iran-emrooz.net | Sun, 28.01.2007, 10:48
در حاشیه تصویب طرح تازه سازمان ملل و سالروز آزادسازی آشویتس
ره آورد کنفرانس “هولوکاستِ” دولت ایران
تهمورس کیانی
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
بیست و هفتم ژانویه ٢٠٠٧ - سیاتل (ایالات متحده)
در حالیکه از کنفرانس هولوکاست در تهران یک ماهی میگذرد ، اما بازتاب داخلی و بین المللی این کار- که به نمادی از فریبکاری ، تاریک اندیشی ، و بیخردی گروه نو محافظهکاران گردادگرد رئیس جمهور احمدی نژاد بدل گشته است – همچنان ادامه دارد. تازهترین این واکنشها تصویب طرح پیشنهادی ایالات متحده در مجمع سازمان ملل است. این طرح به مناسبت بیست و هفتم ژانویه سالگرد آزادسازی کمپ مخوف آشویتس، انکار هولوکاست را محکوم کرده و از همه دولتهای عضو میخواهد تا کشتار هولوکاست را به مثابه یک جنایت هولناک بشری به رسمیت بشناسند. دولت ایران ، اما ، از رأی دادن به این قطعنامه خودداری ورزید و یک بار دیگر حاضر نشد با اغلب کشورهای جهان در محکومیت این جنایت هولناک همصدا گردد. در ایران اگر چه گروههای سیاسی، خاصه اصلاحطلبان به مخالفتی جدی با این کنفرانس شرمآور نپرداختند و سکوت سید محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین و مبتکر طرح "گفتگوی جهانی تمدنها" از همه سنگین تر و پرسش برانگیزتر بود ، اما اقشار گوناگون جامعه ایرانی از راههای گوناگون مخالفت خود را با چنین کنفرانسی نشان دادند. در میان واکنشهای بسیار ، از جمله واکنش برخی از دانشجویان در سایت بازتاب بود که اعلام کرده بودند در یکی دوسال اخیر چنان اوضاع بر آنان تنگ شده است که از خرید تخم مرغ نیز عاجزاند و چرا رئیس جمهور به برگزاری چنین کنفرانسهایی مشغول است. گروه دیگری از دانشجویان در ابراز مخالفت خود با محمود احمدی نژاد در سخنرانی او در دانشگاه امیر کبیر - که در روزنامه نیویورک تایمز بازتاب برجستهای داشت - با شعار "هولوکاست را فراموش کن ، کاری برای مردم انجام بده" مخالفت خود را نشان دادند. از دیگر سو ، اما ، هیچکدام از چهرههای معتبر سیاسی ، روشنفکری ، فرهنگی ، و روزنامهنگاران معتبر ایران در این کنفرانس شرکت نکردند. البته برگزار کنندگان مدعی "بررسی" هولوکاست بودند اما تنها برای برخی از نژادپرستانی که انکار هولوکاست و مخالفت با یهودیان را در کارنامه خود داشتند دعوت نامه فرستادند. نیز ، از بازماندگان هولوکاست و از دانشگاهیان و مورخین معتبر دعوتی نشد.
مردم ایران پیشینهای به درازی موجودیت دین یهود در همزیستی مسالمتآمیز و دوستانه با یهودیان دارند و به خوبی میدانند که منحرف کردن افکار مردم از شکستهای داخلی نیز از جمله انگیزههای رئیس جمهور احمدی نژاد در برگزاری این خیمه شب بازی بوده است. درایران اگر چه کوتاه زمانی دولت رضا شاه با دولت نازی آلمان نزدیکیهایی داشت ، اما بنا به پیشینه و قدمت دراز همزیستی مسالمت آمیز همه اقوام و پیروان همه ادیان در کنار هم ، یهودی ستیزی هیچگاه نماد برجستهای در کشور ما نداشته است. برخلاف نظر کسانی چون آقای قائد(٢) ، دوستی ایران با آلمان نازی در آن دوره ، یا طرفداری ایرانیان ناسیونالیست از آلمان در جنگ دوم جهانی ربطی به سیاست ضد یهود نازیها نداشته و ندارد. نیز، این طرفداری به سبب ضدیت این دسته با یهودیان نیست. این همدلی با آلمان بیشتر به سیاست ضد انگلیسی این گروهها ارتباط دارد. بسیار کسان در ایران بودهاند که در عین دوستی و مراوده با یهودیان ایران در سالهای گذشته ، اما از آلمان در برابر انگلیس دفاع کرده و میکنند. مثلاً در برخی از نواحی عشایری ایران ، این سمپاتی به آلمان فراوان بوده است در حالیکه بسیاری از مردم از سیاست ضد یهود رژیم هیتلری خبری دقیق نداشته و ندارند. به همین سبب هنگامیکه نیروهای آلمان ارتش بریتانیا را در دونکرک در جنگ جهانی دوم شکست داد ، ناصر خان قشقایی که بر این باور بود صولتالدوله ، پدر او ، در زندان رضا شاه به دستور انگلیس کشته شده است ، اعلامیه این پیروزی را در جمع عدهای از مردم بر آرامگاهِ صولت الدوله خواند. در همان ایام عشایر فارس بهترین مراوداتِ بازرگانی و دوستانه را با جامعه بزرگ یهودیان شیراز داشتند. حتی انقلاب بهمن ماه سال ١٣٥٧ با همه آنکه صبغه دینی در آن نماد برجستهای داشت ، هیچگاه جهت گیری ضد یهود در آن جایگاهی نداشت. پس از آن نیز در سالهای نخست انقلاب نه تنها یهودی ستیزی در ایران برجسته نشد بلکه به رغم افزایش تدریجی تبعیض بر علیه اقلیتهای دینی و ازجمله یهودیان ، یهودی ستیزی نماد عمدهای نداشت. یهودیان نیز به رغم همه تبعیضها ، در هنگامه دفاع در برابر بعثیهای عراق جوانان خود را به همراه سایرمردم به جبههها فرستاده تا از کشورشان دفاع کنند. در عرصه بینالمللی نیز اسرائیل به طور پنهانی به ایران مدد میرساند. طرفه اینکه بعثیها سیاست خود را بر پایه ضدیت با "یهود و ایرانیان" بنیان گذاشته بودند. اما خیمه شب بازی بنام "بررسی هولوکاست" در ایران بر آن بود تا با به چالش کشیدن حقیقتی که جامعه جهانی در باره آن اتفاق نظر دارد ، چهرهای زشت و تاریک از ایران و ایرانیان تصویر کند. در واقع برگزارکنندگان میخواستند چهره خود را بجای چهره راستین جامعه و فرهنگ ایرانی نمایش دهند. چنین است که محمد علی رامین دبیرکل "کنفرانس هولوکاست" میگوید:"در میان قوم یهود همیشه عناصر مخرب و شروری وجود داشتهاند.... این قوم بیشترین آسیب را در طول تاریخ به بشریت وارد کرده است"(١). هیتلر نیز عقیدهای غیر از این نداشت ، و به همین سبب رسالت خود را از بین بردن قوم یهود میدانست. واقعیت این است که بسیاری از آن کسان که ضد یهودیاند و رخداد تاریخی "هولوکاست" را انکار میکنند جزو دستهایاند که به گفته رابرت ساتلوف مورخ آمریکایی بر این عقیدهاند که "هولوکاست " تنها زمانی میتوانست درست باشد که هیتلر کار را تمام کرده بود و یک تن یهودی از دست او جان بدر نمیبرد. این دسته به سبب آنکه هنوز عدهای از یهودیان بر روی زمین باقی ماندهاند به انکار کشتارِ نظاممندِ یهودیان بدستِ رژیم نازی روی آوردهاند. ساتلوف میگوید سه دسته از منکران "هولوکاست " وجود دارد ؛ یک دسته میگویند ابداً چنین چیزی نبوده است. دسته دوم آن کسانند که میگویند آری هولوکاست بود تنها اگر هیتلر میتوانست کارش را تمام سازد. و دسته سوم – که بزرگترین دسته هستند- دست به نسبیتگرایی زده و میگویند بلی کشتارهایی بوده است ، اما ، در گذر تاریخ از این کشتارها بسیار بوده است مانند کشتارِ کردها ، رواندا ، مردم کامبوج و غیره. کشتار بد است ، جنگ بد است. همه این سفسطهها به سبب آن است که آنها در پایان میخواهند حق یهودیان را در داشتن یک کشور انکار کنند.
اما ، آنچه تاریخ – بدون هیچگونه تعصب و نفرتی – به ما میآموزد آن است که در خلال سالهای منجر به جنگ جهانگیر دوم کشتاری پردامنه ، هولناک ، بیتبعیض، و نظاموار از یهودیان تنها به سبب نژاد و قومیتشان رخ داده است. وسعت و سیستماتیک بودن این کشتار سبب شد از آن پس واژه "نسل کشی" به مثابه یک نام نو وارد فرهنگ زبانهای غربی گردد. البته رژیم نازی و شخص هیتلر بر این باور بودند که نه تنها یهودیان بلکه کومونیستها ، همجنس بازان ، معلولین ، و کولیها را نیز باید ازبین برد تا جامعه " پاک" گردد. اما این تنها یهودیان بودند که به سبب قومیت و نژادشان هدف این کشتار سازمان یافته گشتند. به علاوه ، به سبب ضدنژادی بودن این کشتار و هدف گیری بیتبعیض یهودیان اعم از کودک و سالمند ، زن و مرد ، کشتار یهودیان به شماره بسیار فراتر از دیگران رفت. در کاخ وانسی در برلین کوتاه زمانی پس از پایان جنگ دوم جهانگیر ، اسناد فراوان و مکتوب بدست آمد که گزارشات و صورت جلساتی را دربر میگرفت که در باره تعداد قطارها و اجاقها و نیروی کار لازم برای کشتار "سریع و مکانیزه تعداد فراوان یهودی" گفتگو شده بوده است. از جمله اسناد دیپورت کردن یازده هزار کودک یهودی فرانسه و انتقال آنان به آشویتس در آنجا بود. در آن زمان و – و بعداً نیز- خبرنگاران و بازدید کنندگان بسیاری توانستند با دست خاکستر و بقایای کوچک استخوانهای آدمیان را در آن اجاقها لمس کنند و به سراسرِ جهان گزارش کنند.
البته یهودی ستیزی محدود و منحصر به رژیم نازی نبوده و پیشینهای به درازی خود تاریخ دارد. سالها پیش از هیتلر در اغلب کشورهای جهان خاصه در اروپا یهودیان در معرض ظلم و تبعیض و بیرحمی بودهاند. در همین ایالات متحده که به نظر بسیاری سیاست و قدرت با انگشتان یهودیان میچرخد یهودیان همواره به همراه سیاهان و بومیان آمریکایی جزو گروههای در معرض تبعیض ، آزار ، و بیعدالتیهای نژادی و قومی بوده و هستند. در اغلب شهرهای ایالات متحده تا همین چند سال پیش به موجب قانون نانوشتهای در مناطق خاصی که مخصوص اغنیا بوده است از فروش ملک به سیاهان و یهودیان خودداری میگشت. هنوز آمار حملات ضد یهودی در ایالات متحده به حداقل چهار حمله در روز میرسد. این حملات رشتهای از جنایات را از تخریب گورستانهای یهودیان ، آتش زدن کنیسهها ، آسیب رساندن به موسسات و املاک یهودیان ، آسیبهای جانی و جسمانی افراد یهودی ، تا فرستادن تهدیدات به وسیله تلفن و ایمیل شامل میگردد. دوسال پیش از این بود که یک جانی متعلق به یک گروه "برتری طلبان سفید" با حمله به یک مهد کودک یهودی شماری از کودکان خردسال را کشتار کرد. این گروهها علناً خود را طرفدار نازیها دانسته و از نشانهها و شعارهای آنان استفاده میکنند. از دیگر سو ، اما ، تا پیش از نازیها در دوران پیشامدرن نیز یهودی ستیزی و آزار مردم یهود خاصه درکشورهای غربی فروان بوده است. اما، آنچه کشتار یهودیان را در دوران سلطه رژیم نازی بر بخشی از جهان برجسته کرد نه به سبب شمارگان بیانتهای قربانیان است و نه به سبب نوع و سبعیت ان است. آنچه این کشتار را متمایز کرد آن است که برای نخستین بار یهودیستیزی به سیاست آشکار و مسلط یک رژیم تبدیل گشته بود. و از آن مهمتر اینکه این رژیم با به کارگیری پیشرفتهترین تکنولوژی روز در صدد بود تا این سیاست را به طور سیستماتیک و با تمام ابعاد آن اجرا کند.
از دیگر سو، سفسطه آشکار و مغلطه بزرگی است اگر کسی بخواهد یهودی ستیزی را با مخالفت با اسرائیل پیوند زند. از آن نادرستر این است که انکار "هولوکاست" را به مخالفت با برخی سیاستهای دولت اسرائیل یا پشتیبانی از حق فلسطینیان برای برخورداری از یک کشور مشتقل در کنار اسرائیل پیوند زند. اگر چه هولوکاست و کشتار عظیم یهودیان بدست دولتهای آلمان نازی و دوستانش مانند دولت ویشی در بخشی از فرانسه ، ایتالیای موسولینی ، و فرانکوی اسپانیا بر عزم یهودیان در تلاش برای ایجاد یک دولت یهودی افزود و بیشک در جلب پشتیبانی بیشتر برای آنان مؤثر بود، اما تلاش یهودیان برای بازگشت به فلسطین و تشکیل یک دولت یهود در آنجا به سالها پیش از سلطه نازیها بر آلمان برمی گردد.
آقای احمدینژاد رئیس جمهور ایران به درستی اشاره میکند که یهودی ستیزی بیشتر از همه در اروپا بوده است و پدیدهای مربوط به آنهاست. واقعیت این است که اگرچه یهودیان در تمام درازنای تاریخ در هرکجا بودهاند به نوعی در معرض تبعیض و آزار قرار داشتهاند ، اما یهودیستیزی در قالب گروههای سازمان یافتهای که هدف علنی خود را مخالفت و از بین بردن یهودیان اعلام کنند ، یا در قالب سیاست مسلط و علنی یک دولت پدیدهای غربی و مربوط به اروپای نیمه نخست سده بیستم میباشد. از دیگر سو، در کشورهای عربی اگر چه هنوز نیز یهودیان از حقوق برابر شهروندی برخوردار نیستند ، اما در این جوامع یهودی ستیزی هیچگاه در قالبی مثل کشورهای اروپایی رخ نداده است. طرفه اینکه بسیاری از اعراب در کشورهایی نظیر مراکش ، تونس، الجزایر و لیبی - که در سالهای جنگ دوم جهانی مستعمره فرانسه و ایتالیا بوده و برخی نیز کوتاه زمانی در اشغال نازیها بودند- با شجاعت و تهور فراوان در اقدامی انساندوستانه به یهودیانی که با پیگرد و تعقیب اساسهای نازی و مأموران دولت فاشیستی وقت ایتالیای موسولینی و ویشی فرانسه مواجهه بودند به رغم ریسک فراوان پناه میداده و مدد میرساندهاند . بررسی تاریخ اقدامات این دولتها بر ضد اقلیت یهودی ساکن آن کشورها به خوبی نشان میدهد که نه تنها هولوکاست با همه ابعاد آن در اروپا واقعیت داشته است بلکه به سبب آنکه برجستهترین عنصر سیاست دولتهای فاشیستی خاصه نازیها بود ، با شدت هر چه تمامتر در مستعمرات نیز دنبال میشده است. اما مردم این کشورها با شجاعت بینظیری مسئولیت خود را در آن دوران پذیرفتند و به همین سبب در سه کشور اتریش ، آلمان ، و فرانسه که هرکدام زمانی تحت سلطه نازیها بودهاند قوانینی در منع انکار هولوکاست تصویب گشت. نظر به اینکه در هر سه کشور به موجب نظامهای دموکراتیک حاکم همه قوانین پیش از به تصویب رسیدن به گونهای از پشتیبانی مردم برخوردارند ، این خود نشانه موافقت اغلب مردم آن کشورها با این قوانین است.
اکنون ، اما ، آقای احمدینژاد که با شعار مبارزه با فساد و برقراری عدالت و توزیع عادلانه ثروت ملی در انتخابات شرکت کرد و به ریاست جمهوری برگزیده شد در مواجهه با سد سدید مشکلات اقتصادی و اجتماعی به جای مدد جویی از کارشناسان کشور و برگزیدن سیاستهای مؤثر برای تحقق شعارهای انتخاباتی با رها کردن اقتصاد کشور در مسیر هرج و مرج با برجسته کردن سیاست ضد اسرائیلی قصد منحرف کردن افکار عمومی را از مشکلات داخل کشور دارد. باید تأکید کرد که انکار هولوکاست نه تنها کارتی معتبر و برنده نیست تا با آن دست به بازیهای سیاسی زد ، و نه تنها نمیتوان به فلسطینیان برای داشتن کشوری در کنار اسرائیل مدد رساند ، بلکه با توهین به میلیونها یهودی که گروه بزرگی از آنان جزو برجسته ترین دانشمندان ، متفکرین ، فعالان جنبش صلح خواهی ، مبارزان حقوق بشر و روزنامه نگاران و نویسندگان برجسته هستند موجب تضعیف هر چه بیشتر جبهه صلح دوستان داخل اسرائیل و تقویت نیروهای افراطی در آن کشور خواهد گشت.
سرانجام ، اما ، این پرسش از سوی کنفرانس تهران بیپاسخ ماند: اگر آنطور که برخی ادعا میکنند هولوکاست یک راز و معما است چرا هنوز تمامی گروههای نئونازی و نژاد پرست یهودی ستیزی را برجسته ترین نماد گروه خود قرار دادهاند؟ چرا همین چندی پیش برخی از این گروهها با محاصره چند دانشجوی یهودی در یکی از دانشگاههای کالیفرنیا به بهانه پشتیبانی از فلسطینیان شعار دادند:"حیف شد هیتلر کار را تمام نکرد"!
هولوکاست نه بدست ایرانیان و نه بدست اعراب رخ داد تا کسانی از میان آنان بکوشند به انکار آن دست زنند. آن کشورهایی که در رخداد این جنایت بزرگ بشری شریک بودهاند آن را پذیرفته و مستند ساختهاند و همه توان خود را به کار بستهاند تا از تکرار آن جلوگیری کنند. سربازان آن کشورها هنوز در بوسنی و کوزوو هستند تا از مسلمانان در برابر صربهای نژادپرست محافظت کنند. ای کاش آقای احمدینژاد به مثابه رئیس جمهور یک کشور بزرگ اسلامی بجای تلاش برای انکار جنایت ثبت شده دیگران کنفرانسی با شرکت همه رهبران کشورهای اسلامی برای بحث درباره نسل کشی در دارفور سودان برگزار میکرد. یا آنکه در کنفرانسی به پدیده طالبانیسم و تروریسم القاعده تحت نام اسلام میپرداخت. یا آنکه تلاشی برای آرامش در منطقه و جلوگیری از کشتارهای فرقهای کنونی در عراق انجام میداد.
اما ، برخلاف انگیزه و هدف تیم احمدی نژاد کنفرانس تهران یک فایده جنبی نیز داشت. این کنفرانس رهبران جهان را بر آن داشت تا تلاشهای انساندوستانه خود را تجدید کرده و یک بار دیگر و به طور دسته جمعی بر ارج و منزلت همه نژادهای بشری تأکید کنند. قطعنامه جدید سازمان ملل در سالروز آزاد سازی آشویتس ره آورد کنفرانس هولوکاست میباشد.
انکار هولوکاست اگر چه بسا کوتاه مدتی در میان بخشی از مردم در بخشی از کشورهای خاورمیانه هلهلهای بیافریند ، اما ضد افتخاری است که عامل خود را در کنار گروههای ضد نژادی مانند "کوکلس کلانها" ، "برتری طلبان سفید" ، "نئو نازیها" و "فاشیستها" مینشاند. این ضد افختار ارزانی اقای احمدی نژاد و تیم او باد.
١- مصاحبه نامیرده با مطبوعات به نقل از "بی بی سی " ٢٢ آذر
٢- مقاله آقای قائد در "روز آنلاین"