چهارشنبه ۱۰ بهمن ۱۴۰۳ -
Wednesday 29 January 2025
|
ايران امروز |
در دوره حکومت بشار اسد، برای چاپ یک کتاب، اول از همه باید به سانسورچیها فکر میکردید. آیا کتاب ماهیت سیاسی داشت؟ باید به وزارت اطلاعات فرستاده میشد. مذهبی بود؟ آنگاه باید به وزارت امور مذهبی (اوقاف) ارسال میشد. اگر در حوزه ادبیات بود، باید به اتحادیه کتابهای عربی میرفت. همه اینها پوششی برای خدمات امنیتی سوریه بودند که عناوین پیشنهادی را با دقت بررسی میکردند و در بهترین حالت، کتاب را با اصلاحات خط به خط تأیید میکردند یا در بدترین حالت، آن را به طور کامل رد میکردند.
حتی با تأیید، عمر حضور یک کتاب در قفسههای کتابفروشیها میتوانست کوتاه باشد. روابط سوریه با عراق بدتر شده بود: مأموران امنیتی به فروشگاهها سر میزدند و دستور میدادند هر کتابی که از دولت عراق تمجید میکند، جمعآوری شود. اگر نویسندهای مخالفت خود را با رژیم اسد اعلام میکرد، درب خانهاش میزدند و دستور میدادند کتابش نیز جمعآوری شود.
وحید تاجا، کارمند دارالفکر، یکی از معروفترین انتشارات دمشق که در سال ۱۹۵۷ تأسیس شده است، میگوید: «ما مرتباً مورد حمله قرار میگرفتیم، بنابراین نمیتوانستیم چیزی بدون تأیید چاپ کنیم، زیرا هم ما و هم نویسنده مجازات میشدیم.»
در طول ۲۵ سال فعالیتش در دارالفکر، تعداد کتابهای ممنوعه در انبار او افزایش یافت. رژیم اسد غیرقابل پیشبینی بود، بنابراین کارمندانش دائماً مجبور بودند کتابها را از فروشگاه جمعآوری کرده و در انبار بستهبندی کنند.
وقتی رئیسجمهور سابق سوریه در یک حمله برقآسای ۱۱ روزه در اوایل دسامبر سرنگون شد، وحید تاجا بلافاصله به آن کتابهایی فکر کرد که سالها خاک میخوردند و خوانده نشده بودند. یکی پس از دیگری، جعبههای کتابهایی را باز کرد که محتوایشان به ظاهر خطرناک بود و آنها را به قفسههای دارالفکر بازگرداند.
کتابهای ادم شرقاوی، که نوشتههایش درباره اسلام جنجالی تلقی میشد؛ برهان غلیون، روشنفکر سوری-فرانسوی و منتقد دیرینه رژیم اسد؛ و پاتریک سیل، روزنامهنگار برجسته بریتانیایی که بدون مخالفت درباره خانواده اسد نوشته بود؛ اکنون دوباره در قفسههای کتابفروشیهای دمشق پیدا میشوند.
همچنین کتابهایی که در منطقه خاکستری قرار داشتند، یعنی نه ممنوع بودند و نه تأیید شده، و باید از پشت پیشخوان با نام درخواست میشدند، تا به جلو آورده شوند. از جمله اینها رمانهای خالد خلیفه بود، نویسندهای که تا زمان مرگش در سال ۲۰۲۳ در دمشق زندگی میکرد. داستانهای او که در بیروت چاپ و به دمشق آورده میشدند، بهطور غیرمعمولی در انتقاد سربسته از رژیم اسد جسورانه بودند.
یک کتاب که هرگز ممنوع نشد، «۱۹۸۴» جورج اورول بود؛ با وجود شباهتهای آشکار موضوع مورد بحث کتاب با دستگاه امنیتی تمامیتخواه رژیم اسد. نظر وحید تاجا درباره اینکه چرا فروش این رمان مجاز بود، ساده است: «آنها میخواستند ما تصور کنیم که همان تواناییها را دارند، که هر کجا برویم زیر نظرمان هستند.»
با کنار رفتن رژیم اسد، کتاب اورول دیگر به عنوان یک تهدید به نظر نمیرسد، بلکه تنها یادآوری از گذشته است. تاجا میگوید: «اکنون آزادی وجود دارد، ما دیگر ترسی نداریم. همه چیز کاملاً متفاوت است، همه راحتتر هستند.»
این تنها کتابهای ممنوعه نیستند که به دمشق بازگشتهاند. رانندگان تاکسی اکنون از افزایش ترافیک پایتخت شکایت دارند، زیرا خودروهایی با پلاک ادلب که بیش از یک دهه از این شهر تبعید شده بودند، خیابانها را پر کردهاند. دوستان در کافه الروضه، خانه تاریخی روشنفکران دمشق، با صدای بلند درباره آینده کشور روی فنجانهای قهوه بحث میکنند، بدون اینکه زیر نظر جاسوسان همهچیزدان سوریه باشند.
در کتابفروشی «اکسلیبریس»، یک کتابفروشی ۲۳ ساله انگلیسیزبان واقع در یک محله اعیاننشین دمشق، مجموعه گسترده کتابها هنوز نشانههایی از کنترلهای رژیم اسد را داشت. قیمت کتابهای وارداتی خط خورده بود تا از هرگونه سوءظن مبنی بر معامله با ارز خارجی جلوگیری شود، اتهامی که کمی بیش از یک ماه پیش میتوانست به زندان منجر شود.
این کتابفروشی از سال ۲۰۱۹ هیچ کتاب جدیدی دریافت نکرده بود و تنها با یک محموله بزرگ که مالکش، ریما سمکی حدایه، در آخرین نمایشگاه بینالمللی کتاب کشور وارد کرده بود، سرپا مانده بود. مقامات سوریه در نمایشگاههای بینالمللی کتاب در واردات کتابها سختگیری کمتری داشتند تا بتوانند نیاز ناشران خارجی را برآورده کنند.
تمام عناوین موجود در قفسههای اکسلیبریس، از «هری پاتر» تا «نوام چامسکی»، توسط دولت قبلی تأیید شده بودند. حدایه نمیخواست خود یا کارمندانش را در معرض خطر قرار دهد.
او میگوید: «حالا که احساس میکنیم میتوانیم نفس بکشیم، نگران نیستیم که آنها وارد شوند و متوجه کتابی شوند که فراموش کردهایم علامت پوند یا دلار روی جلد آن را پاک کنیم.»
مالک کتابفروشی هنوز در انتظار دستورالعمل مقامات جدید پیش از واردات کتابهای بیشتر است. شورشیان سوری که اکنون حکومت را در دست دارند و گفتهاند نسخه افراطی سابق اسلامشان تعدیل شده است، تاکنون هیچ دستورالعملی به ناشران یا کتابفروشیها صادر نکردهاند. تحریمهای غربی نیز همچنان مانعی برای واردکنندگان کتاب هستند، که با وجود سقوط رژیم اسد که هدف تحریمها بود، هنوز بر سوریه اعمال میشوند.
کتابفروشیها و چاپخانههای دمشق امیدوارند که این دوره آزادی پایدار باشد و فقط تکرار بهار دمشق در سال ۲۰۰۱ نباشد، زمانی که بشار اسد تازه به قدرت رسیده بود و به مردمش اجازه داد طعم کوتاهی از آزادی را بچشند، قبل از اینکه دوباره درها را ببندد.
حدایه میگوید: «من هنوز از حاشیه نظارهگر هستم. امید دارم، اما باید ببینم قدم بعدی آنها چیست.»
گاردین
ویلیام کریستو، دمشق
دوشنبه ۲۷ ژانویه ۲۰۲۵
■ من رویدادهای سوریه را بعد از فروپاشی رژیم بشار اسد به طور روزانه و با علاقۀ خاصی دنبال میکنم؛ وقتی احمد شرع با خانم انالنا بربوک، وزیر خارجۀ آلمان دست نمیدهد دلم میشکند، اما زمانی هم که اسعد حسن الشیبانی وزیر خارجۀ دولت موقت سوری در داووس در دیدار با تونی بلر، نخستوزیر پیشین انگلیس میگوید که الگوی سوریه کشور سنگاپور و آیندۀ آن عربستان سعودی است خوشحال میشوم و جان تازه ای میگیرم؛ در یک جهان سیارهای شیوۀ حکمرانی یک کشور، هرچند کوچک، بر کل جهان تإثیر میگذارد؛ ـ بنگریم به تاثیر مخربی که جهان بینی و اسلام سیاسی خمینی و شرکا بر کل جهان گذاشت و پیامد سیاست ورزی گرگ و میش گونۀ دونالد ترامپ (یکی به میخ و یکی به نعل)، چگونه جای جای این سیاره را سردرگم کرده است. ـ در عین حال، میتوان فهمید که در جامعۀ عمیقا آسیب دیدۀ سوریه، جامعهای عشیرهای، با طیف مختلف مذهبی و قومیتی، با وجود همسایهای فرصتطلب و اشغالگری چون ترکیه و دشمن قسم خوردهای مثل ج.ا.ا. ، مسیر پیش روی حکومت آیندۀ سوریه مسیر «صعبالعبوری» نیست، اما راهی پر سنگلاخ و لغزنده است.
به هرحال، به قول معروف «امید نان سفرۀ فقراست» امیدوار باشیم که دومین «بهار دمشق» چون «بهار دمشق» ۲۰۰۱ به محاق نیفتد. در ضمن سپاس فراوان از نویسنده و مترجم مقاله و سایت ایران امروز که چراغ امید ما را روشنتر کردند.
سعید سلامی
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025
|