پنجشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ -
Thursday 30 January 2025
|
ايران امروز |
واژههای همچون “قدرت” و “توهم” از منظر اکادمیک واژههایی قابل مناقشهای هستند که در ادبیات سیاسی ایران و ادبیات رسانهای کاربرد گستردهای یافته است. از منظر علوم شناختی، توهم قدرت و قدرت توهم هر دو مفاهیم پیچیدهای هستند که تأثیرات عمیقی بر نحوه بینش، منش و کنش سیاسی افراد و نظامهای سیاسی دارند.
توهم خمینی در فتوای ارتش عراق برای کودتا علیه صدام حسین، خصوصا رفع فتنه از عالم و تصرف قدس از راه کربلا و ابراز شیفتگی و هیاهوی سرسپردگان و اطرافیانش در تایید این توهمات، مصادیقی از توهم قدرت و قدرت توهم است. اظهارات قذافی در خصوص شورشیان و حمله صدام حسین به کویت نمونههای دیگری از پیامدهای توهم قدرت است. ابراز شیفتگی مریدان این رهبران در نمایشهای عمومی هم نماد قدرت توهم به شمار میآید.
بنا به تعاریف مرسوم در منابع منطق صوری - که منطق گزارههاست - گزاره مبتنی بر توهم عبارت است از گزاره كاذبى است كه قوه واهمه برخلاف مبانی و استدلال عقلی آنها را صادق میشمارد. به عبارت دیگر مبانی و گزارههای برآمده از “قوه وهم” بنا به تعریف منطق صوری نوعی باور غیرموجه و غیر صادق هستند که در - طبقه بندی منطقی صوری - نوعی جهل به شمار میآید اما به هر دلیل روانی یا اجتماعی ممکن است مورد قبول برخی قرار گیرد. منظور از “قدرت” در این یادداشت “قدرت سیاسی” است که در ادبیات سیاسی و رسانهای بهطور گسترده بکار میرود.
“قدرت سیاسی” را میتوان به طور ساده و خلاصه به عنوان توانایی، توانایی و ظرفیت یک نهاد، گروه یا فرد برای تأثیرگذاری، هدایت و سیطره بر رفتار دیگران در یک جامعه سیاسی تعریف کرد. این تعریف معمولاً شامل توانایی رسمی و غیر رسمی ایجاد تغییرات، اجرای سیاستها، حفظ نظم و اعمال اقتدار در چارچوب یک نظام حکومتی یا سیاسی است. این یادداشت بر تعاریفی از توهم و قدرت بنا شده است که ذکر شد.
توهم قدرت بهطور عمده به خودبزرگ بینی و “درک نادرست از میزان واقعی تواناییها و ظرفیتها” اشاره دارد. در حالی که منظور از “قدرت توهم” اغراق و گزافه افکار عمومی در خصوص قدرت مقامات، نهادها و رژیمهای سیاسی است. بنابراین توهم قدرت بیان نگاه مبالغهآمیز فرد یا نهادها به خود است اما “قدرت توهم” به نگاه اغراقآمیز و مبتنی به شیفتگی افراد و جامعه نسبت به مقامات و نهادهای قدرت اشاره دارد. در هر دو حالت، این فرآیندهای شناختی (Cognitive processes) میتوانند منجر به تصورات و تصمیمات غیر واقعانگارانه، غیر اجرائی، سوءاستفاده از قدرت، و شکستهای راهبردی تصمیمات منجر شوند.
۱. توهم قدرت (Illusion of Power)
“توهم قدرت” در ادبیات روانشناسی، علوم شناختی و علوم اجتماعی به غلو و خود بزرگ بینی فرد یا یک نهاد نسبت به قدرت خود، و ناسازگاری این پندار و واقعیت آن اشاره دارد. این پنداشت عمدتاً محصول پدیدههای شناختی همچون بیشاعتمادی به خود (Overconfidence bias)، اثر خوشبینی (Optimism bias)، و تأثیر خوداقتداری (Illusion of control) است. در چنین وضعیتی فرد قدرت در خصوص تاثیر بر محیط پیرامون خود و دیگران خود را بیش از چیزی که واقعا هست ارزیابی میکند.
ویژگیهای توهم قدرت و تأثیرات آن:
بیشاعتمادی به خود (Overconfidence Bias): پژوهشهای گوناگون نشان دادهاند که افراد در موقعیتهای رسمی قدرت بعید نیست تصور کنند که تواناییهای آنها بیشتر از چیزی است در واقعیت اجرائی و تجربه میشود. این پدیده، در واقع یکی از مهمترین عوامل شکلدهنده “توهم قدرت” است. همانگونه که دو پژوهشگر امریکایی، آندرسون و بریون( 2014 Anderson and Brion) در مقالهای تحت عنوان “The Influence of Power on Self-Perception” اشاره کردهاند، مقامات در موقعیتهای قدرت معمولا تمایل دارند که با غلو و مبالغه تواناییهای خود را دستبالا گرفته و نسبت به اقدامات خود اعتماد بیش از حد نشان دهند.
مثال: رهبری که تصور میکند که میتواند بحرانهای جهانی را به راحتی پیشبینی و حل کند، حتی اگر شواهد و مشاورههایی که مخالف نظرش هستند و او را تایید نکنند. حمله صدام حسین به کویت علیرغم هشدار سران ارتش عراق از نمونههای چنین بیش اعتمادی به خود است.
تأثیر توهم اقتدار و سیطره بر اوضاع (Illusion of Control): روانشناس آمریکایی لانگر( 1975 Langer) در پژوهش خود در مورد این پدیده (سراب کنترل) نشان داد که برخی از افراد میپندارند که نسبت محیط پیرامون خود کاملا سیطره دارند. این پندار ناموجه میتواند آنگاه که فرد از مقام قدرت رسمی برخوردار است به توهم قدرت منجر شود، زیرا فرد میپندارد تمام جوانب یک وضعیت پیچیده را تحت سیطره خود دارد.
مثال: رهبری که در یک مقام رسمی قرار دارد ممکن است تصور کند که میتواند بهطور کامل بر روند مذاکرات بینالمللی تأثیر بگذارد، حتی زمانی که عوامل خارجی مانند روابط بینالمللی یا افکار عمومی مخالف او هستند. پندار پوتین در خصوص قدرت ارتش خود و تصرف اُکراین ظرف چند روز که به شکست این رویا انجامید یک نمونه از سراب کنترل است. اظهارات اخیر دنالد ترامپ در خصوص میلیاردها دلار سرمایه گذاری در خصوص هوش مصنوعی که از سوی ایلان ماسک انکار شد یک مصداق دیگر از این سراب کنترل است.
گژدیسی خوشبینی (Optimism Bias): توهم قدرت میتواند ناشی از گژدیسی یا اثر خوشبینی باشد، آنگاه که افراد انتظارات مثبت و خوشبینانهای از آینده و تحولات آن دارند، حتی در شرایطی که شواهد منفی یا مخاطرات احتمالی وجود دارد. در عرصه سیاسی بهویژه در میان رهبران سیاسی، این نوع گژدیسی غالبا به تصمیمات پر مخاطره و ناکارآمد منجر میشود.
مثال: رهبری که در مواجهه با بحران اقتصادی، بهرغم کاهش رشد اقتصادی و افزایش بیکاری، هنوز باور دارد که برنامههای اقتصادی او میتوانند به سرعت اوضاع را بهبود ببخشند. اظهارات مقامات رژیم ولایی در خصوص حل تنگناهای اقتصادی با سرکوب بازار ارز و طلا و سرکوب بازار ارز.
پیامدهای شناختی توهم قدرت:
تصمیمات ناموجه و ناکارآمد و پرمخاطره: افراد مبتلا به توهم قدرت به دلیل اعتماد بیش از حد به تواناییهای خود، اقداماتی انجام دهند که در واقع به زیان خود آنها تمام میشود.
دو پژوهشگر عرصه تصمیمگیری امریکایی، یعنی بازرمن و تنبرونسل (2011 Bazerman and Tenbrunsel) در کتاب “Judgment in Managerial Decision Making” نشان دادند که بیشاعتمادی افراد به خود میتواند منجر به پذیرش مخاطرات غیرضروری و اتخاذ تصمیمات ناکارآمد و زیانبار شود.
بیتوجهی به پیچیدگیها و موانع واقعی: توهم قدرت میتواند به عدم شناخت موانع و محدودیتهای تصمیم گیری بیانجامد. نتیجه افرادی که در موقعیت تصمیمگری هستند، تنگناها را کماهمیت یا غیرقابل پیشبینی بدانند و در نتیجه تصمیمهای ناکارآمد و پرمخاطرهای را اتخاذ کنند.
۲. قدرت توهم (Power of Illusion)
قدرت توهم به این معناست که افرادی که رسما دارای مقام پرقدرتی هستند، میتوانند به شکلی ادراکی و اجتماعی در نزد مخاطبانشان این گونه جلوه کنند قدرت آنها بیش از چیزی است که حقیقتا وجود دارد. این امر به ادراکات اجتماعی و اثرات روانشناختی مربوط به اثرهالهای (Halo effect) و بررسی اجتماعی (Social proof) مرتبط است.
ویژگیهای قدرت توهم:
اثر هالهای(Halo Effect): دو پژوهشگر امریکایی نیزبت و ویلسون (1977 Nisbett and Wilson) نشان دادند که مردم در ارزیابی سیاستمداران، تمایل دارند برخی از ویژگیهای مثبت آنها را – مثل توانایی خطابه آنها را – به طور غیرواقع گرایانه به سایر جنبههای شخصیت آنها تعمیم دهند. این رویکرد موجب میشود که مخاطبین افرادی که در موقعیتهای قدرت قرار دارند، به دلیل برخی از ویژگیهای مثبتشان، بهطور ناخودآگاه توانمندتر و قدرتمندتر از چیزی که هستند، تصور کنند.
مثال: یک سیاستمدار ممکن است به دلیل سخنرانیهای جذاب و قوی خود، مورد ارزیابی مثبت قرار گیرد و همه جنبه زندگی او مثبت تلقی شود، حتی اگر در عمل در موارد دیگر دارای نقصان و ناکارآمدی باشد.
اثر تاییدی اجتماعی: (Social Proof) افزون بر آنچه آمد، بررسی نویسنده امریکایی کیالدینی (2009 Cialdini) در کتاب “Influence: The Psychology of Persuasion” به اثرات اجتماعی قدرت توهم اشاره کرده است. بر پایه این پژوهش، مردم برای تصمیمگیری خود افرادی که معروف، موثر و پرقدرت به شمار میآیند را الگوی رفتاری خود قرار میدهند - چون گمان میکنند این الگوها مورد تایید اجتماعی هستند. در همین راستا، بررسی همین پژوهشگر نشان میدهد که افراد بهطور ناخودآگاه تحت تأثیر پیروی افراد قدرتمند قرار میگیرند و از آن تبعیت میکنند.
مثال: اگر یک رهبر سیاسی محبوبیت بالایی داشته باشد، اطرافیان و جامعه ممکن است این محبوبیت را به عنوان شاخصی از توانمندی و قدرت همهجانبه او تلقی کنند، حتی اگر شواهد عینی و تجربه مخالف این پندار باشد.
نتایج شناختی قدرت توهم:
سوءاستفاده از موقعیت: کسانی که در مقام قدرت رسمی قرار دارند ممکن است از “توهم قدرت” برای تقویت جایگاه خود و تأثیرگذاری بر دیگران استفاده کنند و “قدرت توهم” را گسترش دهند. این رویکرد بهویژه در عرصه سیاست و اقتصاد غالبا تجربه میشود بطوریکه رهبران و مقامات رسمی از تأثیرات “توهم قدرت” برای انقیاد دیگران و پیشبرد اهداف خود و بویژه توهم پراکنی استفاده کنند.
تسلیم شدن به قدرتهای نامرئی و اثیری: قدرت توهم میتواند منجر به تسلیم شدن افراد به قدرتهای نامرئی یا نهادهای اجتماعی و رهبران شود. افراد ممکن است بدون ارزیابی درست، از قدرت و تأثیرات رهبران و گروههای اجتماعی تبعیت کنند، زیرا آنها را بهعنوان منابع شهرت، اعتبار و قدرت تلقی میکنند.
چه دلایلی پیدایش توهم قدرت و قدرت توهم را توضیح میدهد؟
پیدایش توهم قدرت و قدرت توهم به دلایل روانشناختی، شناختی، اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی توضیح داده میشود.
۱. دلایل روانشناختی
خودشیفتگی (Narcissism): رهبران یا افراد قدرتمند ممکن است به دلیل خودشیفتگی، خود را فراتر از انتقاد ببینند و تواناییها یا نفوذ خود را بیش از حد ارزیابی کنند. این وضعیت اغلب به توهم قدرت منجر میشود.
اثر دانینگ-کروگر (Dunning-Kruger Effect): این اثر روانشناختی نشان میدهد که افراد با دانش یا توانایی محدود، تمایل دارند خود را دست بالا بگیرند و دانش یا قدرت خود را بیش -از حدی که واقعیت دارد- ارزیابی کنند.
مکانیزمهای دفاعی روانی: احساس قدرت میتواند به فرد حس امنیت کاذب بدهد، و در نتیجه، او ممکن است اطلاعات مخالف را انکار کرده یا از مکانیسمهای روانی برای حفظ و ترویج تصویری ایدهآل از خود استفاده کند.
تمایل به کنترل: بسیاری از افراد معمولا بنا به انگیزه حفظ بقاء میل به کنترل دیگران دارند. این انگیزه، آنگاه که با موقعیت قدرت ترکیب شود، میتواند به توهم قدرت یا استفاده از قدرت برای ایجاد توهم در دیگران منجر شود.
۲. دلایل اجتماعی
مشروعیت و اطاعت: جامعهای که به اطاعت و انقیاد قدرت عادت کرده است و این امر در عرصه فرهنگی و اجتماعی آن نهادینه شده است، به طور ناخودآگاه به رهبران یا صاحبان قدرت اجازه میدهد باورهای غیرواقعی درباره قدرتشان را به مردم بقبولانند. این امر میتواند توهم قدرت را در رهبر و قدرت توهم را در مردم تقویت کند.
فرهنگ تملق و چاپلوسی: در جوامعی که تملق و چاپلوسی و تأیید بیچونوچرا از رهبران رواج دارد، رهبران به تدریج به این پندار خو میکنند که قدرت آنها مطلق، بدون مخالفت و چالش است.
نظامهای بسته اطلاعاتی: آنگاه که یک رهبر یا صاحب قدرت تنها از طریق حلقهای محدود از افراد اطلاعات دریافت کند، این نظام بسته اطلاعاتی میتواند پندارهای غیرواقعی درباره جایگاه و قدرت او را نهادینه کند.
۳. دلایل سیاسی
تمرکز قدرت: تمرکز بیش از حد قدرت در دست یک فرد یا گروه معین میتواند باعث شود آنها خود را بیچونوچرا، بیرقیب و جایگزین ببینند. این تمرکز به تقویت توهم قدرت کمک میکند.
اقتدارگرایی: در نظامهای استبدادی، رهبران اغلب خود را غیرقابل شکست و دارای تواناییهای استثنایی میدانند. این توهم قدرت معمولاً با سرکوب مخالفان و سیطره انحصاری بر رسانهها و اطلاعات تقویت میشود.
تکیه بر گفتمانهای مذهبی و فرقهای و ایدئولوژیک: در جوامع استبداد زده، رهبران غالبا از گفتمانهای مذهبی و فرقهای و ایدئولوژیک برای ایجاد قدرت توهم در میان مردم استفاده کنند، به این صورت که مردم میپندارند که رهبر نماینده یک قدرت ماورایی و دارای یک مأموریت الهی یا تاریخی است.
۴. دلایل فرهنگی
اسطورهسازی: فرهنگهایی که رهبران را به عنوان قهرمانان اسطورهای یا منجی معرفی میکنند، به تقویت توهم قدرت رهبران و ایجاد قدرت توهم در میان مردم کمک میکنند.
رواج باورهای جبرگرایانه و یا آخرالزمانی: در جوامعی که سرنوشت و قدرت مطلق رهبران به عنوان ارادهای الهی یا خواست تاریخ تلقی میشود، رهبران و مردم وارد چرخهای از توهمات میشوند.
۵. دلایل شناختی (فرایند شناختی Cognitive process)
تعصب تأییدی (Confirmation Bias): افراد و رهبران تمایل دارند “اطلاعاتی” را که نظرات و باورهایشان را تأیید میکند، انتخاب کنند و اطلاعات مخالف را نادیده بگیرند. این تعصب تأییدی میتواند به توهم قدرت منجر شود.
اثر هالهای (Halo Effect): اگر رهبری که در مقام قدرت رسمی است، در یک زمینه موفق باشد، غالبا این موفقیت به دیگر زمینهها نیز تعمیم داده شود. این امر باعث تقویت توهم درباره تواناییهای او در سایر زمینهها میشود.
هیجانزدگی یا فشار گروهی (Groupthink): در گروههایی که تفکر انتقادی سرکوب شده است، یکپارچگی گروه میتواند توهمات جمعی درباره قدرت یا توانایی رهبر ایجاد کند.
۶. دلایل رسانهای
پروپاگاندا و تبلیغات: استفاده از تبلیغات برای بزرگنمایی دستاوردها یا مشروعیت قدرت میتواند هم رهبران و هم مردم را دچار توهم کند.
کنترل اطلاعات: آنگاه که اطلاعات بهطور کامل کنترل و سانسور شود، رهبران و جامعه نمیتوانند تصویری واقعی از قدرت و تأثیر خود داشته باشند.
رابطهای بین توهم قدرت و قدرت توهم
رابطه بین بین پدیدههای “توهم قدرت” و “قدرت توهم” میتواند علّی، دورانی (چرخهای) و تقویتکننده باشد.
۱. رابطه علّی: توهم قدرت به قدرت توهم منجر میشود
هنگامی که فرد یا گروهی خود دچار توهم قدرت شود، ممکن است تلاش کند این باور نادرست را از طریق ابزارهای گوناگون مانند رسانه، نمایش خیابانی، گردهم آیی و ایجاد فضا را هم به دیگران القا کند و بدین ترتیب “قدرت توهم” را افریده و سازماندهی نماید. به عبارت دیگر، توهم قدرت میتواند انگیزهای برای استفاده از قدرت توهم باشد تا تصویر اغراقآمیز از قدرت خود را به دیگران تحمیل کند.
مثال: رهبر سیاسیای که خود را خطاناپذیر میداند، از رسانهها و تبلیغات گوناگون استفاده میکند تا این تصور را به جامعه القا کند که همه عملکرد او مثبت و به سود جامعه است.
۲. رابطه دورانی: قدرت توهم به تقویت توهم قدرت منجر میشود
توضیح: آنگاه فرد یا گروهی توانایی فریب دیگران (قدرت توهم) را دارد، این وضعیت موجب تقویت “توهم قدرت” در خود او میشود. مثال: دیکتاتوری که با سانسور و تبلیغات دروغین حمایت ظاهری سرسپردگانش را میبیند، باور میکند که واقعاً قدرتمند است.
۳. رابطه تقویتکننده: همافزایی توهم قدرت و قدرت توهم
توضیح: این دو مفهوم میتوانند به شکل همافزا عمل کنند؛ یعنی فرد یا گروهی که توهم قدرت دارد، از قدرت توهم برای تقویت باورهای نادرست در خود و دیگران استفاده میکند، و بالعکس.
مثال: رهبران فرقههای ایدئولوژیک-سیاسی ایران هم دچار توهم قدرت هستند و هم از قدرت توهم برای کنترل مریدان، اعضا و جامعه استفاده میکنند.
جمعبندی:
پیدایش “توهم قدرت” و “قدرت توهم” نتیجه تعامل و هم آفزایی عوامل روانشناختی، شناختی، اجتماعی، سیاسی، و فرهنگی است. توهم قدرت و قدرت توهم در نظامهای بسته و اقتدارگرا بیشتر تجربه میشود، آنگاه که رهبران با اطلاعات محدود و ستایشهای بیچونوچرا محاصره شده و جامعه نیز با تبلیغات و سرکوب خود را با شرایط وفق میدهد.
این دو پدیده یعنی “توهم قدرت” و “قدرت توهم” رابطهای دوسویه و پیچیده دارند که میتواند به چرخهای از خودتثبیتگری و انزوای شناختی منجر شود. این چرخه نهتنها برای رهبران و نخبگان، بلکه برای پیروان و جوامع تحت تأثیر نیز پیامدهای خطرناکی به همراه دارد. ادبیات آکادمیک، بهویژه در عرصه روانشناسی، علوم شناختی، جامعهشناسی، و علوم سیاسی، بر اهمیت شناخت این رابطه و مقابله با پیامدهای آن تأکید دارد.
قدرت توهم و توهم قدرت میتوانند پیامدهای منفی و مخربی بر نظام تصمیمگیری به دنبال داشته باشند و ناکارآمدی مدیریت عمومی را دامن بزند. محدود کردن توهم قدرت و قدرت توهم مستلزم ایجاد یک سیستم جامع است که شفافیت، پاسخگویی، آموزش، تنوع و استقلال رسانهها، تقسیم قدرت و تعمیق دمکراسی، و توسعه سازمانهای مردم نهاد جامعه مدنی را ترکیب کند.
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025
|