی خود برای رسیدن به یک توافق با پوتین، مقامات کهنهکار امنیت ملی را که سالها با روسیه سر و کار داشتهاند، شگفتزده کرده است.
سلست اِی. والندر، که بهعنوان معاون وزیر دفاع در دولت جوزف بایدن مسئول مسائل روسیه و اوکراین بوده است، گفت: «ما باید همانطور که در طول جنگ سرد با رهبران شوروی صحبت میکردیم، با آنها مذاکره کنیم.» او ادامه داد: «یعنی شما نباید به آنها اعتماد کنید.»
او افزود: «وقتی وارد مذاکرات میشوید، باید با این پیشفرض پیش بروید که آنها توافقات را نقض خواهند کرد. شما سعی میکنید منافع مشترکی پیدا کنید، اما باید درک کنید که منافع ما اساساً در تضاد هستند و ما در تلاشیم تا یک دشمن خطرناک را مدیریت کنیم، نه اینکه بهترین دوستان او شویم.»
ترامپ در گفتوگو با خبرنگاران در روز سهشنبه، طوری صحبت کرد که انگار روسیه را دوست میداند — اما نه اوکراین را. او گفت: «روسیه میخواهد کاری انجام دهد. آنها میخواهند به این وحشیگری بربری پایان دهند.»
ترامپ از ویرانیها و کشتار ناشی از آنچه که او «جنگی بیمعنا» خواند، ابراز تأسف کرد و صحنههای جنگ را با نبرد گتیسبرگ مقایسه کرد و گفت که در میدانهای نبرد، «تکههای بدن پراکنده شده است.» اوکراین، به گفته او، «در حال نابودی است» و جنگ باید پایان یابد. اما او اشارهای نکرد که چه کسی در حال نابود کردن اوکراین است، و بهوضوح رهبران اوکراین را مقصر دانست و اصرار آنها برای حضور در مذاکرات را نادیده گرفت.
ترامپ گفت: «شنیدهام که آنها ناراحتاند که جایی در مذاکرات ندارند. خب، آنها سه سال است که جایگاهی داشتهاند. و مدتها قبل از آن هم. این ماجرا میتوانست خیلی راحت حل شود. حتی یک مذاکرهکننده بیتجربه هم میتوانست سالها پیش این مسئله را حل کند، بدون از دست دادن زمین زیادی—زمین بسیار کمی. بدون از دست دادن هیچ جان انسانی. و بدون از دست دادن شهرهایی که حالا ویران شدهاند.»
او بار دیگر این ادعا را تکرار کرد که اگر رئیسجمهور بود، این حمله هرگز رخ نمیداد، درحالیکه واقعیت این است که نیروهای مورد حمایت روسیه در تمام چهار سال اول ریاستجمهوری او در داخل اوکراین جنگ به راه انداخته بودند. او گفت: «من میتوانستم برای اوکراین توافقی بکنم که تقریباً تمام زمینها را به آنها برمیگرداند.» اما توضیح نداد که چرا در دوران ریاستجمهوریاش برای مذاکره صلح اقدامی نکرد.
تکرار یک ادعای دروغین
مانند همیشه، ترامپ سخنانش را با ادعاهای نادرست متعدد همراه کرد. از جمله اینکه گفت ایالات متحده از زمان آغاز جنگ سه برابر کمک بیشتری به اوکراین نسبت به اروپا داده است. درحالیکه طبق گزارش مؤسسه اقتصاد جهانی کیل، اروپا ۱۳۸ میلیارد دلار به اوکراین اختصاص داده است، در مقایسه با ۱۱۹ میلیارد دلار از سوی ایالات متحده.
او همچنین رئیسجمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی را تحقیر کرد و بارها گفت که «میزان محبوبیت او به ۴ درصد کاهش یافته است.» درحالیکه واقعیت این است که محبوبیت زلنسکی از اوج خود کاهش یافته، اما همچنان حدود ۵۰ درصد است — رقمی که چندان با محبوبیت ترامپ تفاوتی ندارد.
ترامپ همچنین با یکی از مواضع تبلیغاتی روسیه موافقت کرد که اوکراین باید انتخابات جدیدی برگزار کند تا در مذاکرات نقش داشته باشد. او گفت: «بله، من فکر میکنم وقتی آنها میخواهند در مذاکرات حضور داشته باشند، باید بپرسید که آیا مردم اوکراین نمیخواهند انتخابات جدیدی داشته باشند؟ مدت زیادی از آخرین انتخابات آنها گذشته است.» او افزود: «این مسئله ربطی به روسیه ندارد. این چیزی است که از جانب من مطرح شده و بسیاری از کشورهای دیگر هم آن را بیان کردهاند.»
او مشخص نکرد که این «بسیاری از کشورها» کداماند. همچنین هیچ اشارهای به نیاز به انتخابات در روسیه نکرد، کشوری که در آن هرگونه رأیگیری تحت کنترل کرملین و متحدانش است.
اظهارات ترامپ بدون متن از پیش آمادهشده بیان شد و در پاسخ به پرسشهای خبرنگاران مطرح شد. اما این سخنان بازتابی از دیدگاه او درباره این بحران و نشانهای از مسیر ماههای آینده است. همچنین این سخنان بار دیگر موجی از نگرانی را در اروپا ایجاد کرد، قارهای که اکنون در حال درک این واقعیت است که متحد اصلیاش در جنگ سرد جدید دیگر خود را چنین نمیبیند.
یان باند، معاون مدیر مرکز اصلاحات اروپایی در لندن، در واکنش به این سخنان نوشت: «برخی از شرمآورترین اظهاراتی که در طول زندگیام از یک رئیسجمهور شنیدهام.» او افزود: «ترامپ در کنار متجاوز ایستاده و قربانی را سرزنش میکند. در کرملین، آنها احتمالاً از خوشحالی در پوست خود نمیگنجند.»
* Trump’s Pivot Toward Putin’s Russia Upends Generations of U.S. Policy
By: Peter Baker
The New York Times
Feb. 18, 2025
■ از ده سال پیش بعضیها ترامپ را نفوذی پوتین در سیستم امریکا میدانستند. امروز دیگر مهم نیست. چون موضوع فراتر و مهمتر از نفوذی بودن است. ترامپ رهبر جنبشی عوامگرا در آمریکاست و متحد طبیعی روسیه پوتین. ۱۰ یا ۱۵ سال پیش تصورش ممکن نبود که مقاله بالا را نیویورک تایمز منتشر کند. بله قطببندیهای جهان تغییر کرده، و رقابت برای یارگیریها بشدت در جریان است. هفته دیگر انتخابات آلمان است. اگر AFD بین ۲۰% تا ۲۵% رای بیاورد تا مدتها پایگاهی غیر قابل چشمپوشی برای اهداف پوتین خواهد بود. اما نبرد اصلی همچنان در داخل امریکا جریان خواهد داشت. ترامپ دشمن اصلی خود را در داخل امریکا میبیند، و حق دارد، اکثریت آمریکاییها تن در نمیدهند تا سیستم آزاد، انتخابی، نظارتی آنها بر باد رود. ترامپ اخراجها و جایگزین کردن آنها با افراد خود را آغاز کرده، اما کارش ساده نیست. حتی یک ژنرال چهار ستاره از مریدان ترامپ نیست. پنتاگون، CIA، Homeland، و کارگزاران اصلی والاستریت به همچنین. ترامپ به بهانههای گوناگون اختیارات بیشتری کسب خواهد کرد، اما در مرحلهای کار به تقابل خشونتآمیز میکشد. چیزی که همه از آن واهمه دارند، بدون در نظر داشتن اینکه در کجای جهان زندگی کنیم.
روزتان خوش، پیروز
■ کشورها و سیاستمداران راست افرطی (شبهفاشیستنی) در اروپا، سیاستهایشان با پوتین همراه و هماهنگ است. از ترامپ فاشیست تا ویکتور اوربان و لوپن در فرانسه و آ.اف.دی در آلمان. “چپ”های فارسیزبان (پیک نت، راه توده و توفان و اکثریت). آغاز حملهی روسیه، چپ وطنی این حمله و اشغال اوکراین را مبارزه با “فاشیستهای اوکراین” تبلیغ میکردند. بعد دیدیم فاشیستهای اروپا و امریکا در حمایت از پوتین برخاستند. چپ ضدامپریالیستنی چه منافعی در اشغال اوکراین داره؟ دلیلش فقط این است که آنها به صورت سنتی طرفدار روسیه هستند؟ راست افراطی اروپا چه منافعی از حمایت از پوتین دارد؟
ترامپ قراره با حاتم بخشی به پوتین، غزه را ضمیمه خاک اسراییل کرده و پوتین هم باید از ان حمایت کند.
عزیز عبدالله
■ آقای عبدالله، درست گفتید که که سیاستهای پوتین و راست افراطی در اروپا و آمریکا به هم رسیدهاند. علت اصلی آن وجه مشترک ضد لیبرالیستی این گرایشهاست. در این میان مسکو مانند شیرازه اصلی این جریانت عمل کرده است. بویژه بعد از شروع مرحله دوم ریاست پوتین (۲۰۱۲) تمرکز مسکو بر نفوذ در سیستمهای لیبرال غربی بود و از تمامی لجستیک مادی و معنوی خود برای ارتقاء جریانات افراطی و گاها کمی راستتر استفاده کرد. برای مثال با تمام قوا به برگزیت کمک کردند و امیدوار بودند میوهای از آن بچینند، اما محاسباتشان غلط بود. به زبان عامیانه مسکو ارث (و انتقام) تزار و استالین را از اروپا و آمریکای لیبرال میخواهد، و در این مسیر خود را در راهی بی بازگشت قرار میدهد که این خطرناک است.
موفق باشید، پیروز.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net
|