iran-emrooz.net | Mon, 15.01.2007, 17:40
ناگهان پس از بیست و شش سال
در وحشت از قدرتگیری نیروهای مترقی خارج از کشور
دكتر محسن قائممقام- نیویورک
|
شب پره گر وصل آفتاب نخواهد
گرمی بازار آفتاب نکاهد!
اخیراً روزنامه وابسته به دستگاه "رهبری ولی فقیه"، کیهان در تهران ، سری مقالات طبق معمول آمیخته با جعل و دروغ و وارنه نشان دادن تاریخ، علیه کنفدراسیون جهانی دانشجویان و محصلین ایرانی را منتشر ساخته است. نوشتن سری مقالات مبتذل و دروغ، در این ارگان دفاع از مافیای حاکم بر مملکت، نقش تازهای از کیهان شیریعتمداری نبود، بلکه حمله به کنفدراسیون جهانی دانشجویان پس از بیست و شش سال به اینصورت و با این آب و تاب تازگی داشت. سوال در اینجا این است که دستگاه استبدادی حاکم چرا و به چه دلیل این زمان را برای چنین جمله پر سر و صدائی علیه کنفدراسیون جهانی و مسؤلین و فعالین آن انتخاب کرده است؟ کنفدراسیون جهانی که سالهاست فعالیتاش خاتمه یافته است، پس موجب و راز چنین حملهای در این زمان به کنفدراسیون در کجا قرار گرفته است؟!
بنظر من تنها دلیل و موجب چنین حمله گسترده و نابکارانهای به کنفدراسیون جهانی در این زمان ترس دستگاه لرزان حکومتی از پیدایش سازمانی شبیه کنفدراسیون در شرايط حاضر، از نیروهای مترقی در خارج از کشور است. چه، هم بخوبی شرایط و زمینههای ایجاد مجدد سازمانی وسیع و دمکراتیک را در خارج از کشور میبیند و هم از پیدایش چنین تشکیلاتی بشدت وحشت دارد. بهمین دلیل حمله را قبل از وقوع تشکیل چنین سازمانی شروع کرده است و کمر به بدنام کردن سازمان با پرستیژی جهانی و وجههای بسیار بالا و مسؤلان و فعالین از خودگذشه و با فعالیت خستگیناپذیری در مبارزه برای برقراری آزادی و دمکراسی در ایران، بسته است. وگرنه دلیل روشن دیگری در میان نیست که چرا ناگهان پس از ٢٦ سال، در حالیکه سالهاست سازمان کنفدراسیون به فعالیتهای خود خاتمه بخشیده است، به این حمله خشمآلود و لجنپراکنی دست بزنند.
خواندن جمع جعلیات و دروغپردازیهای این سلسله مقالات، اولین فکری را که تداعی میکند شباهت کامل این نوشتهها با شگردهای ساواک در حمله به افراد و سازمانهای مترقی است. این نوشتهها کاملاً نشان میدهند که حتی همان نویسندگان ساواک در حال نگارش مجدد اتهامزنیهای خود میباشند. وابسته کردن سازمانهای مترقی و فعالین و مسؤلین آن به سازمانهای جاسوسی جهانی شگرد تازهای نیست. یادمان هست که در حکومت گذشته "شاهنشاهی" نیز پشت تلویزيون آوردن فعالین مترقی در زیر شکنجه ساواک امری معمول بود. و خود این سازمان مافیائی بارها مبارزین شناخته شده و فداکاری نظیر طاهر احمدزاده و سعیدی سیرجانی را با قرارهای دور از واقعیت واداشت. و باز یادمان هست که دستگاه تبلیغاتی اتحاد جماهیر شوروی بهترین بلشویکها را با "اقرار" خودشان "عامل امپریالیست" معرفی نمود و نظائر آن در آلمان هیتلری و سایر کشورهای دیکتاتوری در جهان مکرر به چشم خورده است. اینها نه تنها از شگردهای ساواک استفاده میکنند بلکه همانطور که گفته شد خود کارگشتگان ساواک را هم در خدمت گرفتهاند. و نوشتهها در بسیاری از جاها نشان میدهد که عیناً از پروندههای ساواک کپیه شدهاند. چون در پروندههای ساواک از بخشی از فعالیتها مستقیماً توسط عناصر خود اطلاع داشتند، در اینصورت آن وقایع و دانستنیها را در مقالات منتشره خود مخدوش و وارونه و مجعول میساختند. ولی به بسیاری از روابط و فعالیتهايی که دست نیافته بودند، صرفاً به درج حکایتهای با دروغهای شاخدار میپرداختند.
در این سلسله مقالات، دستگاه باز به رسم "سازمانهای اطلاعاتی"، بزعم خود به لجنپاشی به سازمانهای سیاسی پرداخته است. از سازمان جبهه ملی ایران گرفته تا سازمانهای مختلف چپ آن زمان. همه در خدمت سازمانهای جاسوسی جهانی درآمده بودند و فعالین و مسؤلانشان نیز خدمتگذار این سازمانهای جاسوسی بودهاند و میباشند. معلوم نیست که چگونه سازمانهای جاسوسی جهانی که چنین قدرتی در اختیار داشتند که همه را در خدمت خود داشته باشند، چرا هیچ اطلاع درستی از سیاستهای درون کشور در آنزمان را نداشتند و در انقلاب ایران بازنده بیرون آمدند؟!
برای مسؤلان و فعالین کنفدراسیون جهانی که نامشان در این سلسله مقالات به زشتی برده میشود این خود سندی در تأيید خدمتگذاری ایشان در راه آزادی و دمکراسی برای ایران باید به شمار آید. وقتی دشمنان آزادی و دمکراسی مردم ایران به شما حملههای ناجوانمردانه و بیپایه و دروع مینمایند این تنها حاکی از درماندگی ایشان است. نامهای بسیاری از فعالین و مسؤلین را در این سلسله مقالات "مقامات اطلاعاتی" نگاشتهاند. افرادی که واقعاً از بهترین مبارزین در برابر حکومت دیکتاتوری شاه بودند و بسیاری از ایشان امروزه نیز علیه دیکتاتوری مدهبی و مافیای حکومتی همچنان به مبارزات خود ادامه میدهند. نامهای علی شاکری زند، مهدی خانبابا تهرانی، کامبیز قائممقام، حسن ماسالی ، حسرو شاکری و کامبیز روستا، از جمله فعالین و مسؤلین کنفدراسیون جهانی است که "مقامات امنیتی" منتشر نمودهاند. نکته جالب توجه در اینجاست که اداره اطلاعات جمهوری اسلامی پس از حملات مزورانه و کوشش به وصلهچسبانیهای فراوان به جبهه ملی ایران، بجز یک یا احیاناً دو نام باقی نامهائی که اعلام میدارد و انگ مأمور ساواک و سازمانهای جاسوسی خارج را بایشان میبندد، همگی از سازمان جبهه ملی ایران هستند. بعبارتی قصدی در این میان هست که تنها این سازمان ملی و مورد اعتماد و احترام مردم را هدف تیرهای مسموم خود قرار دهد. البته این شگرد بسیار کهنه و آشنانی است. و نهایتاً از آنچه مینویسد، در شکل دیگر به ما میگوید که به یکباره همه فعالین، مبارزین و مسؤلان سازمان بزرگی را که برای آزادی و دمکراسی در ایران مبارزه میکرد را سازمانهای جاسوسی جهانی بسادگی خریدهاند و در خدمت خود گرفتهاند! هنوز فکر میکنند اگر دروغ را مکرر عنوان کنی مردم آنرا باور میکنند. چه لابد به اندازه کوتاهی ذهن خوانندگان اصلی نشریه خود آگاهی دارند!
باید آگاه بود که دنبال کردن و پاسخ دادن به این جعلیات تاریخ ما را در تله حکومتیها به بیراهه کشاندن جنبش میاندازد. مبارزه اصلی ما با حکومت مافیائی جمهوری اسلامی است. و مبارزه برای جانشین ساختن آن با یک حکومت آزاد و دمکرات میباشد. و هرگز نباید این هدفها را از یاد ببریم! البته بسیار بجا خواهد بود که فعالین و مسؤلان گذشته کنفدراسیون بتدریج بخشهائی از مبارزات کنفدراسیون که بشکلی پاسخی به این وارونه نویسیهای تاریخ است را بنویسند. هرچند تاکنون مقالات متعددی در این باب نگاشته شده است و دو کتاب مورد استقبال عموم در تاریخنگاری کنفدراسیون را دو تن از دانشوران و مبارزین در این مورد نگاشتهاند: آقایان افشین متین و مهدی خانبابا تهرانی، و بسیاری از جزئیات مبارزات کنفدراسیون جهانی را در آن کتابها برشته تحریر درآوردهاند.
واقعیت در این است که جنایتکاران فاسد جمهوری اسلامی را در هیچ جای دنیا جائی نیست. سرگذشت جنایتکاران دهههای اخیر جهان بهترين دلیل آن میباشد. و این دستگاه مافیائی حکومتی عملاً راه بازگشتی از حکومت دیکتاتوری که برقرار کرده است را در پیش ندارد. برقراری آزادی در مملکت در حکم نابودی حکومت استبدادی است. برای آمرین و سردمداران این سازمان مافیائی، در یک حکومت آزاد و دمکراتیک، تنها محل امن برایشان زندان است! لذا تنها با بهجنگ جهانیان کشیدن ایران، فرصت مییابند که موضوع اصلی مملکت، یعنی آزادی و دمکراسی را ، برای مدتی ، مسکوت و خفه نگاهدارند. حتی اگر هزینه ملی این جنگ با جهانیان و در محاصره اقتصادی درآمدن ایران، احیاناً تجزیه مملکت و یا خرابی بیحد وضع مملکت و مردم باشد. چه باک، چه در عاقبت کار، بزعم ایشان، مافیای حکومتی در آن میان زنده باقی مانده است!
در خاتمه باید گفت که این تشبثات مذبوحانه حکومتی مطمئناً راه بجائی نخواهد برد و ایرانیان خارج از کشور راه مبارزاتی خود را خواهند یافت و با ایجاد سازمانی ائتلافی، متحد و مبارز نظیر کنفدراسیون جهانی، به مبارزات آزادیخواهانه و دمکراتیک خود شکل برندهای خواهند بخشید.
محسن قائم مقام- نیویورک
١٤ ژانویه ٢٠٠٧