شنبه ۱۵ دي ۱۴۰۳ -
Saturday 4 January 2025
|
ايران امروز |
۳۱ دسامبر ۲۰۲۴
با سقوط بشار اسد، فلج شدن نیابتی های ایران در منطقه و تشدید بحرانهای داخلی رژیم، تمام نشانهها حاکی از تغییرات و حوادث بزرگی در طول سال آینده میلادی است. شرایط ایران نیاز به اقدامات عاجل و عملی همهی طیفهای فعال سیاسی دارد تا روند حوادث غیرقابل پیشبینی به آشوب و تجزیهی ایران منتهی نشود. استراتژی علی خامنهای به قیمت نابودی اقتصاد ایران و فلاکت زندگی و معیشت مردم ایران به بنبست کامل رسیده و آرزوی بزرگ “امت اسلامی” به رهبری او در منطقه خاورمیانه یک شبه فرو ریخت. اکنون جمهوری اسلامی به دلایل متعدد در ضعیفترین و شکنندهترین موقعیت طول حیات خود قرار گرفته است.
ساده انگاری ست تصور کنیم اسرائیل و متحدان منطقهای و فرامنطقهای آن که حریف اصلیشان پس از چهل و اندی سال در رینگ بوکس گیج و منگ به زمین افتاده است، ناگهان از ادامه مبارزه دست بکشند. برعکس الان زمانی است که باید انتظار داشت که کار حریفشان را تمام کنند.
حال با این شرایط جدید باید سناریوهای واقعی، ممکن و مطلوب را بررسی کرد و خود را برای شرایط پیش رو آماده ساخت. ابتدا نگاهی به سناریوهای پیش روی بیندازیم و در انتها به موضوع مهم “چه باید کرد” بپردازیم. این سناریوها را باید بتوان از دو زاویه نگاه کرد. یکی از زاویه ی رهبران جمهوری اسلامی و خامنهای و دیگری از زاویه دید مخالفان و اکثریت مردم ایران.
سناریوی اول: پذیرش شکست سیاستها و تغییر مسیر به سمت منافع ملی
این سناریو، گرچه آرمانیترین گزینه برای مردم ایران به شمار میرود، اما در عمل نهتنها با ماهیت جمهوری اسلامی ناسازگار است، بلکه ساختار فعلی قدرت نیز مانعی جدی بر سر راه آن است. خامنهای و حلقه نزدیک به او پذیرش چنین تحولی را برابر با نابودی نظام و از دست دادن قدرت خود میدانند. نهادهای امنیتی و نظامی مانند سپاه پاسداران نیز به شدت مخالف خواهند بود، چرا که منافع اقتصادی و ایدئولوژیک خود را از دست خواهند داد.
همچنین باید توجه داشت که این سناریو نیازمند وجود ساختارهای مدنی و نهادهایی است که توانایی اجرای اصلاحات اساسی را داشته باشند، در حالی که جمهوری اسلامی طی دههها این نهادها را سرکوب و تضعیف کرده است. از سوی دیگر، اعتماد عمومی نیز به حدی تخریب شده است که حتی اگر چنین تغییری مطرح شود، احتمال همراهی جامعه بسیار کم خواهد بود. از اینها گذشته چنین رویکردی با شخصیت و خلق و خوی خامنهای اصلا سازگار نیست.
با توجه به شرایط کنونی احتمال وقوع این سناریو بسیار ضعیف است.
سناریوی دوم: سقوط تدریجی یا اصلاحات محدود داخلی
این سناریو بهعنوان یک گزینه میانی میتواند مانند مٌسَکِن عمل کند. اما اصلاحات محدود در ساختاری که بهشدت ناکارآمد است، همانند تزریق خون به جسمی در حال مرگ عمل میکند. رژیم در این سناریو ممکن است برای کاهش فشارها، کمکهای مالی به نیروهای نیابتی و صدها نهاد صوری خود را کاهش داده و بخشی از منابع را صرف بهبود وضعیت معیشتی مردم کند.
اما مشکل اصلی اینجاست که اصلاحات محدود نمیتواند پاسخی به نیازهای گسترده و فوری جامعه ایران باشد. رژیم با دههها سوءمدیریت، فساد ساختاری و بحرانهای متعدد داخلی و خارجی روبرو است. حتی اگر تصمیم به اصلاحات بگیرد، این اصلاحات نیازمند یک رهبری قوی، برنامهریزی دقیق، کادری تربیت شده با بینش و تخصص مناسب و زمانی نسبتا طولانی است که در شرایط کنونی، نه کادرهایش در درون نظام وجود دارد و نه زمان کافی برای انجام اصلاحات زمان بر باقی مانده است.
سناریوی دوم میتواند به کاهش موقت نارضایتیها و خرید زمان برای رژیم منجر شود، اما در نهایت ناتوانی در رفع مشکلات اساسی اقتصادی و اجتماعی به سقوط سریعتر منجر خواهد شد. احتمال دارد که این سناریو به شکاف میان جناحهای مختلف حاکمیت منجر شود، چرا که برخی خواهان تداوم سرکوب و برخی دیگر مایل به اعطای امتیازاتی به مردم یا غرب خواهند بود.
سناریوی دوم با توجه به فشارهای داخلی و خارجی، گزینهای محتمل تر از سناریوی اول است. اما در نهایت این سناریو جوابگوی شرایط کنونی نیست و نمیتواند راهحلی پایدار برای بقای جمهوری اسلامی باشد. گزینه های بلند مدت برای شرایط حاد کنونی ایران گزینه های مناسبی نیستند. این شاید صرفاً بتواند عمر نظام را برای برههای کوتاه طولانیتر سازد.
سناریوی سوم: تداوم سیاست گذشته با کاهش تقابل با غرب و اسرائیل
این سناریو نزدیکترین حالت به ماهیت فعلی جمهوری اسلامی است و با تمایلات ایدئولوژیک و استراتژیک خامنهای و سپاه پاسداران همخوانی بیشتری دارد. رژیم ممکن است تلاش کند از طریق سازشهای محدود و مذاکرات پشت پرده، فشارهای بینالمللی را کاهش دهد و فرصت بیشتری برای تجدید قوا و تقویت نیروهای خود به دست آورد.
اما این سناریو با چند مانع جدی روبرو است:
۱. فشارهای اسرائیل و آمریکا بهویژه در دوران بازگشت احتمالی ترامپ به قدرت، فرصت زیادی برای سازش محدود باقی نخواهد گذاشت.
۲. نارضایتی گسترده داخلی و وضعیت بحرانی اقتصاد ایران، بحران سوخت، بحران بنزین، بحران تامین برق و آب و ادامه سقوط آزاد ارزش پول ملی در مقابل دلار موانع بزرگی بر سر راه اجرای موفق این رویکرد است.
۳. نیروی سرکوب رژیم بهشدت تحت فشار بوده و در صورت تداوم اعتراضات، توانایی سرکوب مؤثر خود را به مرور از دست خواهد داد.
در سناریوی سوم کاهش موقت فشارهای خارجی ممکن است به رژیم فرصت دهد تا برای مدتی بقای خود را تضمین کند. اما این سناریو نیز نمیتواند بهبود معناداری در شرایط داخلی ایران ایجاد کند و احتمالاً به تشدید نارضایتیها و اعتراضات منجر خواهد شد.
سناریوی سوم اگرچه محتملترین گزینه در کوتاهمدت است، اما با افزایش فشارها از سوی جامعه بینالمللی و مردم، به مرور کارایی خود را از دست خواهد داد.
سناریوی چهارم: فروپاشی زودهنگام
این سناریو به دلیل شرایط بحرانی فعلی، هر روز محتملتر از گذشته میشود. در صورتی که اعتراضات گستردهتری شکل گیرد یا ضربات خارجی به زیرساختهای حیاتی نظام وارد شود، رژیم ممکن است بهطور ناگهانی فروپاشد. در این سناریو به دلیل نبود یک آلترناتیو آماده و متحد میتواند ایران را وارد دورهای از هرجومرج و بیثباتی کند.
احتمال مداخله نیروهای خارجی کاملا و منطقا وجود دارد. بازیگران منطقهای و بینالمللی از جمله اسرائیل، آمریکا، عربستان سعودی به طور آشکار به دنبال منافع خود هستند و اینک ترکیه نیز با راه اندازی یک کانال فارسی زبان و دخالت آشکارش در سوریه، ارادهاش را برای حضور قدرتمندتر و تاثیرگذار بر روند حوادث ایران و منطقه نشان داده است. اسرائیل نیز پس از سقوط اسد و به رغم ادعای همکاری با شورشیان سوری در امر براندازی، با صدها حمله سنگین هوایی تمام زیرساختها و توان نظامی سوریه را نابود ساخت. این اتفاق برای ایران نیز میتواند تکرار شود.
سناریوی چهارم به دلیل فشارهای همزمان داخلی و خارجی بسیار محتمل است. اما پیامدهای آن میتواند برای مردم ایران و کل منطقه بسیار پرهزینه و پیچیده باشد. بنابراین، نقش اپوزیسیون یا آلترناتیو قدرت در مدیریت این سناریو بسیار تعیین کننده خواهد بود.
سناریوی پنجم: کودتای نظامیان
در این سناریو، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که اکنون بزرگترین نیروی نظامی و اقتصادی در ایران است، با استفاده از قدرت نظامی و امنیتی خود، کنترل مستقیم حکومت را در دست میگیرد. این کودتا میتواند به دو شکل اتفاق بیفتد:
۱. کودتای داخلی و تغییر ظاهری در ساختار حکومت:
سپاه، برای حفظ نظام، رأس حاکمیت (مثل رهبر یا برخی از شخصیتهای اصلی) را کنار میگذارد و حکومتی ظاهراً “ملیگرا” و غیرمذهبی را به مردم ارائه میکند، در حالی که قدرت واقعی همچنان در اختیار افراد کلیدی سپاه باقی میماند. مانند روسیه کنونی که همان باند حاکم سابق و سازمان اطلاعات روسیه (کا.گ.ب) و به رغم تغییر سیستم هنوز در قدرت باقی مانده است.
۲. کودتای کامل و تبدیل به حکومت نظامی:
سپاه رسماً قدرت را در دست میگیرد. برای حفظ قدرت دست به سرکوب خشن و گسترده میزند، حکومتی نظامی تشکیل میدهد. در این حالت، حکومت از مشروعیت دینی فاصله میگیرد و تمرکز بر ملیگرایی افراطی یا ایجاد نوعی دیکتاتوری نظامی خواهد بود. رژیمی شبیه به ضیاالحق در پاکستان.
چه باید کرد؟
بهترین گزینهی ممکن برای آینده ایران، ایجاد جبههای گسترده از نیروهای ملی، سکولار و میهنپرست است. هدف این جبهه، ایجاد اتحاد بر اساس اصولی مشترک و فراگیر است که بتواند نیروهای متنوع را گرد هم آورد و نیروی مردمی و مدنی را بسیج کند. این اصول عبارتند از:
۱. التزام به اعلامیه جهانی حقوق بشر
۲. سکولاریسم (جدایی دین از حکومت)
۳. حاکمیت دموکراسی و قانون
۴. حفظ تمامیت ارضی با محوریت ملت ایرانی
اگرچه این مسیر مطلوب به نظر میرسد، اما تجربهی چهل و اندی سال گذشته نشان داده که تحقق آن در کوتاهمدت بسیار دشوار است. نیروی پادشاهیخواه به عنوان بزرگترین بخش اپوزیسیون، فاقد رهبری منسجم، سازماندهی مناسب و سیاست شفاف است. این نیرو شامل طیف گستردهای از میهنپرستان صاحب اندیشه تا تندروهای افراطی است، اما کوشش موثری برای ایجاد همگرایی در آن دیده نمیشود. حتی به نظر میرسد که امید و تکیه این جریان بیشتر به درگیری نظامی اسرائیل با ایران است. سایر گروههای سیاسی سکولار، ملی گرا و جمهوری خواه نیز پراکنده، بدون سازمان و بیپشتوانهی مردمی هستند. در داخل ایران نیز به دلیل فشارهای امنیتی، امکان تشکلهای سازمانی برای اپوزیسیون وجود ندارد.
اپوزیسیون مدرن: راهی عملی برای تغییر
با وجود چالشهای ساختاری، شکل جدیدی از اپوزیسیون مدرن بر بستر ابزارهای دیجیتال ظهور کرده است. این اپوزیسیون، که مبتنی بر توانمندیهای مردمی در داخل ایران است، بهشکل گسترده و موثری در حال فعالیت است. اگرچه فاقد استراتژی و رهبری مشخص است، اما امکانات دیجیتال به آن قدرت سازماندهی و ایجاد هماهنگی سریع را بخشیده است.
نگارنده مشخصات اپوزیسیون مدرن را در مقالهای در “ایران امروز” با عنوان «آدرس اپوزیسیون و کنشگری در عصر دیجیتال» مشخصات زیر منتشر کرده است.
در این نوشته کوشش به عمل آمده تا اثبات شود اپوزیسیون گستردهای در ایران شکل گرفته که با تعاریف قدیمی سازگار نیست. ولی این اپوزیسیون مدرن مبتی بر ابزارها و امکانات مدرن دیجیتال به شکل بسیار موثر و کارآیی در حال عمل است.
تمرکز اصلی در این شرایط باید بر توانمندسازی همین نیروی داخلی باشد. برای این کار، گامهای زیر پیشنهاد میشود:
۱. ایجاد استراتژی واحد: به کمک تحلیلگران و کنشگران، میتوان چارچوبی عملی و مشخص برای هدایت فعالیتهای پراکنده تعریف کرد. این استراتژی باید ساده، قابلفهم و متناسب با شرایط داخلی ایران باشد. نیروهای موثر و سرشناس خارج از کشور، افراد متخصص و صاحب نام و نظر میتوانند در این حوزه کمکهای شایانی به نیروهای داخل کشور برسانند. اینها میتوانند با همکاری و هم فکری با نیروهای موثر داخل کشور دست به فراخوان و اتحاد عمل بزنند.
۲. استفاده هدفمند از ابزارهای دیجیتال: ابزارهای مدرن مانند شبکههای اجتماعی، پلتفرمهای پیامرسان و رسانههای اینترنتی میتوانند برای هماهنگی و انتشار پیامهای مشترک بهکار گرفته شوند. این ابزارها بهخصوص برای جلب مشارکت مردمی و اطلاعرسانی شفاف بسیار موثر هستند.
۳. الگوگیری از تجربیات موفق: بررسی انقلابها و جنبشهای موفق در کشورهای دیگر میتواند به طراحی گامهای عملی و واقعبینانه کمک کند. تجارب انقلابهای دیجیتال در خاورمیانه و اروپای شرقی نشان میدهد که چگونه میتوان با سازماندهی هوشمندانه به نتایج ملموس دست یافت.
امید به آینده
اکنون که جمهوری اسلامی در ضعیفترین و شکنندهترین نقطه در تاریخ حیات خود قرار گرفته شرایط برای تغییرات بنیادی در جهت منافع ملی مهیاست. ولی تنها در صورتی که چشماندازی روشن و عملی برای آلترناتیو قدرت در داخل کشور ایجاد شود، میتوان انتظار داشت که مردم بهطور گستردهتری به صحنه بیایند. این چشمانداز باید بر اساس واقعیات موجود و امکانات داخلی طراحی شود، نه بر پایهی ایدهآلهایی که دستیافتنی نیستند.
اکنون زمان تمرکز بر ظرفیتهای موجود و ایجاد همگرایی حول محور استراتژیهای عملی و ملموس است. تنها با چنین رویکردی است که میتوان تأثیر معناداری بر آیندهی ایران داشت و گامهایی به سوی تغییر برداشت.
■ آقای آذرخش گرامی. شما به خوبی به استفاده هدفمند از ابزارهای دیجیتال اشاره کردهاید، اما حتمأ به محدودیت جدی آن نیز توجه دارید: اینکه اگر موضوعی جدی (مثل رایگیری دیجیتال) مطرح شود، باید رای دهنده، خودش را به صورت قابل بررسی و راستیآزمایی معرفی کند. مثلأ در درخواستهایی که ما در خارج برای مقامات میفرستیم (Petition) باید اسم و مشخصات خود را ذکر کنیم (برای اطمینان از اینکه پشت هر درخواست یا ایمیل، فقط یک نفر شخص واقعی قرار دارد). در حالی که اغلب ما ایرانیان (هر کدام به دلیلی) حاضر نیستیم نظر خود را با اسم و رسم واقعی بیان کنیم. شما به این ویژگی توجه دارید؟
با احترام. رضا قنبری. آلمان
■ ضمن تشکر از توجه شما لازم به توضیح است که هدف نگارنده از ابزارهای دیجیتال برای ایجاد تعامل و همگرایی در سطح جامعه به طور عمده بر روی اقدامات هماهنگ و عملیاتی مدنی و سیاسی در سطح جامعه است. موضوعاتی مانند گردآوری امضا در محدوده فعالیتهای کمکی میگنجد که اولویت اول نگارنده نبوده و نیست.
با تشکر مجدد از شما
با احترام آذرخش
| ||||||||
ايران امروز
(نشريه خبری سياسی الکترونیک)
«ايران امروز» از انتشار مقالاتی كه به ديگر سايتها و نشريات نيز ارسال میشوند معذور است. استفاده از مطالب «ايران امروز» تنها با ذكر منبع و نام نويسنده يا مترجم مجاز است.
Iran Emrooz©1998-2025
|