پنجشنبه ۱۸ بهمن ۱۴۰۳ -
Thursday 6 February 2025
|
ايران امروز |
نقاشی کنار خیابان بساطش را پهن کرده بود و چهرۀ مشتریانش را نقاشی میکرد. یکی از مشتریان بعد از پایان کار که از دستمزد ۱۰ دلار ناراضی بود؛ با تعجب پرسید: «برای ۱۰ دقیقه ۱۰ دلار ؟»
نقاش پاسخ داد: «چرا ۱۰ دقیقه؟ ۲۰ سال و ۱۰ دقیقه.»
سقوط آزاد در ۱۱ روز
بشار اسد در ۸ دسامبر ۲۰۲۴ (۱۸ آذر ۱۴۰۳) توسط شورشیان تحریر شام و گروههای ائتلاف سقوط کرد و موجب شگفتی جهانیان شد: سقوط یک خاندان در ۱۱ روز!؟ هرچند خاندانی بیثبات و بیبنیان!؟ اما واقعیت این است که اسد در ۲۴ سال و ۱۱ روز و دقیقتر بگوییم در ۵۴ سال و ۱۱ روز، از سالی که پدر طی یک کودتا رژیمی ولایتمدار و تکحزبی را بنیان نهاد و پسر با سبعیتی بیشتر راه او را ادامه داد، سقوط کرد. آنچه در ۱۱ روز اتفاق افتاد توفانی بود به ظاهر خلقالساعه و غافلگیر کننده، اما هرچه بود، در واقع رخدادی است تاثیرگذار و تعیین کننده. به این توفان ، زمینه های تاریخی آن، بازیگران داخلی و خارجی آن و پیامدهای آن برای سوریه، برای منطقه و نیز برای جهان نگاهی هرچند گذرا بیندازیم.
حافظ اسد، آغازی خونین و نارفیقانه
در سال ۱۹۷۰، حافظ اسد با کودتایی خونین قدرت را در سوریه در دست گرفت. این سرآغازی بود بر حکمرانی پنجاه و چهار سالۀ یک خاندان بر کشوری که طی این مدت به صحنۀ نبردهای سیاسی، سرکوبهای خونین و کشمکشهای بینالمللی بدل شد. اما این داستان، بیش از آنکه حکایت قدرت باشد، روایت انحطاط و فروپاشی است.
حافظ اسد در سال ۱۹۳۰ در روستای قرداحه، در خانوادهای علوی متولد شد. او که افسر نیروی هوایی بود، در پی کودتای سال ۱۹۶۳ (۱) همپیمان با حزب بعث، به فرماندهی نیروی هوایی سوریه رسید. در ۱۹۶۶ (۲)، حافظ اسد و همفکرانش کودتای دیگری علیه جناح سنتی حزب بعث ترتیب دادند که به قدرت گرفتن شاخۀ رادیکال نظامی بعث به رهبری صالح جدید منجر شد و اسد در دولت جدید به عنوان وزیر دفاع منصوب شد.
اما جاهطلبی او فراتر از این بود؛ او در سال ۱۹۷۰، طی کودتای دیگری صالح جدید را سرنگون کرد و از آن پس تا هنگام مرگش در ۷ ژوئیه ۲۰۰۰، حاکم بلامنازع سوریه بود. این سرآغازی بود برای حکمرانی پنجاه و چهار سالۀ یک خاندان بر کشوری که طی این مدت به صحنۀ نبردهای سیاسی، سرکوبهای خونین و کشمکشهای بینالمللی بدل شد. حفظ قدرت به مدت سه دهه، در تاریخ پس از استقلال سوریه که شاهد مجموعهای از کودتاهای نظامی بود، امری استثنایی به حساب میآمد.
اسد بعد از موفقیت کودتا به تصفیۀ ارتش پرداخت، نیروهای هوادار حزب و بازماندگان ارتش دولتی را ادغام کرد و چند سازمان اطلاعاتی/ امنیتی موازی در سوریه ایجاد کرد تا نظارت حداکثری بر ارتش و کنترل جامعه را برعهده داشته باشند. او سپس یک ارتش شخصی ۲۵ هزار نفری به نام «گارد ریاست جمهوری سوریه» ایجاد کرد تا اگر کودتای دیگری رخ داد، از او و خانوادهاش محافظت کنند. در دوران حافظ اسد، ارتش و سازمانهای اطلاعاتی/ امنیتی، بازوهای اعمال حاکمیت او بر کشور سوریه بودند. اسد تا آخر حکومت خود سیاستی ضد اسرائیلی در پپیش گرفت اما اتحاد با شوروی را در تمام دوران جنگ سرد حفظ کرد.
حافظ اسد زمانی به دنیا آمد که سوریه، خاورمیانه و حتا نقاط دیگر جهان شاهد تحولات بزرگی بود. در آن زمان ملیگرایی عربی، سیاست منطقهای بسیاری از کشورها به ویژه مصر با ریاستجمهوری جمال عبدالناصر را تحت تاثیر قرار داده بود.
دمشق، تحت حکومت حزب بعث که پس از شکست اتحاد کوتاه مدت مصر و سوریه (۱۹۵۸–۱۹۶۱)، قدرت را در دست گرفته بود، شعارهای ملیگرایانه عربی را ترویج میکرد. سوریه هم مانند بیشتر کشورهای عربی آن زمان، فاقد حکومت دموکراتیک بود؛ انتخابات چندحزبی در آن برگزار نمیشد، اما سیاستهای اقتصادی آن عمدتا به نفع طبقات اجتماعی محروم بود.
جامعۀ علوی، که خانوادۀ اسد به آن تعلق دارد، یکی از محرومترین اقشار سوریه به شمار میرفت. برخی معتقدند که این جامعه در واقع یکی از حاشیهنشینترین قومها در کشور بود. فقر اقتصادی علویها باعث شد بسیاری از اعضای آن از اواسط قرن بیستم به ارتش سوریه بپیوندند. خانوادۀ حافظ اسد یکی از این علویهای فقیر بود.
در دوران ریاست جمهوری حافظ اسد سوریه شاهد رویدادهای مهمی بود؛ از جمله جنگ اکتبر ۱۹۷۳ (۳)، جنگ داخلی لبنان، و درگیریها با اخوانالمسلمین به ویژه کشتار حما در سال ۱۹۸۲.
انیسه مخلوف، همسر حافظ در پشت صحنه نقش تاثیرگذاری ایفا میکرد. او نه تنها در تصمیمگیریهای خانوادگی بلکه در روند حکومتی نیز حضوری پررنگ داشت. انیسه با نفوذ بر شوهر و فرزندانش مسیر سیاست خاندان اسد را جهت میداد.
حافظ اسد چهار پسر و یک دختر داشت که هر یک نقش ویژهای را در ساختار قدرت ایفا میکردند. باسل اسد، پسر ارشد حافظ که به دلیل سابقۀ مهندسی و علاقهاش به اسبسواری و رانندگی پرسرعت مشهور بود، بهعنوان وارث قطعی قدرت در سوریه شناخته میشد. وی به عنوان فرمانده گارد ریاست جمهوری و فردی کاریزماتیک مورد احترام ارتشیان بود. اما مرگ او در تصادفی در حین رانندگی در سال ۱۹۹۴، روند جانشینی را تغییر داد و بشار را به این مسیر کشاند. ماهر اسد کوچکترین پسر اسد فردی تندخو و بیرحم بود که پس از بشار نقشی کلیدی در سرکوب مخالفان و ادارۀ ارتش ایفا کرد. ماهر به فرماندهی گارد ریاست جمهوری و لشکر زرهی چهارم در رژیم بشار منصوب شد و به چهرهای منفور در میان مخالفان و حتا برخی از نزدیکان خاندان تبدیل شد.
ماجد اسد، فرزند کمتر شناخته شدۀ حافظ به دلیل بیماری نقش قابلتوجهی در ساختار سیاسی یا نظامی خانواده نداشت. مرگ او در سن چهل و سه سالگی تنها یکی از تراژدیهای شخصی خاندان اسد بود.
بُشرا اسد تنها دختر خانواده زنی باهوش و جاهطلب، نقشی کلیدی در تصمیمگیریهای سیاسی و امنیتی داشت. بشرا که به سختگیری و تاثیرگذاری مشهور بود، همواره در تقابل با اسما اسد، همسر بشار قرار داشت و این اختلافات خانوادگی، به تضعیف انسجام درونی رژیم منجر شد.
بُشرا اسد با نفوذ خود در ارتش و سرویسهای امنیتی همواره تلاش میکرد قدرت بشار را محدود کند. ماهر اسد هم با رفتارهای خشن و افتدارگرایانه موجی ار نارضایتی را حتا در میان حامیان رژیم ایحاد کرد.
از سوی دیگر اسما اسد، همسر بشار اسد تلاش کرد با نشان دادن تصویری مدرن و مترقی از خودش چهرهای نرمتر از رژیم ارائه دهد. او نقش پررنگی در سیاستهای اجتماعی و اقتصادی ایفا کرد. اما این اقدامات اغلب به دلیل فساد ساختاری و مخالفتهای دیگر اعضای خانواده ناکام ماند.
بشار در زمان تحصیل و کاردر لندن با اسماءالاخرس، همسر آیندهاش که از خانوادۀ اهل حمص بود، آشنا شد. اسما در رشتۀ علوم کامپیوتر در کینگز کالج لندن تحصیل میکرد، او سپس برای ادامۀ تحصیل در دانشگاه هاروارد پذیرفته شد، اما در نهایت زندگیاش مسیر دیگری پیدا کرد.
حزب بعث
حزب بعث یک حزب فراملی بود و جناحهای سوریه و عراق زیرمجموعههای آن بودند. در سال ۱۳۵۸، احمد حسن البکر، رئیسجمهور دولت بعث عراق، معاهداتی با دولت بعث سوریه امضا کرد که طبق آنها هر دو کشور با هم متحد میشدند و حافظ اسد قائممقام اتحادیه میشد. این ابتکار مقام صدام حسین را به خطر میانداخت. از اینرو صدام پیشدستی کرد و با یک کودتای نرم و بدون خشونت رئیسجمهور البکر را در ۲۵ تیر ۱۳۵۸ مجبور به استعفا کرد و خود را رسماً رئیسجمهور دولت بعث عراق اعلام کرد. در پی این رویدادها حزب بعث دچار تجزیه شد. اسد و صدام یکدیگر را به خیانت به حزب بعث متهم میکردند و هریک خود را بعثی واقعی مینامید.
حافظ اسد در جریان جنگ ایران و عراق، در رقابت با صدام حسین، از ایران حمایت میکرد؛ در عوض ج.ا. هم امتیازهای تجاری و اقتصادی قابل توجهی به حکومت بعث سوریه اعطا میکرد؛ از جمله صادرات یک میلیارد دلار نفت خام رایگان به سوریه در مقابل مسدود کردن مسیر صادرات نفت عراق از خاک سوریه. علاوه بر آن، حافظ اسد اجازۀ استقرار نیروی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در نزدیکی مرز لبنان را داد تا از این طریق حزبالله لبنان مستقیماً از جانب ایران اداره شود.
حکومت دمشق در ضمن برای حمایت کامل از ایران. اطلاعات پایگاههای نظامیِ نیروهای عراقی و اطلاعات مربوط به سلاحهای روسی را که عراق از آنها استفاده میکرد به ج.ا. داد. این اطلاعات نقش مهمی در پیروزیهای ایران در مقابل تهاجم صدام حسین داشت. سوریه هیئتی از افسران سوری را به کشورهای بلوک شرق فرستاد تا تسلیحاتی را از این کشورها خریداری کند، سپس تسلیحات خریداری شده را مستقیماً در اختیار ایران قرار داد تا این کشور تحریمهای تسلیحاتیاش را دور بزند.
حافظ اسد در دوران حکمرانی خود رژیمی ایجاد کرد که بر پایۀ کنترل شدید ارتش، سرکوب بیرحمانۀ مخالفان و شبکهای پیچیده از وفاداریهای خانوادگی و طایفهای بنا شده بود. او هرگز تن به برگزاری انتخابات دموکراتیک نداد، در سیاست خارجی از خود عملگرایی نشان میداد و در حالیکه به عنوان متحد اتحاد جماهیر شوروی شناخته میشد، در جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱، به ائتلاف تحت رهبری آمریکا پیوست.
برادر او، رفعت اسد، نقش کلیدی در این ساختار ایفا میکرد و در جریان سرکوب قیام حماه در سال ۱۹۸۲، مسئولیت اقدامات نظامی بیرحمانهای را بر عهده داشت که به کشتار دهها هزار نفر منجر شد.
واکنشی مرگبار
در ۲۷ ژوئن ۱۹۸۰، یک روز پس از تلاش نافرجام برای ترور حافظ اسد، در زندان تدمر در پالمیرای سوریه، نیروهای گروهان دفاعی سوریه تحت فرماندهی رفعت اسد، برادر حافظ اسد وارد زندان تدمر شدند و حدود هزار نفر از زندانیان را به قتل رساندند.
در فوریه ۱۹۸۲، شهر حما با یورش نیروهای مسلح سوریه به این شهر به منظور سرکوب شورش مخالفان حکومت حزب بعث سوریه و حافظ اسد به رهبری اخوان المسلمین صورت گرفت. شهر قبل از محاصره بمباران شد و پس از آن به مدت ۲۷ روز مورد حملۀ توپخانهای قرار گرفت که منجر به جان باختن ده ها هزارنفر شد. در این کشتار، رفعت اسد برادر حافظ اسد فرماندهی نیروهای رژیم را برعهده داشت.
سازمان عفو بین الملل تعداد کشتهها را بین ده تا ۲۵ هزار نفر اعلام کرد. کمیسیون حقوق بشر سوریه نیز تعداد کشته شدگان را بین ۳۰ تا ۴۰ هزار نفر ذکر کرد، سی هزار نفر هم ناپدید شدند. پس از این رویداد بیش از ۱۰۰ هزار نفر بازداشت و ۸۰۰ هزار نفر نیز مجبور به ترک سوریه شدند.
حافظ اسد با استفاده از امکانات دولتی یک فرقۀ شخصیتپرستی را ایجاد کرد؛ تصاویرش که اغلب او را در حال انجام اقدامات قهرمانانه نشان میداد، در همۀ مکانهای عمومی قرار داده شد؛ تعداد بیشماری مکانها و مؤسسهها به افتخار او و برخی اعضای خانوادهاش نامگذاری شدند؛ آموزگارها میبایست هر درس را با سرود «رهبر جاودانۀ ما حافظ اسد» آغاز کنند؛ در برخی موارد او تصویری خدایگانی از خودش ارائه میکرد؛ در کندهکاریها و نقاشیها او را در کنار پیامبر اسلام نشان میدادند؛ پس از مرگش دولت پرترههایی از مادرش ساخت که هالهای از نور او را دربر گرفته بود؛ مقامات سوری مکلف بودند از او چونان فردی مقدس یاد کنند. بشار اسد، کیش شخصیتپرستی و مشت آهنین را از پدر به ارث برد.
این نوشتار را با لطیفهای که بعد از مرگ حافظ اسد بین مردم به طوردر گوشی در جریان بود، به پایان ببریم:
یک روستایی بعد از شنیدن مرگ حافظ اسد راهی دمشق شد تا در تشییع جنازِۀ رهبر شرکت کند. وقتی به دروازۀ شهر رسید روی تابلوی بزرگی خواند: «حافظ اسد جاودانه و همواره زنده است.» روستایی سادهدل فکر کرد مرگ رهبر را اشتباهی شنیده است و به روستای خود برگشت.
در نوشتار بعدی به بشار اسد، رژیم او، بازیگران داخلی و خارجی سوریۀ دوران وی میپردازیم.
سعید سلامی
۵ فوریه ۲۰۲۵ / ۱۷ بهمن ۱۴۰۳
—————————————————
۱ـ کودتای ۱۹۶۳ سوریه که در تاریخنگاری بعثی از آن با عنوان انقلاب ۸ مارس نیز یاد میشود، کودتایی نظامی بود که موجب تسلط حزب بعث سوریه بر حکومت شد. طراحی و برنامهریزی این کودتا توسط حزب بعث عراق صورت گرفت.
از اعضای کلیدی این کودتا که در طراحی آن شرکت داشتند و بعد از پیروزی نیز در حکومت بر سوریه نقش اصلی را بازی کردند میتوان حافظ اسد، محمد عمران و صلاح جدید را نام برد.
۲ـ کودتای ۱۹۶۶ سوریه سه سال پس از کودتای حزب بعث در سوریه رویداد. علت این کودتا کشمکش بین طبقۀ جوان و مسن حزب بعث سوریه به دلایلی چون فساد و ضعف دستگاه حکومت بود. در واقع این کودتا، عصیان نسل جوان حزب بعث بود. متعاقب این کودتا میشل عفلق و امین الحافظ سرنگون و حافظ اسد وزیر دفاع شد.
۳ـ این که جنگ با عنوانهای جنگ یوم کیپور، جنگ اعراب و اسرائیل ۱۹۷۳، جنگ اکتبر، جنگ رمضان یا جنگ چهارم اعراب و اسرائیل نیز شناخته میشود، جنگی بود که از ۶ تا ۲۵ اکتبر ۱۹۷۳ میان سوریه و مصر با حمایت چند کشور عربی دیگر و اسرائیل اتفاق افتاد. این جنگ با حمله غافلگیرانۀ مصر و سوریه علیه مواضع نیروهای اسرائیلی در شرق کانال سوئز و ارتفاعات جولان آغاز شد، مناطقی که شش سال قبل در جنگ ششروزه به تصرف قوای اسرائیل درآمده بود. حمله در آخرین ساعات یومکیپور مقدسترین روز در یهودیت، آغاز شد.
این جنگ موضعگیریهای بینالمللی گستردهای را برانگیخت و در جریان آن آمریکا و شوروی، دو ابرقدرت وقت با ارسال گستردۀ تجهیزات نظامی و تدارکاتی به حمایت از متحدان خود پرداختند.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025
|