جمعه ۳ اسفند ۱۴۰۳ - Friday 21 February 2025
ايران امروز
iran-emrooz.net | Sat, 15.02.2025, 10:30

کارنامه سیاسی خمینی و خامنه‌ای


م. روغنی

پایه‌های حکومت خمینی و خامنه‌ای را می‌توان در تحولات دوران مشروطیت و نزاع میان مشروعه و مشروطه جستجو کرد. مشروطه‌خواهان در پی محدود و مشروط کردن استبداد پادشاهی و شیخ فضل‌الله تجددستیز، اجرای قوانین اسلامی را در تارک خواسته‌هایش قرار داده بود. این شیخ توانست نظارت هیاتی از روحانیون بر محتوا و تصویب قوانین مجلس را در متمم قانون اساسی بگنجاند اما سرانجام در پی مخالفت‌هایش با مشروطه و همکاری با محمد علی شاه مستبد اعدام گردید.

در دهه بیست شمسی و پس از خروج اجباری رضا شاه از ایران، فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی پرچم بنیادگرایی اسلامی در ایران را به دست گرفت و در کتاب “راهنمای حقایق” پیش‌زمینه تدوین راهبردهای اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی حکومت اسلامی را که جوهره آن در اجرای قوانین اسلامی خلاصه می‌شد بیان نمود. بخشی از اصول مطرح شده در این کتاب پس از انقلاب بهمن در قانون اساسی جمهوری جهل و جنایت تجلی یافت.

نواب در سفر به مصر با سید قطب دیدار داشت. نقطه مشترک این دو را اسرائیل‌ستیزی تشکیل می‌داد. رویکرد تروریستی نواب به اسلام‌گرایی اخوان نزدیک بود که پدر معنوی سازمان القاعده به شمار می‌آمد.

فدائیان اسلام راهبرد حذف فیزیکی شخصیت‌های فرهنگی و سیاسی را برگزیدند که در پی آن کسروی و سه نخست‌وزیر کشور ترور شدند

بنا به گفته خامنه “جرقه‌های انگیزش انقلاب اسلامی به وسیله‌ی نواب صفوی” در وی به وجود آمد. افزون براین، او یکی از پیروان سید قطب است که ۳ جلد کتابش را به فارسی ترجمه کرده است.

خمینی که روحانی گمنامی بود با مخالفت با تصویب لایحه “انجمن‌های ایالتی و ولایتی” در سال ۱۳۴۱ وارد صحنه سیاسی کشور شد. محور اصلی مخالفت وی را حق رای زنان و ورود آنان به مجلس شورای ملی تشکیل می‌داد. پس از آنکه مخالفت‌هایش با بی‌اعتنایی شاه و دولت علم روبرو شد در یک سخنرانی جنجالی خطاب به رژیم مواضع زن‌ستیز و ارتجاعی‌اش را چنین ابراز کرد:

“حساب کنید چه کرده‌اید؟ زن‌ها را وارد کردید در ادارات؛ ببینید در هر اداره‌ای که وارد شدند، آن اداره فلج شد. فعلاً محدود است؛ علما می‌گویند توسعه ندهید؛ به استان‌ها نفرستید. زن اگر وارد دستگاهی شد، اوضاع را به هم می‌زند؛ می‌خواهید استقلال‌تان را زن‌ها تأمین کنند؟! کسانی که شما از آنها تقلید می‌کنید، دارند به آسمان می‌پرند، شما به زن‌ها ورمی‌روید؟”

جسارت وی در مخالفت با سیاست‌های شاه به‌ویژه احیای قانون ” کاپیتولاسیون”[۱] که از سوی پدر شاه لغو شده بود، و خیزش‌های پیاپی از جمله در خرداد ۴۲ به عراق تبعید شد و سرانجام پس از ۱۵ سال تبعید توانست با خروج شاه وارد کشور شود.

انقلاب ۵۷ صرف‌نظر آنکه به همت چه کسانی از جمله شاه[۲]، روشنفکران متوهم، نیروهای ملی و ملی‌مذهبی، توده‌های اسلام‌زده، دولت سردرگم کارتر و یا خمینی “خدعه‌گر”[۳] به پیروزی رسید، در درازنای ۴۶ سال کارنامه فاجعه‌باری را به ارمغان آورد.

خمینی در قامت ” ولی فقیه ” و خامنه‌ای در سمت ” ولی مطلقه فقیه” دو مدعی جانشینان امام دوازدهم، وظیفه به بهشت بردن امت اسلامی را حتی از راه زور به عهده گرفتند!

اسلامیزه شدن ایران بلافاصله، از جمله با تلاش در اجرای حجاب اجباری آغاز گردید که با مقاومت شجاعانه بخشی از زنان روبرو گردید. این رویکرد نشان می‌داد که زنان بازندگان اصلی انقلاب ۵۷ می‌باشند.

گروگان‌گیری کارمندان سفارت آمریکا و کش دادن جنگ ایران و عراق به مدت هشت سال، با هزینه صدها هزار کشته، ویران شدن جنوب کشور و دهها میلیار دلار خسارت اقتصادی که سرآغاز تحریم‌ها بر اقتصاد کشور بود، راهبردهای ایده ئولوژیک خمینی مبنی بر آمریکا و اسراییل ستیزی را نشان داد. خامنه‌ای این راهبرد را با شدت بیشترادامه داد.

خمینی برای حفظ نظام “خمر شراب”، دروغ گفتن و تعطیل کردن احکام اسلام را جایز می‌شمرد. و حتی “حفظ خود اسلام [را] از جان مسلمان هم بالاتر»[۴] می‌سنجید. پس از آغاز ترورهای غیر مسئولانه مجاهدین در سال ۶۳، خمینی هوادارانش را تشویق کرد از رفتار و باورهای همسایگان و آشنایشان خبرچینی کنند. افزون براین با وجودیکه یهودستیز و آمریکاستیز بود، در جریان جنگ ایران و عراق از راه اسرائیل اسلحه آمریکایی دریافت کرد!

در کارنامه سیاه خمینی می‌توان به “انقلاب فرهنگی” یعنی دینی کردن آموزش و پروش، لغو ” قانون حمایت از خانواده” که راه را از جمله برای کودک‌همسری و تشدید بی‌عدالتی جنسیتی می‌گشود، تصویب و اجرای قانون قرون وسطایی ” قصاص” نیز اشاره کرد.‎

تارک درنده‌خویی خمینی در کشتار و اعدام‌های دهه ۶۰ نمایان شد که در جریان آن تنها در سال ۱۳۶۷، هزاران نفر از زندانیان سیاسی تنها به جرم پایداری در مواضع سیاسی‌شان اعدام شدند.

خامنه‌ای که حجت‌الاسلامی بیش نبود، با توطئه رفسنجانی و احمد خمینی بر تخت سلطنت “ولایت مطلقه فقیه” نشست و برپایه اختیارات فراقانونی‌اش به رهبری خودشیفته، مستبد و غیر پاسخگو تبدیل شد.

در بین خطوط هرگاه خامنه‌ای از نظام، مردم، ملت و یا کشور سخن به میان می‌آورد اشاره به شخص و جایگاه اوست!! وی حتی در نشست با خانواده قاسم سلیمانی ادعا کرد سخنان خداوند از دهانش جاری شده است.[۵]

اگر خمینی برپایه محبوبیت سیاسی‌اش در میان توده‌های اسلام‌زده می‌توانست مخالفین‌اش را به راحتی سرکوب کند اما خامنه‌ای ناچار شد با تکیه بر سرنیزه نیروهای نظامی امنیتی و مجاز شمردن فساد و رانت‌خواری در میان آنان، هر صدای مخالفی را در نطفه خفه سازد.

در درازنای ولایت وقیحی ۳۷ ساله‌اش خیزش‌های ادواری گوناگونی روی داد که به یاری این نیروها توانست بر چالش‌های سیاسی و امنیتی غلبه و سکوت قبرستانی در کشور را پایدار سازد.

با هزینه کردن صدها میلیارد دلار در پروژه بیهوده هسته‌ای، تشکیل و تقویت گروه‌های تروریستی اسلام‌گرا در منطقه، همکاری با پوتین در جنگ داخلی سوریه که به کشتار صدها هزار نفر انجامید، و همراهی در کشتار مردم اوکراین، کوشیده است اهداف ایدئولوژیک آمریکا و اسرائیل ستیزانه‌اش را پی گیرد.

در حالی که حتی حماس با وجود دهها هزار کشته از مردم بیگناه غزه، برای آتش‌بس بارها با دولت دست راستی اسرائیل مذاکره کرده است این رهبر خودشیفته و لجوج حاضر نیست حتی به گفتگوی غیر مستقیم با آمریکا با هدف یافتن راهی برای پایان دادن و یا کاهش تحریم‌ها تن دهد.

پی‌آمدهای راهبردهای خامنه‌ای حداقل در زمینه اقتصادی شرایط فاجعه‌باری را به بخش بزرگی از مردم ایران تحمیل کرده است که به مواردی از آن اشاره می‌کنم:

- بر پایه گزارش مرکز آمار ایران از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱، سرانه سالانه مصرفت گوشت قرمز در ایران تا ۸ کیلو گرم کاهش یافته است. برخی فعالان بازار این کاهش در بین دهک‌های کم‌درآمد را به کمتر یک کیلوگرم در سال ارزیابی می‌کنند

- گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد که ۲۶ میلیون نفر از مردم ایران توان برآورده کردن نیازهای َاساسی خود را ندارند.

- بنا بر گزارش روزنامه هم‌میهن، بسیاری از خانواده‌ها برای خرید گوشت، مرغ و لبنیات که همواره با افزایش قیمت مواجه است، به خرید قسطی رو آورده‌اند.

- سوء تغزیه مزمن به ویژه در چهار استان سیستان و بلوچستان، هرمزگان، ایلام و کهگیلویه و بویراحمد، عامل اصلی کوتاهی قد و لاغری کودکان شده است.

- بنا بر داده‌های “پویش ملی سلامت” که از سوی وزارت بهداشت در بازه زمانی ۲۰ آبان تا ۱۵ دی ۱۴۰۲ انجام شده، میلیون‌ها ایرانی مبتلا به فشار خون بالا، اضافه وزن یا بیماری قند می‌باشند. ۴۶ میلیون ایرانی به شکلی فزاینده در معرض خطر کمبود پروتئین، کلسیم، ویتامین دی و دیگر مواد مغذی سالم‌اند و برای پرکردن سفر خالی، به مصرف قند و نان روی آورده‌اند.

با توجه به این شرایط عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور دولت حسن روحانی، که در سرکوب معترضان آبان ۹۸ نقش داشت، در یک برنامه تلویزیونی به «انباشت نارضایتی عمومی» در ایران اذعان کرد و شرایط فعلی را «خیلی نگران‌کننده‌تر» از آبان ۹۸ خواند و به دولت پزشکیان توصیه کرد از تجربیات آبان ۹۸ استفاده کند.

در شرایط بن‌بست کشور و وجود بحران‌های گوناگون، دولت تدارکات‌چی پزشکیان که همواره چشم به دهان خامنه‌ای دوخته است، به‌رغم قول‌های انتخاباتی، حاضر به استعفاء نیست اما از لجاجت خامنه‌ای کاملا آگاه است و از رهبر خودشیفته درخواست کرده پاره‌ای از اختیارات داخلی و خارجی‌اش را “برای پیشبرد امور و رفع موانع”[۶] به وی واگذار کند “تا .... در این شریط بسیار دشوار بتوان کشور را به سوی سربلندی و پیشرفت هدایت کرد”.

شوربختانه در شرایطی که نظام جهل و جنایت، در منطقه شکست‌های بزرگی را متحمل و با انتخاب دوباره ترامپ امکان حمله نظامی اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای و زیر ساخت‌های نفتی کشور دور از انتظار نیست و در داخل نیز رژیم با نارضایتی بی‌پیشینه‌ای روبروست، پراکندگی در بین مخالفین جمهوری اسلامی همچنان نا امید کننده است.

پادشاهی‌خواهان همچنان در سودای بازگشت نظام سرکوب‌گر پهلوی‌اند و به فحاشی به غیر خودی‌ها ادامه می‌دهند. مجاهدین هنوز حجاب اجباری و تفکیک جنسیتی را در میان هوادارانشان رعایت می‌کنند و مدعی برقراری دمکراسی در کشورند و سرانجام جمهوری خواهان از صدور بیانیه‌های کلیشه‌ای خرسندند و آنرا “مبارزه سیاسی” می‌نامند. بی‌مناسبت نیست که خورده خیزش‌های داخلی بدون بدیلی قدرتمند و قابل اعتماد، به جنبش‌های رژیم برکن تبدیل نمی‌‌شود و خامنه‌ای هنوز با تکیه بر سرنیزه و مشت آهنین با اطمینان خاطر به لجاجتش ادامه داده از نوشیدن “جام زهر” فروگذار است.

بهمن ۱۴۰۳
mrowghani.com

——————————————
[۱] - حق کنسول یک دولت بیگانه در محاکمه اتباع ان کشور در صورت ارتکاب جرم به جای دادگستری کشور میزبان
[۲] - نقش شاه در پیروزی روحانیت را در مقاله ” چه گونه شاه روحانیون را به قدرت رساند” در دو بخش بیان کرده ام
[۳] - تفاوت شیخ وضل الله و نواب صفوی با خمینی در این بود که آندو نظریاتشان را با شفافیت کامل بیان و عمل می‌کردند و حتی جانشان را در این راه از دست دادند. اما خمینی برای رسیدن به هدف‌هایش دروغ می‌گفت و به عبارتی خدعه می‌کرد. مستند خدعه خمینی را در ویدئوی زیر می‌توانید مشاهده کنید: https://www.youtube.com/watch?v=KXfmF6sOq0Y برروی ” Browse YouTube ” کلیک کنید.
[۴] - صحیفه امام، ج ۱۵، ص ۱۱۶
[۵] - ادعاَ خداََ خا،منه‌ای https://www.youtube.com/watch?v=OYthHXuXxtc بر روی ” Browse YouTube ” کلیک کنید
[۶] - پزشکیان استعفا دهد؟ خبرگزاری دولت: رهبری دست رئیس جمهور را باز گذارد، پایگاه خبری آفتاب، ۲۴ بهمن ۱۴۰۳


نظر خوانندگان:


■ جناب روغنی، با درود و تشکر از یادداشت خوبتان که گوشه ای از جنایات خمینی و خامنه ای در حق ایران و ایرانی را به روشنی بیان میکند. تنها در مورد این پاراگراف از نوشته شما “در حالی که حتی حماس با وجود دهها هزار کشته از مردم بیگناه غزه، برای آتش‌بس بارها با دولت دست راستی اسرائیل مذاکره کرده است این رهبر خودشیفته و لجوج حاضر نیست حتی به گفتگوی غیر مستقیم با آمریکا با هدف یافتن راهی برای پایان دادن و یا کاهش تحریم‌ها تن دهد.” نکاتی داشتم که فکر کردم خوبست با شما و خوانندگان گرامی مقاله شما در میان گذارم.
به گمان من فرار خامنه ای از مذاکره با آمریکا و یا بهتر بگوئیم بستن راه مذاکره دولت پزشکیان با آمریکا (با غیر هوشمندانه و غیر شرافتمندانه خواندن آن) صرفا ناشی از لجاجت و یا خودشیفتگی نیست بلکه الزاماتی پشت آن قرار دارد که به حفظ نظام جور و جهل ولایت فقیه، که اوجب واجبات اینهاست، بر میگردد. اما این الزامات داخلی و خارجی کدام هستند؟
در مرکز الزامات داخلی حفظ حمایت و پشتیبانی به اصطلاح ارزشی ها و حزب اللهی ها اما در اصل کاسبان و برخورداران تحریم از شخص خامنه ای و رژیم ولایت فقیه قرار دارد. خامنه ای میداند که فرایند منطقی و تعهدات ناشی از مذاکرات میتواند آن 5 الی 10% باقیمانده از مردم کشور را هم که هنوز به دلایل مختلف، البته با ظاهر ایدئولوژیک و عقیدتی و گفتمانی اما در واقع وابستگی های سازمانی، اداری و مالی و برخورداری از رانت های حکومتی، از او (و احتمالا پسرش مجتبی) و اصل ولایت فقیه حمایت میکنند بخار کرده و از بین ببرد؛ در حالیکه آن بیش از 90% مخالف رژیم ولایت فقیه به دلیل عمق و وسعت جنایات و خیانت های اینها (که شما در یاداشت خوب خود شمه ای از آن را بیان کردید) دیگر هرگز طرفدار رژیم ولایت فقیه نخواهند شد. بنابراین هر چند خامنه ای ابتدا با گفتن آنکه باید چشمان خود را باز نگهداریم با چه کسی مذاکره میکنیم، باب مذاکره را نیمه باز گذاشته بود، اما هنگامی که ترامپ آن یادداشت اجرایی خود را امضاء کرد و مخالفتها با مذاکره از سوی کاسبان تحریم بالا گرفت متوجه شد که مذاکره در این شرایط مفهومی غیر از سقوط برای رژیم او نخواهد داشت. اما چرا؟
ترامپ و دولت او پنهان نکرده اند که منظور آنها از مذاکره با ج. ا. ایران امضای قراردادی است که بر اساس آن رژیم برنامه هسته ای خود را تقریبا تعطیل کند، برنامه موشکی خود را تعدیل کند (برد موشکها به اسرائیل نرسد)، به حمایت خود از تروریسم خاتمه داده و ارتباط و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی از نیابتی های خود در منطقه را متوقف کند. در مقابل آمریکا میپذیرد تحریم ها را کاهش داده و بردارد. امضاء و اجرای مفاد چنان قرارداد تحقیر آمیزی بلافاصله اکثر کاسبان تحریم و ارزشی ها و به اصطلاح حزب اللهی ها را به ناراضیان، آنهم در دل رژیم یعنی در نهادهایی که در بخشهای مختلف نظامی و امنیتی و انتظامی و اقتصادی و فرهنگی در این 46 سال ایجاد کرده اند، تبدیل میکند. زیرا این نهادها توسط طرفداران رژیم اداره می شود و فلسفه وجوی آنها به نحوی از انحاء به مبارزه با آمریکا و شعار محو اسرائیل بر میگردد. در حالیکه فرایند رفع تحریم ها بسیار طولانی بوده و معلوم نیست در کوتاه مدت بطور قابل توجهی درآمد رژیم را افزایش داده، به رشد فعالیتهای اقتصادی کمک کرده و از نارضایتی مردم بکاهد. البته ممکن است در روزهای اول نرخ ارز و قیمت طلا و .. را پائین بیاورد اما گشایش واقعی اقتصادی کشور تحت این رژیم، به دلایلی که توضیح آن از حوصله این یادداشت خارج است، ممکن نیست.
الزامات خارجی در مخالفت خامنه ای با مذاکرات با آمریکا به نارضایتی چینیها و روسها اما مخصوصا روسها از مذاکره دو طرفه ایران و آمریکا بر میگردد. سخنگویان و مقامات آن دولتها و مخصوصا روسها مخفی نکرده ند که مایلند مذاکرات ایران و آمریکا در همان چارچوب 5+1 باقی بماند. در واقع روسها از ج. ا. مانند یک دولت تحت الحمایه خود در مناسبات بین المللی و روابط خود با غرب و آمریکا بنفع خود بهره می برند (وارد کردن ایران در جنگ اکراین) و خامنه ای درست مانند یک عامل و دست نشانده روسها عمل میکند که به باور برخی از تحلیلگران این موضوع بی ارتباط با وابستگیهای بلند مدت او به روسها و قول روسها به حمایت از جانشینی پسرش مجتبی خامنه ای نیست. متاسفانه روسها موفق شده اند در دهه های گذشته، با حمایت و در واقع سرسپردگی خامنه ای، عوامل و طرفداران خود را در مراکز مختلف کشور نفوذ دهند و بر سر کار بیاورند. بنابراین طبیعی است روسها با عواملی که در کشور دارند در ضدیت با مذاکره جو سازی کرده به دولتها فشار وارد کنند.
شاهد این مدعا تشدید مخالفت عوامل و طرفداران روسیه و چین با مذاکرات دو طرفه ایران و آمریکا در هفته های گذشته است. چهره های سیاسی ضد غرب مانند جلیلی و رهبران حزب پایداری و طرفدارانش، نمایندگان معلوم الحال مجلس مانند رسایی و کوچک زاده و ثابتی و غیره، امامان جمعه، نظیر صدیقی و علم الهدای، مقام های دستگاه های امنیتی (سخنرانی معاون سپاه در جمع مدرسین حوزه علمیه قم در آماده نبودن شرایط مذاکره)، سرداران سپاه (اخطار برخی از فرماندهان سپاه که ترامپ قاتل قاسم سلیمانی و نمی توان با او مذاکر ه کرد)، مدیران مطبوعات (مقالات حسین شریعتمداری سردبیر روزنامه کیهان در تهدید طرفداران مذاکره با آمریکا)، برخی به اصطلاح کارشناسان حکومتی صدا و سیما و غیره همه و همه قبل از سخنرانی خامنه ای در مخالفت با مذاکره با آمریکا موضع گیری کرده و نقش خود را در این زمینه ایفا کردند. بنظر میرسد بسیاری از این موضع گیریها و اظهار نظرها با اشاره روسها و مسلما فعالیت روسوفیلهای منتفع از تحریم ها در کشور انجام می شود.
سئوالی که پیش می آید آنست که آیا در این صورت خامنه ای با دست خود زمینه سقوط خود و ج. ا. را فراهم نکرده است؟ زیرا عدم مذاکره نتیجه ای جز تشدید تحریم های فلج کننده و نیز احتمال بمبارانهای مراکز هسته ای و نظامی و حتی اقتصادی (پالایشگاه ها، پتروشیمی ها و پایانه های صادرات نفت و غیره) ندارد. پاسخ آنست که تحریم ها بخودی خود قادر به ساقط کردن حکومت های استبدادی نیست (نمونه های رژیم صدام و قذافی) چه برسد به رژیم های (نیمه) تمامیت خواه دینی (Semi-Totalitarian Theocracy) مثل ج. ا. که دارای درآمد نفت و دستگاه سرکوب گسترده است.بنابراین بعید است تحریم ها ج. ا. را در کوتاه مدت ساقط کند. چون رژیم با انداختن مسئولیت رکود و فلاکت اقتصادی به گردن تحریم های آمریکا خواهد توانست خود را قربانی مبارزه با آمریکا قلمداد کرده و هر مخالفتی را سرکوب و هر تظاهراتی را به خاک و خون بکشد. از طرفی هر چند یک جنگ تمام عیار آمریکا علیه ج. ا. میتواند خامنه ای و رژیم او را ساقط کند اما احتمال وقوع آن کم است. هم به دلیل عدم تمایل آمریکا به یک جنگ تمام عیار و هم مخالفت کشورهای منطقه و چین و روسیه با وقوع چنان جنگ ویرانگری در منطقه که تبعات غیر قابل پیش بینی خواهد داشت. با اینحال در صورت تشدید مخاصمات بین طرفین بمباران مراکز هسته ای و نظامی و غیره توسط اسرائیل و با پشتیبانی مستقیم و غیر مستقیم آمریکا و حتی ناتو دور از ذهن نیست. اما همانطور که گفته شد این بمبارانها نخواهد توانست بخودی خود رژیم ج. ا. را ساقط کند. و متاسفانه ویرانی ایران و رنج و الم میلیونها ایرانی اصولا دغدغه خاطر خامنه ای و سران ج. ا. نبوده و برایشان اهمیتی ندارد، همانطور که در جنگ هشت ساله عراق علیه ایران نشان داده اند. برای اینها آنچه اهمیت دارد حفظ رژیم ج. ا. است و ایران و منابع و مردم آنرا مانند غنیمتی برای گسترش سلطه و نفوذ خود در منطقه و جهان میدانند.
حال این پرسش پیش می آید که پس در این شرایط خطیر ،که کمر اکثر خانوارها زیر بار شرایط وخیم اقتصادی خم شده و انتظار تحریم های بیشتر نرخهای ارز و قیمت طلا را به آسمان رسانده و پیش بینی ها از رکود تورمی بی سابقه هر کسی را که میتواند به فکر مهاجرت و خروج یا بقول بعضی فرار از کشور کشانده است، تکلیف چیست و چه باید کرد؟ پاسخ ساده و کوتاه به این پرسش آن است که این وضعیت ناشی از عملکرد فاجعه بار رژیم ج. ا. است. چون این رژیم اصلاح پذیر نیست باید آنرا تغییر داد. اما چگونه؟
فرض کنیم همین فردا یا روز خوب دیگری میلیونها ایرانی، با حل “معضل اقدام جمعی یا Collective Action”، در تهران و مراکز استانها و شهرستانها راه پیمایی عظیم آرام و خشونت پرهیزی ترتیب داده و خواستار استعغای خامنه ای و رفراندم قانون اساسی ج. ا. شوند. هیچکدام از این خواسته ها غیر قانونی نیست و نمیتوان کسی را صرفا بخاطر ابراز این خواسته ها تحت تعقیب قرار داد. در آن شرایط و چنانچه مردم از تهدید ها و احیانا کشت و کشتار موضعی در اینجا و آنجا توسط دستگاه سرکوب خامنه ای مرعوب نشده و ادامه دهند و در صورت سرکوب خونین تظاهرات با براه انداختن اعتصابات سرتاسری فلج کننده و نافرمانیهای مدنی گسترده اداره کشور را عملا غیر ممکن سازند مطمئنا ظرف چند روز لحن سران قوا و فرماندهان سپاه و دستگاه های امنیتی و خود خامنه ای تغییر کرده از تحکم و تهدید به درخواست و التماس و عجز و لابه و بقول معروف شنیدن صدای انقلاب مردم می رسد.
احتمالا خامنه ای در آن شرایط ابتدا از مردم خواهد خواست آرامش خود را حفظ کنند تا مقامات مسئول فرصت رسیدگی به و اجرای خواسته های آنها را پیدا کنند. سعی خواهد کرد مردم را فریب داده و در اظهاراتی از آماده شدن شرایط برای مذاکره با غرب و آمریکا برای رفع تحریم ها سخن بگوید. نیز ممکن است برای آرام کردن بیشتر مردم با استعفای بسیاری از مقامات موافقت کرده و یا دستور دستگیری شماری از مقامات و سران دستگاه های سرکوب و حتی روحانیون و امامان جمعه (امثال علم الهدی و صدیقی و غیره که بیشترین نفرت مردم را بر انگیخت اند) را هم صادر کند و غیره. میتوان بطور منطقی تصور کرد که در صورت ادامه جنبش انقلابی مردم خامنه ای برای ادامه رهبری و بقای رژیم قول انجام اصلاحات ساختاری و یا حتی رفراندوم قانون اساسی را هم بدهد. که این زمینه ای خواهد بود برای گذار خشونت پرهیز از ج. ا. به یک سکولار دموکراسی در کشور.
بهر حال باید توجه کرد که همه اینها در گرو همان حل “معضل اقدام جمعی” خواهد بود. یعنی متقاعد کردن میلیونها ایرانی برای همکاری و اقدام مشترک به منظور تغییر رژیم سیاسی و استقرار سکولار دموکراسی در کشور. این خود مستلزم تشکیل یک رهبری سیاسی توانمند در اپوزسیون است که پایگاه بزرگ اجتماعی داشته و مورد اعتماد مردم باشد تا بتواند آنها را سازماندهی و برای حرکات بزرگ متقاعد کند. با پوزش از تفصیل تنها اضافه میکنم که به دلیل عملکرد ضعیف رهبران سیاسی اپوزسیون طی 46 سال گذشته ایرانیان اعتماد خود به سیاستمداران را از دست داده اند (احتمالا به استثنای شازاده رضا پهلوی ک نقشی در انقلاب 1357 نداشته) و بهترین راه ایجاد چنان رهبری سیاسی جمعی و توانمند که دارای قدرت مدیریت یک انقلاب اجتماعی-سیاسی بزرگ خشونت پرهیز و تغییر رژیم و استقرار دموکراسی در ایران را داشته باشد ایجاد یک نهاد یا مجلس یا پارلمان منتخب مردم از طریق برگزاری یک انتخابات آزاد و منصفانه و رقابتی آنلاین و تحت نظارت های بین المللی است.
خسرو


■ با درود به جناب خسرو و واکنش به نوشته بالا بی‌تردید خامنه‌ای برای از دست دادن ۱۰٪ طرفدارانش و ته مانده نیروهای نیابتی، برنامه هسته‌ای و موشکی حاضر به مذاکراه با آمریکا نخواهد شد اما به باور من اگر سنبه را پرزور بسنجد و پای حفظ ” نظام” یعنی خودش به میان آید تن به عقب نشینی خواهد داد. بیاد داشته باشیم که مدتی پیش حتی از “عقب‌نشینی تاکتیکی” دفاع کرد. در غیر این صورت باید حداقل با شرایط سخت تر اقتصادی و نارضایتی بیشر مردم روبرو شود. در ضمن تهاجم نظامی نیز همواره امکان پذیر است.
با شما کاملا موافقم که مخالفین باید به وجهی با اتحاد خود اعتماد از دست رفته جامعه مدنی داخل کشور را بدست آورده و آتش زیر خاکستر را به شعله‌ای ولایت برکن تبدیل کنند.
با سپاس م- روغنی




نظر شما درباره این مقاله:









 

ايران امروز (نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايت‌ها و نشريات نيز ارسال می‌شوند معذور است.
استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025 | editor@iran-emrooz.net